Discoverترجمان علوم انسانی
ترجمان علوم انسانی
Claim Ownership

ترجمان علوم انسانی

Author: ترجمان علوم انسانی

Subscribed: 100,085Played: 986,252
Share

Description

هدفِ ترجمان برقرارکردن ارتباط فکری میان زبان فارسی و دیگر زبان‌های زنده دنیا است. فعالیت‌های ترجمان نیز در دو بخش «انتشارات ترجمان علوم انسانی» و «سایت ترجمان» تعریف می‌شود.
231 Episodes
Reverse
هرکس می‌خواهد ما را به کتاب‌خواندن ترغیب کند، معمولاً چند حرف کلیشه‌ای برای گفتن دارد: کتاب دیدت را وسیع می‌کند یا تجربه دیگران را در اختیارت می‌گذارد. اما واقعیت این است که این حرف‌ها فایده‌ای ندارد، مگر آنکه یک‌بار، هنگام خواندن یک کتاب، آن صاعقه به عمق جانتان بنشیند. صاعقه‌ای که باعث می‌شود با شخصیت کتابی که می‌خوانید، گریه کنید، بخندید یا خشمگین شوید. مطالعات عصب‌شناختی جدید یافته‌های شگفت‌آوری را درباره حالات مغزی ما هنگام خواندنِ عمیقِ یک کتاب کشف کرده‌اند.
اگر امسال فرزندی به دنیا بیاورید، سال 2050، سی‌وچند ساله خواهد بود. حتماً آرزو دارید که تحصیلاتی خوب، شغلی آبرومند و زندگی‌ای مرفه داشته باشد و طبیعی است که تلاش می‌کنید تا راه زندگی را به او بیاموزید. اما یوول نوآ هراری، مورخ جوان، معتقد است بهترین کمکی که می‌توانید به فرزندتان بکنید، این است که اجازه ندهید به حرف‌هایتان گوش بدهد. زیرا دنیای پیش رو چنان در حال تغییر است که حکمت پیشینیان برای آن سودی نخواهد داشت.
خالد حسینی، رمان‌نویس موفق افغانستانی، یک هفته عجیب و تکان‌دهنده را پای صحبت آوارگان سوری و افغان گذراند. پایان آن چند روز، آرزو می‌کرد ای کاش تمام عالَم جمع شوند و حرف‌هایی را بشنوند که او از زبان مهاجران شنیده. می‌گوید «اعداد بی‌روحی که دائم از اخبارِ کشته‌شدگان به گوشمان می‌خورد، ما را به تکه‌سنگ‌هایی بی‌احساس مسخ کرده‌اند. قصه‌ای که زبان مهاجری درمانده تعریف می‌کند سنگدلیِ این روزهایمان را شفا می‌دهد. عجیب است: انگار، در این قصه‌ها، خودمان و تمام عزیزانمان آواره می‌شویم».
زیست‌شناسان به ما نشان داده‌اند که تجربه شادی، غم یا عشق، با کم و زیاد شدن هورمون‌های بخصوصی در بدن در ارتباط است. با‌این‌حال، هنوز ابعاد زیادی از واکنش‌های بدنی ما در مواجهه با تجربه‌های عاطفی شدید، مثل از‌دست‌دادن همسر یا عزیزانمان، ناشناخته است. شواهد نشان می‌دهد دلبستگی‌ها عاطفی چنان قدرتمند است که حتی می‌تواند به فرد این توانایی را بدهد که لحظه مرگ خود را عقب یا جلو بیندازد.
رابطه اعضا در خانواده مافیاییِ فیلم «پدرخوانده» چگونه بود؟ تصور اغلبمان از دوستی همان‌طور است: دوست همچون برادر توست و هر چیزی غیر از وفاداری کامل، به هر قیمتی، به‌معنای خارج‌شدن از مرزهای مقدس دوستی است. اما هر چه سنمان بالاتر می‌رود، این تصور غیرواقعی‌تر می‌شود. با گذشت ایام جوانی، عنوان «دوست» را برای اطرافیان آزادانه‌تر استفاده می‌کنیم و دیگر توقعاتِ آنچنانی و سختگیرانه از آن‌ها نخواهیم داشت. شاید بشود گفت دیگر واقعاً نمی‌توانیم با کسی دوست شویم.
هرگاه به هدفی می‌رسیم، مثلاً فارغ‌التحصیل می‌شویم یا خانه‌ای که دوست داریم را می‌خریم، آن هدف ناپدید می‌شود. به خودمان می‌گوییم «خب حالا چی؟» و مجبوریم پروژه جدیدی را کلید بزنیم تا زندگی‌مان دوباره معنادار شود. در میان‌سالی، این آونگِ رفت‌وآمد میان اهداف پراکنده آنچنان روح و روان ما را فرسوده می‌کند که دچار بحران می‌شویم و حس پوچی یا بیهودگی دست از سرمان برنمی‌دارد. کی‌رن ستیا در کتاب فلسفیِ اخیرش نقشه فرار از این بحران را کشیده است.
