حسین درخشان پدر وبلاگ فارسی لقب گرفته است و از نخستین (و شاید نخستین) وبلاگنویس ایرانی و فارسی زبان است. او از پیشقراولهای نسل روزنامهنگارهای دیجیتال است. پس از فراز و نشیبهای زیاد در زندگی حرفهای، حسین درخشان امروز نه تنها در ایران، بلکه در سطح جهانی از پژوهشگرانِ برجسته در موضوع رسانههای دیجیتال، سانسور […] The post مسافر دوم : حسین درخشان و رسانه – تاکسی ایرانشهر #۲ appeared first on RoohCast.
تقریبا در همه جای دنیا تاکسی یکی از مکانهایی هست که آدمها از هر دری اونجا سخن میگن. رانندههای تاکسی هم از کسانی هستند که خیلی خوب در بحث مشارکت میکنند. و بعضی وقتها حرفهای حکیمانهای ازشون میشنویم. شاید یک دلیلش تجربهٔ زیستهٔ بسیار غنیِ اونها باشه. چه تجربههای شخصیِ خودشون، و چه تجربههایی که […] The post تاکسی ایرانشهر – مسافر اول – حمزه غالبی : مسئلههای ما appeared first on RoohCast.
این پادکست را در بهمن ماه ۱۳۸۶آماده کرده بودم که به دلایل فنی امکان آپلودش در آن زمان فراهم نشد و چند ماه بعد منتشر شد. در این پس از پی صحبت با احسان نراقی، هادی خانیکی و حمیدرضا جلایی پور نشستیم. * امروز بعد از دوازده سال که این برنامه را گوش میکنم، آن […] The post انقلابِ رعایا – احسان نراقی، هادی خانیکی، حمیدرضا جلاییپور – ۱۳۸۷ appeared first on RoohCast.
سوسن شریعتی دربارۀ پدرش می گوید این پادکاست را زمستان سال ۱۳۷۸ تهیه کرده بودم سخنرانی در دفتر جبهۀ مشارکت در مشهد برگزار شد. نوشته سوسن شریعتی دربارۀ پدرش می گوید – ۱۳۸۶ اولین بار در روحسـوار پدیدار شد. The post سوسن شریعتی دربارۀ پدرش می گوید – ۱۳۸۶ appeared first on RoohCast.
این اولین پادکستی هست که ساختم. سال ۱۳۸۶ بود. سرما خورده بودم و برای همین صدام تودماغی است . آن موقع خیلی کم بودن آدمهایی که سراغ پادکاست رفته باشند. گاهی بعضیا شعری میخواندند و صداشان را ضبط میکردند و رو اینترنت میگذاشتند. اما که برنامهساز کم بود. مسعود بهنود از اولین (افراد شناخته شده)ای […] The post صدای بهمن – اولین پادکاست روح ســوار ۱۳۸۶ appeared first on RoohCast.
A.saeed
چرا ادامه ندارد
Elllsr
من شخصا این فضای خودمونی پادکست شما رو دوست دارم(اینکه وسط اپیزودی سلام و علیکی با دوستی داشته باشید، اینکه فرمت خیلی شسته رفته و اخباری نباشه، صدای واقعی محیط ضبط رو بشنویم و این قبیل)، در عین حال امیدوارم به مرور زمان یه تعادلی بین این حس غیر رسمیبودن و بیچارچوبی برقرار بشه. مثلا اپیزود ۲۰ دقیقهای حال و هوای خوبی داشت و موضوعش هم خوب بود(پولدارهای لندن) ولی یهمقدار بخاطر اینکه مطلقا ادیت نشده و ترجمهی همزمان شده خب قدری بعضی جاها کشدار بود. در عین حال خوشایند بود از بابت اینکه آدم حس میکرد پشت همون میز نشسته وگوش میده. خلاصه یه بالانسی کمکم برقرار بشه خوبه. ممنون
Elllsr
خیلی ممنون که وقت میگذارید :)