بهار برای هرکداممان یک روز از راه رسیده،یک روز که حواسمان نبوده یا شاید روزی که مدتها به انتظارش نشسته ایم!بهار برای هرکداممان قصه ای دارد و در چمدانش سوغاتی دارد که دلمان برایش غنج رفته است!بهار برای هرکداممان رنگی دارد،گاهی سفید و درخشان و گاه آبی آسمانی و گاهی حتی خاکستری!بهار برای هرکداممان بویی دارد، بوی شکوفه های صورتی،بوی باران،بوی لباس های نو و بوی عیدی!ما برو بچه های رادیو لاژورد آرزو میکنیم صدای پای بهار،برای تک تکتون دلنشین ترین و خوش آواز ترین نغمه زندگی باشد!
گاهی رد پای یک داستان در دل تاریخ ماندگار میشود. همانند داستان دختران قلعه گلاب، در دشت ماهور، که بیش از دویست سال پیش در زمان سلطنت قاجار به وقوع پیوست، اما هنوز هم در دل مردمان نور آبادزنده است و برگ زرین اما پردردی است از دفتراین سرزمین
میا دست بر خطوط طلایی روی جلد کتاب میکشد((جهان در تاریکی -نوشته سارگن اولین پادشاه گانول))من دیدم که رشد موهای رایمون بعد از مرگش هم ادامه می یابد و آنقدر بلند می شود تا روزی تاریکی تمام جهان را فرا میگیرد.
🎧پادکست گانول📎اپیزود دوم.جویندگان کتاب جهان در تاریکی، پس از عبور از جنگل ریموند فارست، مرداب و گورستان اطراف آن و پشت سر گذاشتن سختی های مسیر، وارد دهکده گانول شدند...
در عبور از گورستان مه آلود، نیکلاس لِموری طوسی با دمی راه راه را می بیند که به جز چشمان زرد رنگش، تمام بدن آن مانند مجسمهای خشک شده است و تکان نمی خورد. او میایستد و براندون که متوجه این موضوع شده است، به او می گوید(( این سزای کسانی است که از ماهی های سنت لورنس .میخورند)). او می ماند تا تاریکی گانول را تماشا کند
همیشه خیال میکنم که وسط خیابون دارم راه میرم. سرامیک سفیدای کف اتاق با دیوارای سفیدش همیشه شبیه زمستون سرد و بی روحه. امروزم میخواستم مثل همیشه برم تو خیابون اما این دیوارا زود شبیه اتاقم میشن...
و برای او در آن تاریکی ترسناک یک لامپ صد ، می توانست روزنه ی امیدی باشد به وسعت یک کویر...
مهم نیست که نگهبان تو الان کجاست.توآسمونا؟توی قلبت؟یا شاید شبیه به یک تنه درخته؟مهم اینه که تو بهش اعتقاد داری و نگاهش میکنی.آخرین بازمانده یک جنگ همون کسیه که لحظه آخر به نگهبانش نگاه میکنه
ati mo
داستان دردناکی بود و صدای گوینده حس غم داستان رو کاملا بیان میکرد.
Saeed Amalnick
واووووو عالی بود
ati mo
داستان دلنشینی بود. فضای کافه رو اینقدر خوب توصیف کرد که خودمو تو کافه حس کردم
مبینا خانم
عالی بود11894 لایک داری
Hamid Zare
جالب بود ادامه بدید