Discover
رادیو داستان | Radio Daastaan

77 Episodes
Reverse
با درود و ادب به پیشگاه شما سروران ارجمنداپیزود هفتاد و هفتم راتقدیم حضور شما عزیزان می کنم.حامی مالی این شماره: شرکت تجارت تهویه ماندگار تولیدکننده و واردکننده تجهیزات و دستگاه های تهویه مطبوع مانند چیلر، فن کویل، هواساز، ایرواشر، روفتاپ پکیج، بویلرهای چگالشی.www.tt-mandegar.com
در اسفند ماه 1403 وقتی بوی عید هنوز در خیابان و چشمهای مردمان ندویده و نمی دانم خواهد دوید یا نه، اپیزود هفتاد و ششم را با داستانی از جناب آقای علی خدایی تقدیم حضور شما عزیزان می نمایم. سپاسگزارم که می شنوید.حامی مالی این شماره: ویپاد شعبه دیجیتال بانک پاسارگادhttps://wepod.ir پیج اینستاگرام: Wepod_ir
هفتاد و پنجمین قسمت رادیو داستان، قصه های ماورا، نوشته احمد افقهی تقدیم شما عزیزان باد.
راوی مرگ او کیست؟ آیا به نظاره نشسته؟اپیزود هفتاد و چهارم رادیو داستان، راوی، نوشته جناب آقای احمد افقهی، پیشکش حضورتان می گردد. یلدایتان مبارک. شب چله تان شاد.
این داستان، پیشتر در کانال تلگرام رادیو داستان منتشر شده بود. دوباره خواندم و تقدیم حضور پر از مهرتان می کنم. آذرماه شما، شاد.
سلام و درود و ادب به پیشگاه بلند شما همراهان ارجمند رادیو داستان. فضاسازی بی نظیر زنده یاد محمد محمدعلی را بشنوید لطفا. مرا از خواندن دیدگاه مبارک خود محروم نفرمایید.
سلام دوستان و همراهان ارجمندم. در شماره هفتاد و یکم، داستان متوفای نوشته شده توسط آقای احمد افقهی را بشنوید و دیدگاه مبارک خود را به من بفرمایید. سپاسگزارم که می شنوید.
مسعود فرزاد و صادق هدایت، یک مجموعه داستان طنز دارند به نام وغ وغ ساهاب. هیچ چیز به هیچ چیز نمی آید و پر است از غلط املایی و اشعار بی وزن. اما در نهایت شما انسجامی انتقادی را حس خواهید کرد و لذت می برید. ممنونم که می شنوید و حمایت می فرمایید.
با درود و سپاس و ادب به پیشگاه بلندتان، اپیزود شصت و نهم رادیو داستان، به پیشگاه مبارک شما پیشکش می گردد.بی نهایت سپاسگزارم ک می شنوید و حمایت می فرمایید.جای بهرام صادقی در رادیو داستان خالی بود..
شماره شصت و هشتم رادیو داستان، نوشته ای تامل برانگیز از هنرمند ارجمند خانم سارا خسروآبادی. سپاسگزارم که می شنوید.
شماره شصت و هفتم رادیو داستان، مردی با نگاه شوم، نوشته ی جناب آقای احمد افقهی را تقدیم حضور شما عزیزان می نمایم. سپاسگزارم که می شنوید.
به قسمت راضیم ای سنگدل دیگر چه می خواهی؟خمار بی شراب از من، شراب بی خمار از توصائب تبریزی
با درود و ادب و احترام، اپیزود شصت و پنجم رادیو داستان از کتاب آتقی تقدیم حضور شما عزیزان می گردد. سپاسگزارم که می شنوید. رادیو داستان با حمایت شما سر پا است و ادامه می دهد. از این شماره داستانهای این مجموعه، یعنی آتقی، نوشته ی جناب آقای احمد افقهی، یکی یکی پیشکش خواهد شد.
اپیزود شصت و چهارم، در دو پادکست رادیو داستان و پادکست استخوان منتشر می شود. خواهشمندم رادیو داستان، استخوان و شوروم را دنبال بفرمایید. سپاسگزارم که می شنوید.