مردی که نمی‌خواست نامش را کسی بداند، برای انسان‌شناسی آمریکایی که داشت درباره شغل‌های بی‌معنی کار می‌کرد، نوشت: «من در سمت نگهبان موزه کار می‌کردم. در موزه‌ای که مشغول بودم، اتاقی بلااستفاده وجود داشت که وظیفه من نگهبانی از همان اتاق خالی، و مطمئن شدن از این بود که هیچیک از بازدیدکنندگان به چیزی دست نزنند و آتش‌سوزی راه نیاندازند. برای آنکه حواسم جمع باشد و هوشیار بمانم، از استفاده از کتاب و تلفن و غیره هم منع شده بودم.» نکته اینجاست که آدم‌هایی شبیه او کم نیستند.
لیسا بعد از مرگ استیو جابز، بارها با جوانانی روبه‌رو می‌شد که پدرش را مثل یک ابرانسان می‌پرستیدند و او را «پدر» خودشان می‌دانستند. برای او، این‌ حرف‌ها تناقضی غم‌انگیز با تجربه خودش داشت. استیو جابز، مادر او را رها کرده بود و تا سه سالگی انکار می‌کرد که پدر اوست. بعدها در همان شهری که استیو با ثروت بی‌کران خود می‌زیست، او و مادرش با فقر و افسردگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند. کتاب خاطرات لیسا چهره دیگری از استیو جابز را برملا کرده است.
هاروکی موراکامی هفتادساله است. هر روز، چهار صبح بیدار می‌شود، پنج‌شش ساعت می‌نویسد و سپس نُه کیلومتر می‌دود. تنها یکی از رمان‌هایش، در اولین سال انتشار، 3.5 میلیون نسخه فروش رفته. خودش خبر ندارد چرا این‌همه مردم دوستش دارند، اما می‌داند محبوبیتش بی‌ربط به عجیب‌بودن اتفاقات قصه‌هایش نیست: ماهی‌هایی که از آسمان می‌بارند و گربه‌هایی که در خیابان گم می‌شوند. می‌گوید «در رمان‌نوشتن نباید خیلی چون‌وچرا کرد، من به تاریکیِ ناخودآگاهم می‌روم و با دست پُر از آنجا برمی‌گردم. نتیجه‌اش می‌شود رمان‌هایی که نوشته‌ام».
چرا روزهای تعطیل باید خوش بگذرد؟ چه کسی حکم کرده است که جمعه‌ها باید صرف مهمانی و گشت و گذار و تفریح شود؟ اگر آدم تنهایی باشید، یا به هر دلیلی از نظر ذهنی شرایط مناسبی نداشته باشید، احتمالاً ترجیح می‌دهید که وقتی بقیه اعضای خانواده می‌روند مهمانی، زیر پتوی خودتان مچاله شوید و به عالم و آدم بد و بیراه بگویید. آلن دو باتن حق را به شما می‌دهد، اما حرف‌هایی هم برایتان دارد.
نیچه در یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایش، اراده قدرت، می‌نویسد: «برای آن دسته از انسان‌ها که برایم مهم‌اند آرزوی درد و رنج، اندوه، بیماری، بدرفتاری و بی‌آبرویی می‌کنم.» این آرزو احتمالاً شامل حال کسانی که نیچه برایشان مهم است نیز می‌شود. جان کاگ، فیلسوف آمریکایی، به دنبال نیچه افتاد تا بفهمد فلسفه برای زندگی چه حرفی دارد. مسیری که از کتابخانه دانشگاه بازل شروع شد با کوهنوردی در آلپ ادامه یافت و تا فروپاشی زندگی خانوادگی‌اش پیش رفت.
سال 2014، برای لی سیلز، مجری معروف شبکه ای.بی.سی، بدترین سال زندگی‌اش بود. بیماری خودش، بعد عمل‌های جراحی پسر کوچکش، و نهایتاً از هم پاشیدن زندگی زناشویی بیست‌ساله‌اش. و با این وضعیت، هر شب جلوی دوربین تلویزیون ظاهر می‌شد تا درباره مرگ، گروگان‌گیری و فقر بحث کند. اینجا بود که تصمیم گرفت برود دنبال آدم‌هایی که روزی خبر مشکلاتشان را خوانده بود تا شاید بفهمد که با زندگی چطور باید کنار آمد. حاصل این کار کتابی شد شگفت‌انگیز.
پدر و مادرهای زیادی هستند که میزان وقت‌گذرانیِ فرزندانشان با گوشی‌های هوشمند ‌نگرانشان کرده است. آن‌ها می‌خواهند بدانند «اعتیاد» کودکان و نوجوانان به این فناوری‌ها چه تاثیراتی بر زندگی آن‌ها خواهد داشت و طبعاً پژوهش‌های زیادی نیز در این باره انجام شده است. اما چند محقق، این سوال را از سوی دیگر آن پرسیده‌اند: عادتِ پدر و مادرها به استفاده از فناوری‌های همراه، چه تاثیری بر کودکان می‌گذارد؟ داده‌های جدید نتایج تعجب‌برانگیزی به دست می‌دهند.
