بسم الله الرحمن الرحیممولانا انسان را با حیوانات قیاس می کند که حکم ریختن خون آن ها تفاوت دارد و برای جنگ با کفار حربی دلیل می آورد
بسم الله الرحمن الرحیممولانا درباره کاتب قرآنی سخن می گوید که به علت وهم و پندار ، کبر و خودبینی از دین برگشت و آن گاه درباره نطق اشیا بحثی به پیش می کشد وبا انسان فلسفی به مخالفت بر می خیزد ، در این جا شرح داده می شود که انسان فلسفی کیست؟
بسم الله الرحمن الرحیممهمان یوسف علیه السلام هدیه ای را مناسب او نمی داند جز آیینه ای...
بسم الله الرحمن الرحیمبرای یوسف علیه السلام مهمانی می آید و با هم از داستان گذشته یوسف و ارمغان مهمان سخن می گویند
بسم الله الرحمن الرحیمپس از گرگ ، شیر از روباه می خواهد که صیدها را قسمت کند، روباه از حال گرگ درس گرفته و قسمت ها را به شیر می گوید ، شیر قسمت روباه را عادلانه می خواند
بسم الله الرحمن الرحیمیکی بر در خانه یاری می زند و می شنود که می گوید کیست؟ پاسخ می دهد: منم و جوابش می دهد : اینجا مقام خامان نیست
بسم الله الرحمن الرحیمشیر ، گرگ را عقوبت می کند که تقسیم شکارها را به عدل انجام نداده است...
بسم الله الرحمن الرحیمشیر، گرگ و روباهی را همراهی می کند تا در کوهستان به شکارهایی دست یابند آن ها موفق می شوند اما شیر با طمع همراهان مواجه می شود
بسم الله الرحمن الرحیممولانا برای بیان وشرح اینکه در مسیر سلوک الی الله و مرید پیر بودن تحمل رنج ضروری است این حکایت زیبا را نقل می کند و در نهایت از بین بردن خود و نفس خود را در خدا راه رهایی می داند...
بسم الله الرحمن الرحیمدر ادامه پیروی از پیر، نصیحت پیامبر علیه السلام به علی علیه السلام می آید درباره همین امر و در این زمینه مولانا مواردی را شرح می دهد
بسم الله الرحمن الرحیمدر اینجا مولانا با حسام الدین چلپی درباره ی پیر و مقام او و نیاز راهروان به او صحبت می کند
بسم الله الرحمن الرحیممولانا دراینجا به حکایت مرد و زن اعرابی به ظاهر پایان می دهد اگرچه در حقیقت برای این معنا پایانی نیست
بسم الله الرحمن الرحیم خلیفه نه تنها سبوی مرد اعرابی را می پذیرد بلکه آن را پر از زر کرده به مرد عرب می دهد و او را از راه دجله رهسپار می کند و اعرابی در می یابد که خلیفه چه بخشنده و مهربان بوده
بسم الله الرحمن الرحیمحکایت مشهور مولانا برای این می آید که بگوید هنگام فنای دنیا هیچ علمی به کار نمی آید جز علم محو و فنای فی الله
بسم الله الرحمن الرحیمعشق تنها راه است ، اما عشق امر جزیی نابخردانه است چرا که او نیز زمانی به کل خود بر می گردد
بسم الله الرحمن الرحیمدر این گفتار مولانا نشان می دهد که چگونه مرد بادیه نشین که به خاطر دنیا به قصر خلیفه آمده بود شیفته خلیفه شده و بخشش دنیا را از یاد می برد
بسم الله الرحمن الرحیممولانا در اینجا اسرار این امر را شرح می دهد که صفت الهی نیازمند وجود گداست تا معنا پیدا کند همان گونه که گدا محتاج کرم خداست و البته برخی در صورت گدایانند و درویش حقیقی نیستند
بسم الله الرحمن الرحیممرد اعرابی به حرف زن گوش سپرده و کوزه ای از آب باران را برای هدیه به دارالخلافه می برد ...
بسم الله الرحمن الرحیمدر این جا مولانا پاسخ زن به شوهر اعرابیش را بیان می کند که او از مرد می خواهد تا به سوی خلیفه بخشنده ی زمان در بغداد برود و مرد از او می پرسد چگونه می تواند بدون بهانه و نسبت خویشی به درگاه شاه راه یابد ؟
بسم الله الرحمن الرحیممرد اعرابی می پذیرد که به خواست زن تن در دهد ، مولانا در این جا اشاراتی به آیات آفرینش آدم در قرآن کریم می کند و درباره آن تفسیری می آورد
ابوطاها سربازی
استاد بزرگوار میخوام کتاب مثنوی رو تهیه کنم.. اگر ممکن هست بفرمایید کدوم نسخه و چاپ رو بخرم.. میخوام کتابی باشه که معنی کلمات سخت رو آورده باشد.. سپاسگزارم
ابوطاها سربازی
توضیحاتتون در مورد نی و فلسفهاش مختصر و مفید بود.. ممنونم
ابوطاها سربازی
سپاسگزارم
Ali Mozafari
درود خدا بر الف لام میم، خدا حفظت کنه به واسط این مسیر زیبایی که در پیش گرفتی و بی چشم داشت دانشت در اختیار بقیه میذاری.
Saeed HasaniGelsefid
بسیار زیبا و شنیدنی👌🏻 ممنون از زحمات شما