تیله جان از خواندن این کتاب پشیمان نباش ، برای منکه کتاب جالبی بود ،منو یاد کتاب چندقدم فاصله مینداخت ،درسته از دردهای بچه ها چیزی نمیگفت که اگر میگفت دردناکتر هم میشد. ممنونم که با صدا و خوانش زیبایت ما رو مهمان یک کتاب دیگه کردی ،مثل همیشه عالی هستی.
والا نمیدونم درست متوجه شدم یا نه انگار مادرش رهاش کرده و من حدس میزنم گذاشتنش پرورشگاه و اونجا دیدن بیماره کلن گذاشتنش بیمارستان چون ی جا گفت خونه من بیمارستانه و گفت وقتی آروم و بی حرکت باشم میتونم روحم رو بفرستم هرجا که بخوام ،اونوقتی که گفت بااینکه بااون سه نفر دزدی نرفتم ولی اونها رو دیدم
مصی 🌞🪐🌍🌙⭐️🤪
تیله جان از خواندن این کتاب پشیمان نباش ، برای منکه کتاب جالبی بود ،منو یاد کتاب چندقدم فاصله مینداخت ،درسته از دردهای بچه ها چیزی نمیگفت که اگر میگفت دردناکتر هم میشد. ممنونم که با صدا و خوانش زیبایت ما رو مهمان یک کتاب دیگه کردی ،مثل همیشه عالی هستی.
مصی 🌞🪐🌍🌙⭐️🤪
دلم خیلی گرفت ، یاد غروب آفتاب توی بیمارستان افتادم ، دنیا همینطوریشم بی رحم و غم انگیز هست وای به اینکه بیمار هم باشی و بیماریت درمان نداشته باشه😭😭😭
مصی 🌞🪐🌍🌙⭐️🤪
والا نمیدونم درست متوجه شدم یا نه انگار مادرش رهاش کرده و من حدس میزنم گذاشتنش پرورشگاه و اونجا دیدن بیماره کلن گذاشتنش بیمارستان چون ی جا گفت خونه من بیمارستانه و گفت وقتی آروم و بی حرکت باشم میتونم روحم رو بفرستم هرجا که بخوام ،اونوقتی که گفت بااینکه بااون سه نفر دزدی نرفتم ولی اونها رو دیدم
مصی 🌞🪐🌍🌙⭐️🤪
اوایل کتاب بهتر بود الان انتزاعی شد، زمان و مکان و شخصیتها تو گرد بادن
مصی 🌞🪐🌍🌙⭐️🤪
چقدر این حال نیو برای قلبم سنگین بود.