با سپاس بی کران از شما که می شنوید و حامی این محفل دوستانه ی قصه خوانی هستید.
انسان علیه السلام، روایت زندگی ما است. به همین سادگی.
انقلاب که شد، همه چیز به هم ریخت. نه ما به اینها می ساختیم و نه اینها به ما
فریاد هم که بزنیم، اگر از بالکن خانه باشد، تا سر خیابان بیشتر نمی رود.
اپیزود پنجاه و نهم در اردیبهشت 1403 پیشکش به پیشگاه بلند شما عزیزان. سپاسگزارم که می شنوید.
داستانی دیگر از مجموعه داستانهای جن های آقای تهرانچی. ممنونم که می شنوید و مهر دارید.
ما همچنان چشم به راهیم...
مثل همیشه عالی بود،من از وجود آرامستان ظهیرالدوله بیاطلاع بودم،از باغ ایلخانی و...حتی اگر کامل به خیلی از ماجراها نپردازید همینکه اسمشون رو هم میارید خوبه برای امثال منی که قبلا این اسمهارو نشنیدن.سپاس بیاندازه از شما🙏🏻
عجب، دروغ خودش رو باور شده🤦♀️
چقدر قشنگ و نوستالژی بود. ممنون از زحمتی که کشیدید.🌷
با گوش دادن به این اپیزود همه ی داستانهای رادیو داستان رو گوش داده ام . واقعااا ممنونم از بهنام خان درخشان که با صدای زیباش این مجموعه رو فراهم آورد امیدوارم بازم اپیزود بذارند.
به به از این انتخاب داستان و اجرای فوق العاده درود بر شما بهنام خان درخشان. 👏👏🌸🌸
درود و عالی هستید چرا فقط جناب احمد افقهی ؟ لطفا سراق دیگر نویسنده ها هم بروید متشکرم
خیلی لحن و گفتار شیرین و قشنگی دارید ممنون🌸
چقدر متفاوت و جالب بود،خیلی لذت بردم خصوصا از توضیح شما که مفهوم داستان رو مشخصتر کرد.ممنونم از وقتی که برای مخاطباتون میذارید🙏🏻
سلام این قسمت رو دوست داشتم، دم شما گرم. روح خانم سوسن شاد.
آقای درخشان!!!!! لطفاً این کارو نکنید باما!!!! نماهنگ اول هر اپیسود از فیلم (در حال و هوای عشق) شناسنامه پادکست تون هست و ماها رادیو داستان رو با همین تیتراژ میشناسیم ،لطفا حداقل آهنگشو دوباره بزارید ممنون 🙏🙏🙏🙏🙏
عکس داستان، با حاله😁😁 پیرمرده اون انگشتش 🤣🤣
سلام، از خوانشتون لذت بردم. ممنون
نکته ظریف و دردناکی در داستان هست که با کلمه حذف که از طرفی سعی کرده زهر کشتن رو بگیره از طرف دیگه شباهت اتفاقی که برای مرغ های ضعیف می افته رو با اونچه که برای انسانهای قشر ضعیف می افته رو به رخ می کشه. انگار اون آبدارچی که هم پیر شده هم بازنشسته خودش یکی ازون مرغاست. باید با دست خودش خودش رو "حذف" کنه. چنانچه نفر قبل از او دیوانه و حذف شد. ستون فقرات داستان برای من این بود 😞
سلام بهنام عزیز، در روزگار بدی هستیم، چقدر دلم دلتنگ صدای شماست...من شیراز هستم، کاش یه روز قدم رنجه کنی و بیایی...و یک فنجان قهوه در کافه های قصرالدشت شما رو مهمان کنم....قهوه و سیگار...
سلام بهنام عزیز . در روز گار بدی هستیم....چقدر دلم برای صدای شما تنگ شده. من شیراز هستم، کاش یک روز شما رو ببینم و یک فنجان قهوه در کافه های قصرالدشت شیراز شما رو مهمان کنم...
📖
دلم برای صدات تنگ شده بود🥰
طبق معمول هنر جذاب بازیگری تون به گویندگی اضافه شده و حس خیلی خوبی ب مخاطب میده👌☺️
📖