ندوه عیسی | (مجموعه هفده داستان و یک نمایشنامه) | ولفگانگ برشرت | ترجمه سیامک گلشیری | راوی پروانه نوروزی | تولید کتاب صوتی آوای بوفنام کتاب : #اندوه_عیسینویسنده: #ولفگانگ_برشرتمترجم: سیامک گلشیریناشر : نگاهسال چاپ : 1377تعداد صفحات: 176گویش : #پروانه_نوروزیتعداد فایل : 19 عدد فایل صوتیموضوع : #داستان , #رمان #داستان_خارجی #داستانکوتاه #نمایشنامهتوضیح کتاب:در این مجموعه، چند داستان کوتاه گردآمده که عناوین برخی از آنها بدین قرار است :((برادر رنگ پریده من))، ((رادی))، ((چهار سرباز))، ((اندوه عیسی))، ((شهر))، ((این سهشنبه)) و ((نان)) . آوای بوف: ولفگانگ بورشرت نگارنده ی بسیار جوانی بود که در بیست و شش سالگی به موجب زخمهای عمیق جنگ از دنیا رفت و فقط در طول دو سال با نگاشتن دو مجموعه داستان پایه گذار ادبیات داستانی نو و تازه ی آلمان شد و بر نگارنده های بعد از خود از جمله هاینریش بل تاثیرات بسیار زیادی گذاشت.عيسي از جایش برخیزید و نشست و بالا تنهاش مقداری بالاتر از قبر قرار گرفت. از اطراف به دید و نظر می رسيد كه شكم داخل زمين دفن شده می باشد. و دست چپش را به بغل قبر گرفت و از جایش بلند شد. داخل قبر وایساد و با صورت غم زده به دست چپش نگاه كرد. هنگامی که بلند شده بود دستكشی که تازگی ها رفو کرده بود سوراخ شده بود.سره انگشتش که در سرمای هوا يخزده بود از آن بيرون زده بود. عيسي دستكش را نظاره می کرد و بسیار ناراحت شده بود. بخار گرم دهانش را به انگشت که یخ زده بود دميد و آرام گفت من دیگر همكاری نمی كنم.لینک کتاب ها در یوتیوب:https://www.youtube.com/avayebuf/?sub_confirmation=1لینک کتاب در سایت:https://avayebuf.com/آدرس سایت، لیست کتابها و صفحات زیر مجموعه :👇https://linktr.ee/avayebuf.
اندوه عیسی | (مجموعه هفده داستان و یک نمایشنامه) | ولفگانگ برشرت | ترجمه سیامک گلشیری | راوی پروانه نوروزی | تولید کتاب صوتی آوای بوفنام کتاب : #اندوه_عیسینویسنده: #ولفگانگ_برشرتمترجم: سیامک گلشیریناشر : نگاهسال چاپ : 1377تعداد صفحات: 176گویش : #پروانه_نوروزیتعداد فایل : 19 عدد فایل صوتیموضوع : #داستان , #رمان #داستان_خارجی #داستانکوتاه #نمایشنامهتوضیح کتاب:در این مجموعه، چند داستان کوتاه گردآمده که عناوین برخی از آنها بدین قرار است :((برادر رنگ پریده من))، ((رادی))، ((چهار سرباز))، ((اندوه عیسی))، ((شهر))، ((این سهشنبه)) و ((نان)) . آوای بوف: ولفگانگ بورشرت نگارنده ی بسیار جوانی بود که در بیست و شش سالگی به موجب زخمهای عمیق جنگ از دنیا رفت و فقط در طول دو سال با نگاشتن دو مجموعه داستان پایه گذار ادبیات داستانی نو و تازه ی آلمان شد و بر نگارنده های بعد از خود از جمله هاینریش بل تاثیرات بسیار زیادی گذاشت.عيسي از جایش برخیزید و نشست و بالا تنهاش مقداری بالاتر از قبر قرار گرفت. از اطراف به دید و نظر می رسيد كه شكم داخل زمين دفن شده می باشد. و دست چپش را به بغل قبر گرفت و از جایش بلند شد. داخل قبر وایساد و با صورت غم زده به دست چپش نگاه كرد. هنگامی که بلند شده بود دستكشی که تازگی ها رفو کرده بود سوراخ شده بود.سره انگشتش که در سرمای هوا يخزده بود از آن بيرون زده بود. عيسي دستكش را نظاره می کرد و بسیار ناراحت شده بود. بخار گرم دهانش را به انگشت که یخ زده بود دميد و آرام گفت من دیگر همكاری نمی كنم.لینک کتاب در سایت:https://avayebuf.com/آدرس سایت، لیست کتابها و صفحات زیر مجموعه :👇https://linktr.ee/avayebuf
اکبر عاشوری
ممنون از زحمات شما عزیزان