Discover
برنامه مطالعه روزانه
883 Episodes
Reverse
5:1 و اما جمعی از مردان با زنانشان فریادی عظیم بر ضد برادران یهودیشان برآوردند.2برخی از ایشان میگفتند: «شمار ما و پسران و دخترانمان بسیار است. بیایید غَله فراهم آوریم تا بخوریم و زنده بمانیم.»3دیگران میگفتند: «مزارع و تاکستانها و خانههایمان را گرو میگذاریم تا در قحطی غَله فراهم کنیم.»4برخی دیگر میگفتند: «ما قرض گرفتهایم تا مالیات مزارع و تاکستانهایمان را به پادشاه بپردازیم.5هرچند ما و برادرانمان از یک گوشت و خونیم و فرزندان ما نیز مانند فرزندان ایشانند، از ناچاری پسران و دخترانمان را به بندگی میسپاریم، و برخی از دخترانمان هماکنون به کنیزی گرفتار آمدهاند، و از ما کاری ساخته نیست، زیرا مزارع و تاکستانهایمان از آن دیگران است.»6چون فریاد ایشان و این سخنان را شنیدم، بسیار خشمگین شدم،7و پس از آنکه موضوع را در فکر خود بررسی کردم، بر نُجبا و صاحبمنصبان ادعا وارد آورده، بدیشان گفتم: «هر یک از شما از برادر خویش ربا میگیرید!» پس جمعی بزرگ بر ضد ایشان گرد آورده،8بدیشان گفتم: «ما تا حد امکان برادران یهودیمان را که به قومها فروخته شده بودند، بازخرید کردهایم؛ لیکن شما حتی برادرانتان را میفروشید تا به ما بازفروش شوند!» آنها خاموش ماندند و پاسخی نداشتند.9پس گفتم: «کاری که میکنید خوب نیست. آیا نمیباید در ترس خدایمان سلوک کنید تا از ملامت قومهایی که دشمن مایند به دور مانید؟10من و برادران و افرادم به مردم پول و غَله قرض میدهیم؛ اما بیایید از رباخواری دست برکشیم.11تمنا دارم همین امروز مزارع و تاکستانها و باغهای زیتون و خانههایشان را بدیشان بازگردانید، و نیز درصدی از پول و غَله و شراب و روغن را که از ایشان به نزول گرفتهاید.»12پاسخ دادند: «باز خواهیم گردانید، و چیزی از ایشان مطالبه نخواهیم کرد؛ موافق سخنان تو به عمل خواهیم آورد.» آنگاه کاهنان را فرا~خواندم و ایشان را سوگند دادم تا بر طبق این قول عمل کنند.13نیز دامن ردایم را تکانده، گفتم: «باشد که خدا هر کس را که به قولش عمل نکند، از خانه و کسب و کارش چنین بتکاند. باشد که چنین تکانده و خالی شود!» تمامی جماعت آمین گفتند و خداوند را ستایش کردند. و قوم به قول خویش عمل نمودند.14افزون بر این، از روزی که به ولایتِ سرزمین یهودا برگماشته شدم، یعنی از سال بیستم تا سال سی و دوّم اردشیر شاه، که دوازده سال میشود، نه من و نه برادرانم از سهمیۀ طعام والیگری، نخوردیم.15اما والیان قبلی که پیش از من بودند، بار سنگینی بر دوش مردم مینهادند و علاوه بر چهل مثقال نقره، طعام و شراب نیز از ایشان میستاندند و حتی خادمانشان بر مردم ریاست میکردند. ولی من به سبب ترس از خدا چنین نکردم،16بلکه نیروی خود را صرف کار بر این حصار کردم. ما هیچ مزرعهای نخریدیم، و خادمانم نیز جملگی آنجا برای کار گرد آمدند.17افزون بر این، یکصد و پنجاه تن از یهودیان و صاحبمنصبان، سوای افرادی که از میان قومهای اطراف نزد ما میآمدند، بر سفرۀ من مینشستند.18آنچه هر روز برای من مهیا میشد عبارت بود از یک گاو و شش گوسفند پرواری، و مرغان، و هر ده روز یکبار نیز مقدار زیادی از هر گونه شراب. با وجود این، هرگز سهمیۀ طعام والیگری را مطالبه نکردم، زیرا خدمتی سنگین بر دوش این قوم بود.19ای خدای من، به سبب هرآنچه برای این قوم کردهام، مرا به نیکویی یاد کن. 6:1 چون سَنبَلَط و طوبیا و جِشِمِ عَرَب و دیگر دشمنان ما شنیدند که حصار را بنا کردهام و هیچ شکافی در آن باقی نمانده است، هرچند هنوز درها را در دروازهها بر پا نداشته بودم،2سَنبَلَط و جِشِم برایم پیغام فرستادند که: «بیا تا در حاکِفیریم، در دشت اونو، با یکدیگر دیدار کنیم.» اما آنان در اندیشۀ صدمه رساندن به من بودند.3پس قاصدان نزد ایشان فرستاده، گفتم: «من به کاری بزرگ مشغولم و نمیتوانم فرود آیم. چرا کار حینی که آن را ترک کرده نزدتان فرود آیم، متوقف شود؟»4ایشان چهار بار این پیغام را برایم فرستادند و من هر بار همین پاسخ را بدیشان دادم.5سَنبَلَط برای پنجمین بار خادمش را با همان پیغام نزد من فرستاد و او نامهای سرگشاده به دست داشت6که در آن نوشته شده بود: «در میان قومها گفته میشود، و جِشِم نیز میگوید که تو و یهودیان در اندیشۀ شورشید و از این روست که حصار را بنا میکنید. بنا بر همین گفتهها، تو میخواهی پادشاه ایشان شوی،7و انبیایی را نیز برگماشتهای تا در اورشلیم دربارۀ تو اعلام کرده، بگویند: ”در یهودا پادشاهی هست!“ حال این خبر به گوش پادشاه خواهد رسید؛ پس بیا تا با هم مشورت کنیم.»8پس برای او پیغام فرستاده، گفتم: «چنین چیزهایی که تو میگویی واقع نشده است، بلکه آنها را از فکر خود ابداع کردهای.»9زیرا آنان جملگی قصد ترسانیدن ما داشتند و میگفتند: «دستهای ایشان سست خواهد شد و کار به انجام نخواهد رسید.» پس حال خدایا، دستهای مرا قوی ساز.10روزی به خانۀ شِمَعیا، پسر دِلایا، پسر مِهیطَبئیل، رفتم که در بر خویشتن بسته بود. مرا گفت: «بیا تا در خانۀ خدا، درون معبد، با یکدیگر دیدار کنیم، و درهای معبد را ببندیم، چراکه برای کشتن تو میآیند. آری، شبانگاهان برای کشتن تو میآیند.»11گفتم: «آیا مردی همچون من بگریزد؟ یا کسی همچون من به درون معبد برود تا زنده بماند؟ نخواهم رفت.»12پس دریافتم که خدا او را نفرستاده بود، بلکه از آنجا که طوبیا و سَنبَلَط اجیرش کرده بودند، آنگونه بر ضد من نبوّت میکرد.13او بدین منظور اجیر شده بود که من بترسم و با انجام این کار گناه ورزم، و ایشان بتوانند مرا بدنام کرده، رسوا سازند.14ای خدای من، طوبیا و سَنبَلَط را به سبب این اعمالشان به یاد دار، و نیز نوعَدیای نبیه و دیگر انبیایی را که میخواهند مرا بترسانند.15پس حصار در روز بیست و پنجم از ماه ایلول، در پنجاه و دو روز تکمیل شد.16چون همۀ دشمنان ما این را شنیدند و تمام اقوام همسایه این را دیدند، در نظر خویش بسیار پست شدند، چراکه فهمیدند این کار به مدد خدای ما به انجام رسیده است.17همچنین در آن روزها بزرگان یهودا، نامههای بسیار برای طوبیا میفرستادند و نامههای طوبیا بدیشان میرسید،18چراکه بسیاری در یهودا با او به سوگند بیعت کرده بودند، زیرا او داماد شِکَنیا پسر آرَح بود، و پسرش یِهوحانان نیز دختر مِشُلّام پسر بِرِکیا را به زنی گرفته بود.19آنها از اعمال نیکوی او در حضور من میگفتند و سخنان مرا به او میرساندند. اما طوبیا نامهها میفرستاد تا مرا بترساند.
1:1 کلام خداوند که بر یوئیل فرزند فِتوئیل نازل شد:2ای مشایخ این را بشنوید؛ ای همۀ ساکنان این سرزمین، گوش بسپارید! آیا در روزگار شما یا در روزگار پدرانتان، هرگز چنین چیزی رخ داده است؟3آن را به فرزندانتان بازگویید، و فرزندانتان به فرزندان خویش و فرزندان ایشان نیز به نسل بعدی.4آنچه ملخهای جَوَنده باقی گذاشتند، ملخهای دونده خوردند؛ آنچه ملخهای دونده باقی گذاشتند، ملخهای جهنده خوردند؛ و آنچه ملخهای جهنده باقی گذاشتند، ملخهای فرو~بلعنده خوردند.5ای مستان، بیدار شوید و بگریید، و ای همۀ میگساران، شیون کنید! به جهت شراب شیرین شیون کنید، زیرا از دهانتان بریده شده است.6چراکه قومی به سرزمین من حملهور گشتهاند، قومی نیرومند و بیشمار؛ دندانهایشان دندانهای شیر است، دندانهای نیش ایشان، دندانهای نیش ماده شیر!7تاکهای مرا ویران کرده، و درختان انجیر مرا از بین بردهاند؛ پوست درختان را بهتمامی کنده و بر زمین افکندهاند، و شاخههای درختان سفید گشته است.8همچون دوشیزهای پلاس در بر ماتم کن، همچون دوشیزهای که برای شوهر ایام جوانی خود ماتم میکند.9هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی از خانۀ خداوند قطع شده است، و کاهنان، که خادمان خداوند هستند، به سوگ نشستهاند.10مزرعهها نابود شده، و زمین سوگوار است، زیرا گندم از بین رفته، شرابِ تازه خشک شده، و روغن ضایع گشته است.11ای کشاورزان، سرافکنده شوید، و ای تاکبانان، شیون سر دهید، به جهت گندم و جو، زیرا که محصول زمین بر باد رفته است.12تاک خشک شده، درخت انجیر پژمرده گشته، انار و خرما و سیب و همۀ درختان دیگر صحرا خشکیدهاند؛ براستی که شادمانی از میان آدمیان رخت بسته است.13ای کاهنان، پلاس در بر کنید و نوحه سر دهید؛ ای خادمانِ مذبح، شیون کنید؛ ای خادمانِ خدای من، بیایید و شب را در پلاس به سر برید، زیرا هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی از خانۀ خدای شما بازداشته شده است.14زمانی را به روزه اختصاص دهید؛ به گردهمآییِ مخصوص فرا~خوانید. مشایخ و همۀ ساکنان این سرزمین را به خانۀ یهوه خدای خود گرد آورید، و فریاد خود را به درگاه خداوند بلند کنید.15وای از آن روز! زیرا که روز خداوند نزدیک است، و همچون هلاکتْ از جانب قادر مطلق میآید.16آیا خوراک از برابر دیدگان ما منقطع نشده، و شادی و سرور از خانۀ خدای ما رخت برنبسته است؟17بذرها زیر کلوخها پوسیده، و مخزنها ویران و انبارها منهدم گشته، زیرا گندم تلف گردیده است.18دامها چه مینالند! رمههای گاوان پریشانحالند، چراکه مرتعی ندارند؛ حتی گلههای گوسفندان نیز متحمل مجازات میشوند.19نزد تو، ای خداوند، فریاد برمیآورم. زیرا که آتشْ مرتعهای صحرا را در کام کشیده، و شعلهها درختان صحرا را یکسره سوزانده است.20حتی وحوشِ صحرا نیز برای تو لَه لَه میزنند، زیرا جویهای آب خشکیده، و آتشْ مرتعهای صحرا را در کام کشیده است.
