Discoverدوره هضم 504 واژه ضروری در انگلیسی با جیمز
دوره هضم 504 واژه ضروری در انگلیسی با جیمز
Author: محمدعلی محمدی
Subscribed: 30,831Played: 532,919Subscribe
Share
© MohammadAli-Mohammadi(+989192798329) جی هضم Jhazm
Description
محمدعلی ، محمدی مدرس بین المللی زبان انگلیسی و فارسی با 6 سال سابقه تدریس آنلاین در رده های سنی مختلف با اهداف مختلف از تمام نقاط جهان
در کانال اینستاگرام فالو کنین تا از اخرین مطالب و اموزش ها اطلاع پیدا کنین
@EnglishSteroid
هزار و صد واژه ی انگلیسی رو به آسان ترین روش ممکن یاد بگیر در این پادکست ها ما همه ی لغات 1100 به روشی آسون یاد میگیرین
در کنکور های کارشناسی ارشد و کارشناسی این لغات بسیار ضروری هستن
دیده شده در کنکور مقطع دکتری هم استفاده میشه
پس با من همراه باشید تا این مجموعه رو با هم یاد بگیریم
فایل های صوتی 1100 واژه
فایل های صوتی هزار صد واژه
#فایل_صوتی_1100
#1100_واژه
#پادکست
#jhazm #jhazm_504
#جی_هضم
#جی هضم
در کانال اینستاگرام فالو کنین تا از اخرین مطالب و اموزش ها اطلاع پیدا کنین
@EnglishSteroid
هزار و صد واژه ی انگلیسی رو به آسان ترین روش ممکن یاد بگیر در این پادکست ها ما همه ی لغات 1100 به روشی آسون یاد میگیرین
در کنکور های کارشناسی ارشد و کارشناسی این لغات بسیار ضروری هستن
دیده شده در کنکور مقطع دکتری هم استفاده میشه
پس با من همراه باشید تا این مجموعه رو با هم یاد بگیریم
فایل های صوتی 1100 واژه
فایل های صوتی هزار صد واژه
#فایل_صوتی_1100
#1100_واژه
#پادکست
#jhazm #jhazm_504
#جی_هضم
#جی هضم
42 Episodes
Reverse
maintainkeep; keep up; carry on; uphold; support; declare to be truesnubtreat coldly; scornfully, or with contempt; cold treatmentendurelast; keep on; undergo; bear; standwrathvery great anger; rageexposelay open; uncover; leave unprotected; show openlylegendstory coming from the past, which many people have believed; what is written on a coin or below a pictureponderconsider carefullyresigngive up; yield; submitdrasticacting with force or violencewharfplatform built on the shore or out from the shore beside which ships can load or unloadamendchange for the better; correct; changeballotpiece of paper used in voting; the whole number of votes casts; the method of secret voting; to vote or decide by using ballots
complacentpleased with oneself; self-satisfiedwaspan insect with a slender body and powerful stingrehabilitaterestore to good condition; make over in a new form; restore to former standing, rank reputation, etc.paroleword of honor; conditional freedom; to free (a prisoner) under certain conditionsverticalstraight up and down with reference to the horizon, for example, a vertical linemultitudea great number; a crowdnominatename as a candidate for office; appoint to an officepotentialpossibility as opposed to actuality; capability of coming into being or actionmorgueplace where bodies of unknown persons found dead are kept; the reference library of newspaper officepreoccupiedtook up all attentionupholsterycovering and cushions for furnitureindifferencelack of interest, care, or attention
