خط سفید جاده

این پادکست، سفرنامه من، محمد تاجران، از سفر دور دنیا با دوچرخه‌ام است. گزارش های یک مسافر که سالهاست داره دورنیا با دوچرخه اش سفر میکنه و درخت میکاره و با کودکان در مورد اهمیت درختان صحبت میکنه. طبیعت‌دوستی که عاشق محیط‌زیسته خودش در حال آموختن و آموختن و آموختنه و تازه داره سفر کردن رو بعد از ۱۰۴۰۰۰ کیلومتر و ۶۰ تا کشور و کاشتن ۴۰۰۰ درخت در ۲۵۰ مدرسه مختلف دنیا یاد میگیره. وبسایت : www.weneedtrees.com توییتر : www.twitter.com/tajeran اینستاگرام : www.instagram.com/mohammad.tajeran دستنوشته ها : https://bikaraneha.blogspot.com/ پی پال : https://www.paypal.com/paypalme/mohammadtajeran قهوه ای که مهمون میشه کرد www.coffeete.ir/MohammadTajeran **************************************************** .بی انتهائی جاده همیشه مرا مجذوب خود ساخته است انتهای غریبی که بر امتداد جاده استوار است چنان مرا به به خود میکشد که همچنان خواهان رفتنم .... رفتن رفتن به بی انتهائی جاده و این آغاز سفر است بازتاب نور بر نشانه های راهنما آنان را نمایان میسازد . لحظه ای نور خاموش می گردد .همه جا سیاه است . سیاه سیاه و دیگر هیچ نشانه ای دیده نمیگردد از کنار روستائی گذر میکنیم چراغهای خانه ها روشن است ایوانهای رو به جاده شان با نوری که از میان آنها آویزان است از دور نمایان است سفره ای نانی وحضوری گرم اما من فقط امشب آن را دیده ام ودیگر نیز نخواهم دید باز تاریکی و سیاهی شب و بازتاب نور بر نشانه ها خطوطی پیوسته که گاهی ونقطع می گردند امتداد راه است . پیوسته و گاهی منقطع ...گوئی در آن دور دستها خطوط دیگر همیشه پیوسته اند . اما آنجا که دیگر جاده ای نیست راهی نیست نشانه ای نیست خطی نیست انتهای جاده میپیچد و در دل کوه گم میشود و من همچنان در حرکتم در امتداد جاده ***********************************

قسمت 396" و بالاخره کلمبیای زیبا "

من بالاخره وارد کلمبیا شدم و در آستانه سفر و جستجو در این کشور زیبا هستم.

08-30
25:32

یه گفتگوی متفاوت با دوستم اوروس

یه گفتگوی متفاوت با دوستم اوروس

08-12
01:30:29

قسمت 395" روزهایی در خلوت و سکوت "

روزهایی در خلوت و سکوت

08-12
29:56

قسمت 394" خداحافظی با اقیانوس اطلس جنوبی "

من بایستی برمیگشتم به سائوپائولو به انتظار ویزای اکوادور.خیلی ژولانی شده بود فرایند ویزا و واقعا حوصله ام سر رفته ولی چاره ای هم‌نیست و بایستی مثل یه بچه گربه پشت در منتظر بشینم تا لحظه ای در باز بشه و بپرم بیرون

07-20
31:16

قسمت 393" کلبه کوچک جنگلی و رودخونه و بارون "

وقتی رسیدم به اوباتوبا، به دوستم پیام دادم و اون هم گفت که برم و توی کلبه جنگلی اون اقامت کنم. یه جایی وسط جنگل کنار یک رودخونه هیجان انگیز و زیبا. بهترین جایی که میشد روزهای بارونی رو‌به انتظار نشست تا تموم بشن و خورشید دوباره خودشو‌نشون بده

07-16
30:03

قسمت 392" سربالایی و کوهستان و یه شهر جذاب "

شهر کامپو دو‌ژوردائو یک شهر واقعا جذابه تو استان سائوپائولو، یه بافت اروپایی در ارتفاع حدود ۱۸۰۰ متر که کمک کرده آب و هوایی بسیار دل انگیز داشته باشه و‌مم واقعا خوشحال بودم که دوباره به اون ارتفاع رفته بودم و از هوای مطبوع ک‌هستان داشتم لذت میبردم.