5:1 و امّا دربارۀ وقتها و زمانها، ای برادران، نیازی نیست چیزی به شما بنویسم.2زیرا خود نیک میدانید که روز خداوند همچون دزدی که شبهنگام میآید، فرا~خواهد رسید.3آن زمان که مردم میگویند: «صلح و امنیت حکمفرماست»، ناگهان هلاکت بر ایشان نازل خواهد شد، بدانسان که زن آبستن به دردِ زایمان دچار شود، و از آن گریزی نخواهد بود.4امّا شما ای برادران، در تاریکی نیستید تا آن روز چون دزد غافلگیرتان کند.5شما همه فرزندانِ نور و فرزندان روزید؛ ما به شب و به تاریکی تعلق نداریم.6پس همانند دیگران به خواب نرویم، بلکه بیدار و هوشیار باشیم.7زیرا آنان که میخوابند، شبهنگام میخوابند، و آنان که مست میکنند، شبهنگام مست میکنند.8امّا ما چون به روز تعلّق داریم، باید هوشیار باشیم، و ایمان و محبت را همچون زرۀ سینهپوش بر تن کنیم، و امیدِ نجات را همچون کلاهخود بر سر نهیم.9زیرا خدا ما را نه برای غضب، بلکه برای کسب نجات به واسطۀ خداوندمان عیسی مسیح تعیین کرده است،10که بهخاطر ما مرد، تا چه بیدار باشیم و چه خفته، با او زندگی کنیم.11پس یکدیگر را تشویق و تقویت کنید، چنانکه اکنون نیز میکنید.12حال ای برادران، تقاضا میکنیم آنان را که در میان شما زحمت میکشند و از جانب خداوند رهبران شما بوده، پندتان میدهند، گرامی بدارید،13و با محبت، کمال احترام را به سبب کاری که انجام میدهند، برایشان قائل باشید. و با یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنید.14ای برادران، از شما استدعا میکنیم که کاهلان را هشدار دهید؛ کمجرئتان را تشویق کنید؛ ضعیفان را حمایت نمایید؛ و با همه بردبار باشید.15زِنهار، کسی بدی را با بدی پاسخ نگوید، بلکه همواره در پی نیکی کردن به یکدیگر و به همۀ مردم باشید.16همیشه شاد باشید؛17پیوسته دعا کنید؛18در هر وضعی شکرگزار باشید، زیرا این است ارادۀ خدا برای شما در مسیحْ عیسی.19آتش روح را خاموش مکنید؛20نبوّتها را خوار مشمارید.21همه چیز را بیازمایید؛ به آنچه نیکوست، محکم بچسبید.22از هر گونه بدی دوری کنید.23خدای سلامتی، خودْ شما را به تمامی تقدیس کند و روح و جان و تن شما تا آمدن خداوندمان عیسی مسیح، بیعیب محفوظ بماند.24او که شما را فرا~میخواند، امین است و این را خواهد کرد.25ای برادران، برای ما دعا کنید.26با بوسهای مقدّس همۀ برادران را سلام گویید.27در حضور خداوند، شما را قسم میدهم که این نامه را برای همۀ برادران قرائت کنید.28فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد. آمین.
4:1 و اما چون سَنبَلَط شنید که ما مشغول بنای حصار هستیم، خشمگین شده، بسیار غضبناک گردید و یهودیان را به ریشخند گرفت.2او در حضور برادرانش و سپاه سامِرِه گفت: «این یهودیان ضعیف چه میکنند؟ آیا برای خویشتن نوسازی خواهند کرد؟ آیا قربانی خواهند نمود؟ آیا در یک روز کار را به پایان خواهند رسانید؟ آیا سنگها از میان تودههای خاکروبه زنده خواهند کرد، حال آنکه سوخته شده است؟»3طوبیای عَمّونی که در کنار او بود، گفت: «اگر شغالی نیز از آنچه ایشان بنا میکنند بالا رود، حصار سنگی ایشان را فرو~خواهد ریخت!»4ای خدای ما، بشنو، زیرا که خوار شدهایم. اهانت ایشان را بر سر خودشان برگردان و ایشان را در سرزمین اسارت، به یغما بسپار.5تقصیر ایشان را مپوشان و گناهشان را از حضورت محو مساز، زیرا خشم تو را نزد بنّایان برانگیختند.6پس حصار را بنا کردیم. تمامی حصار تا نصف بلندیش به هم پیوست، زیرا دل قوم در کار بود.7اما چون سَنبَلَط و طوبیا و اَعراب و عَمّونیان و اَشدودیان شنیدند که مرمت حصار اورشلیم پیش رفته است و شکافهایش بسته میشود، بسیار خشمگین شدند.8پس همه با هم دسیسه کردند تا به جنگ با اورشلیم برآمده، در آن اغتشاش بر پا کنند.9پس نزد خدای خود دعا کردیم و به سبب ایشان روز و شب نگهبان در برابر ایشان برگماشتیم.10و اما مردمان یهودا گفتند: «قوّت باربَران رو به کاستی و آوار بسیار است، چندان که نمیتوانیم حصار را بنا کنیم.»11نیز دشمنانمان میگفتند: «پیش از آنکه آگاه شوند و دریابند به میانشان خواهیم رفت و ایشان را از پا درآورده، کار را متوقف خواهیم ساخت.»12چون یهودیانی که در نزدیکی آنان ساکن بودند آمدند، ده بار به ما گفتند: «به هر سو که روی نمایید، ایشان علیه ما هستند.»13پس من افرادی را بر حسب طایفههایشان، با شمشیرها و نیزهها و کمانهایشان، پشت حصار، در جاهای پست و خالی قرار دادم.14آنگاه نگریسته، برخاستم و به بزرگان و صاحبمنصبان و بقیۀ قوم گفتم: «از ایشان مهراسید، بلکه خداوندِ عظیم و مَهیب را به یاد آورید و برای برادران و پسران و دختران و زنان و خانههای خویش بجنگید.»15چون دشمنانمان شنیدند که ما آگاه شدهایم، و خدا نقشۀ آنها را باطل کرده است، هر یک از ما به سر کار خویش نزد حصار بازگشتیم.16از آن روز به بعد، نیمی از مردانم به کار مشغول میشدند و نیم دیگر نیزهها و سپرها و کمانها و زرهها به دست میگرفتند. و سرداران پشت تمامی خاندان یهودا مستقر بودند17که به بنای حصار اشتغال داشتند. باربران به گونهای بار میبردند که با یک دست این کار را انجام میدادند و با دست دیگر سلاح میگرفتند.18بنّایان نیز هر یک در حالی که شمشیر بر کمر بسته بودند، بنّایی میکردند. کَرِنانواز نیز در کنار من ایستاده بود.19پس بزرگان و صاحبمنصبان و بقیۀ قوم را گفتم: «کار، بسیار و گسترده است، و ما بر حصار از هم جدا و دوریم.20پس هر جا که آوای کَرِنا را شنیدید، آنجا نزد ما گرد آیید. خدای ما برایمان خواهد جنگید.»21پس در حالی که نیمی از مردان نیزه به دست داشتند، کار را از سپیدهدم تا برآمدن ستارگان ادامه دادیم.22در همان زمان نیز به قوم گفتم: «هر مرد و خادمش شب را در اورشلیم بگذرانند تا در شب برای ما نگهبانی کنند و در روز به کار بپردازند.»23پس من و برادران و خادمانم و نگهبانانی که از پی من میآمدند، هیچیک جامه از تن به در نمیکردیم؛ و هر کس با سلاح خود به آب میرفت.
14:1 ای اسرائیل، به سوی یَهوه خدایت بازگشت نما، زیرا به سبب شرارت خود افتادهای.2کلمات مناسب برگرفته، به سوی خداوند بازگشت نما؛ او را بگو: «شرارت را به تمامی بیامرز، و آنچه را نیکوست قبول فرما، تا ثمرۀ لبهایمان را تقدیمت کنیم.3آشور ما را نجات نخواهد داد و بر اسبان سوار نخواهیم شد، و دیگر به کارِ دستان خود نخواهیم گفت: ”خدای ما!“ زیرا تویی که بر یتیمان شفقت میکنی.»4من ارتداد ایشان را شفا خواهم داد؛ و ایشان را بهرایگان دوست خواهم داشت، زیرا غضب من از ایشان برگشته است.5من برای اسرائیل مانند شبنم خواهم بود، و او مانند سوسن گل خواهد آورد. همانند سرو لبنان ریشه خواهد دوانید،6و جوانههایش رشد خواهد کرد. شکوه او مانند درخت زیتون و رایحهاش همچون سرو لبنان خواهد بود.7آنان که زیر سایهاش ساکنند باز خواهند گشت، و مانند گندم گل خواهند داد؛ همچون مو شکوفه خواهند آورد، و آوازۀ آنها همچون شراب لبنان خواهد بود.8اِفرایِم را بیش از این با بتها چه کار است؟ مَنَم که او را اجابت میکنم و مراقبش هستم. من همانند صنوبرِ همیشه سرسبزم؛ میوۀ تو از من حاصل میشود.9هر آن که حکیم است، بگذار این امور را درک کند؛ هر آن که فهیم است، بگذار آنها را بداند. زیرا راههای خداوند راست است، و پارسایان در آنها گام برمیدارند، اما عاصیان در آنها لغزش میخورند.
