Discoverخصوصی - Khosousi
460 Episodes
Reverse
پیمانشکن - اجرای خصوصی ایرج، علیرضا افتخاری، علی تجویدی، جلیل شهناز، حسن کسایی و جهانگیر ملکسهگاهاز سر زلف تو پیداست که پیمانشکنینه عجب از تو که پیمان محبان شکنیشور شیرین برد از یاد به فرهاد اگرشبی از تلخی هجران تو گویم سخنیگفتم آخر تو که شمع شب تار دگریاز چه لبخند به پروانه دیوانه زنیگفت صد خسرو اگر بنده شیرین باشندقصه شیرین نشود تا نبود کوهکنیباد از چهره خوبان چمن پرده فکندوقت آن شد که تو هم پرده ز رخ بر فکنی**********یاد عهدی که شدم صید تو صیاد بخیرسرو کارم زچمن با قفس افتاد بخیریاد ایام جوانی و غزلخوانی و عشقکه صبا مژده وصل تو بمن داد بخیریاد آن قصر بلندی که به صد خون جگرمن بنا کردم و ، کندی تو زبنیاد بخیر**********زاهد بودم ترانه گویم کردیسر فتنهٔ بزم و بادهجویم کردیسجادهنشین با وقاری بودمبازیچهٔ کودکان کویم کردی**********گفتم دل و دین بر سر کارت کردمهر چیز که داشتم نثارت کردمگفتا تو که باشی که کنی یا نکنیآن من بودم که بیقرارت کردم
حدیث حُسن – اجرای خصوصی علیاصغر شاهزیدی و شهریار فریوسفیبه بوی آن که شبی در حرم بیاسایندهزار بادیه سهلست اگر بپیمایندطریق عشق جفا بردنست و جانبازیدگر چه چاره که با زورمند برناینداگر به بام برآید ستاره پیشانیچو ماه عید به انگشتهاش بنماینددر گریز نبستست لیکن از نظرشکجا روند اسیران که بند بر پایندز خون عزیزترم نیست مایهای در تنفدای دست عزیزان اگر بیالایندمگر به خیل تو با دوستان نپیوندندمگر به شهر تو بر عاشقان نبخشایندفدای جان تو گر جان من طمع داریغلام حلقه به گوش آن کند که فرمایندهزار سرو خرامان به راستی نرسدبه قامت تو و گر سر بر آسمان سایندحدیث حسن تو و داستان عشق مراهزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایندمثال سعدی عودست تا نسوزانیجماعت از نفسش دم به دم نیاسایند
پردیس – اجرای خصوصی جلیل شهناز، پرویز یاحقی و جهانگیر ملکاجرای خصوصی در سهگاه و مخالف
آینه در آینه – اجرای خصوصی جلیل شهناز، پرویز یاحقی و جهانگیر ملک در فیلی و دلکش
ساز و آواز – آواز بیاتزند از برگ سبز ۱۷۲ – محمودی خوانساری و جلیل شهنازتو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستیمرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستیدلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودتبه احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستیگرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیراندوای درد من اول که بیگناه بخستیهر آن کست که ببیند روا بود که بگویدکه من بهشت بدیدم به راستی و درستی
نگاه خدا – اجرای خصوصی اکبر گلپایگانی، حبیبالله بدیعی و منصور صارمیمن عاشق خدایم، عشق دلم خداییستفرجام کار دلها، درویشی و گداییست*********بر روی ما نگاه خدا خنده میزندهر چند ره به ساحل لطفش نبردهایمزیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوشپنهان ز دیدگان خدا می نخوردهایمپیشانی ار ز داغ گناهی سیه شودبهتر ز داغ مهر نماز از سر ریانام خدا نبردن از آن به که زیر لببهر فریب خلق بگویی خدا خدا********در این فصل گل هر چه داری به می دهمبادا که دیگر بهاری نبینی*********خدایا چرا از من او را گرفتی که ماتم بگیرممن این سوی دنیا تو آن سوی دنیا چرا درد خود کم بگیرمز روزی که رفته ز پیشم او نامه ننوشتهز خاطر مگر برده او از دل یاد بگذشتهدریغا گذشته گذشتهدریغا گذشته گذشتهخدایا همه هستیام را گرفتیهمه هستیام را تو یکجا گرفتیاگه یه روزی از این قفس پر بگیرمروم سر ز پایش نهم تا بمیرمو یا زندگی را من از سر بگیرم*********از بس که غم به سینه ی من بسته راه رادیگر مجال آمد و شد نیست آه را