07-16
20:04

قسمت 391" به سوی کامپو دو ژوردائو "

 من از سائوپائولو زدم بیرون تا خودم رو کنی سرگرم کنم. خسته کننده شده بود برام موندن توی شهر و از طرفی مجبور بودم بمونم و این فرصت مغتنم لود تا زمانم رو‌کمی صرف کاری کنم که دوست دارم.

07-16
26:17

قسمت 390" گذر از روزهای جنگ "

این روزها همه ما توی هر گوشه دنیا غمگینیم از آنچه داره به سر سرزمیمنمون میاد. روزهای سختیه و من هم این گوشه دنیا حوصله هیچ کاریو ندارم

07-16
20:59

قسمت 389" "

بعدا اضافه میشه

07-16
22:21

قسمت 388"آخرین شب شیلی

جلوی چادرم نشسته م و منتظرم که خشک بشه و راه بیفتم . احتمالا امشب آخرین شب کمپ زدنم تو شیلی باشه .چون باید فردا خودم رو به سانتیاگو برسونم و تکلیف خودم رو مشخص کنم که میتونم برم ایران یا نه .اگه هزینه بلیط جور بشه میرم ایران و گرنه باید برم برزیل .در ادامه گزارش قبلی، بعد از چند روزی که خونه اولگا بودم ..

05-24
23:01

قسمت 387"برای خلق نگاه بهتری در مخاطبم چه کاری از دستم برمیاد ؟

این گزارش رو از خونه اولگا و رائول دوستان آرژانتینی م در نوکول تقدیمتون می کنم . هفتصد کیلومتری به سمت جنوب سانتیاگو اومدم تا مقداری از شلوغی و هیاهوی فضای شهری دور باشم و چند روزی رو سپری کنم تا وضعیت ویزا و ادامه سفرم مشخص بشه چون ده روز از ویزام بیشتر نمونده و هنوز مشخص نیست که کجا باید 

05-24
20:46

قسمت 386"وضعیت مار و پله ی زندگی در سفر

دوسه روز هست که به سانتیاگو رسیده م و یه آپارتمان اجاره کرده م و درحال استراحت و بازیابی خودم هستم و بقیه مسیرم رو مدیریت و طراحی می کنم .بعد از گزارش قبلی به جاده زدم هرروز تا غروب دوچرخه سواری می کرد م و صبح ها دیرتر راه می افتادم تا استراحت کنم و از فضای اطراف لذت ببرم و بعد راه بیفتم ...

05-24
35:22

قسمت 385" "راه حل ساده برای مشکل آزاردهنده من" "

در ساحل اقیانوس آرام جنوبی توی چادرم نشسته م و امواج بزرگ اقیانوس رو تماشا می کنم و از نشستن زیر آفتاب دل انگیز لذت می برم .در این مدتی که گزارش نداده م در حال دوچرخه‌سواری بودم و...

05-05
13:17

قسمت 384" تفاوت زیبا "

این گزارش رو نه از زیر چادر که از روی دوچرخه و در حال رکاب زدن پر می کنم و باینکه من تو گزارش دادن متکلم وحده هستم ولی همیشه حضورتون رو تجربه می کنم . مسیرم خیلی از دریا دور نیست و بعضی جاها دوسه کیلومتر با دریا فاصله دارم .مسیرم اتوبان هست و چیز خاصی نداره و فقط پر ماشین و ترافیک هست و مثل پاتوگونیا شگفت انگیز و پر از آب و رود خونه نیست و به راحتی در همه جا در دسترسی به آب نیست و به نظرم این تفاوت قشنگه ..

05-05
26:19

قسمت 383" ""قرار بود برم ایران " "

قرار بود این گزارش رو از ایران تقدیمتون کنم ولی شرایط فراهم نشد به همین دلیل هنوز در شیلی هستم ؛ به سمت شمال حرکت می کنم و اینجاها خشک و بیابانی و به سمت کویر هست و دیگه از رودخونه و سرسبزی خبری نیست . برنامه ذهنیم این بود که برای نوروز میرم ایران و فکر می کردم مثل همیشه همه چیز جور میشه .....

