Discoverرادیو کرگدن | قصّه شب
رادیو کرگدن | قصّه شب
Author: سیدعلی میرفتّاح
Subscribed: 8,704Played: 680,560Subscribe
Share
© kargadanradio
Description
قصّه شب با روایت سیّدعلی میرفتّاح
ابومسلمنامه | ادامه دارد
● امیر ارسلان نامدار | 56 قسمت
● هزار و یک شب | 228 قسمت
● دارابنامه | 132 قسمت
● سمک عیّار | 272 قسمت
پادکستهای دیگرمان را نیز در کستباکس دنبال کنید؛ رادیو کرگدن و قصههای سیدعلی میرفتاح.
ابومسلمنامه | ادامه دارد
● امیر ارسلان نامدار | 56 قسمت
● هزار و یک شب | 228 قسمت
● دارابنامه | 132 قسمت
● سمک عیّار | 272 قسمت
پادکستهای دیگرمان را نیز در کستباکس دنبال کنید؛ رادیو کرگدن و قصههای سیدعلی میرفتاح.
869 Episodes
Reverse
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو هفتادوسوم، دستبرد غنده نائب از عام)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۱۹ دقیقه ۵۴ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو هفتادودوم، تسخیر همدان)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۰ دقیقه ۵ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو هفتادویکم، جنگ احمدزمجی با عامر ضباره بر در صفاهان)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۰ دقیقه ۲۷ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو هفتادم، به هزیمت رفتن طاهر خزیمه)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۷ دقیقه ۲۹ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتونهم، فاش شدن مکر داغولی)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۷ دقیقه ۴۹ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتوهشتم، مکر ذولابی عیار و هلاکت سعید عروه دمشقی)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۰ دقیقه ۵۵ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتوهفتم، بازگشت داغولی)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۷ دقیقه ۳۱ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتوششم، رسیدن لشکر اسلام به همدان به مدد مضراب جهانگیر)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۹ دقیقه ۵۶ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتوپنجم. عزیمت ابوترابیان به همدان به جهت معاضدت مضراب جهانگیر)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۸ دقیقه ۳۵ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتوچهارم. فتح نهاوند)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۴۱ دقیقه ۱۴ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتوسوم. مسلمان شدن لیث نصر سیار)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۷ دقیقه ۶ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتودوم. رودررو شدن شمسه و جمیله در میدان حرب)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۴ دقیقه ۱۸ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتویکم. رودررو شدن شمسه و حسن قحطبهدر میدان)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۳ دقیقه ۵۱ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو شصتم، نجات ذولابی و اوطاهر)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۱ دقیقه ۵۳ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو پنجاه و نهم، رفتن ذولابی به حصار نهاوند و گرفتن لیث نصر سیار)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۳۴ دقیقه ۱۷ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو پنجاه و هشتم، رفتن جمیله به نزد حسن در میانه جنگ)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۵ دقیقه ۴۱ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو پنجاه و هفتم، جنگ حسن قحطبه با شمسه در نهاوند)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۶ دقیقه ۱۰ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو پنجاه و ششم، رهایی حمید و زبیده)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۸ دقیقه ۱۸ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو پنجاه و پنجم، اسیری بیبیزبیده در دست شیروانشاه)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۲۴ دقیقه ۷ ثانیه
رادیو کرگدن📌قصه شب • ابومسلمنامه (قسمت صدو پنجاه و چهارم، به هزیمت رفتن لشکر شیروانشاه)• تالیف ابوطاهر طرسوسی• روایت: سید علی میرفتاحمدت زمان: ۴۴ دقیقه ۴۲ ثانیه
سلام و درود جناب آقای میرفتاح بزرگوار، بسیار ممنونم از لطف شما برای تولید پادکست
واااااااقعا بینظیرین... خیلی داستان قشنگی بود ممنون از وقتی که میزارین❤️
بقدری شیرین مزاح میکنید که امکان نداره نخندم🥰
سلام من یاسرم میزبان پادکست رادیو وای. تو رادیو وای فیلم خوب کتاب خوب و موسیقی خوب معرفی میشه. و در هر اپیزود به یه موضوع جالب پیرامونمون پرداخته میشه. پیشنهاد میکنم برای خوب شدن حال دلتون حتما رادیو وای رو بشنوین. https://castbox.fm/ch/4961737
چنان که باد در ابر افتد و غم در صبر افتد ... 🌌
کاش علما همون اول کار لخت میشدن از مجلس میرفتن بیرون شهرزادم میرفت سراغ داستان بعدی
این داستان کنیز دانشمند از این لحاظ خیلی مهمه که برای اولین بار میبینیم یه نفر دوتا فقیه رو در یک روز لخت میکنه! وگر نه در طول تاریخ همیشه فقها ملتو لخت میکردن و میکنن
از دل این داستان حسن بن علی قرار بود یه داستان دیگه بیرون بیاد. گفت زن ملک از این شازده خوشش اومده ولی ادامهش نداد. شاید زن ملک پشیمون شده و توبه کرده بوده. الله اعلم
این داستان تا الان نشون میده شیشه خیلی زودتر از این ها کشف و تولید شده بوده
سلام الان تو حکومت عدل علی خامنه نود در صد مردم شراب میخورند زیاد خودتونو نگران این قضیه نکنید
منتظر بودیم توضیح بده که اون خرسه خرس نبوده و آدم بوده که طلسمش کردن و بصورت خرس دراومده. اما ظاهرا از این خبرا نبوده و طرف نسل اندر نسل خرس بوده و با این قضیه مشکلی هم نداشته! یه بستیالیتی کامله اونم از ژانر خرس و آدم که برای آدولت اینداستری قرن بیست و یکم هم هنوز قفله!
سلام خسته نباشید ممنون از انتخاب شما در روایت این داستان من حدود پنجاه سال پیش این کتاب امیر ارسلان نامدار را برای مرحوم پدرم که بیسواد بود می خواندم ایشان با گوشدادن به این داستان لذت بسیار میبردند در عین اینکه برای بنده یه حالت نوستالژیک داره در حال حاضر همچنان از شنیدن این داستان لذت میبرم
این حکم کلی که هر کس کلاه سرش میره ریشه در طمعش داره تنها در صورتی درسته که مفهوم طمع رو اونقدر کش بدیم که شامل نیازمندی و فقر و تلاش برای رفع حاجات اولیه هم بشه. در این صورت فقط کسانی از دایره طمع بیرون میمونن که توی خونهشون رو به قبله دراز کشیدن. ضمن اینکه کسانی هم که کلاه سر ملت میذارن طماع هستن. پس چجوریه که طمع برای اونا برکت میکنه. کلا چرخ اینجور حکمهای کلی و نسخههای فلهای لقتر از اونه که راه به جایی ببره
خدا پدرتونرو بیامرزه جناب میرفتاح..
این اماما همشون کسکش بودن فقط بفکر کیرشون بودن
خیلی خوب بشارت دادن😂
منو این همه خوشبختی محاله😂😂⭐⭐⭐⭐⭐
چه عیدی بزرگی... امید به ادامه تا پایان....
عجب داستانی بود این داستان ابویوسف. پولی که این فقیه بزرگوار در یک پرده با شعبدهبازیهای فقهی به جیب میزنه صد تا پزشک و جراح و مهندس به خواب شبشونم نمیبینن.
این داستان علی عجمی و دعوا و لفاظهای بسیار بر سر انبان تهی، هم خیلی شیرین بود هم عبرتآموز و بسیار کاربردی