رندان قلندر - اجرای جلیل شهناز، حبیبالله بدیعی و جهانگیر ملک در ابوعطا، ماهور و سهگاهرندان قلندر – جلیل شهناز، حبیبالله بدیعی و جهانگیر ملکابوعطا، ماهور و سهگاه
شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مستصلای سرخوشی ای صوفیان باده پرستاساس توبه که در محکمی چو سنگ نمودببین که جام زجاجی چه شیشهاش بشکستسخن عشق تو بی آن(اگر) که برآید به زبانمرنگ رخساره خبر میدهد از حال(سر) نهانمگاه گویم که بنالم ز پریشانی حالمبازگویم که عیانست چه حاجت به بیانمگر چنانست که روزی من مسکین گدا رابه در غیر ببینی ز در خویش برانمحاشا که من به موسم گل ترک می کنممن لاف عقل میزنم این کار کی کنمکی بود در زمانه وفا جام می بیارتا من حکایت جم و کاووس کی کنماز نامه سیاه نترسم که روز حشربا فیض لطف او صد از این نامه طی کنمخاک مرا چو در ازل از می سرشته اندبا مدعی بگو که چرا ترک می کنمالهی به مستان میخانهاتبعقل آفرینان دیوانهاتالهی به آنان که در تو گمندنهان از دل و دیدهٔ مردمندبه میخانهٔ وحدتم راه دهدل زنده و جان آگاه ده
تکنوازان برنامهی شمارهی ۸۱۶ - علیاصغر بهاری، فرهنگ شریف، منصور نریمان و جهانگیر ملکماهور
نقش تمنا - عبدالحسینخان برازنده، حسن کسایی و کریم سماویاصفهان و افشاریببین در چشم من نقش تمنائی که من دارم!بخوان در رشته اسراری که من در لوح دل دارم!اگر با چشم دل بینی تو آن مشکل که من دارمتو خواهی مشکلم آسان کنی اما نخواهد شد یقین دارمدر این بحر تفکر غوطه ور چون کاخ در تریاقتماشا کن چون موجی خروشان روزگاری را که من دارمهمه گفتند مجنون وار بسی بهر چه میگردیچه خوش باشد همین دیوانگی جانا که در آن عالمی دارم******************رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمیدوظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبیدز روی ساقی مه وش گلی بچین امروزکه گرد عارض بستان خط بنفشه دمیدمکن ز غصه شکایت که در طریق طلببه راحتی نرسید آن که زحمتی نکشیدبهار میگذرد دادگسترا دریابکه رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید
کنسرت خصوصی، بداههنوازی ماهور مرکب - بابک راحتی و یوحنا علویبخشی از کنسرت بداههنوازی ماهور مرکب که در زمان حیات استاد لطفی، به یاد ایشان اجرا شدتابستان ۱۳۸۷
فریاد دلاجرای خصوصی۲۸ بهمن سال ۱۳۵۰ منزل حبیبالله بدیعیخوانندگان: #هایده و #الههویولن: حبیبالله #بدیعیتنبک: جهانگیر #ملکآمد اما در نگاهش آن نوازشها نبودچشم خواب آلوده اش را مستی رویا نبودنقش عشق و آرزو از چهره ی دل شسته بودعکس شیدایی در آن آیینه ی سیما نبودلب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشتدل همان دل بود اما مست و بی پروا نبودبر لب لرزان من فریاد دل خاموش بودآخر آن تنها امید جان من تنها نبودبه زمانی که محبت شده همچون افسانهبه دياری که نيابی خبری از جانانهدل رسوا دگر از من تو چه خواهی ديوانهاز آواز دلم، زمزمهی ساز دلم، من به فغانمای دل چه بگويم، وز شررت چه بگويم، حيرانمتو همان شرری که خرمنِ جانِ من بسوزیتو که با نگهی به جان من شعله برفروزیتو که از صنمی نديدهای رویِ آشناییز چه رو دلِ من تو اينچنين کُشتهی وفاییتا تو همدمِ شبهای منیشبها شاهدِ تبهای منیهمچون آتشیشعله میکِشیشمع هر انجمنیای دل ز تو ما را چه نصيبی بود!؟