آیا تحصیل ارزش هست؟به باور من، در ذهن من تحصیل یک ارزش ذاتی نیست، تحصیل زمانی ارزشمند هست که شخصی که تحصیلات عالی رتبه دارد بتواند از آن جایی به درستی استفاده کند
همه چیز با کتاب راز شروع شد. سال 2006 جایی که راندا برن گفت می توانید با فکر کردن به آنچه می خواهید برسید. بعضی ها هم باور کردند و از همان سال 2006 تا همین الان منظر هستند فکر کنند و بشود. بله. درست فهمیدید. در مورد قانون جذب صحبت می کنم. قانونی که من به آن باور دارم اما شکل نگاهم با کسانی که دچار ساده انگاری شده اند زمین تا آسمان متفاوت است. این اپیزود نگاهی نو با ماجرای قانون جذب دارد. حتما تا پایان همراه باشید.
اعتماد کردن ارزشمند است اما نه همیشه و نه در مورد همه کس و درد اینجاست که معمولا در ابتدا باید اعتماد کرد و منتظر ماند تا بعد نتایج را دید. همین هم می شود که از اغلب اعتمادها، زخم هایی عمیق به جا می ماند.اگر زخمی اعتماد هستید یا نگرانید رخم بخورید، این اپیزود برای شماست، تا پایان همراه باشید.
زمانی که در مقام مدیر ترس دارید، همه چیز برای شما تلخ خواهد شد و نخواهید توانست تصمیمات درست را در زمان درست بگیرید اما زمانی که هیچ ترسی از هیچ چیزی ندارید، انگار در اتوبانی رانندگی می کنید که نه محدودیت سرعت دارید و نه محدودیت مسیراعتماد به نفس مدیرانه به شما کمک خواهد کرد که از هیچ چیز و هیچ کس نترسید و با تمام قوا به پیش برانید
یکی از مهم ترین سوالاتی که کسی تا به امروز نتوانسته جوابی درست برایش داشته باشد این است که شانس وجود دارد یا نه؟ اصلا شانس چیست و انسان خوش شانس کیست؟ برای خوش شانسی چه کاری باید کرد و آیا می توان شانس را افزایش داد؟ من آیدین نامدار در این اپیزود نگاهی متفاوت به مساله شانس را با شما به اشتراگ گذاشته ام. با این اپیزود تا پایان همراه باشید.
این اپیزود از رادیو پله به هیچ عنوان از جنس پیشگویی و پیش بینی نیست. اما من فکر می کنم سال دشواری برای کسب و کارها در پیش باشد. مساله این نیست که چه کسی درست و می گوید چه کسی غلط، مساله این است که کدام مدیر می تواند کسب و کارش را چنان مستحکم کند که از این طوفان و طوفانهای سالهای بعد، سر سلامت عبور نماید.
مذاکره یک دانش است. دانشی مبتنی بر علوم انسانی. ریاضی نیست که دو دوتایش همیشه چهار تا، سکه هم نیست که بالا بیاندازی شیر بیاید یا خط. دانشی است مبتنی بر هوش هیجانی. تجربه لازم دارد و آدم شناسی می خواهد. اما یک فرمول بسیار ساده دارد که همیشه و در هر موردی جواب می دهد که در این اپیزود از رادیو پله در مورد این فرمول ساده صحبت کرده ام.
وقتی از استراتژی در کسب و کار صحبت می کنیم، در واقع از پاسخ به سوالاتی حرف می زنیم که می توانند سرنوشت کسب و کار را کاملا عوض کنند. مساله اینجاست که وقتی کسب و کاری استراتژی ندارد و بر اساس بخت و اقبال پیش می رود، انگار به سوالات بنیادین خود پاسخی نیافته یا پاسخ نداده است. همین هم می شود که رشد برایش بی معنی می شود نمی تواند از پس چالش های عادی عبور کند. در این اپیزود از چیستی استراتژی صحبت کرده ام و لیستی از سوالاتی را مطرح کرده ام که پاسخ دادن به آنها می تواند مسیر شما در کسب و کارتان را هموارتر و روند حرکت رو به جلو را برایتان شفاف تر نماید.
اگر بتوانیم ریشه های حال بد در وجود خودمان را پیدا کنیم ؛ آنگاه به آن نقطه در عمق وجودمان میرسیم که حال بد آنقدرها هم بد نیست؛ و چه بسا ارزشمندتر است.
در نهاد هر آدمی یک سری ترس ها وجود دارد همهی ما از یک سری چیزها میترسیم ولی چیزی که داستان را برای ما تیره و تار میکنداین است که؛از اینکه یکی بفهمد از یک چیزی میترسیم ؛هم میترسیم!حالا سوالی که ذهن ما را درگیر میکند،چرا ما از خود ترسهایمان هم میترسیم ؟
مرگ اتفاقی طبیعی در زندگی بشر است. شتری است که در خانه هر کسی خواهد خوابید. اما در کسب و کار اصلا طبیعی نیست. مرک کسب و کار اتفاقی نامبارک است که باید دلایلش را بشناسیم و مانعش شویم.
