زندگی درخشان من از کیم آئه ران
Subscribed: 214Played: 8,431
Subscribe
Description
کتاب زندگی درخشان من نوشتهی کیم آئه ران، داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که مبتلا به یک بیماری نادر است و همین مساله باعث شده در شانزدهسالگی بسیار پیر به نظر برسد. آرئوم که امید زیادی به زنده ماندنش نیست، تصمیم میگیرد در این ماههای آخر زندگی، قصهی آشنایی پدر و مادرش و زندگی صمیمانهشان را به شکل داستان بنویسد و بهعنوان هدیه به آنها بدهد. این رمان متأثرکننده و بامزه منبع اقتباس یک فیلم سینمایی هم بوده است.
My brilliant life ❤️
My brilliant life ❤️
29 Episodes
Reverse
ممنونم عالی بودید مثل همیشه
خیلی کتاب آموزنده ای
عالی میخونی عزیزم
کتاب خیلی قشنگی و صدای خیلی خاص و دوستداشتنی دارید
بنظرم تغییر صدا میدید بهتره
خوانشتون مثل همیشه عالی
ما هم قدر دان هستیم که زخمت میکشید کتاب های قشنگ واسمون میخونید ❤️
ممنون قشنگ و روان می خوانید
مرسی انتخاب کتابتونو دوست داشتم . لطف کردین
کتابای خوب و خاص میخونی اتفاقا این ویژگی تو رو خاص میکنه. فکر کنم بایدیک مک فادن بخونی که بقیه پیدات کنن :)) جدی میگما صدات تو کتاب اول یکم جیغی بود ولی خودت اصلاحش کردی خوب هم میخونی صدای اصلی خودت قشنگه وخوانش لغاتت هم درست و دلنشینه بنظرم همونیه ذره تغیر میدی تو شخصیتا کافی و قابل فهمه احتیاجنیست خیلی خودتو اذیت کنی خلاصه من تمام کتاباتو گوش دادم و هرچی بخونی بخاطر سلیقت تو انتخاب کتاب و مدل خوندنت دنبالت میکنم
کتابای خوب و خاص میخونی اتفاقا این ویژگی تو رو خاص میکنه. فکر کنم بایدیک مک فادن بخونی که بقیه پیدات کنن :)) جدی میگما صدات تو کتاب اول یکم جیغی بود ولی خودت اصلاحش کردی خوب هم میخونی صدای اصلی خودت قشنگه وخوانش لغاتت هم درست و دلنشینه بنظرم همونیه ذره تغیر میدی تو شخصیتا کافی و قابل فهمه احتیاجنیست خیلی خودتو اذیت کنی خلاصه من تمام کتاباتو گوش دادم و هرچی بخونی بخاطر سلیقت تو انتخاب کتاب و مدل خوندنت دنبالت میکنم
من با لبتاب نمیتونم لایک کنم. واسه اولین وار دلم خواست یک کتاب رو لایک کنم :)))
این کتاب رو دوست دارم مرسی از انتخابت
مرسی نگارعزیز،خیلی قشنگ میخونی وعوض کردن صدات هم دوس دارم،به نظرم عالی هستی
لحن و نحوه اجرات خیلی دوس دارم شاد و سلامت باشی
وای نگار من دارم اشک میریزم چقدر دردناک بود آخرش و چقدر بغض کرده بودی و خیلی خیلی باور پذیر شده بود. اونجایی که می گفت من نه مثل دمهای سالمند هستم و نه مثل بچه های همسال خودم دیالوگ غم انگیزی بود من بعد از نابینایی که دو سال پیش دچارش شدم همش با خودم میگم که من هیچ وقت مثل بچههای بینا نیستم و در عین حال شباهتی به بچههای نابینا ندارم به اصطلاح نه خودم رو از این دسته میدونم نه از اون دسته. بین زمین و اسمون موندن سخته مرسی برای خوانش فوق العادت
در عین قشنگ بودن داستان واقعا غمگین بود 🥲
به نظرم یک کم با عجله و تند می خوانید کاش یک کم با آرامش می خواندید
بخاطر یک لذت کوتاه چقدر زندگی و آیندشون دستخوش تغییر و سختی شد🫠
پسره هورمون هاش خیلی فعال بوده😶