روزهای من با صفحاتی که میخوانم آغاز میشود، نه با بارقههای آفتاب. روشنایی برای من فکرهای تازهایست که میان جملات مکرر، جرقه میزنند و شکلی نو به فهم من از هستی محدود و پیچیده و سردرگمم میبخشند.
امیدوارم در این تلاش روزمره، در این شنا کردن در شنزارهای هر روز، بالاخره در یک غروب به ساحل خنک واحهی "کشف معناها" برسم.
تا آن غروب موعود با قلم داد میزنم!