3:1 سرانجام چون دیگر طاقت نداشتیم، رضا دادیم که ما را در آتن تنها واگذارند.2پس تیموتائوس را که برادر ما و همکار خدا در کار انجیل مسیح است، نزدتان فرستادیم تا شما را در ایمانتان تقویت و تشویق کند،3تا هیچکس در اثر این سختیها سست نشود، زیرا نیک میدانید که اینها برای ما مقرر است.4بهواقع هنگامی که با شما بودیم، پیشاپیش گفتیم که آزار خواهیم دید، و همانگونه که آگاهید، چنین نیز شد.5از این رو، چون دیگر طاقت نداشتم، فرستادم تا از ایمانتان آگاهی یابم، زیرا بیم آن داشتم که آن وسوسهگر به نحوی شما را وسوسه کرده، و زحمات ما به هدر رفته باشد.6امّا اکنون تیموتائوس از نزد شما بازگشته و ما را مژده از ایمان و محبت شما آورده است. او به ما خبر داده که شما همیشه از ما به نیکی یاد میکنید و همانگونه که ما مشتاق دیدار شماییم، شما نیز شوق دیدار ما را دارید.7از همین رو، ای برادران، با وجود همۀ فشارها و زحماتمان، از بابت شما و ایمانتان دلگرم شدهایم.8اکنون میتوانیم نفسی بهراحت برآوریم، زیرا شما در خداوند استوارید.9امّا چگونه میتوانیم به شکرانۀ این همه شادی که بهخاطر شما در حضور خدای خود یافتهایم، او را سپاسی بسزا گوییم؟10ما روز و شب از دل و جان دعا میکنیم که باز به دیدارتان نایل شویم تا هر کاستی ایمان شما را برطرف سازیم.11خودِ خدا، پدر ما، و خداوند ما عیسی، راه ما را به سوی شما هموار سازد.12و همانگونه که محبت ما به شما فزونی مییابد، خداوند محبت شما را به یکدیگر و به همۀ مردم بسیار افزون گرداند.13و دلهای شما را استواری بخشد تا آنگاه که خداوند ما عیسی با همۀ مقدسان خود میآید، در حضور خدا، پدر ما، بیعیب و مقدّس باشید. 4:1 دیگر اینکه، ای برادران، شما از ما آموختید که چگونه باید رفتار کنید تا خدا را خشنود سازید، همانگونه که چنین نیز میکنید. اکنون به نام عیسای خداوند از شما استدعا داریم و اندرزتان میدهیم که در این باره هر چه بیشتر تلاش کنید.2زیرا آگاهید که از جانب عیسای خداوند، چه احکامی به شما دادهایم.3ارادۀ خدا این است که مقدّس باشید: خود را از بیعفتی دور نگاه دارید.4هریک از شما باید بداند که چگونه در پاکی و برازندگی، بدن خود را تحت تسلّط نگاه دارد.5نباید همانند قومهایی که خدا را نمیشناسند، دستخوش امیال شهوانی باشید.6هیچکس نباید در این امر دست تجاوز یا طمع به حریم برادر خود دراز کند. چنانکه پیشتر به شما گفتیم و هشدار دادیم، خداوند همۀ این کارها را کیفر خواهد داد.7زیرا خدا ما را نه به ناپاکی، بلکه به قدّوسیت فرا~خوانده است.8پس، هر که این تعلیم را رد کند، نه انسان، بلکه خدایی را رد کرده که روح قدّوس خود را به شما عطا میفرماید.9و اما دربارۀ محبت برادرانه نیازی نیست چیزی به شما بنویسیم، زیرا خود از خدا آموختهاید که یکدیگر را محبت کنید،10و براستی که همۀ برادران را در سرتاسر مقدونیه محبت میکنید. با این همه، ای برادران، ترغیبتان میکنیم که هر چه بیشتر چنین کنید.11آرزومند این باشید که زندگی آرامی داشته باشید و سر به کار خویش مشغول بدارید و با دستهای خود کار کنید، همانگونه که شما را حکم کردیم.12بدینسان، زندگی روزمرۀ شما احترام مردمِ بیرون را بر خواهد انگیخت، و محتاج کسی نیز نخواهید بود.13ای برادران، نمیخواهیم از حال خفتگان بیخبر باشید، مبادا همچون دیگر مردمان که امیدی ندارند، به ماتم بنشینید.14زیرا اگر ایمان داریم که عیسی مرد و برخاست، پس به همینسان خدا آنان را نیز که در عیسی خفتهاند، با وی باز خواهد آورد.15این را به واسطۀ کلام خودِ خداوند به شما میگوییم: کسانی از ما که هنوز زندهاند و تا آمدن خداوند باقی میمانند، بهیقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت.16زیرا خداوند، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد آمد. آنگاه نخست مردگانِ در مسیح، بر خواهند خاست.17پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی ماندهایم، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود.18پس بدین سخنان، یکدیگر را دلداری دهید.
3:1 آنگاه اِلیاشیب کاهن اعظم، با برادران کاهنش برخاستند و دروازۀ گوسفند را بنا کردند. ایشان آن را تقدیس کرده، درهایش را بر پا داشتند. آنان حصار را تا برجِ صد و برجِ حَنَنئیل بنا کرده، تقدیس نمودند.2در کنار ایشان، مردان اَریحا بنا کردند، و در کنار آنان، زَکّور، پسر اِمری، بنا کرد.3پسرانِ هَسِنَاَه دروازۀ ماهی را بنا کردند. ایشان تیرهای آن را کار گذاشتند و درهایش را با قفلها و پشتبندها بر پا داشتند.4در کنار ایشان، مِرِموت پسر اوریا، پسر هَقّوص مرمت کرد؛ در کنار آنها، مِشُلّام، پسر بِرِکیا، پسر مِشیزَبئیل؛ و در کنار آنها، صادوق، پسر بَعَنا.5در کنار ایشان، تِقوعیان مرمت کردند، اما بزرگان ایشان به خدمت سرور خویش گردن ننهادند.6یویاداع، پسر فاسیَح، و مِشُلّام، پسر بِسودیا، دروازۀ کُهنه را مرمت کردند. ایشان تیرهای آن را کار گذاشتند و درهایش را با قفلها و پشتبندها بر پا داشتند.7در کنار ایشان، مِلاتیای جِبعونی و یادونِ مِرونوتی، مردان جِبعون و مِصفَه، مقر والی ماوراءالنهر را مرمت کردند.8در کنار آنها، عُزّیئیل، پسر حَرهایا، که از زرگران بود، مرمت کرد، و در کنار او حَنَنیا، که از عطاران بود. آنان اورشلیم را تا حصار پَهْن بازسازی کردند.9در کنار ایشان، رِفایا، پسر حور، که حاکم نیمی از ناحیۀ اورشلیم بود، مرمت کرد.10در کنار آنها، یِدایا پسر حَروماف، قسمت مقابل خانهاش را مرمت کرد، و در کنار او، حَطّوش، پسر حَشَبنیا مرمت نمود.11مَلْکیا، پسر حاریم، و حَشّوب، پسر فَحَتموآب، قسمتی دیگر، و برج تنورها را مرمت کردند.12در کنار او، شَلّوم، پسر هَلّوحیش، که حاکم نیمی از ناحیۀ اورشلیم بود، همراه با دخترانش مرمت کرد.13خانون و ساکنان زانواَخ، دروازۀ درّه را مرمت کردند. ایشان آن را بنا کردند و درهایش را با قفلها و پشتبندها بر پا داشتند، و هزار ذِراع از حصار را نیز تا دروازۀ خاکروبه مرمت کردند.14مَلْکیا، پسر رِکاب، حاکم ناحیۀ بِیتهَکّاریم، دروازۀ خاکروبه را مرمت کرد. او آن را بنا کرد و درهایش را با قفلها و پشتبندها بر پا داشت.15شَلّوم، پسر کُلحوزِه، حاکم ناحیۀ مِصفَه، دروازۀ چشمه را مرمت کرد. او آن را بنا کرد و سقفش را نهاد و درهایش را با قفلها و پشتبندها بر پا داشت. او حصار حوض شِلَخ را نیز که کنار باغ پادشاه بود تا پلههایی که از شهر داوود پایین میرفت، مرمت کرد.16بعد از او، نِحِمیا پسر عَزبوق، حاکم نیمی از ناحیۀ بِیتصور، تا مقابل مقبرههای داوود و برکۀ مصنوعی و خانۀ جنگاوران را مرمت کرد.17بعد از او، لاویان مرمت کردند: رِحوم پسر بانی. در کنارش حَشَبیا، حاکم نیمی از ناحیۀ قِعیلَه، برای ناحیۀ خود مرمت کرد.18بعد از او، برادران ایشان مرمت کردند: بَوّای، پسر حیناداد، حاکم نیمی از ناحیۀ قِعیلَه.19در کنار او، عِزِر پسر یِشوعَ، حاکم مِصفَه، قسمتی دیگر را که مقابل سربالایی اسلحهخانه و نزد زاویه بود، مرمت کرد.20بعد از او، باروک پسر زَکّای، قسمتی دیگر را، از زاویه تا ورودی خانۀ اِلیاشیب کاهن اعظم، غیورانه مرمت کرد.21بعد از او، مِرِموت، پسر اوریا، پسر هَقّوص، قسمتی دیگر را، از ورودی خانۀ اِلیاشیب تا انتهای خانهاش، مرمت کرد.22بعد از او، کاهنانی که از آن حوالی بودند، مرمت کردند.23بعد از ایشان، بِنیامین و حَشّوب، مقابل خانۀ خویش را مرمت کردند، و بعد از آنان، عَزَریا، پسر مَعَسیا، پسر عَنَنیا، قسمت کنار خانۀ خویش را مرمت کرد.24بعد از او، بِنّوی، پسر حیناداد، قسمتی دیگر از خانۀ عَزَریا را تا زاویه و گوشۀ حصار مرمت کرد.25فالال، پسر اوزای، از مقابل زاویه و برجِ پیشآمده از خانۀ بالایی شاه، واقع در کنار صحن نگهبان را مرمت کرد. بعد از او، فِدایاه، پسر فَرعوش،26و خادمان معبد که بر تپۀ عوفِل ساکن بودند، تا مقابل دروازۀ آب در مشرق، و برجِ پیشآمده را مرمت کردند.27بعد از او، تِقوعیان، قسمتی دیگر را که از مقابل برج بزرگِ پیشآمده تا دیوار عوفِل را شامل میشد، مرمت کردند.28بالاتر از دروازۀ اسب، کاهنان، هر یک مقابل خانۀ خویش را مرمت کردند.29بعد از ایشان، صادوق، پسر اِمّیر، قسمت مقابل خانۀ خویش را مرمت کرد. بعد از او، شِمَعیا، پسر شِکَنیا، نگاهبان دروازۀ شرقی، مرمت کرد.30بعد از او، حَنَنیا، پسر شِلِمیا، و خانون، ششمین پسر صالاف، قسمتی دیگر را مرمت کردند. بعد از ایشان، مِشُلّام، پسر بِرِکیا، قسمت مقابل حُجرۀ خود را مرمت کرد.31بعد از او، مَلْکیا، که یکی از زرگران بود، تا خانۀ خادمان معبد و تاجران را که مقابل دروازۀ مِفقاد بود، تا بالاخانۀ گوشۀ حصار، تعمیر کرد.32و حصارِ بین بالاخانۀ گوشۀ حصار و دروازۀ گوسفند را زرگران و تاجران مرمت کردند.
13:1 آنگاه که اِفرایِم سخن میگفت، لرزه بر اندامها میافتاد؛ او در اسرائیل از منزلتی والا برخوردار بود، اما به سبب پرستش بَعَل تقصیرکار شد و بمرد.2اکنون ایشان بیشتر و بیشتر گناه میورزند، و از نقرۀ خویش بتهای ریختهشده برای خود میسازند، بتهایی که با مهارت ساخته شده، و همگی کار دست صنعتگران است. آنها با این بتها سخن میگویند، و مردمانی که قربانی تقدیم میکنند، گوسالهها را میبوسند!3از این رو مانند مه صبحگاهی خواهند بود و همچون شبنمی که بهزودی میگذرد؛ مانند کاهی که در خرمنگاه بر هوا میشود، و همچون دودی که از روزنه برمیآید.4اما من از سرزمین مصر، یهوه خدای تو هستم؛ خدایی بهجز من نباید بشناسی، و نه نجاتدهندهای غیر از من.5من بودم که در بیابان بر تو التفات کردم، در آن زمین بسیار خشک.6اما چون چریدند، سیر شدند، و چون سیر شدند در دل خویش مغرور گشتند، و از این رو مرا از یاد بردند.7پس برای ایشان همانند شیر خواهم بود و همچون پلنگ بر سر راهشان کمین خواهم کرد.8مانند خرسی که تولههایش را ربوده باشند بر آنان حمله خواهم برد و سینۀ ایشان را خواهم شکافت؛ همچون شیر در آنجا ایشان را فرو~خواهم بلعید، و حیوانی وحشی آنان را خواهد درید.9ای اسرائیل، هلاک شدی، زیرا تو بر ضد منی که یاور تو هستم.10پس اکنون پادشاه تو کجاست تا تو را در همۀ شهرهایت نجات دهد؟ و داورانت کجایند که دربارۀ آنها گفتی، «پادشاه و حاکمان به من بده»؟11در خشم خویش، پادشاهی به تو دادم و در غضب خویش او را برداشتم.12تقصیر اِفرایِم انبار شده و گناه او ذخیره گشته است.13دردهایی چون درد زن زائو برای او آغاز شده، اما او پسری نادان است، زیرا در زمان لازم، در دهانۀ رَحِم قرار نمیگیرد.14آیا ایشان را از دست گور فدیه دهم؟ آیا آنان را از مرگ رهایی بخشم؟ ای مرگ، بلاهای تو کجاست؟ ای گور هلاکت تو کجا؟ از پشیمان شدن ابا خواهم کرد.15هرچند او در میان برادرانش ثمر آورد، باد شرقی از سوی خداوند خواهد آمد و از جانب بیابان وزیدن خواهد گرفت. منبع او بیآب خواهد شد، چشمهاش خواهد خشکید، و همۀ اسباب نفیس خزانۀ او غارت خواهد شد.16سامِرِه متحمل جزای تقصیر خود خواهد شد، زیرا به خدای خویش عِصیان ورزیده است. به شمشیر خواهند افتاد، کودکانشان تکه و پاره خواهند شد، زنان حاملۀ ایشان شکمپاره خواهند گشت.