اکثر آدم‌هایی که دستشان به نوشتن می‌رود، ایده‌هایی به ذهنشان می‌آید که، اگر کتاب شوند، بازار نشر را می‌لرزانند. اما یک سدّ غول‌آسا پیش پای این افراد است: فرزندانشان. به‌همین‌دلیل، یک نویسنده بزرگ به مایکل شیبن گفت «بچه‌دار نشو. هر کدام از فرزندانت، جای یکی از کتاب‌هایی خواهند بود که هرگز چاپ نکرده‌ای». حالا شیبن چهار فرزند دارد و توضیح می دهد که، با نادیده‌گرفتن این نصیحت، چه‌ از دست داده و چه به دست آورده.
کودکانِ امروزی می‌توانند از چهارماهگی منظماً از وسایل دیجیتال استفاده کنند. پدر و مادرها هم طبیعتاً از این بابت نگران و ناراحت‌اند؛ حق هم دارند، اما تهدید بزرگتر، نه اعتیاد کودکان به گوشی‌های هوشمند، بلکه دلمشغولی پدر و مادرها به این وسایل است. بررسی‌ها نشان می‌دهند هر چه استفاده والدین از گوشی‌ها بیشتر می‌شود، به همان میزان، کودکانِ بیشتری راهیِ اورژانس بیمارستان‌ها می‌شوند یا آسیبِ روحی و شناختی می‌بینند.
گاهی اگر به ما خیانت شود، دشنام بشنویم، تنها بمانیم، یا داغ عزیزانمان را ببینیم، آنچنان فرومی‌ریزیم که دیگر امید بازگشت به زندگی عادی چیزی بیشتر از رویا نخواهد بود. البته در این مواقع اطرافیان سعی می‌کنند ما را با حرف‌هایشان تسکین بدهند. آن‌ها فکر می‌کنند این دردها صرفاً یکسری حالات ذهنی‌اند که با تصمیم و اراده می‌شود آن‌ها را دور ریخت. اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد این نوع دردهای اجتماعی دست‌کمی از بیماری‌های جسمانی صعب‌العلاج ندارند.
اغلبمان آدم‌های معمولی و ساده‌ای هستیم که چندان درگیر زرق و برق لوازم روزمره زندگی نمی‌شویم. همین که کارمان را راه بیندازد پس لابد چیز خوبی است و محصول گران‌قیمت‌تری لازم نیست. اما کافی است پول خوبی دستمان بیاید و وسوسه‌مان کند یک پیراهن دو میلیون تومانی بخریم. جهنم از همینجا شروع می‌شود: پیراهن دومیلیون تومانی به کفش و شلوارِ معمولی نمی‌خورد و، باز اگر تمام لباس‌هایمان هم نو شوند، این ماشین و خانه است که قدیمی‌بودنشان آزارمان می‌دهد.‌
هر آدم سالمی در طول زندگی با دوستان خود به اختلاف می‌خورد و دلگیر می‌شود. اما معمولاً نمی‌دانیم در این مواقع باید چه‌کار کنیم؟ با رفیق صمیمی‌مان حرف بزنیم و توضیح دهیم چرا از او دلخوریم؟ یا شاید بهتر باشد سکوت کنیم و در عمل نشانش دهیم که از او گلایه‌ای داریم؟ حتی ممکن است به این نتیجه برسیم که گذشت زمان زخم‌های رفاقتمان را بهتر درمان می‌کند. دبورا تانن، در کتاب جدیدش، می‌گوید پیچیدن یک نسخه واحد برای همه، فقط اوضاع را خراب‌تر می‌کند.
وقتی رفته‌رفته به چهل‌سالگی نزدیک می‌شویم، حسی غریب و گمگشتگی خاصی را تجربه می‌کنیم. دانته این‌طور توصیفش می‌کند: «در میانه سفر زندگی، خویش را در جنگلی تاریک می‌یابم». جرقه این دوره با درک این موضوع رخ می‌دهد که زندگی‌مان به نیمه رسیده، و مرگ صرفاً چیزی نیست که برای دیگران اتفاق می‌افتد: مرگ آرام‌آرام به استقبال ما هم می‌آید. الیوت ژاک، روان‌شناس کانادایی، این حس قدیمی را یک‌بار دیگر کشف کرد و پرسید: «چرا در میانسالی دچار بحران می‌شویم؟»
رفت‌وآمد هر روزه بین محل زندگی و محل تحصیل یا کار سفری است دایره‌وار، رفتن و آمدن؛ هر لعابی که صبح‌دم به روحیه‌مان بزنیم، لاجرم در ساعت برگشت رنگ می‌بازد. اتوبوس‌ها و قطارهای شبانه پر است از صورت‌های خسته‌ای که غبار غم بر آن‌ها نشسته و نگاهشان پر از ناامیدی است. گویا رهایی از این رفت‌وآمدهای ملال‌آور و زمانی که کِش می‌آید دشوار است.
loading
Comments (620)