epidemican outbreak of a disease that spreads rapidly so that many people have it at the same time; widespreadobesityextreme fatnessmagnifycause to look larger that it really is; make too much of; go beyond the truth in tellingchiropractora person who treats aliments by massage and manipulation of the vertebrae and other forms of therapy on the theory that disease results from interference with normal functioning of the nervous systemobstacleanything that gets in the way or hinders; impediment; obstructionventilatechange the air in; purify by fresh air; discuss openlyjeopardizerisk; endangernegativesaying no; minus; showing the light and shadows reversedpensionregular payment that is not wages; to make such a paymentvitalhaving to do with life; necessary to life; causing death; failure or ruin; livelymunicipalof a city or state; having something to do in the affairs of a city or townoralspoken; using speech; of the mouth
unearth از زی خاک در آوردن depart عزیمت coincide همزان بودن همسان روی دادن cancel لغو کردن debtor مقروض legible واضح خانا روشن placard پلکارد contagious مصری و قابل انتقال clergy روحانی customary مرسوم و عادی transparent پشت نما scald تاول زدن با اب گرم سوزاندن
biography بیوگرافیdrench خیساندن خیس کردن swarm گروه دسته اجتماعی از wobble تلو تلو خوردن لنگیدن tumult آشوب و شورشkneel زانو زدن dejected غمگین بودن و نا امید بودنobedient مطیع recede کنار کشیدن عقب کشیدن tyrant ظالم و ستمگر charity خیریه verdict رای مثبت
heir وارث میراث majestic خارق العاده با شکوه dwindle رفته رفته کوچک تر شدن کاهش یافتن به نوع تدریجیsurplus مازاد زیاد اضافه traitor خاعن deliberate سنجیدن چیزی اندیشه کردن عمدا انجام دادن drought خشکسالی abide پیوری کردن unity اتحاد summit نشست قله کوه heed توجه بسیار زیاد به چیزی مراعات
prompt سریع مجبور کرردن واداشتن hasty با عجله شتابات شتاب زده scorch به طور سطحی سوختن تاول زدن tempest تندباد توفان هیجان توفانی شدن soothe آرام کردن تسکین دادن sympathetic همدرد دلسوز redeem بازخریدن رها کردن resume خلاصه چکیده کلام رزومه harmony همسانی هم آهنگی تطبیق از منظر نظم refrain خودداری کردن illegal غیر قانونیnarcotic مسکن و مخدر
vague مبهم و غیر قابل فهم elevate ارتقفا دادن افزایش دادن lottery لاتاری finance مالی obtain بدست اوردن cinema سینما event رویداد discard کنار گذاشتن دور گذاشتن soar ارتقا و افزایش subsequent بعدی دیرتر متعاقب relate ربط داشتن حاکی از چیزی بودن حکایت دارد stationary ثابت
candidate داوطلب کاندیدprecede اسبق پیشی گرفتهadolescent جوانcoeducational مختلزradical افراطیspontaneous خد به خود به طور طبیعی بدون برنامه ریزی شدگی قبلیskim بررسی اجمالی سطحیvaccinate واکسن زدنuntidy نا مرتب و ناخواناutensil ابزار اشپرخانه یا خونهsensitive حساسtemperate معتدل برای آب و هوا - میانه رو برای شخصیت
volunteer داوطلب و داوطلب برای انجام دادن کاری prejudice تبعیض و تعصبshrill صدای بلند همانند جیغ کشین که ناخوشایندهjolly شاد و شنگول و سر کیف witty لطیفه گویانه کنایه دارhinder مانع شدن lecture کنفرانس و سخنرانیabuse سو استفاده کردن mumble زیر لب سخن گفتن من من کردن mute خفه کردن بی صدا کردن wad توده تپه ای از اجسام یا هر چیزی انباشته شده retain حفظ کردن
refer اشاره کردن رجوع کردنdistress پریشانی و اضطرابdiminish کاستن کم شدن تقلیل رفتنmaximum حداکثرflee فرار کردنvulnerable اسیب پذیرsignify دال بر چیزی بودن نشان دهنده چیزی بودنmythology اسطوره ای افسانه اساطیرprovide فراهم کردنcolleague همکارtorment عذاب رنجloyalty صداقت فداکاری
Commuter رفت و آمد کنندهconfine حبس کردن محدود کردنidle تنبل سست فعال نبودنIdol بت و الگوjest شوخی و یا جوکpatriotic وطن پرست میهن پرستDispute بحث و مشاجرهvalor شجاعتlunatic دیوانه و مریضvein رگuneventful بی رویدادد مهم و بدون حادثه مثل همیشه عادیfertile حاصلخیز و یا قدرت باروری خوب