1:1 از پولس و سیلاس و تیموتائوس، به کلیسای تسالونیکیان که در خدای پدر و خداوندْ عیسی مسیحاند: فیض و سلامتی بر شما باد.2ما همواره خدا را بهخاطر وجود همۀ شما شکر میگوییم و از شما در دعاهای خود نام میبریم،3و پیوسته در حضور خدا و پدر خود، عمل شما را که از ایمان ناشی میشود و محنت شما را که محرک آن محبت است و پایداری شما را که از امید به خداوندمان عیسی مسیح الهام میگیرد، به یاد میآوریم.4زیرا ای برادران که محبوب خدایید، از برگزیدگی شما آگاهیم.5چرا که انجیلِ ما تنها نه با کلمات، بلکه با قدرت و روحالقدس و یقین کامل به شما رسید، چنانکه نیک میدانید بهخاطر شما چگونه در میانتان رفتار کردیم.6شما از ما و از خداوند سرمشق گرفتید و در رنج بسیار، کلام را با آن شادی که روحالقدس میبخشد، استقبال کردید.7بدینگونه شما برای همۀ ایمانداران مقدونیه و اَخائیه سرمشقی بر جای گذاشتید،8زیرا کلام خداوند به واسطۀ شما نه تنها در مقدونیه و اَخائیه طنین افکند، بلکه ایمان شما به خدا در همه جا بر سر زبانهاست، آنگونه که دیگر نیازی نیست ما چیزی بگوییم.9زیرا آنان خود از استقبال گرم شما از ما سخن میگویند، و از اینکه چگونه از بتها دست کشیده، به سوی خدا بازگشتید تا خدای زنده و حقیقی را خدمت کنید10و در انتظار آمدن پسر او از آسمان باشید، که از مردگان برخیزانیدش، یعنی عیسی، که ما را از غضب آینده رهایی میبخشد. 2:1 ای برادران، خود میدانید که آمدن ما نزد شما بیهوده نبوده است،2بلکه هرچند پیشتر در شهر فیلیپی آزار و اهانت بر ما رفت، چنانکه میدانید، امّا به مدد خدای خود دلیری کردیم تا انجیل خدا را با وجود مخالفتهای بسیار به شما برسانیم.3زیرا اگر ترغیبتان میکنیم، از گمراهی یا انگیزههای ناپاک نیست، و قصد فریبتان را نیز نداریم،4بلکه چون کسانی سخن میگوییم که خدا بر آنها مُهر تأیید زده و انجیل را بدیشان به امانت سپرده است. ما در پی خشنود ساختن مردم نیستیم، بلکه خشنودی خدایی را طالبیم که دلهای ما را میآزماید.5شما نیک میدانید که ما هرگز به چاپلوسی متوسّل نشدیم، و از ظاهرسازی چون سرپوشی برای طمع سود نجستیم - خدا گواه ماست.6و نیز جویای ستایش از انسانها نبودهایم، چه از شما و چه از دیگران. هرچند در مقام رسولان مسیح حقی بر گردن شما داشتیم،7امّا همچون مادری شیرده که از کودکان خود نگهداری میکند، با شما به نرمی رفتار کردیم.8شدت علاقۀ ما به شما چنان بود که شادمانه حاضر بودیم نه تنها انجیل خدا را به شما برسانیم، بلکه از جان خود نیز در راه شما بگذریم، چندان که ما را عزیز گشته بودید.9شما ای برادران، بهیقین محنت و مشقّت ما را به یاد دارید، که شب و روز کار میکردیم تا وقتی انجیلِ خدا را به شما وعظ میکنیم، سربار کسی نباشیم.10شما شاهدید و خدا خود نیز گواه است که با چه پاکی و درستی و بیعیبی با شما ایمانداران رفتار کردیم.11چنانکه میدانید، رفتار ما با یک یک شما چون رفتار پدری با فرزندانش بود.12شما را تشویق کرده، دلداری میدادیم و سفارش میکردیم که شیوۀ رفتارتان شایستۀ خدایی باشد که شما را به پادشاهی و جلال خود فرا~میخواند.13نیز ما خدا را پیوسته شکر میگوییم که شما به هنگام پذیرفتن کلام خدا، که از ما شنیدید، آن را نه چون سخنان انسان، بلکه چون کلام خدا پذیرفتید، چنانکه براستی نیز چنین است؛ همان کلام اکنون در میان شما که ایمان دارید، عمل میکند.14زیرا ای برادران، شما از کلیساهای خدا در یهودیه که در مسیحْ عیسایند، سرمشق گرفتید: شما نیز از هموطنان خود، همان آزارها را دیدید که آنان از یهودیان دیدند،15از آنان که عیسای خداوند و پیامبران را کشتند و ما را نیز بیرون راندند. آنان خدا را خشنود نمیسازند و با همۀ مردم دشمنی میورزند،16و نمیگذارند ما با غیریهودیان سخن بگوییم تا نجات یابند. بدینگونه همواره پیمانۀ گناهان خود را لبریز میکنند. امّا غضب خدا سرانجام بر ایشان فرو~ریخته است.17و امّا ای برادران، چون کوتاه زمانی از شما به دور افتادیم، البته جسماً و نه قلباً، با اشتیاقی بس پرشورتر کوشیدیم تا روی شما را ببینیم.18چرا که خواهان آمدن نزد شما بودیم - براستی که من، پولس، بارها سعی کردم - ولی شیطان مانع شد.19زیرا چیست امید و شادی و تاج افتخار ما در حضور خداوندمان عیسی به هنگام ظهور او؟ مگر شما نیستید؟20براستی که شمایید جلال و شادی ما.
1:1 سخنان نِحِمیا پسر حَکَلیا: در ماه کیسلِو از سال بیستم، زمانی که من در مقر پادشاهی شوش بودم،2حَنانی، یکی از برادرانم، با چند مرد دیگر از یهودا آمدند. از ایشان دربارۀ وضع باقیماندگان یهود که از اسارت جان به در برده بودند و نیز دربارۀ اورشلیم پرسیدم.3مرا گفتند: «باقیماندگانِ ساکن در آن دیار که از اسارت جان به در بردهاند، در مصیبت و رسواییِ سخت گرفتارند. حصار اورشلیم در هم شکسته و دروازههایش به آتش سوخته است.»4چون این سخنان را شنیدم، نشستم و گریستم و روزهایی چند ماتم گرفتم و در حضور خدای آسمانها روزه داشته، دعا کردم.5گفتم: «ای یهوه، خدای آسمانها، ای خدای عظیم و مَهیب که عهد و محبت را با آنان که تو را دوست میدارند و فرمانهایت را به جای میآورند، نگاه میداری،6تمنا اینکه گوش تو متوجه و چشمانت گشوده باشد تا دعای خدمتگزارت را که در این وقت، روز و شب به حضور تو به جهت بندگانت بنیاسرائیل میکند، بشنوی. من به گناهان بنیاسرائیل که به تو ورزیدهایم، اعتراف میکنم. من و خاندانم گناه کردهایم.7ما بر تو شرارتِ بسیار ورزیدهایم و فرمانها، فرایض و قوانینی را که به خادمت موسی امر فرمودی، نگاه نداشتهایم.8«تمنا اینکه کلامی را که به خادمت موسی امر فرمودی به یاد آری که گفتی: ”اگر بیوفایی کنید، شما را در میان قومها پراکنده خواهم ساخت،9اما اگر نزد من بازگشت نمایید و فرامین مرا نگاه داشته، آنها را به جای آرید، آنگاه هرچند راندهشدگانِ شما در دورترین نقاط آسمانها باشند، ایشان را از آنجا جمع خواهم کرد و به مکانی که برگزیدهام تا نام خود را در آن ساکن سازم، در خواهم آورد.“10آنان بندگان و قوم تواَند که ایشان را به قدرت عظیم و دست زورآورت فدیه دادهای.11خداوندگارا، تمنا اینکه گوش تو به دعای خدمتگزارت و دعای بندگانت که به ترسیدن از نام تو رغبت دارند، متوجه بشود، و خادمت را امروز کامیاب گردان و او را در نظر این مرد رحمت عنایت فرما.» زیرا که من ساقی پادشاه بودم. 2:1 در ماه نیسان، از سال بیستمِ اردشیر شاه، آنگاه که شراب پیش وی بود، من شراب را برگرفته، به پادشاه دادم. پیش از آن هرگز در پیشگاه پادشاه، ملول حاضر نشده بودم.2پس پادشاه از من پرسید: «چرا رویت چنین ملول است، حال آنکه بیمار نیستی؟ این چیزی جز ملالت دل نیست.» آنگاه بسیار هراسان شدم،3و پادشاه را گفتم: «پادشاه تا ابد زنده بماند! رویم چگونه ملول نباشد، حال آنکه شهر مقبرۀ پدرانم ویران است و دروازههایش به آتش سوخته شده؟»4پادشاه مرا گفت: «خواهش تو چیست؟» پس به خدای آسمانها دعا کردم،5و به پادشاه گفتم: «اگر پادشاه را پسند آید و نظر لطف تو بر خدمتگزارت باشد، مرا به یهودا، به شهر مقبرۀ پدرانم، بفرست تا آن را بازسازی کنم.»6پادشاه در حالی که شهبانو در کنارش نشسته بود، از من پرسید: «سفرت چقدر به طول خواهد انجامید و کی باز خواهی گشت؟» چون زمانی تعیین کردم، پادشاه را پسند آمد که مرا بفرستد.7نیز او را گفتم: «اگر پادشاه را پسند آید، نامههایی خطاب به والیان ماوراءالنهر به من عطا شود تا ایشان به من اجازۀ عبور دهند، تا اینکه به یهودا برسم.8و نامهای نیز خطاب به آساف، سرپرست درختستانهای پادشاه، به من عطا شود تا چوب برای ساختن تیرهای دروازههای مَقَر پادشاهی، که در جوار معبد است، به من بدهد، و نیز برای حصار شهر، و خانهای که در آن ساکن خواهم شد.» پس پادشاه بر حسب دست مهربان خدایم که بر من بود به من عطا فرمود.9پس نزد والیان ماوراءالنهر رفتم و نامههای پادشاه را بدیشان دادم. پادشاه، سرداران سپاه و سوارهنظام نیز همراه من فرستاده بود.10اما چون سَنبَلَطِ حُرونی و طوبیا صاحبمنصب عَمّونی این را شنیدند، ایشان را بسیار ناپسند آمد که کسی در طلب رفاه بنیاسرائیل آمده است.11پس به اورشلیم رفتم و سه روز در آنجا ماندم.12شبانگاهان با تنی چند از مردانی که همراهم بودند، برخاستم. به کسی نگفته بودم که خدایم در دلم چه نهاده بود تا برای اورشلیم بکنم. چارپایی نیز جز آن که بر آن سوار بودم همراهم نبود.13شبانگاهان از دروازۀ درّه به سوی چشمۀ اژدها و دروازۀ خاکروبه بیرون رفتم و حصارهای در هم شکستۀ اورشلیم و دروازههای به آتش سوختهاش را ملاحظه کردم.14سپس به سوی دروازۀ چشمه و استخر پادشاه پیش رفتم، اما برای عبور چارپایی که بر آن سوار بودم، راهی نبود.15پس شبانه از درّه بالا رفتم و حصار را ملاحظه کرده، برگشتم و از دروازۀ درّه داخل شده، مراجعت کردم.16صاحبمنصبان نمیدانستند کجا رفته یا چه کرده بودم، زیرا هنوز به یهودیان و کاهنان و نُجبا و صاحبمنصبان و دیگر انجامدهندگان کار چیزی نگفته بودم.17پس ایشان را گفتم: «شما مصیبتی را که بدان گرفتار آمدهایم، میبینید: اورشلیم ویران است و دروازههایش به آتش سوخته شده. بیایید حصار اورشلیم را بنا کنیم، تا بیش از این رسوایی نکشیم.»18پس ایشان را از دست خدای خویش که به مهربانی بر من بود و نیز از سخنانی که پادشاه به من گفته بود، آگاه ساختم. پاسخ دادند: «بیایید برخیزیم و بنا کنیم.» پس دستان خویش را به جهت انجام این کارِ نیکو قوی ساختند.19اما چون سَنبَلَطِ حُرونی و طوبیا صاحبمنصبِ عَمّونی و جِشِمِ عَرَب این را شنیدند، ما را ریشخند و تحقیر کرده، گفتند: «این چه کار است که شما میکنید؟ آیا بر پادشاه میشورید؟»20من بدیشان پاسخ داده، گفتم: «خدای آسمانها، اوست که ما را کامیاب خواهد ساخت. ما خدمتگزاران او برخاسته، بنا خواهیم کرد؛ اما شما را هیچ نصیب و حق و ادعایی در اورشلیم نیست.»