گشتم ز تو رسوا، چه فريبی بود.غمهای جهان را تو خريداریآخر تنِ ما را چه شکيبی بود!؟به کجا؟ به کجا بریام ای دلِ رسوا!؟به کجا ای دل رسوانکُنی تو چرا پروا!؟باز شب اومد، شب اومد، شب اومد، شبباز تب اومد، تب اومد، تب اومد، تبیار کجایی که بجویی دلمجون به لب اومد، لب اومد، لب اومد، لبتو همه وجود منیهمه تار و پود منیتو صدای قلب منیمن توام تو منی تو منیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعاشق سرمست و بی پروا منمبی خبر از خویش و ازدنیا منمآمدی که با دلم گفتگو کنیخانه دل مرا زیر و رو کنیاز چه رو تو ندانستی که دلی نمانده مرارنج این غم زندگی به جان رسانده مراسر تا پا گنهم نگهم گویدراز زندگی تبهم گویدسرد و خاموشم همه شب تنهااین افسـانهشب سیهم گویداز چه رو تو ندانستی که دلی نمانده مرارنج این غم زندگی به جان رسـانده مرااشکم آهم سوزم دردم در جان خود غم پروردمکه آتش درونم خدای من مرا رها نکردهدر این غمم که سوزد ز آ ه من دلت خدا نکردهگر ز ابر چشمم باران باردیاد دل نشان از یـــاران دارمعشق آتشینی بر جان دارمکه آتش درونم خدای من مرا رها نکردهدر این غمم کـه سوزد ز آه من دلت خدا نکردهشمع و پروانه منم، مست میخانه منمرسوای زمانه منم، دیوانه منمیار پیمانه منم، از خود بیگانه منمرسوای زمانه منم، دیوانه منمچون باد صبا در به درمبا عشق و جنون هم سفرمشمع شب بی سحرماز خود نبود خبرمرسوای زمانه منم، دیوانه منمتو ای خدای من، شنو نوای منزمین و آسمان تو می لرزد، به زیر پای منمه و ستارگان تو می سوزد، به ناله های منرسوای زمانه منم، دیوانه منموای از این شیدا، دل منمست و بی پروا، دل منمجنون هر صحرا، دل منرسوا دل من، رسوا دل منلاله تنها، دل منداغ حسرت ها، دل منسرمایه سودا، دل منرسوا دل من، رسوا دل منخاکستر پروانه منم، خون دل پیمانه منمچون شور ترانه تویی، چون آه شبانه منمرسوای زمانه منم، دیوانه منمباز آمدگل من به چمن باز آمدتو ببین که به صد ناز آمدآتش خومشگین بویچون برگ خندان رویآن سرو طناز آمدنوشین لبسیمین دمنگهش به دلم شور افکندشب من شد از آن مه روشنرخسارش جان پرورچشمانش افسونگررویش خندان چون گلشن
آن من - کنسرت خصوصی پویان بیگلر و سینا خشکبیجاریاجرا در دستگاه نوابرنیامد از تمنای لبت کامم هنوزبر امید جام لعلت دردی آشامم هنوزاز خطا گفتم شبی زلف تو را مشک ختنمیزند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوزساقیا یک جرعهای زان آب آتشگون که مندر میان پختگان عشق او خامم هنوزحال خونین دلان که گوید بازوز فلک خون خم که جوید بازشرمش از چشم می پرستان بادنرگس مست اگر بروید بازجان منست او هی مزنیدشآن منست او هی مبریدشآب منست او نان منست اومثل ندارد باغ امیدشباغ و جنانش آب روانشسرخی سیبش سبزی بیدش
هویت – اجرای خصوصی هادی آذرپیرا و وحید ربیعپور – سهگاهاجرای خصوصی در سهگاه
اجرای خصوصی در ماهور و بیات ترکسه تار: داریوش #پیرنیاکاننی: جمشید #عندلیبی۱۱ اسفند ۱۳۶۸شب تولد جمشید عندلیبیسپاس فراوان از جناب محمدی (https://instagram.com/setar_mohamadi_) عزیز بابت ارسال این اجرا
