جنایت و مکافات - فئودور داستایوفسکی
Subscribed: 17,203Played: 904,246
Subscribe
Description
داستایوسکى جنایت و مکافات را در سالِ 1866 نوشت. هفت سال پیش از نگارشِ آن، در سالِ 1859، در نامه اى به برادراَش، گفته بود طرحِ این داستان را در زندان ریخته، در دورانى که «با درد و دریغ و سرخوردگى» روزگار مىگذراند. او این اثر را «اقرارنامهیى در شکلِ رمان» خوانده بود و گفته بود قصد دارد آن را با «خونِ دل»اَش بنویسد.
جنایت و مکافات روایت زندگی دانشجویی به نام «راسکولنیکف» است که طبق انگیزه هایی که خودش هم نمی داند چیست مرتکب قتل میشود. وی زن رباخواری را همراه با خواهرش، که اتفاقی در زمان وقوع قتل در صحنه حاضر میشوند، به قتل می رساند، سپس خود را از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته ناتوان میبیند و پول و جواهرات را پنهان میکند.
پس از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که میبیند به او مظنون است، کار راسکولنیکف را به جنون میکشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی زده، میشود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده و همان عشق، نیروی رستگاری بخش می شود.
در واقع در این رمان ما با دو نوع جنایت سروکار داریم. دو انسان، که هریک در راستای یکى از این دو نظریه خواسته است «برتر بودن» و در نهایت به تنهایی کامل و جدایى از جامعه مىرسد و هریک سرنوشت خاص خود را مىیابد.
راسکولنیکف تنهایى را تاب نمىآورد و با پناه جستن به عشق و اعتراف به گناه دوباره به جامعهىِ انسانى بازمىگردد. اما سویدریگالوف حتّا در قلمرو عشق نیز مىخواهد اعمال اراده کند.
سویدریگالوف از این قلمرو رانده مىشود، و در نهایت به این مىرسد که باید در قلمرو دیگرى اعمال اراده کند قلمروى که دیگر مختص انسانهای برتر نیست، قلمروى که سرنوشت محتومِ همهی انسانها است.
داستایوسکى زمانى به نگارشِ این داستان دست یازید که رویدادها و مضامینِ آن را طىِ بیست سال، با گوشت و خونِ خود، آزموده بود. «جنایتِ آرمانخواهانه» از مفاهیمِ مهمِ اندیشهىِ انقلابى در روزگارِ او بود، و او شخصاً درگیرِ این پدیده شده بود. اما این اندیشه تنها مضمونِ موردِ نظرِ او نبود. مضمونِ فلسفىِ دیگرى هم بود که، همزمان با طرحِ این اثر، در اندیشهىِ فلسفىِ غرب شکل گرفته بود: «اَبَر انسان».
خوانش این کتاب را من انجام ندادم و چون علاقه داشتم این شاهکار ادبی را بشنوم، فایل صوتی را تهیه کردم. چون دیدم هیچ کس در کست باکس آن را با صدای بی نظیر آرمان سلطان زاده به اشتراک نگذاشته، در کانال گذاشتم تا دیگران هم استفاده کنند.
جنایت و مکافات روایت زندگی دانشجویی به نام «راسکولنیکف» است که طبق انگیزه هایی که خودش هم نمی داند چیست مرتکب قتل میشود. وی زن رباخواری را همراه با خواهرش، که اتفاقی در زمان وقوع قتل در صحنه حاضر میشوند، به قتل می رساند، سپس خود را از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته ناتوان میبیند و پول و جواهرات را پنهان میکند.
پس از چند روز بیماری و بستری شدن در خانه، با این تصور که هر کس را که میبیند به او مظنون است، کار راسکولنیکف را به جنون میکشد. در این بین او عاشق سونیا، دختری که به خاطر مشکلات مالی خانوادهاش دست به تنفروشی زده، میشود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده و همان عشق، نیروی رستگاری بخش می شود.
در واقع در این رمان ما با دو نوع جنایت سروکار داریم. دو انسان، که هریک در راستای یکى از این دو نظریه خواسته است «برتر بودن» و در نهایت به تنهایی کامل و جدایى از جامعه مىرسد و هریک سرنوشت خاص خود را مىیابد.
راسکولنیکف تنهایى را تاب نمىآورد و با پناه جستن به عشق و اعتراف به گناه دوباره به جامعهىِ انسانى بازمىگردد. اما سویدریگالوف حتّا در قلمرو عشق نیز مىخواهد اعمال اراده کند.
سویدریگالوف از این قلمرو رانده مىشود، و در نهایت به این مىرسد که باید در قلمرو دیگرى اعمال اراده کند قلمروى که دیگر مختص انسانهای برتر نیست، قلمروى که سرنوشت محتومِ همهی انسانها است.
داستایوسکى زمانى به نگارشِ این داستان دست یازید که رویدادها و مضامینِ آن را طىِ بیست سال، با گوشت و خونِ خود، آزموده بود. «جنایتِ آرمانخواهانه» از مفاهیمِ مهمِ اندیشهىِ انقلابى در روزگارِ او بود، و او شخصاً درگیرِ این پدیده شده بود. اما این اندیشه تنها مضمونِ موردِ نظرِ او نبود. مضمونِ فلسفىِ دیگرى هم بود که، همزمان با طرحِ این اثر، در اندیشهىِ فلسفىِ غرب شکل گرفته بود: «اَبَر انسان».
خوانش این کتاب را من انجام ندادم و چون علاقه داشتم این شاهکار ادبی را بشنوم، فایل صوتی را تهیه کردم. چون دیدم هیچ کس در کست باکس آن را با صدای بی نظیر آرمان سلطان زاده به اشتراک نگذاشته، در کانال گذاشتم تا دیگران هم استفاده کنند.
53 Episodes
Reverse






















مثلا میخواس قتل و بخاطر اینکه پول بدست بیاره تا خواهرشو نجات بده انجام داد، الان ن پول داره ن عقل 😏
آبارومند😁 این کارها واقعا شرم آور🤣!
سلطان زاداه عالیع🌸
درود من تنها کتابهایی که جناب سلطان زاده خوانش میکنند گوش میدم
همین الان تموم شد،ممنون آقای سلطان زاده که مطالعه همچین شاهکارهایی رو برای ما هموار میکنید🌹
عالی عالی عالی عالی 👌👌👌👌
رازومیخین بهترین دوست دنیا
وای چقد این طرف احمقه خودشو لو میده
حس میکنم پیر زنه رو میکشه میندازه گردن دانشجوعه😅
حس میکنم پیر زنه رو میکشه میندازه گردن دانشجوعه😅
توی صحنه شلاق اسب حالم خیلی بد شد گویش جوری بود واقعا اون لحظه انگار جلوی چشمم بود ممنون از صدا و گویش و تصویر سازی های عالی تون🥲
ممنون از صدای بی نظریتون🥹♥️
آرمان سلطان زاده 👌🏻🌸🌸
خیلی خوبیه ♥️
ممنوننمم بابت جویندهی بی نظیر
ارمان سلطان زاده عزیییییزممممم
عالی هستید👏☘️
👏👏👌
👌👌
👏👏👌