12:1 اِفرایِم از باد تغذیه میکند، و تمامی روز در پی باد شرقی میرود؛ دروغ و خشونت را میافزاید، با آشور عهد میبندد، و روغن به مصر میفرستد.2خداوند را بر علیه یهودا ادعایی است؛ او یعقوب را بر حسب راههایش مجازات خواهد کرد، و او را بر وفق اعمالش سزا خواهد داد.3او در رَحِم، پاشنۀ برادرش را گرفت، و چون مرد شد با خدا مجاهده کرد.4با فرشته مجاهده کرد و چیره گشت؛ گریان شد و به وی التماس نمود. در بِیتئیل، خدا او را ملاقات کرد، و در آنجا با ما سخن گفت،5یهوه، خدای لشکرها، آن که یهوه نامِ به یاد ماندنی اوست!6«پس تو به مدد خدای خویش بازگشت نما و محبت و عدالت را به جای آر و پیوسته برای خدای خویش انتظار بکش.»7اِفرایِم سوداگری است که ترازوی نامیزان به دست دارد، و ظلم را دوست میدارد.8میگوید: «بهدرستی که دولتمند شدهام؛ و برای خویشتن ثروت اندوختهام؛ در همۀ دسترنجم هیچ بیانصافی یا گناه نتوان یافت.»9اما من از سرزمین مصر یهوه خدای تو هستم؛ تو را بار دیگر همچون ایام عید، در خیمهها ساکن خواهم ساخت.10من با انبیا سخن گفتم، رؤیاها را افزون ساختم، و به واسطۀ انبیا مَثَلها آوردم.11در جِلعاد شرارت یافت میشود، بهدرستی که ساکنانش به بطالت گرفتار آمدهاند: در جِلجال گاوان قربانی میکنند؛ و مذبحهای ایشان همچون تودۀ سنگ در شیارهای زمین است.12یعقوب به سرزمین اَرام گریخت؛ آنجا اسرائیل به جهت زنی خدمت کرد، و به جهت زنی، گلهبانی نمود.13خداوند اسرائیل را به دست نبی از مصر برآورد، و به دست نبی، او را محفوظ داشت.14اما اِفرایِم خشم او را به تلخی برانگیخت، پس خداوندش خون او را بر سرش وا خواهد گذاشت و اعمال ننگینش را سزا خواهد داد.
3:1 پس چون با مسیح برخیزانیده شدهاید، آنچه را که در بالاست بجویید، آنجا که مسیح به دست راست خدا نشسته است.2به آنچه در بالاست بیندیشید، نه به آنچه بر زمین است.3زیرا مُردید و زندگی شما اکنون با مسیح در خدا پنهان است.4چون مسیح که زندگی شماست، ظهور کند، آنگاه شما نیز همراه او با جلال ظاهر خواهید شد.5پس، هرآنچه را در وجود شما زمینی است، بکُشید، یعنی بیعفتی، ناپاکی، هوی و هوس، امیال زشت و شهوتپرستی را که همان بتپرستی است.6به سبب همینهاست که غضب خدا بر سرکشان نازل میشود.7شما نیز در زندگی گذشتۀ خود به این راهها میرفتید.8امّا اکنون باید همۀ اینها را از خود دور کنید، یعنی خشم، عصبانیت، بدخواهی، ناسزاگویی و سخنان زشت را از دهان خود.9به یکدیگر دروغ مگویید، زیرا آن انسانِ قدیم را با کارهایش از تن به در آوردهاید10و انسانِ جدید را در بر کردهاید، که در معرفتِ حقیقیْ هر آن نو میشود تا به صورت آفرینندۀ خویش درآید.11در این انسانِ جدید، یونانی یا یهودی، ختنهشده یا ختنهناشده، بَربَر یا سَکایی، غلام یا آزاد دیگر معنی ندارد، بلکه مسیح همه چیز و در همه است.12پس همچون قوم برگزیدۀ خدا که مقدّس و بسیار محبوب است، خویشتن را به شفقت، مهربانی، فروتنی، ملایمت و صبر ملبس سازید.13نسبت به یکدیگر بردبار باشید و چنانچه کسی نسبت به دیگری کدورتی دارد، او را ببخشاید. چنانکه خداوند شما را بخشود، شما نیز یکدیگر را ببخشایید.14و بر روی همۀ اینها محبت را در بر کنید که همه چیز را به هم میپیوندد و شما را کامل میگرداند.15صلح مسیح بر دلهایتان حکمفرما باشد، زیرا فرا~خوانده شدهاید تا چون اعضای یک بدن در صلح و صفا به سر برید، و شکرگزار باشید.16کلام مسیح به دولتمندی در شما ساکن شود؛ و با مزامیر، سرودها و نغمههایی که از روح است، با کمال حکمت یکدیگر را پند و تعلیم دهید؛ و با شکرگزاری و از صمیم دل برای خدا بسرایید.17و هرآنچه کنید، چه در گفتار و چه در کردار، همه را به نام خداوندْ عیسی انجام دهید، و به واسطۀ او خدای پدر را شکرگزارید.18ای زنان، تسلیم شوهران خود باشید، چنانکه در خداوند شایسته است.19ای شوهران، زنان خود را محبت کنید و به آنان تندی روا مدارید.20ای فرزندان، والدین خود را در هر امری اطاعت کنید، زیرا این خداوند را خشنود میسازد.21ای پدران، فرزندان خویش را تلخکام مسازید، مبادا دلسرد شوند.22ای غلامان، اربابان زمینی خویش را در هر امری اطاعت کنید، نه فقط آنگاه که مراقب شما هستند و یا برای جلب توجهشان، بلکه با اخلاص قلبی و به احترام خداوند مطیع باشید.23هر کاری را از جان و دل چنان انجام دهید که گویی برای خداوند کار میکنید، نه برای انسان،24زیرا میدانید پاداشتان میراثی است که از خداوند خواهید یافت، چرا که در حقیقت خداوندْ مسیح را خدمت میکنید.25هر کس بدی کند، سزای عمل بد خویش را خواهد دید و تبعیضی در کار نیست. 4:1 ای اربابان، با غلامان خود به عدل و انصاف رفتار کنید، زیرا میدانید که شما را نیز اربابی است در آسمان.2با هوشیاری و شکرگزاری، خود را وقف دعا کنید.3و برای ما نیز دعا کنید، تا خدا دری به روی پیام ما بگشاید تا بتوانیم راز مسیح را بیان کنیم، رازی که بهخاطر آن به زنجیر کشیده شدهام.4دعا کنید که بتوانم آن را بهروشنی بیان کنم، چنانکه شایسته است.5با مردمانِ بیرون حکیمانه رفتار کنید و از هر فرصتی بیشترین بهره را برگیرید.6سخنان شما همیشه پر از فیض و سنجیده باشد، تا بدانید هر کس را چگونه پاسخ دهید.7تیخیکوس شما را به کمال از احوال من آگاه خواهد ساخت. او برادری عزیز، خادمی امین و همکار من در خداوند است.8او را نزدتان میفرستم تا از احوال ما آگاه شوید، و تا دل شما را تشویق کند.9او همراه اونِسیموس، برادر امین و عزیز ما که از خود شماست، نزدتان میآید. ایشان شما را از هرآنچه در اینجا میگذرد آگاه خواهند ساخت.10آریستارخوس که با من در زندان است، برای شما سلام میفرستد؛ همچنین مَرقُس، پسر عموی برنابا، برایتان سلام دارد. پیشتر به شما دربارۀ او سفارش کردهام که هر گاه نزدتان بیاید، بهگرمی پذیرایش شوید.11عیسی نیز که یوستوس خوانده میشود، برای شما سلام میفرستد. در میان همکارانم در کار پادشاهی خدا، تنها این چند تن، یهودینژادند، و ایشان مایۀ تسلی من بودهاند.12اِپافْراس که از خود شما و خادم مسیحْ عیسی است، برایتان سلام دارد. او همواره در دعا برای شما مجاهده میکند، تا با بلوغ کامل، استوار بایستید، و از هرآنچه مطابق با خواست خداست، آکنده باشید.13من شاهدم که او برای شما و آنان که در لائودیکیه و هیراپولیس هستند، چه بسیار محنت میکشد.14لوقا پزشک محبوب و همچنین دیماس شما را سلام میفرستند.15به برادران ما در لائودیکیه و همچنین به نیمفا و کلیسایی که در خانۀ این بانو بر پا میشود، سلام برسانید.16پس از آنکه این نامه برای شما خوانده شد، ترتیبی دهید که در کلیسای لائودیکیه نیز خوانده شود؛ شما نیز نامه به لائودیکیه را بخوانید.17به آرخیپوس بگویید: «به هوش باش تا خدمتی را که در خداوند یافتهای به کمال رسانی.»18من، پولس، این درود را با خط خود مینویسم. زنجیرهای مرا به یاد داشته باشید. فیض با شما باد.
