یک روز یک زاغ سیاه در ضمن پرواز و گردش به صحرای سرسبز و خوش منظرهای رسید و برای رفع خستگی بر شاخه درختی نشست...
الفی اتکینز و میلا یک کلبه چوبی بالای یک درخت برای خانهشان میسازند....
بابا از الفی و ویکتور میخواهد که وقتی به خرید میرود به وسایل خانه دست نزنند....
امشب محمدصدرا براتون جی جی جیغ جیغو و دو کتاب دیگه رو میخونه. امیدوارم لذت ببرید.
محمدصدرا میخواد براتون یه کتاب دیگه از مجموعه الفی اتکینز رو بخونه
sara hajianfar
ممنونم
Hassan Nasiri
عالیه. قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار رو برامون بخون!
Hassan Nasiri
ایول. نمیدونستم ژن های آدم و موز هم یکیه😉. شاید هم موش بوده. موز بوده یا موش؟
baran yas
عزیزم خیلی خوب می خونی و مطمئنم پیشرفت خوبی می کنی ولی یک پیشنهاد دارم که قبل از لود کردن داستانت و تمرین کن بنظرم خیلی تاثیرگذارتره در هر صورت عالی هستی
hassan nasiri
آفرین .امیدوارم یه روز نویسنده بزرگی بشی.