مرگ ایوان ایلیچ - لئو تولستوی
Subscribed: 24,703Played: 671,466
Subscribe
Description
کتاب شامل چهار فصل و دوازده بخش است که تداعیگر فصول وماههای سال است. مرگ ایوان ایلیچ در آخرین روزهای سال، اشارهای به زمستان عمر ایلیچ است.
نویسنده: لئو تولستوی
برگردان: سروش حبیبی
گوینده: محسن زرآبادی پور
نشر: چشمه
شمارِ برگ: 104
برآورد کوتاه:
کتاب مرگ ایوان ایلیچ داستان قاضی صاحب منصب روسی، ایوان ایلیچ است و ماجرای کتاب با مرگ او آغاز می شود.
این کتاب راجع به مرگ و فناپذیری انسان است. چالش اصلی داستان از شروع بیماری لاعلاج ایوان آغاز می شود. بیماری که او را به سمت مرگ سوق می دهد. مرگی که تنها حقیقت موجود در زندگی است و از هیچ بنی بشری دور نیست.
همانطور که ارسطو می گوید: “لایوس انسان است، انسان فانی است. پس لایوس فانی است.” این جمله ی ساده را هم ما میدانیم هم ایوان ایلیچِ داستان. ولی انگار هیچ کس به معنای واقعی باورش ندارد.!
ایوان در زندگی اش یک قاضی ریاکار و ظاهر طلب بوده، کسی که زندگی و حتی ازدواجش را ماشین وار و با منطق مطلق پیش میبرد، بدون هیچ احساسی. و جوری به زندگی چسبیده بود که انگار هیچ وقت قرار نیست بمیرد.
مانند همه ی اطرافیان ریاکارش که بعد از مرگ ایوان تنها به فکر گرفتن صندلی خالی ایوان بودند و خوشحال از اینکه هنوز زنده اند و این ایوان است که مرده، نه آنها!
درباره کتاب مرگ ایوان ایلیچ:
ایوان وقتی به مرگش نزدیک می شود، مراحل انکار، ترس، خشم، انزجار و در آخر پذیرش را پشت سر می گذارد.
ابتدا نمی خواهد مرگش را قبول کند، به زندگی گذشته و لذت های بچگی اش چنگ می زند، مرگ را شبیه چاهی می بیند که انتهایش تاریکی مطلق است.
ولی رفته رفته مرگ آینه ای مقابل زندگی پیشین خودش می شود، اشتباهاتش را مثل پتکی به صورتش میکوبد و او را به خودشناسی می رساند.
ایوان در راه رسیدن به مرگ، مراحل معرفت و شناختش را طی می کند. و در آخر، انتهای همان چاه سیاهی که انتظارش را می کشید، روشنایی را میابد.
تولستوی در این کتاب از مرگ به عنوان ابزاری برای نشان دادن ارزش زندگی استفاده کرده است و چه خوب و دقیق هم کارش را بلد بوده. “ایوان ایلیچ” که معادل واژه اش “انسان فانی” یا همان “آدمیزاد” است، تک تک ما انسان ها هستیم، بدون استثنا. و سرنوشت زندگی ایوان ایلیچ، سرنوشت بشر است. که همه طرز زندگی اشتباهی را پیش میگیریم، و وقتی بوی مرگ به مشاممان خورد، همه ی ما به این سوال برمیخوریم که “آیا واقعا زندگی کرده ام؟” و انگار چیزی بهتر از مرگ، نمیتواند نشانگر زندگی ما باشد.
•P o d c a s t : P h i l o S h o w
•T e x t : K a f e b o o k . i r
نویسنده: لئو تولستوی
برگردان: سروش حبیبی
گوینده: محسن زرآبادی پور
نشر: چشمه
شمارِ برگ: 104
برآورد کوتاه:
کتاب مرگ ایوان ایلیچ داستان قاضی صاحب منصب روسی، ایوان ایلیچ است و ماجرای کتاب با مرگ او آغاز می شود.
این کتاب راجع به مرگ و فناپذیری انسان است. چالش اصلی داستان از شروع بیماری لاعلاج ایوان آغاز می شود. بیماری که او را به سمت مرگ سوق می دهد. مرگی که تنها حقیقت موجود در زندگی است و از هیچ بنی بشری دور نیست.
همانطور که ارسطو می گوید: “لایوس انسان است، انسان فانی است. پس لایوس فانی است.” این جمله ی ساده را هم ما میدانیم هم ایوان ایلیچِ داستان. ولی انگار هیچ کس به معنای واقعی باورش ندارد.!
ایوان در زندگی اش یک قاضی ریاکار و ظاهر طلب بوده، کسی که زندگی و حتی ازدواجش را ماشین وار و با منطق مطلق پیش میبرد، بدون هیچ احساسی. و جوری به زندگی چسبیده بود که انگار هیچ وقت قرار نیست بمیرد.
مانند همه ی اطرافیان ریاکارش که بعد از مرگ ایوان تنها به فکر گرفتن صندلی خالی ایوان بودند و خوشحال از اینکه هنوز زنده اند و این ایوان است که مرده، نه آنها!