10:1 چون عِزرا دعا و اعتراف میکرد و گریهکنان نزد خانۀ خدا روی بر خاک نهاده بود، گروهی بسیار عظیم از مردان و زنان و کودکان اسرائیل نزد وی گرد آمدند، زیرا قوم زار زار میگریستند.2آنگاه شِکَنیا پسر یِحیئیل که از بنیعیلام بود، به عِزرا گفت: «ما با گرفتن زنان بیگانه از میان اقوام این سرزمین، به خدای خویش خیانت ورزیدهایم. اما هنوز برای اسرائیل امیدی باقی است.3پس بیایید با خدای خویش پیمان ببندیم تا بنا بر مشورت سرورم و آنان که از فرمانهای خدای ما میترسند، همۀ این زنان و فرزندانشان را بیرون کنیم. بیایید این کار را بر طبق شریعت انجام دهیم.4حال برخیز، زیرا این کار توست، و ما نیز با توییم. پس دل قوی دار و آن را به انجام رسان.»5پس عِزرا برخاست و سران کاهنان و لاویان و تمامی اسرائیل را سوگند داد تا بر طبق این سخن عمل کنند، و آنان سوگند یاد کردند.6آنگاه عِزرا از برابر خانۀ خدا برخاسته، به حجرۀ یِهوحانان پسر اِلیاشیب رفت، و در مدتی که آنجا بود نه نان خورد و نه آب نوشید زیرا به سبب خیانت تبعیدیان هنوز عزادار بود.7پس اعلانیهای در یهودا و اورشلیم خطاب به همۀ بازگشتگانِ از تبعید صادر کردند تا جملگی در اورشلیم گرد آیند8و اگر کسی تا سه روز حضور نیابد، بنا به رأی صاحبمنصبان قوم و مشایخ، تمامی اموالش ضبط گردد و خود نیز از جماعتِ بازگشتگانِ از تبعید رانده شود.9ظرف سه روز همۀ مردان یهودا و بِنیامین در اورشلیم گرد آمدند. روز بیستم از ماه نهم بود. تمامی قوم در میدان مقابل خانۀ خدا نشستند، در حالی که به سبب این امر و به سبب بارش شدیدِ باران میلرزیدند.10آنگاه عِزرای کاهن برخاسته، بدیشان گفت: «شما خیانت ورزیدهاید. شما با گرفتن زنان بیگانه، بر تقصیر اسرائیل افزودهاید.11پس اکنون نزد یهوه خدای پدران خویش اعتراف کرده، ارادۀ او را به جا آورید. خود را از اقوام این سرزمین و زنان اجنبی جدا سازید.»12آنگاه جماعت جملگی به بانگ بلند پاسخ دادند: «درست میگویی، بر ماست که بنا بر آنچه گفتی، عمل کنیم.13اما خلقْ بسیارند و فصلِ بارندگی است و ما را یارای آن نیست که بیرون بایستیم. این امر نیز کارِ یک یا دو روز نیست زیرا بسیاری از ما مرتکب این نافرمانی شدهایم.14پس رهبرانی از ما به عنوان نمایندگان تمامی جماعت تعیین شوند و همۀ کسانی که در شهرهای ما زنان اجنبی گرفتهاند، در زمانهای معین به همراه مشایخ و داوران شهرشان حاضر گردند تا شدت خشم خدای ما در این خصوص از ما برگردد.»15فقط یوناتان پسر عَسائیل و یَحْزِیا پسر تِقوَه با این موضوع مخالف بودند، و مِشُلّام و شَبِتایِ لاوی نیز از ایشان پشتیبانی میکردند.16پس بازگشتگانِ از تبعید چنین کردند. عِزرای کاهن مردانی را که سران خاندانها بودند برگزید، و هر یک را به عنوان نمایندۀ خاندانش تعیین کرد. آنها در نخستین روز از ماه دهم به رسیدگی موضوع نشستند17و در روز نخست از ماه نخست، کار رسیدگی به وضع تمامی مردانی که زنان اجنبی گرفته بودند، به پایان رسید.18از نسل کاهنان، این مردان یافت شدند که زنان اجنبی گرفته بودند: از خاندان یِشوعَ پسر یوصاداق و برادرانش: مَعَسیا، اِلعازار، یاریب و جِدَلیا.19ایشان دست دادند که زنان خویش را بیرون کنند، و قوچی از گله به جهت قربانی جبران تقدیم کردند.20از خاندان اِمّیر: حَنانی و زِبَدیا.21از خاندان حاریم: مَعَسیا، ایلیا، شِمَعیا، یِحیئیل و عُزّیا.22از خاندان فَشحور: اِلیوعینای، مَعَسیا، اسماعیل، نِتَنئیل، یوزاباد و اِلِعاسَه.23از خاندان لاویان: یوزاباد، شِمعی، قِلایا که همان قِلیطا باشد، فِتَحیا، یهودا و اِلعازار.24از سرایندگان: اِلیاشیب. از دربانان: شَلّوم و طِلِم و اوری.25و از میان دیگر اسرائیلیان: از خاندان فَرعوش: رَمیا، یِزّیا، مَلْکیا، میامین، اِلعازار، مَلْکیا و بِنایا.26از خاندان عیلام: مَتَّنیا، زکریا، یِحیئیل، عَبدی، یِرِموت و ایلیا.27از نسل زَتّو: اِلیوعینای، اِلیاشیب، مَتَّنیا، یِرِموت، زاباد و عَزیزا.28از خاندان بِبای: یِهوحانان، حَنَنیا، زَبّای و عَتلای.29از خاندان بانی: مِشُلّام، مَلّوک، عَدایا، یاشوب، شِئَل و یِرِموت.30از خاندان فَحَتموآب: عَدنا، کِلال، بِنایا، مَعَسیا، مَتَّنیا، بِصَلئیل، بِنّوی و مَنَسی.31از خاندان حاریم: اِلعازار، یِشّیا، مَلْکیا، شِمَعیا، شمعون،32بِنیامین، مَلّوک و شِمَریا.33از خاندان حاشوم: مَتِنای، مَتَّتَّا، زاباد، اِلیفِلِط، یِرِمای، مَنَسی و شِمعی.34از خاندان بانی: مَعَدای، عَمرام، اوئیل،35بِنایا، بیدیا، کِلوهی،36وَنیا، مِرِموت، اِلیاشیب،37مَتَّنیا، مَتِنای و یَعَسو.38از خاندان بِنّوی: شِمعی،39شِلِمیا، ناتان، عَدایا،40مَکنَدِبای، شاشای، شارای،41عَزَرئیل، شِلِمیا، شِمَریا،42شَلّوم، اَمَریا و یوسف.43از خاندان نِبو: یِعیئیل، مَتّیتیا، زاباد، زِبینا، یَدّو، یوئیل و بِنایا.44اینان همگی زنان اجنبی گرفته بودند و برخی از آنها از این زنان، حتی صاحب فرزندان شده بودند.
11:1 هنگامی که اسرائیل طفل بود او را دوست داشتم و پسر خود را از مصر فرا~خواندم.2هر چه ایشان را بیشتر خواندم، بیشتر دور شدند؛ آنان همچنان به بَعَلها قربانی تقدیم کردند و برای تمثالهای تراشیده بخور سوزانیدند.3من بودم که به اِفرایِم راه رفتن آموختم، و دست او را گرفتم؛ اما ایشان درنیافتند که من شفایشان دادم.4ایشان را به ریسمانهای عطوفت کشیدم و به بندهای محبت هدایت کردم، و برای ایشان چون کسی شدم که یوغ از گردنشان برمیگیرد و خم شدم تا بدیشان خوراک دهم.5به سرزمین مصر بازنخواهند گشت اما آشور پادشاه ایشان خواهد بود، زیرا از بازگشت به سوی من سر باز زدند.6شمشیر بر شهرهایشان به چرخش در خواهد آمد، پشتبندهای دروازههایشان را نابود خواهد کرد و تدبیرهای ایشان را باطل خواهد ساخت.7قوم من عزم کردهاند که از من روی بگردانند؛ پس هرچند آن متعال را بخوانند، به هیچ روی آنان را بر نخواهد افراشت.8ای اِفرایِم، چگونه تو را ترک کنم؟ ای اسرائیل، چگونه تو را تسلیم نمایم؟ چگونه با تو مانند اَدمَه رفتار کنم؟ چگونه تو را مانند صِبوئیم سازم؟ دل من در اندرونم منقلب شده، و شفقت من سراسر به غَلَیان آمده است.9حِدّت خشم خود را جاری نخواهم ساخت، و دیگر بار اِفرایِم را هلاک نخواهم کرد. زیرا خدا هستم و نه انسان؛ همان قدوسم که در میان شماست. پس با غضب نخواهم آمد.10ایشان خداوند را پیروی خواهند کرد، و او همچون شیر غرش خواهد کرد؛ و چون بغرد فرزندانش لرزان از مغرب خواهند آمد؛11آنان لرزان خواهند آمد، همچون پرندگان، از مصر، و مانند کبوتران، از سرزمین آشور. و ایشان را در مسکنهایشان ساکن خواهم ساخت؛ این است فرمودۀ خداوند.12اِفرایِم مرا به دروغها احاطه کرده است و خاندان اسرائیل به فریبها، اما یهودا هنوز با خدا راه میرود، و به آن قدوس وفادار است.
2:1 پس میخواهم بدانید که بهخاطر شما و کسانی که در لائودیکیه هستند، و برای همۀ آنان که روی مرا ندیدهاند، چه مجاهدهای دارم،2تا دلگرم شده، در محبت متحد گردند، و از همۀ غنای فهم و درکی کامل برخوردار گشته، راز خدا یعنی مسیح را بشناسند،3که در او همۀ گنجهای حکمت و معرفت نهفته است.4این را میگویم تا هیچکس شما را با استدلالهای فریبنده گمراه نسازد.5زیرا هرچند در جسم از شما دورم، لیکن در روح با شما هستم و از مشاهدۀ نظم و ایمان پایدارتان به مسیح شادمانم.6پس همانگونه که مسیحْ عیسای خداوند را پذیرفتید، در او سلوک کنید:7در او ریشه گیرید و بنا شوید، و همانگونه که تعلیم یافتید، در ایمان استوار شده، لبریز از شکرگزاری باشید.8بههوش باشید کسی شما را با فلسفهای پوچ و فریبنده اسیر نسازد، که نه بر مسیح، بلکه بر سنّت آدمیان و اصول ابتدایی این دنیا استوار است.9زیرا الوهیت با همۀ کمالش به صورت جسمانی در مسیح ساکن است،10و شما در او، که همۀ ریاستها و قدرتها را سَر است، از کمال برخوردار گشتهاید.11و در او ختنه نیز شدهاید، به ختنهای که با دست انجام نشده است. این ختنه همانا از تن به در آوردنِ شخصیت نفسانی است در ختنۀ مسیح.12و در تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او برخیزانیده شدید.13آن زمان که در گناهان و حالت ختنهناشدۀ نَفْس خود مرده بودید، خدا شما را با مسیح زنده کرد. او همۀ گناهان ما را آمرزید14و آن سندِ قرضها را که به موجب قوانین بر ضد ما نوشته شده و علیه ما قد علم کرده بود، باطل کرد و بر صلیب میخکوبش کرده، از میان برداشت.15و ریاستها و قدرتها را خلعسلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و به وسیلۀ صلیب بر آنها پیروز شد.16پس مگذارید کسی در خصوص آنچه میخورید و میآشامید، یا در خصوص نگاه داشتن اعیاد و ماه نو و روز شَبّات، محکومتان کند.17اینها تنها سایۀ امور آینده بود، امّا اصل آنها در مسیح یافت میشود.18مگذارید کسی که دل به خوار کردن خویشتن و عبادتِ فرشتگان مشغول داشته است، شما را مردود گرداند. چنین کسی شیفتۀ اموری است که در رؤیاهایش دیده است، و افکار نفسانیاش او را با خیالهای پوچ مغرور ساخته است.19او پیوندش را با سَر از دست داده است؛ حال آنکه تمام بدن، در حالی که به وسیلۀ مفاصل و بندها نگاه داشته میشود و به هم متصل میگردد، به مدد سر رشد میکند، با رشدی که از خدا سرچشمه میگیرد.20پس حال که با مسیح نسبت به اصول ابتدایی این دنیا مردهاید، چرا همچون کسانی که گویی هنوز به دنیا تعلق دارند، تن به قواعد آن میدهید، قواعدی که میگوید:21«این را لمس مکن! به آن لب نزن و بر آن دست مگذار!»؟22اینها همه مربوط به چیزهایی است که با مصرف از بین میرود، و بر احکام و تعالیم بشری بنا شده است.23و هرچند به سبب در بر داشتن عبادتِ داوطلبانه و خوار کردن خویشتن و ریاضت بدنی، ظاهری حکیمانه دارد، امّا فاقد هر گونه ارزش برای مهار تمایلات نفسانی است.