depict به تصویر کشیدنmortal فانیnovel رمان - تازه جدید نوoccupant ساکن فعلی و یا میتونیم بگیم مستاجرappoint منصوب کردنquarter یک چهارمsite مقر مکان محلquote نقل قولverse نظم و ریتمmortality مرگ و میرroam ول معطل چرخیدن پرسه زدنattract جذب کردن
toil سختی زحمت رنج کشیدنblunder اشتباه بزرگdaze در گیجی مبهوتی در افق خیره شدنmourn سوگواریsubside فروکش کردنmaim نقص عضو شدنcomprehend درک کردنcommend ستایش کردنfinal نهاییexempt معافvain بی اثرrepetition تکرار
outlaw قانون شکنی کردن متمرد غیر قانونی دونستن اعلام کردنpromote ارتقا تسریع سرعت بخشیدن ترفیع دادنundernourished درگیر سو تغذیه شدنillustrate نمایش دادن توضیح دادنdisclose فاش کردنexcessive بیش از اندازهdisaster فاجعهCensor سانسور کردتنculprit مجرمjuvenile نوجوانbait طعمهinsist پافشاری کردن
despite علی الرغم این که با وجوده این که با اینکهdisrupt اختلال ایجاد کردن به هم زدنrash جوش - عجولrapid سریع به سرعتexhaustخسته کردن استفاده کامل کردن اگزوزseverity سختی شدتfeeble ضعیف نا توانunite متحد کردنcease به پایان رساندن متوقف کردن تمام کردنthrifty مقتصد صرفه جوmiserly خسیسmonarch پادشاه
Possible ممکن بودنcompel مجبور کردنawkwardمناسب گسی یا چیزی نبودن هماننده عمل یا انجام کاری ، عجیبVenture خطر مخاطره ریسکawesome عالی فوق العادهguide راهنماquench فرونشاندن اطفا - رفع کردن همانند تشنگیBetray خیانت کردنutter مطلقPacify تسکین دادن یا ارام کردنrespond پاسخ دادنBeckon اشاره کردن
Architect معمارmatrimony عروسی ازدواجbaggage وسایل اسباب چمدان و کوله این طور وسایلا دیگه :)squander هدر دادنabroad خارجfugitive فراریcalamity مصیبتpauper بینواEnvy حسود حسادتcollapse فروپاشی ریختن نابود شدن یا افتادنprosecute تحت تعقیب قرار دادنbigamy دو زن و دو شوهر داری
fiercesavage; wilddetestdislike very much; hatesneershow scorn or contempt by looks or words; a scornful look or remarkscowllook angry by lowering the eyebrows; frownencouragegive courage to; increase the confidence ofconsiderthink about in order to decideverminsmall animals that are troublesome or destructivewailcry loud and long because of grief or painsymbolesomething that stands for or represents something elseauthoritythe right to command or enforce obedience; power delegated to anotherneutralon neither side of a quarrel or wartriflea small amount; little bit; something of little value
Reptile خزنده مربوط به حیوانRarely به ندرتforbid منع کردن کسی از انجام کاریLogical منطقیExhibit به نمایش گذاشتنProceed ادامه دادنPrecaution احتیاطExtract استخراج اقتباس شده خلاصه گزیدهPrior مقدم برEmbrace بغل کردن بوس کردن احاطه کردن شامل شدنValiant دلیر شجاعPartial قسمت بخش
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
United States
🙏🙏🙏👌👌👌
خیلی خوب بود
عالی فقط مثالا یکم جا داره بهتر بشه👌👌
تشکر🤍
خوبه
perfect🙏🩷
انرژی عالییی 👌👌👌
🙏
دمت گرم رفیق
خیر و برکت جاری در زندگی تون که آنقدر دلی و عالی وقت گذاشتید برای اپیزودها🌹🙏
سپاس از شما استاد بزرگوار و ممنونم که به شکل متنی هم نوشتید برامون کلمات رو 🙏🌹
کاش کلمات را مینوشتید.
عالییی.🌹🌹🌹🌹🌹
سلام خدا قوت میشه لطفا کتاب نود پلاس هم به این روش آموزش بدین.
thanks man . you are amazing teacher
ممنونم بابت این آموزش خوبتون.فقط ممنون میشم یخورده مثالهارو آرومتر بگید
thanks man , i know you are the best
من اصلن متوجه نمی شم !! خیللی بده نامفهومه
من دارم با شما پیش میرم و علاوه بر مثالهای خود کتاب مثالهای شما رو یادداشت میکنم که بسیار کمک کننده ست 😍 بسیار متشکرم ⚘️💕
سپاس از تدریس جامع و عالیتون