05-05
23:15

قسمت 382" "چند روزی سفر با ماشین "

"چند روزی سفر با ماشین " کمی بیشتر ازدو هفته هست که یه ماشین کرایه کرده م . به کارترواوسترال جاده جنوبی رفتم و باز کمی اونجا رو دیدم هنوز از اونجا دل نکنده بودم .امروز به سمت سانتیاگو می رم و فردا ماشین رو تحویل می دم و به شکل نرمال زندگیم بر می گردم باید دنبال مدیریت شرایط ویزا باشم تا بعد از یک سال برگردم ایران .چند روزی که با ماشین بودم زندگی وسفرم خیلی متفاوت بود و محدویتم خیلی کمتر از دوچرخه بود  ...

03-20
27:44

قسمت 381"بر خلاف گزارشهای قبلی پشت فرمون هستم

بر خلاف گزارشهای قبلی پشت فرمون هستم ! و علتش رو و اینکه روزای گذشته چطور گذشت رو در این گزارش براتون تعریف می کنم .بعد از گزارش قبلی که کنار دریا بودم چند روزی در چیلوئه سپری کردم و بعد ازون باید خودم رو به شهر اونکود می رسوندم تا قطعات دوچرخه م برسه چون ادامه دادن با اون وضعیت دوچرخه دیگه تقریبا غیر ممکن شده بود ....

03-20
26:18

قسمت 380""چیلوئه "

"چیلوئه "جلوی چادر نشسته م توی هوای ابری در پارک مزرعه مانندی که محصولش رو جمع کرده و کفِش فضای نرم و آرومی بود برای چادر زدن .و شب دل انگیزی آرومی رو داشتم و الان داشتم کم کم جمع می کردم که راه بیفتم به سمت پورتومونت ،دو روز تا اونجا راه دارم .در ادامه گزارش قبلی به چیلوئه اومدم و هدف خاصی نداشتم وصرفا می خواستم

03-20
25:49

قسمت 379"تماشای جذر ومد پر از برکت

زیر چادر کنار ساحل دریا نشسته م و دارم تماشا می کنم که آب کم کم بالا میاد .بعد از گزارش قبلی که سانتیاگو بودم باید مدتی می موندم تا وسایل دوچرخه م به والدیویا برسه و از طرفی اینجا حالا فصل توریست هست و همه جا خیلی شلوغه و برای من لذت بخش نیست و میخواستم بخشی از این زمان رو به دیدار دوستات سپری کنم و استراحت کنم تا این زمان بگذره و خلوت تر بشه و بعد به طبیعت برم ....

02-18
23:19

قسمت 378"رنج رو انکار نمی کنم ..."

سانتیاگو ی شیلی هستم . بعد از اینکه از پورتوواراس که عاشقش بودم و بعد از سه ماه بودن در طبیعت زیبای پاتوگونیا وارد شهر شده بودم دچار شوک بودم و خیلی برام دشوار بود اما خوشبختانه خیلی آروم وارد این فضا شدم و بعد از چند جا در نهایت برای کارای ویزام وارد شلوغی سانتیاگو شدم ...

02-18
29:00

Ladan Jalali

لطفا در مورد امنیت کلمبیا هم صحبت کنید

09-01 Reply

omidreza ebrahimi

سلام ، خوشبحالت محمد، همیشه سوالم اینه از شما که چطوری تنهایی سفر میکنی، بنظرم ما که پادکستت رو گوش میدم حکم پارتنرت رو داریم😋 شاد باشی همیشه مثل همیشه

08-30 Reply

Morteza Firoozi

عالی موفق باشی محمد روز از نو روزی از نو

08-30 Reply

Byrumi art

دم هردو تون گرم 🫂🌿

08-30 Reply

Hamidreza Hasani

آقای تاجران منتظر اپیزودهای جدید هستیم

08-26 Reply

08-22

08-15

08-14

08-13

08-13

08-11

07-28

07-27

07-27

07-17

07-08

07-04

07-01

07-01

06-26

Recommend Channels