9:1 پس از انجام این امور، رهبران قوم نزد من آمده، گفتند: «قوم اسرائیل و کاهنان و لاویان خویشتن را از اقوام بیگانه جدا نگاه نداشتهاند بلکه مطابق اعمال کراهتآور ایشان، یعنی کنعانیان و حیتّیان و فِرِزّیان و یِبوسیان و عَمّونیان و موآبیان و مصریان و اَموریان عمل کردهاند.2زیرا از دختران آنها برای خود و پسران خویش زنان گرفتهاند، و بدینگونه نژاد مقدس با اقوام بیگانه درآمیخته است. رهبران و صاحبمنصبان قوم نیز در این خیانت پیشگام بودهاند.»3چون این را شنیدم، جامه و ردای خویش چاک زده، موی سر و ریشم را کندم و مبهوت نشستم.4آنگاه تمامی آنانی که از سخنان خدای اسرائیل به سبب این خیانتِ از تبعید بازگشتگان لرزه بر اندامشان افتاده بود، گرد من حلقه زدند و من تا هنگام قربانی شامگاهی بهتزده نشسته بودم.5پس هنگام قربانی شامگاهی از حال زار خویش برخاستم و با جامه و ردای دریده، به زانو درآمدم و دست به سوی یهوه خدای خویش افراشته،6گفتم: «ای خدای من، شرمسارم و از بلند کردن سر خود در حضور تو شرم دارم، زیرا خطایای ما از سرمان گذشته و تقصیراتمان سر به فلک زده است.7ما از ایام پدران خویش تا به امروز، مرتکب تقصیرهای عظیم شدهایم. ما و پادشاهان و کاهنانمان، به سبب گناهان خویش به دست پادشاهان بیگانه، به شمشیر و اسارت و تاراج و رسوایی سپرده شدهایم، چنانکه امروز میبینیم.8حال، اندک زمانی است که یهوه خدای ما بر ما لطف کرده، باقیماندگانی برایمان واگذاشته و در مکان مقدس خویش نصیبی کوچک به ما بخشیده است. بدینسان خدای ما چشمانمان را روشن ساخته، اندک جانی تازه در حین بندگی به ما عطا فرموده است.9زیرا ما بندگانیم، اما خدایمان ما را در بندگی ترک نگفته است، بلکه محبت خویش را در نظر پادشاهان پارس بر ما ارزانی داشته و به ما جانی تازه بخشیده تا خانۀ خدایمان را بر پا کنیم و ویرانههای آن را مرمت نماییم، و ما را در یهودا و اورشلیم حفاظی امن بخشیده است.10«و اکنون، ای خدای ما، پس از این چه گوییم؟ زیرا ما فرمانهای تو را ترک گفتهایم،11فرمانهایی را که به دست بندگانت انبیا امر فرموده، گفتی: ”سرزمینی که برای تصرفش بدان داخل میشوید، سرزمینی است آلوده از هرزگیهای اقوامش. آنها از کَران تا کَران این سرزمین را از اعمال کراهتآور و نجاسات خود آکندهاند.12پس دختران خود را به پسران آنها مدهید و دختران آنها را برای پسران خود مگیرید، و هرگز جویای سلامتی و سعادت ایشان مباشید تا نیرومند شوید و چیزهای نیکوی آن سرزمین را بخورید و آن را برای فرزندانتان به ملکیت ابدی واگذارید.“13هرآنچه بر سر ما آمده، نتیجۀ اعمال شریرانه و تقصیرات عظیم ماست، و با این همه، تو ای خدای ما، ما را کمتر از آنچه سزاوار گناهانمان بوده است، مجازات کردی و چنین باقیماندگانی به ما بخشیدی.14آیا با وجود این، باز فرمانهای تو را بشکنیم و با قومهایی که مرتکب چنین اعمال کراهتآوری میشوند، وصلت کنیم؟ آیا تو بر ما چنان خشمگین نخواهی شد که ما را بهتمامی هلاک کنی به گونهای که نه باقیماندهای بر جا بماند و نه کسی جان به در بَرَد؟15ای یهوه خدای اسرائیل، تو عادلی، زیرا باقیماندگانی برای ما واگذاشتهای، چنانکه امروز میبینیم. اینک با تقصیراتمان در پیشگاه تو حاضریم؛ هرچند در چنین وضعی، کسی را یارای ایستادن در حضور تو نیست.»
10:1 اسرائیل تاکی برومند است که میوه برای خویشتن میآورد. هر چه میوهاش افزون گشت، مذبحهای خویش را افزون گردانید؛ و هر چه سرزمینش نیکوتر شد ستونهای سنگی را نیز نیکوتر بنا کرد.2دل ایشان پر از ناراستی است؛ اکنون جزای تقصیرشان را متحمل خواهند شد. خداوند مذبحهای ایشان را در هم خواهد شکست و ستونهای ایشان را نابود خواهد کرد.3بهیقین اکنون خواهند گفت: «پادشاهی نداریم، زیرا از خداوند نمیترسیم؛ اما اگر پادشاهی هم میداشتیم برایمان چه میتوانست کرد؟»4آنان سخنان بیمحتوا میگویند؛ و به سوگندهای باطلْ عهدها میبندند؛ پس داوریِ معوّج چون علفهای سمی در شیارهای زمین خواهد رویید.5ساکنان سامِرِه برای گوسالۀ بِیتآوِن ترسانند، و مردمانش برای آن ماتم خواهند کرد؛ و کاهنان بتپرستِ گوساله به جهت آن فریاد برمیآورند، به جهت جلال آن که رخت بربسته است.6و آن بت به عنوان هدیهای برای پادشاه بزرگ به آشور برده خواهد شد. اِفرایِم خجل خواهد شد، و اسرائیل از تدابیر خود شرمسار خواهد گشت.7سامِرِه و پادشاهش نابود خواهند شد، بسان ترکهای شناور بر سطح آب.8مکانهای بلند آوِن، که گناه اسرائیل باشد، ویران خواهد شد، و خار و خس بر مذبحهایشان خواهد رویید. آنگاه به کوهها خواهند گفت که: «ما را بپوشانید»، و به تپهها که: «بر ما فرو~افتید.»9از ایام جِبعَه، ای اسرائیل، گناه کرده و در همان وضع باقی ماندهای. پس آیا جنگ با شرارتپیشگان در جِبعَه بدیشان نخواهد رسید؟10هرگاه مرا پسند آید، ایشان را تأدیب خواهم کرد و قومها بر ضد ایشان جمع خواهند شد، آنگاه که به سبب دو شرارت خود در بند نهاده شوند.11اِفرایِم گوسالۀ مادهای تربیتیافته بود که خرمنکوبی را دوست میداشت، و من بر گردن زیبایش یوغی ننهادم؛ اما اکنون بر گردن اِفرایِم یوغ خواهم نهاد؛ یهودا باید شخم بزند، و یعقوب زمین را برای خود شیار کند.12برای خویشتن پارسایی بکارید، و محبت را درو کنید؛ زمین بایرِ خود را شیار دهید، زیرا زمان آن است که خداوند را بجویید تا بیاید و پارسایی بر شما بباراند.13اما شما شرارت را کاشتید، ظلم را درو کردید، و ثمرۀ دروغ را خوردید، از آنجا که به راه خود اعتماد کردید و به کثرت پهلوانان خویش؛14پس غریو جنگ در میان قوم تو بر خواهد خاست، و همۀ قلعههایت ویران خواهد شد؛ همانگونه که شَلمان در روز نبرد بِیتاَربیل را ویران کرد، و مادران با فرزندانشان تکه و پاره شدند.15به سبب شرارت عظیمت، ای بِیتئیل با شما نیز چنین کرده خواهد شد. به هنگام طلوع فجر پادشاه اسرائیل یکسره هلاک خواهد شد.
1:1 از پولس که به خواست خدا، رسول مسیحْ عیسی است، و از برادرمان، تیموتائوس،2به مقدسین و برادران وفادار در مسیح که در شهر کولُسی هستند: فیض و سلامتی از سوی خدا، پدر ما، بر شما باد.3ما همواره به هنگام دعا برای شما، خدا، پدر خداوندمان عیسی مسیح را شکر میگزاریم،4زیرا وصف ایمان شما به مسیحْ عیسی و محبتی را که به همۀ مقدسین دارید، شنیدهایم.5اینها از امیدی سرچشمه میگیرد که در آسمان برای شما محفوظ است و پیشتر دربارهاش از پیام حقیقت یعنی انجیل شنیدهاید،6انجیلی که به شما رسیده است و در سرتاسر جهان ثمر میدهد و رشد میکند، همانگونه که در میان شما نیز، از روزی که آن را شنیدید و فیض خدا را به معنای واقعی درک کردید، عمل کرده است.7شما آن را از همکار عزیز ما، اِپافْراس آموختید که خادم وفادار مسیح به نیابت از ماست.8او ما را از محبت شما که در روح است، آگاه ساخت.9از همین رو، از روزی که این را شنیدیم، از دعا کردن برای شما باز نایستادهایم، بلکه پیوسته از خدا میخواهیم که شما از شناخت ارادۀ او در هر حکمت و فهم روحانی پر شوید،10تا رفتار شما شایستۀ خداوند باشد، و بتوانید او را از هر جهت خشنود سازید: یعنی در هر کارِ نیک ثمر آورید و در شناخت خدا رشد کنید11و با همۀ نیرویی که از قدرت پرجلال او سرچشمه میگیرد، از هر حیث نیرومند شوید تا صبر و تحمّل بسیار داشته باشید، و تا شادمانه12پدر را شکر گویید که شما را شایستۀ سهیم شدن در میراث مقدسین در قلمرو نور گردانیده است.13زیرا ما را از قدرت تاریکی رهانیده و به پادشاهی پسر عزیزش منتقل ساخته است،14که در او از رهایی، یعنی از آمرزش گناهان برخورداریم.15او صورت خدای نادیده است و فرزند ارشد بر تمامی آفرینش،16زیرا همه چیز به واسطۀ او آفریده شد: آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است، دیدنیها و نادیدنیها، تختها و فرمانرواییها، ریاستها و قدرتها، همه به واسطۀ او و برای او آفریده شدند.17او پیش از همه چیز وجود داشته، و همه چیز در او قوام دارد.18او بدن، یعنی کلیسا، را سَر است. او سرآغاز و نخستزاده از میان مردگان است، تا در همه چیزْ برتری از آن او باشد.19زیرا خشنودی خدا در این بود که با همۀ کمال خود در او ساکن شود،20و به واسطۀ او همه چیز را، چه در آسمان و چه بر زمین، با خود آشتی دهد، به وسیلۀ صلحی که با ریخته شدن خون وی بر صلیب پدید آورد.21شما نیز زمانی بیگانه با خدا، و در افکار خویش دشمن او بودید، و این در اعمال شریرانۀ شما پدیدار میگشت.22امّا اکنون مسیح شما را به واسطۀ بدن بشری خود و از طریق مرگ آشتی داده است، تا شما را مقدّس و بیعیب و بَری از هر ملامت به حضور خدا بیاورد،23به شرطی که در ایمان مستحکم بوده، استوار بمانید و از امید انجیل جنبش نخورید، همان انجیل که شنیدید و به تمامی خلقتِ زیر آسمان موعظه شده است، و من، پولس، خادم آن گشتهام.24اکنون از رنجهایی که بهخاطر شما کشیدم شادمانم و هر کاستی رنجهای مسیح را در بدن خود جبران میکنم، بهخاطر بدن او که کلیساست.25من بنا بر مأموریتی که خدا به من سپرد، خادم کلیسا گشتم، تا کلام خدا را به کمال به شما بیان کنم،26یعنی آن راز را که طی اعصار و نسلهای متمادی پنهان نگاه داشته شده بود، امّا اکنون بر مقدسین او آشکار شده است.27خدا چنین اراده فرمود که بر ایشان آشکار سازد که این راز از چه جلال عظیمی در میان غیریهودیان برخوردار است، رازی که همانا مسیح در شماست، که امید جلال است.28ما او را وعظ میکنیم، و هر کس را هشدار میدهیم و با کمال حکمت میآموزیم، تا همه را کامل در مسیح حاضر سازیم.29از این روست که من زحمت میکشم و با نیروی او که در من نیرومندانه عمل میکند، به مجاهده مشغولم.