درباره کتاب مرگ ایوان ایلیچ:
ایوان وقتی به مرگش نزدیک می شود، مراحل انکار، ترس، خشم، انزجار و در آخر پذیرش را پشت سر می گذارد.
ابتدا نمی خواهد مرگش را قبول کند، به زندگی گذشته و لذت های بچگی اش چنگ می زند، مرگ را شبیه چاهی می بیند که انتهایش تاریکی مطلق است.
ولی رفته رفته مرگ آینه ای مقابل زندگی پیشین خودش می شود، اشتباهاتش را مثل پتکی به صورتش میکوبد و او را به خودشناسی می رساند.
ایوان در راه رسیدن به مرگ، مراحل معرفت و شناختش را طی می کند. و در آخر، انتهای همان چاه سیاهی که انتظارش را می کشید، روشنایی را میابد.
تولستوی در این کتاب از مرگ به عنوان ابزاری برای نشان دادن ارزش زندگی استفاده کرده است و چه خوب و دقیق هم کارش را بلد بوده. “ایوان ایلیچ” که معادل واژه اش “انسان فانی” یا همان “آدمیزاد” است، تک تک ما انسان ها هستیم، بدون استثنا. و سرنوشت زندگی ایوان ایلیچ، سرنوشت بشر است. که همه طرز زندگی اشتباهی را پیش میگیریم، و وقتی بوی مرگ به مشاممان خورد، همه ی ما به این سوال برمیخوریم که “آیا واقعا زندگی کرده ام؟” و انگار چیزی بهتر از مرگ، نمیتواند نشانگر زندگی ما باشد.
•P o d c a s t : P h i l o S h o w
•T e x t : K a f e b o o k . i r
12 Episodes
Reverse
حالش مثل وقتی بود که گاهی در قطار راه آهن برایش پیش میآمد نشستهای و خیال میکنی که پیش میروی حال آنکه قطار واپس میرود و ناگهان راستای راستین حرکت را در میابی.
۴۰۴/۶/۱۶
درود خوانش بسیار زیبا و گیرا
بینظیر بینظیر بی نظیر
ممنون واقعا👌🏻🌹
جالب اینکه ، برای توضیح چگونگی مفارقت روح از بدن ، درفرهنگهای مختلف کیفیتی کما بیش مشابه بیان میشود . روایت هنرمندانه ی داستان و صدای سنگین و با صلابت راوی بزرگوار که کاملا با فضای داستان هماهنگی داشت ، زیبایی این اثر هنری را دوچندان کرد از مترجم بزرگوار هم تقدیر میشود🙏✨️🙏✨️
خیلی ممنونم بابته خوانش فوق العاده تون واقعا لذت بردم 🔥🔥🔥👏👏
ممنون از نویسنده ممنون از مترجم ممنون از گوینده ی بزرگوار با صدای وزین و دلنشین🙏 تصویر کاور اپیزود ، اما کاش چیز دیگری بود این حس خوبی به آدم نمیده😟
با درود به نشر چشمه و سپاس از جناب محسن زرابادی پور که با خوانش بی نظیر خود چه زیبا حق مطلب را ادا کرده اند.
پشمام فقط اپزود آخر مرگ هم تمام شد
کیف کردم عالی خوندید 👌🏻👏🏻 خدا قوت ❤️
ممنون از خوانش حرفه ای و صدای عالی 🙏❣️
مرگ هم تمام شد ... انگار که این اواخر زندگی نمیکرد و فقط داشت زمان رو میکشت شایدم تنها وقتی که واقعا معنای زندگی رو فهمیده بود همین اواخر و در بستر مرگ بود و چه تلخ که دیگه دیر شده بود امیدوارم فهم زندگی برای ما دیر نشه
سلام.ببخشین اگه همو.طنی نذرری وصدقه برای سلامتی عزیزانشون ودفع بلاو امواات داشته باشن میشه برای شییرخشگ وخوراگ یتییمان منم کمگ کنید؟چیزی ندارن بخاطر وضعه معییشت توانم نرسید براشون بگیرم.روزهاست که برای یک غذاای خوب دلشون کشییده ولی با دستهای خالی توانم نمیرسه دلشون خوش کنم شررمندشون هستم.خداا عزیزانتون حفظ کنه.الهی هرخواسته ازخدا دارین مستجااب بشه براتون 6219.8618.6518.6620
خوانش و تصویر سازی کتاب عالی بود، در تمام لحظات خودم رو تو اون اتاق تصور میکردم ، ممنونم ازتون چقدر کتاب پر معنایی بود و مفاهیم عمیقی داشت ، خیلی لذت بردم🌷🌷 سربلند باشید
👍
صدای بینظیر راوی تجسم فضا و مرگ هم تمام شد
عالی و بی نقص چه داستانی چه صدایی چه تسلطی آفرین به شما
عالی
نفسی عمیق کشید اما نفسش نیمه کاره ماند واقعا کتاب قشنگی بود ممنون ازتون⚡️