Omid.Ghahreman

به نظرم نوع نگاه نویسنده و تشریحش خوب بود . ممنون از خوانش

Oct 28th
Reply

Rest

😂😂چقدر این پادکست جالب و مفید بود. بی شعور ها

Oct 24th
Reply

Nasrin Jodeiri

مسئله‌ای که ذهن من رو مشغول کرده این هست که گاهی جدای از علاقه داشتن یا نداشتن، بعضی چیزها در راستای روح کسی نیس ولی اینجا موضوع صرفا از لحاظ روانشناختی بررسی شده.

Oct 20th
Reply

mehrane barari

عالی بود

Sep 17th
Reply

آتنا مظفری

خیلی بد بود پادکست

Sep 12th
Reply

vahid moumeni

جالبه یکی نظر داده این چیزا مهم نیست و یکی دیگه میگه پشت سر مرده حرف های بی ربط زده شده در حالی که خودش دخترشو قبول داشته! امان از این بت پرستی و تعصب ورزیدن کور!! انگار نه انگار جابز هم نهایتا یک انسان فانی با همه ضعفهای بوده!!

Sep 5th
Reply

Mahdi Soltanzade

نامفهوم بود

Sep 2nd
Reply

Mahdi Soltanzade

این یوال نوح هراری واقعا صد سال از همه جلوتره

Sep 2nd
Reply

Bita Talebi

موضوع جالب ...شوق شنیدن ما بالا... ولی متاسفانه ده دقیقه بیشتر نمیشه گوش داد ....باید شخصی گویندگی این موضوعات و به عهده بگیره که خودش این موضوع براش جذاب باشه و صرفا از روی متن نخونه

Sep 1st
Reply

Fatima._.dream

وااای نه چرا آناکارنینا رو اسپویل کرد🥺🥺

Aug 31st
Reply

Farzan

چقدررررررر عجیب... منم در ۲۹ سالگی عجیب ترین کار زندگی مو انجام دادم

Aug 25th
Reply

mohsen musavizadeh89

عالی

Aug 24th
Reply

Ali Nikoo

اپیزود فرمایشی! کی بود؟ میخواست، بیاد... ایناهاش.

Aug 17th
Reply

Ali Nikoo

▶️⏮▶️

Aug 15th
Reply

Ali Nikoo

🦤دستتون درد نکنه

Aug 12th
Reply

Amir.Shafiei/09366772366

به به...بسیارررر عالی

Aug 12th
Reply

Suzan Asri

خوب بود ولی خیلی کلی.دمتون گرم.

Aug 11th
Reply

Suzan Asri

شنیدنی وجالب بود.نمونه اش زیاده .

Aug 11th
Reply

Suzan Asri

عالی وشنیدنی بود.دمتون گرم.

Aug 11th
Reply

Ali Nikoo

مطالب اعلب جهت داره که

Aug 11th
Reply
loading