8:1 اینانند سران خاندانها و کسانی که با ایشان ثبت شدند و در ایام سلطنت اردشیرِ پادشاه با من از بابِل برآمدند:2از خاندان فینِحاس: جِرشوم؛ از خاندان ایتامار: دانیال؛ از خاندان داوود: حَطّوش،3از نسل شِکَنیا؛ از خاندان فَرعوش: زکریا همراه با ۱۵۰ مرد دیگر که با او ثبت شدند؛4از خاندان فَحَتموآب: اِلیِهوعینای پسر زِرَحیا، همراه با ۲۰۰ مرد دیگر؛5از خاندان زاتّو: شِکَنیا پسر یَحَزیئیل، همراه با ۳۰۰ مرد دیگر؛6از خاندان عادین: عِبِد پسر یوناتان، همراه با ۵۰ مرد دیگر؛7از خاندان عیلام: یِشَعیا پسر عَتَلیا، همراه با ۷۰ مرد دیگر؛8از خاندان شِفَطیا: زِبَدیا پسر میکائیل، همراه با ۸۰ مرد دیگر؛9از خاندان یوآب: عوبَدیا پسر یِحیئیل، همراه با ۲۱۸ مرد دیگر؛10از خاندان بَنی: شِلومیت پسر یوسِفیا، همراه با ۱۶۰ مرد دیگر؛11از خاندان بِبای: زکریا پسر بِبای، همراه با ۲۸ مرد دیگر؛12از خاندان عَزجَد: یوحانان پسر هَقّاطان، همراه با ۱۱۰ مرد دیگر؛13از خاندان اَدونیقام، یعنی آنان که آخر آمدند، نامهایشان چنین است: اِلیفِلِط و یِعیئیل و شِمَعیا، همراه با ۶۰ مرد دیگر؛14و از خاندان بِغوای: عوتای و زَکّور همراه با ۷۰ مرد دیگر.15پس آنها را نزد رودخانهای که به اَهَوا میرود، گرد آوردم و سه روز در آنجا اردو زدیم. و چون مردم و کاهنان را ملاحظه کردم، از لاویان کسی را در آنجا نیافتم.16پس اِلعازار و اَریئیل و شِمَعیا و اِلناتان و یاریب و اِلناتان و ناتان و زکریا و مِشُلّام را که از رؤسای قوم بودند و یویاریب و اِلناتان را که مردانی خردمند بودند، فرا~خواندم17و آنها را نزد اِدّوی رئیس، در مکان کاسِفیا گسیل داشتم و سخنانی را که میبایست به عِدّو و برادرانش، خادمان معبد در مکان کاسِفیا، بگویند به آنها بازگفتم، تا خادمانی برای خانۀ خدای ما، نزد ما بیاورند.18از آنجا که دست نیکوی خدای ما بر ما بود، آنها مردی کاردان، شِرِبیا نام، از خاندان مَحْلی، پسر لاوی، پسر اسرائیل را که همراه با پسران و برادرانش ۱۸ تن میشدند، نزد ما آوردند؛19همچنین حَشَبیا را همراه با یِشَعیا که از خاندان مِراری بود، با برادرانش و پسران ایشان که بیست تن بودند20و دویست و بیست تن از خادمان معبد را که داوود و صاحبمنصبانش برای خدمت به لاویان تعیین کرده بودند. همۀ اینان به نام ثبت شدند.21آنجا، نزد رود اَهَوا، به روزه اعلام کردم، تا خویشتن را نزد خدایمان متواضع کرده، از او برای خود و فرزندان و تمامی اموال خویش سفری امن بطلبیم،22زیرا شرم داشتم از پادشاه سپاهیان و سواران بطلبم تا در راه، ما را از دشمنان محافظت کنند، چون پیشتر به پادشاه گفته بودیم: «دست خدای ما بر هر که او را بطلبد برای خیریت است، اما قدرت و خشم او بر ضد آنانی است که او را ترک گویند.»23پس روزه گرفته، خدای خود را برای این امر طلبیدیم، و او ما را مستجاب فرمود.24پس، از میان رؤسای کاهنان دوازده تن را برگزیدم: شِرِبیا و حَشَبیا و همراه ایشان ده تن از برادرانشان را.25و هدایای نقره و طلا و ظرفهایی را که پادشاه و مشیران و صاحبمنصبانش همراه با تمامی اسرائیلیانِ حاضر در آنجا به خانۀ خدای ما اهدا کرده بودند، وزن کرده، به آنها سپردم.26۶۵۰ وزنه نقره، ۱۰۰ وزنه ظرفهای نقره، ۱۰۰ وزنه طلا،27۲۰ کاسۀ طلا به ارزش ۱۰۰۰ دِرهَم و دو ظرف از برنج ناب صیقلی را که ارزش آنها با طلا برابر بود، وزن کرده به آنها سپردم28و گفتم: «شما برای خداوند مقدسید و این ظرفها نیز مقدس است، و این نقره و طلا هدایای اختیاری برای یهوه خدای پدرانتان است.29پس به هوش باشید و از آنها محافظت کنید، تا آنگاه که آنها را در حضور رؤسای کاهنان و لاویان و سران خاندانهای اسرائیل در اورشلیم، در حجرههای خانۀ خداوند وزن کرده، تحویل دهید.»30پس کاهنان و لاویان نقره و طلا و ظرفهای وزنشده را تحویل گرفتند تا آنها را به خانۀ خدای ما در اورشلیم برسانند.31پس در روز دوازدهم از ماه نخست، از رود اَهَوا کوچ کرده، رهسپار اورشلیم شدیم. دست خدای ما با ما بود و او ما را از دست دشمنان و راهزنان رهانید.32پس به اورشلیم رسیدیم و سه روز در آنجا ماندیم.33روز چهارم، نقره و طلا و ظروف را در خانۀ خدایمان وزن کرده، به دست مِرِموت پسر اوریای کاهن سپردیم. اِلعازار پسر فینِحاس با او بود و نیز یوزاباد پسر یِشوعَ و نوعَدیا پسر بِنّوی، که از لاویان بودند.34آنها همه چیز را شمردند و وزن کردند، و وزن همه چیز در همان زمان ثبت شد.35اسیرانی که از تبعید بازگشته بودند، قربانیهای تمامسوز به خدای اسرائیل تقدیم کردند: ۱۲ گاو نر برای تمامی اسرائیل، ۹۶ قوچ، ۷۷ بره و ۱۲ بز نر برای قربانی گناه. تمامی اینها قربانی تمامسوز برای خداوند بود.36نیز اوامر پادشاه را به ساتْراپهای شاه و فرمانداران ماورای نهر رساندند و ایشان نیز قوم و خانۀ خدا را اعانت کردند.
9:1 ای اسرائیل، شادی مکن، و همچون قومهای دیگر وجد منما! زیرا تو به خدای خویش خیانت ورزیدهای؛ تو در همۀ خرمنگاهها اجرت فاحشگی را دوست داشتهای.2خرمنگاهها و چَرخُشتها ایشان را سیر نخواهد کرد، و شراب تازه مأیوسشان خواهد نمود.3در زمین خداوند باقی نخواهند ماند، بلکه اِفرایِم به مصر باز خواهد گشت، و در آشور طعام نجس خواهند خورد.4هدایای ریختنیِ شرابْ تقدیم خداوند نخواهند کرد، و قربانیهایشان او را خشنود نخواهد ساخت. همچون خوراکِ عزا برای ایشان خواهد بود، و هر که از آن بخورد نجس خواهد شد. زیرا خوراک ایشان تنها برای اشتهای خودشان خواهد بود، و به خانۀ خداوند در نخواهد آمد.5پس در روزهای عید چه خواهید کرد، در ایام جشنهای خداوند؟6زیرا اینک هرچند از نابودی جان به در برند، مصر ایشان را گرد خواهد آورد و مِمفیس دفنشان خواهد کرد. خزائن نقرۀ ایشان را خارها به تصرف در خواهند آورد، و خاربوتهها در خیمههایشان خواهد رویید.7ایام مجازات آمده، و روزهای مکافات فرا~رسیده است؛ اسرائیل این را خواهد دانست. نبیْ احمق شده است، و صاحبِ روح، دیوانه، به سبب شرارت بزرگ و نفرت بسیار تو.8نبی از جانب خدای من بر اِفرایِم دیدبانی میکند؛ اما دام صیاد بر همۀ راههایش نهاده شده، و دشمنی در خانۀ خدایش در انتظار اوست.9ایشان همچون ایام جِبعَه، به عمق فساد فرو~افتادهاند؛ پس او شرارت ایشان را به یاد خواهد آورد و گناهانشان را مکافات خواهد رسانید.10اسرائیل را همچون انگور در بیابان یافتم؛ پدران شما را چون نوبر انجیر در ابتدای موسمش دیدم. اما چون ایشان به بَعَلفِغور آمدند، خویشتن را وقف قباحت کردند و مانند معشوق خویش مکروه گشتند.11جلال اِفرایِم مانند پرندهای خواهد پرید، و هیچ تولد یا حاملگی یا آبستنشدنی در کار نخواهد بود!12حتی اگر فرزندان بپرورند، داغِ تمامی آنها را بر دلشان خواهم نهاد. براستی که وای بر ایشان آنگاه که از ایشان دور شوم!13اِفرایِم را دیدم که همانند صور در چمنزار نیکو غرس شده بود؛ اما اِفرایِم فرزندانش را به کشتارگاه بیرون خواهد آورد.14خداوندا، بدیشان بده! چه چیز را؟ رَحِمی سقطکننده و سینههایی خشک.15همۀ شرارت ایشان در جِلجال است؛ در آنجا از ایشان متنفر گشتم. به سبب شرارت اعمالشان ایشان را از خانۀ خود بیرون خواهم راند. دیگر ایشان را دوست نخواهم داشت زیرا همۀ رهبرانش یاغیاند.16اِفرایِم خشک شده و ریشههایش خشکیده است؛ میوه نخواهد آورد. حتی اگر فرزندان بزایند جگرگوشههایشان را خواهم کشت.17خدای من ایشان را طرد خواهد کرد زیرا به او گوش فرا~ندادند؛ و در میان قومها سرگردان خواهند شد.



