4.7 / 5 ( 3 votes ) من از گذشته می ترسم شعر و خوانش: سیدرضا ملکی این خاطراتْ چنگیزند ورق ورق صورتت را آتش زده اند کتابخانه بزرگی از بودنت را آنچه میانمان بود فقط در خاطر خدایی ست که بادبان کشتی های نشکسته را جهت می دهد خدایی که دست بر رودخانهبه خواندن ادامه دهید شعر و خوانش: « من از گذشته می ترسم» از سید رضا ملکی → The post شعر و خوانش: « من از گذشته می ترسم» از سید رضا ملکی appeared first on وبلاگ ادبی آدور.
انحنای بی تن شعر و خوانش: سید رضا ملکی بخند شکوفه ی تازه را علف بهار را تن کرده بگو به من آنچه معطر است و ترنج را کلمه می کند بگو به من این هجای تازه تصدق کدام لب توست؟ آهای انحنای بدون تن تو که چشم هات کلمه می کنند تو بوسهبه خواندن ادامه دهید شعر و خوانش: «انحنای بی تن» از سید رضا ملکی → The post شعر و خوانش: «انحنای بی تن» از سید رضا ملکی appeared first on وبلاگ ادبی آدور.