اگر می پرسید پشت پرده این زندگی هایی که در ظاهر لاکچری هستند اما در اصل هیچ درون مایه ای ندارند چه می گذرد، یک پاسخ بیشتر ندارد. تلاش برای خوب دیده شد. این تلاش برای خوب دیده شن یک سندرم است که متاسفانه تعدادی از انسان ها دچارش هستند. در این اپیزود از رادیو پله در مورد سندرم اردک صحبت کرده ام. تا پایان همراه باشید
اگر مدیر هستید، احتمالا تجربه اخراج کردن داشته اید. لحظه خوبی نیست. زمانی که به یک نفر می گویی تو دیگر نمی توانی در این تیم باشی. حس و حال خوبی هم ندارد اما هرچه هست اخراج یک تصمیم مدیریتی مهم است که باید درست و به موقع گرفته شده و درست و به موقع ابلاغ و اجرا شود. در این اپیزود از رادیو پله، در خصوص ترس مدیران از اخراج کردنصحبت کرده ام. تا پایان همراه باشید
در دورانی زندگی می کنیم که اگر حالمان را به حال خودش رها کنیم، به سمت اندوه سوق می یابد. درست است که اصل در این جهان به شادی است، اما غمناکی در این زندگی باری انسان هایی که در مسیر رشد نیستند، راحت تر است. ما باید در جستجوی شادمانگی باشیم و باید نقطه تعادل روح و روانمان را روی حال خوب تنظیم کنیم.
انگیزه برای شروع لازم است. تا انگیزه نباشد آغازی در کار نیست. اما انگیزه برای ادامه مسیر کافی نیست. این یک ذهن منضبط است که شما را در مسیر انجام قرار می دهد. ذهنی که اجازه تنبلی و از زیر کار در رفتن نمی دهد. برای رسیدن به نتایج عالی در زندگی، باید در نهایت دیسیپلین زندگی کنیم. هیچ راه دیگری وجود ندارد.
مشکلات در زندگی بشر همیشگی بوده و هستند. کسی نمی تواند به شما وعده یک زندگی بی چالش بدهد. تاب آوری شما در مقابل مشکلات زندگی است که کیفیت زندگی تان رو تعریف می کند. تا زمانی که نتوانید نگاهی از بالا به پایین به مشکلات داشته باشید، زندگی به کام شما بسیار تلخ خواهد شد. تنها راه چاره این است که بتوانید لغت مشکل را با کلمه مساله جایگزین کنید.
بشر در هیچ دوره ای زندگی اش تا این اندازه تحت فشار اطلاعات نبوده است. بشر امروز نمی تواند از ذهنش درست استفاده کند چون زیر فشار دیتا در حال له شدن است. تنها راه چاره این است که با مفهوم خلوت آشنا شویم و خلوت را در زندگی مان جاری سازیم.
هیچ کسب و کاری یک شبه شکست نخورده است. شکست کسب وکار درست مانند فرو ریختن یک خانه است. اول دیوار ترک میخورد. بعد ستون ترک بر میدارد. بعد فشار باعث شکستن شیشه ها میشود و آرام آرام سقف میریزد و کل بنا از بین میرود. این اتفاق در کسب و کار هم همین است. قبل از فروپاشی صداهایی به گوش میرسد و نشانه هایی خودشان را نشان میدهند. مهم این است که یک مدیر این صداها را بشنود و این نشانه ها را بشناسد. در این پادکست در مورد نشانه های شکست کسب و کار صحبت کرده ام. تا پایان همراه باشید
هیچ کسب و کاری برای شکست خلق نمی شود. اما کسب و کارهای بسیاری شکست میخورند. این یک حقیقت تلخ است که ممکن است گریبان شما را هم بگیرد. این درحالی است که شما اصلا دوست ندارید چنین حقیقتی گریبان شما را بگیرد. پس باید به ماندگاری در دنیای کسب و کار فکر کنید و این مهم تنها زمانی رقم خواهد خورد که رمز ماندگاری در دنیای کسب و کار را بلد باشید.
انسان مانند آب است. باید جاری باشد. اگر جاری نباشد می گنند. بو می دهد. افکارش، زندگی اش، نتایجش، ارتباطاتش. کل وجودش بو می دهد. مساله، حرکت است و مساله در حرکت کردن، انگیزه است و انگیزه زاده هدف است. همین هم هست که من می گویم هدف واجب تر است از نان شب.در اپیزود 9 رادیو پله خیلی مفصل در این خصوص صحبت کرده ام.تا پایان همراه باشید
فریده
خیلی استفاده کردم جناب نامدار.ممنون که اینقدرخوب موضوعات روبازمیکنیدبرامون
Omid reza R.j
باسلام احترام فراوان تشکر و تقدیر برای شماست که همواره لطفتان رابه من ارزانی داشتید. از زحماتتان بینهایت تشکر میکنم سپاس فراوان🌹🌹🌹🙏
Neda Azimi
خیلی عالی بود✌🏻
Shifen
بیشتر بزارید اینجا از یوتیوب بهتره):
Reza Bakhtiari
عالی هستید استاد