گلهای تازه ۱۷۱ – دستگاه چهارگاه گلهای شجریان (۸۸) خواننده: محمدرضا شجریان ویولن: شجاع لشکرلو آهنگساز:فرهاد فخرالدینی گوینده: آذر پژوهش غزل آواز: سعدی اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانمقضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانمچنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتدتو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانمدلم صدبار میگوید که چشم از فتنه بر هم نِهْدگر ره دیده میافتد بر آن بالای فتّانمتو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینیوگرنه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانممپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهاییشب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانمشبان آهسته مینالم مگر دردم نهان مانَدبه گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانممن آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورتهنوز آواز میآید به معنی از گلستانم
در آسمان عشق منخواننده: شورانگیز طباطباییآهنگساز : عماد رامبازتنظیم: رضا رضاپورصدابرداری و میکس: پوریا پیرزادهناظر ضبط: استاد مهدی فلاح
مژدهی وصل - اجرای خصوصی ایرج، محمد موسوی و منوچهر همایونپور اجرای خصوصی در شوشتری و افشاری ۲۹ بهمن ۱۳۶۳ - منزل مهندس غفاری یاد عهدی که شدم صید تو صیاد بخیرسر و کارم ز چمن با قفس افتاد بخیریاد ایام جوانی و غزل خوانی عشقکه صبا مژده وصل تو به من داد بخیریاد آن قصر بلندی که به صد خون جگرمن بنا کردم و کندی تو ز بنیاد بخیرمن از دل بیشتر با درد یارمکه هم بیمار و هم بیمار دارمفتد پروانه ای ترسم در آتشنسوزد کاش شمعی بر مزارمبه پای دیگری ترسم نشیندمکش ای همنشین از پای خارم
گلهای شجریان – گلهای تازه ۱۶۶گلهای تازه ۱۶۶ – دستگاه شور گلهای شجریان (۸۷) خواننده: محمدرضا شجریان تنظیم و سنتور: فرامرز پایور ویولن:رحمتالله بدیعی گوینده: آذر پژوهش غزل آواز: سعدی شعر تصنیف: سعدی و شهریار شبی مجنون به لیلی گفت، که ای محبوب بی همتاتو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد خدا را چون دل ریشم، قراری بسته با زلفتبفرما لعل نوشین را، که زودش با قرار آرد دلا دیشب چه میکردی، تو در کوی حبیب منالهی خون شوی ای دل، تو هم گشتی رقیب من شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار مابسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آردآسوده خاطرم که تو در خاطر منیگر تاج میفرستی و گر تیغ میزنیشهری به تیغ غمزهی خونخوار و لعل لبمجروح میکنی و نمک میپراکنیما خوشهچین خرمن اصحاب دولتیمباری نگه کن ای که خداوند خرمنیگیرم که برکنی دل سنگین ز مهر منمهر از دلم چگونه توانی که بر کنیگیرم که برکنی دل سنگین ز مهر منمهر از دلم چگونه توانی که بر کنیاین عشق را زوال نباشد به حکم آنکما پاک دیدهایم و تو پاکیزه دامنیبا مدّعی بگوی که ما خود شکستهایممحتاج نیست پنجه که با ما در افکنیشبی یاد و دارم که چشمت نخفتشنیدم که پروانه با شمع و گفتکه من عاشقم گر بسوزم رواستتو را گریه و سوز و زاری چراستبگفت ای هوادار مسکین منبرفت انگبین یار شیرینِ منچو شیرینی از من به دَر میرودچو فرهادم آتش به سر میرودهمی گفت و هر لحظه سیلاب دردفرو میدویدش به رُخسار زردتو بگریزی از پیش یک شعله خاممن استادهام تا بسوزم تمامتو را آتش عشق اگر پر بسوختمرا بین که از پای و تا سر بسوختاگر مایل به ادامه فعالیت ما هستید، خوشحال میشیم در کنار ما از خصوصی حمایت کنید.https://hamibash.com/khosousiنسخهی اندروید اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نماییدhttps://play.google.com/store/apps/details?id=com.khosousi.androidنسخهی ios اپلیکیشن خصوصی را از اینجا دریافت نماییدhttps://apps.apple.com/se/app/khosousi/id1607762437?l=enبرای دانلود این اجرا و اجراهای دیگر به سایت یا کانال تلگرام خصوصی مراجعه نماییدhttps://khosousi.comhttps://instagram.com/Khosousiihttp://telegram.me/Khosousihttps://facebook.com/Khosousi
