رادیو لاژورد | Radio lazhvard

رادیو لاژورد تصویری که میتوانید بشنوید. یک تجربه ی شنیداری متفاوت برای کسانی که میخواهند دقایقی از میان خانه ناپیدید شده و با ما در میان یک اتفاق چشم باز کنند. در میان جنگ تیر بخورند، کنار ساحل چشم باز کنند یا فقط یک شلوغی ساده را بشنوند. در رادیو لاژورد سعی میشود تا شما تصویری را بشنوید و در میان یک داستان چشم باز کنید. مفتخریم که همراهان شما در این سفر هستیم. توجه کنید، در هنگام سفر با لاژورد رعایت چند نکته ضروریست: در جایی آرام بنشینید، هندزفری را در گوش ها فشار داده و هرچه تخیل دارید پشت چشم هایتان نگه دارید. سفر خوبی را برایتان آرزو مندیم.

Sedaye paye bahar

بهار برای هرکداممان یک روز از راه رسیده،یک روز که حواسمان نبوده یا شاید روزی که مدتها به انتظارش نشسته ایم!بهار برای هرکداممان قصه ای دارد و در چمدانش سوغاتی دارد که دلمان برایش غنج رفته است!بهار برای هرکداممان رنگی دارد،گاهی سفید و درخشان و گاه آبی آسمانی و گاهی حتی خاکستری!بهار برای هرکداممان بویی دارد، بوی شکوفه های صورتی،بوی باران،بوی لباس های نو و بوی عیدی!ما برو بچه های رادیو لاژورد آرزو میکنیم صدای پای بهار،برای تک تکتون دلنشین ترین و خوش آواز ترین نغمه زندگی باشد!

05-22
11:13

iran dokht

گاهی رد پای یک داستان در دل تاریخ ماندگار میشود. همانند داستان دختران قلعه گلاب، در دشت ماهور، که بیش از دویست سال پیش در زمان سلطنت قاجار به وقوع پیوست، اما هنوز هم در دل مردمان نور آبادزنده است و برگ زرین اما پردردی است از دفتراین سرزمین

12-25
18:40

🎧پادکست گانول 📎ا‌پیزود پایانی

میا دست بر خطوط طلایی روی جلد کتاب می‌کشد((جهان در تاریکی -نوشته سارگن اولین پادشاه گانول))من دیدم که رشد موهای رایمون بعد از مرگش هم ادامه می یابد و آنقدر بلند می شود تا روزی تاریکی تمام جهان را فرا می‌گیرد.

10-11
12:22

Ganol 2

🎧پادکست گانول📎ا‌پیزود دوم.جویندگان کتاب جهان در تاریکی، پس از عبور از جنگل ریموند فارست، مرداب و گورستان اطراف آن و پشت سر گذاشتن سختی های مسیر، وارد دهکده گانول شدند...

10-04
14:21

Ganol

در عبور از گورستان مه آلود، نیکلاس لِموری طوسی با دمی راه ‌راه را می بیند که به جز چشمان زرد رنگش، تمام بدن آن مانند مجسمه‌ای خشک شده است و تکان نمی خورد. او می‌ایستد و براندون که متوجه این موضوع شده است، به او می گوید(( این سزای کسانی است که از ماهی های سنت لورنس .می‌خورند)). او می ماند تا تاریکی گانول را تماشا کند

09-16
23:18

Blue Doors

همیشه خیال میکنم که وسط خیابون دارم راه میرم. سرامیک سفیدای کف اتاق با دیوارای سفیدش همیشه شبیه زمستون سرد و بی روحه. امروزم میخواستم مثل همیشه برم تو خیابون اما این دیوارا زود شبیه اتاقم میشن...

08-16
15:48

Taavoni 13 - Radio lazhvard

و برای او در آن تاریکی ترسناک یک لامپ صد ، می توانست روزنه ی امیدی باشد به وسعت یک کویر...

07-08
20:39

Radio Lazhvard - cafe Monsieur

... کاش میشد رویایی شد

05-28
12:39

RadioLazhevard - Ghabilei Door

مهم نیست که نگهبان تو الان کجاست.توآسمونا؟توی قلبت؟یا شاید شبیه به یک تنه درخته؟مهم اینه که تو بهش اعتقاد داری و نگاهش میکنی.آخرین بازمانده یک جنگ همون کسیه که لحظه آخر به نگهبانش نگاه میکنه

05-06
07:52

ati mo

داستان دردناکی بود و صدای گوینده حس غم داستان رو کاملا بیان میکرد.

12-27 Reply

Saeed Amalnick

واووووو عالی بود

10-31 Reply

ati mo

داستان دلنشینی بود. فضای کافه رو اینقدر خوب توصیف کرد که خودمو تو کافه حس کردم

10-20 Reply

مبینا خانم

عالی بود11894 لایک داری

10-11 Reply

Hamid Zare

جالب بود ادامه بدید

05-14 Reply

Recommend Channels