رادیو صور | Radio Sour

من، دیگر نمی‌توانستم با آن وضعیت ادامه بدهم. نمی‌توانستم یکی مثل هزار باشم؛ همرنگی با جماعت، فقط مرا بخشی از حاشیه می‌کند. بخشی از پاورقی. گوشه‌ای از کتاب که هیچ‌وقت خوانده نمی‌شود..! ‌ ‌ با صدای: ابراهیم خلیل عباسی ‌ به قلم: سیدمحمدیوسف جلالی چیدمان: امیرمحمد عباسی خلانلو ‌ پالایش صدا: مصطفی استاد عبدالحمید میکس و مسترینگ: دانیال استاد عبدالحمید استودیو سیگنال فیلم و با تشکر فراوان از ابوالفضل حمامی برای بازخوانی دکلمۀ «چه زیباست تروریسم» نزار قبانی

نه نشد! بالاخره کار خودش را کرد. آفتاب صبح را می‌گویم. صبح عاشورا. از دیشب که من و همۀ دور و بری‌ها با هم اصرار کردیم و به آفتاب التماس، که یک امروز را طلوع نکند، کارگر نیفتاد. درست سر همان ساعتی که تقویم گفته بود خودش را کشید بالا و تاریکی‌های دیشب که تویش کلی فریاد زده بودیم را پس زد. بی‌اعتنا بود به کل دودمه‌هایی که حنجره‌ها را به درد آورده بود. درست اولین الله‌اکبر اذان صبح همۀ نقشه‌ها را بر آب کرد...با صدای: امیرحسین تیموریبه قلم: سیدمحمدیوسف جلالیچیدمان: محمدامین طالب‌علم

خورشید که غروب کنه و امروز که تموم بشه، خیلی چشم ها هستن که دیگه فردا رو نمی‌بینن. من نمیدونم امروز آخرین روز زندگیمه، یا یه روز دیگه هم میتونم برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم. فقط میدونم، بالاخره یه روزی هم نوبت به من میرسه...به صدای: امیرحسین تیموریکارگردان صوتی: امیرمحمدعباسیصور رو در اینستاگرام دنبال کنید:instagram.com/sour_media