خوشتر ز عیش و صحبت باغ و بهار چیست؟ساقی کجاست گو سببِ انتظار چیست؟هر وقتِ خوش که دست دهد مُغتَنَم شمارکس را وقوف نیست که انجامِ کار چیستپیوندِ عمر بسته به موییست هوشدارغمخورِ خویش باش غمِ روزگار چیست؟مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاندما دل به عشوۀ که دهیم؟ اختیار چیست؟رازِ درون پرده چه داند فلک خموشای مدّعی نِزاعِ تو با پردهدار چیست؟زاهد شرابِ کوثر و حافظ پیاله خواستتا در میانه خواستۀ کردگار چیستبهار دلکش رسید و دل بجا نباشداز آن که دلبر دمی به فکر ما نباشددر این بهار ای صنم بیا و آشتی کنکه جنگ و کین با منِ حزین روا نباشدصبحدم بلبل بر درختِ گل - خدا - به خنده میگفتنازنینان را مهجبینان را خدا وفا نباشداگر که با این دلِ حزین تو عهد و بستیحبیبِ من با رقیبِ من چرا ننشستیچرا دلم را عزیزِ من از کینه خَستیبیا در برم از وفا یک شبای مه نَخشَبتازه کن عهدی جانمکه برشکستیکه برشکستی
بینهایت از شما بزرگواران سپاسگزارم که چنین گنجینه ای رو حفظ و نگهداری میکنید و در شناساندن و معرفی کردن این گنجینه نفیس تلاش میکنید. کوشش شما از این جهت بسیار ارزشمند است که یک تکاپوی صد در صد فرهنگی است و در جهت ارتقای فرهنگ با اصالت ایرانی صورت میگیرد. دست مریزاد و مانا باشید.🙏💐💐💐❤️
پادکستر عزیز، پادکست شما در گروه " دنیای موسیقی " پادکست استور معرفی شد. https://t.me/ziipodcaststore پادکست استور حامی پادکست هاست. (برای دیدن ادامه کامنت ضربه بزنید) در صورت اشتباه در ارائه اطلاعات مانند لینک پادکست یا نام پادکستر ما را از طریق پشتیبانی پادکست استور در تلگرام مطلع کنید. در ضمن شما دعوت هستید به دو گروه راهنمای ساخت پادکست https://t.me/ziiPcreationguide و راهنمای شنونده کست باکس https://t.me/ziicastboxLguide #پادکست #پادکستاستور .....
😍😍🌹🌹
❤️❤️
سلام من یاسرم میزبان پادکست رادیو وای. تو رادیو وای فیلم خوب کتاب خوب و موسیقی خوب معرفی میشه. و در هر اپیزود به یه موضوع جالب پیرامونمون پرداخته میشه. پیشنهاد میکنم برای خوب شدن حال دلتون حتما رادیو وای رو بشنوین. https://castbox.fm/ch/4961737
❤❤❤
❤❤❤
بسیار لذت بردم، کار بسیار ارزشمندی رو پیش می برید. 😍❤️
خیلی کیفیت پائین دارد.
فوق العاده است چرا کسی نظری ندارد. یعنی کسی گوش نمی دهد؟
متاسفانه من هیچ کامنت نمی بینم. معلوم میشود کسی گوش نمیکند و یا توجه نمیکنند به موسیقی اصیل توجه ندارند.متاسفم و شایدقابل درک باشد
سلام من یاسرم میزبان پادکست رادیو وای. تو رادیو وای فیلم خوب کتاب خوب و موسیقی خوب معرفی میشه. و در هر اپیزود به یه موضوع جالب پیرامونمون پرداخته میشه. پیشنهاد میکنم برای خوب شدن حال دلتون حتما رادیو وای رو بشنوین. https://castbox.fm/ch/4961737
با سلام و تشکر از زحمات شما. بنظر میاد که سنتور خیلی حرفه ای نواخته میشه و بعیده که خود استاد نواخته باشن. از طرفی با توجه به جنس و نحوه خوندشون باز هم بنظر میاد این اثر متاخر و حداقل مربوط به دهه ۸۰ باشه.
بسیار زیبا و روح نواز
درود بر شما و سپاسگزار از لطف بی دریغ گروه خصوصی. روح هر سه بزرگوار شاد
دست شما درد نکند جسم و جان تان جاوید بادا
بسیار عالی یک بیک بهتر
بی مثال،هنرراهنری ببینیم
♥️👌
♥️