کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دوساحتی
«منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دو ساحتی »کتابی بسیار خواندنی و پرمغز است که افشاگریهای بزرگی دربارهی انسان، خدا، زندگی و جهان در آن آمده است. «جولین جینز» در این کتاب میگوید که انسانهای دوران باستان آگاهی نداشتهاند. آنها صداهای موهومی از منبعی ناشناخته میشنیدند که به رفتارهایشان جهت میداده است. این صداها بعدها به عنوان صدای سرور، پادشاه یا وحی خدایان تعبیر شده است. در این کتاب میبینیم که با این که آگاهی انسانن باعث از بین رفتن این ذهن دوساحتی شده، اما همچنان نمودهای مشخصی از این نوع ذهنیت در انسان وجود دارد. این کتاب شامل سه کتاب کوچکتر با فصلهای متعدد است. سه کتاب به ترتیب «ذهن انسان»، «گواه تاریخ»، «بقایای ذهن دو ساحتی در جهان مدرن» نام دارد.
درباره کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دو ساحتی
ذهن دوساحتی به این معنی است که پیش از آگاهی ذهنیتی متفاوت و مبتنی بر توهمات کلامی وجود داشته است. رد پای این نظریه در تمام طول زندگی بشر و خلق خدایان و ادیان مختلف دیده میشود. آگاهی بر زبان استوار است و توسط آن افریده میشود. آگاهی با زبان تفاوت دارد و باید کاملا از آن مجزا شود. حتی این نیرو ممکن است با احساسات هم اشتباه گرفته شود. پس از دوران خدایان زمینی و انسانها خداگون، وارد دورانی میشویم که انسان نسبت به آگاهی آگاه شده است. وضعیت آوارگان در خاورمیانه حدود نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد و ملاحظه قبایل سرگردانی که در اثر فجایع گوناگون از سرزمینها جدا شده بودند هم در این بخش از کتاب بررسی میشود. ظهور پیامبران و پادشاهان خداگون در میان ملتها احتمالا اساس نوعی پدیدهی ژنتیکی است که امروز آن را با نام اسکیزوفرنی میشناسیم. رد پای گروههای دو ساحتی در این دوران کم کم ناپدید میشود. تنها چیزی که باقی میماند، انبیاء فردی هستند، کسانی مانند عاموس، ارمیا و حزقیال که تا حدی ذهنیگرا هستند و هنوز صداهای دو ساحتی را میشنوند.
پس از این پیامبران، نوبت آموزگاران اخلاق است تا با تفکر ذهنی سنجیده جای آنها را بگیرند. انسان در این دوران به دنبال حکمت است و به یک خدا. اینجا قانون است که حرف اول را میزند. در ادامه میبینیم که چطور در سال 400 پیش از میلاد پیشگویی دو ساحتی مرده است و همانطور که نویسنده میگوید «انبیا از رویاهای خویش خجل خواهند شد». در اینجا میبینیم که با این که دوران پیامبری عملا به پایان رسیده است، بیم این میرود که آموزههای این پیامبران تبدیل به دین و آیین شود. اتفاقی که در قوم بنی اسراییل میافتد و پیامبر پشت پیامبر نازل میشود. این در حالی است که کتابت و نگارش در ادبیات ملتهای چین، هند و یونان به سمت ذهنیتگراییهای پیچیده پیش رفته است.
در دوران مدرن هنوز هم بقایای دو ساحتی در زندگیهایمان باقی مانده است. ما در خانهی همان خدایان دو ساحتی نامگذاری میشویم، ازدواج میکنیم، به خاک سپرده میشویم، راز و نیاز میکنیم و بخشوده میشویم. آشکارترین و مهمترین باقیماندهی ذهنیتهای قبلی همان میراث دینی ماست. به این ترتیب میبینیم که بشر هرگز علاقه به رابطهی انسانگونه با دیگریِ بزرگتر و برتر را هیچ وقت از دست نداده است. یکی از اصلیترین بازماندههای دوران دو ساحتی، پیامبران و آیین آنها، و در مقام دوم اُراکلها هستند. داستان اراکلها را آنقدر شنیده و خواندهایم که گاهی خیلی راحت از کنار آنها میگذریم. فرد یا افرادی که لزوما نه خداگون بودند و نه پادشاهزاده، در مکانهای خاصی آدابی را به جا میآورند و شروع به پیشگویی میکنند. به این ترتیب حتی یک دختر سادهی روستایی هم میتواند برای بزرگترین تصمیمات کشوری و جهانی، حکم صادر کند. معروفترینِ این اُراکلها، اراکل دلفی است. پس از اراکلها نوبت سیبلها بود تا دربارهی موضوعات مختلف تصمیم بگیرند. با ظهور مسیحیت، تمام این نمودهای دو ساحتی کمرنگ میشود، اما در قالب جدیدی همچنان در زندگی مردم وجود دارند. رسمورسوم مذهبی و آداب نیایش و دعا کردن و بعد الهامات ذهنی و قلبی، همه نشان از همان آگاهی دو ساحتی دارد. نمود منفی این پدیده را امروز در بیماری اسکیزوفرنی میبینیم. جالب اینجاست که کسانی که دچار اسکیزوفرنی هستند، همه بدون استثنا تحصیل نکرده و معمولا بیسواد هستند و قلبا به ارواح و اهریمنان اعتقاد دارند. آنها حتی در جوامعی زندگی میکنند که به چنین موجوداتی معتقد هستند. این بیماران صداهایی میشنوند که منشا آن مشخص نیست، حتی وقتی حرف میزنند، صدایشان شباهتی به صدای خودشان ندارد. افراد هنگامی که دچار حمله میشوند، خود را خدا، روح، اهریمن، جن یا حیوان معرفی میکنند. به شکا یک دانای کل در میآیند که از اول شخص خود ابراز انزجار میکنند و خود را بسیار برتر و والاتر از اطرافیان میدانند. در کنار اسکیزوفرنی، هیپنوتیزم، خلسه و القا همه از پدیدههایی هستند که هنوز هم رگههایی از ذهنیت دو ساحتی را نشان میدهند.
درباره جولین جینز
جولین جینز روانشناس آمریکایی است که در سال 1920 به دنیا آمده است. او با انتشار کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دو ساحتی، سروصدای زیادی در دنیای روانشناسی، انسانشناسی و فرقههای مذهبی ایجاد کرد. خیلی از منتقدان حرفهای جینز در این کتاب را ناقص و ناپخته میدانستند و این در حالی بود که جینز همیشه در پاسخ به منتقدان، جوابی حاضر و آماده داشت. جینز به دلیل تحقیقات و مطالعات تاثیرگذاری که در رفتارشناسی انسان و حیوان داشته، در سال 1985 موفق شد از کالج الیزابت تاون دکترای افتخاری دریافت کند. جولین جینز در سال 1997 در گذشته است.
در بخشی از کتاب منشا آگاهی در فروپاشی ذهن دو ساحتی
تمایز میان آن چه دیگران درباره ما میدانند و درک ما از خویشتن و احساسات عمیق متعاقب آن امری حقیقی است؛ تمایز میان رفتار و ما و تمایز میان موقعیت تعیینناپذیر اموری که بدانها میاندیشیم، در افکار و رویاها و در گفتوگوهای خیالیمان با دیگران -و با آن که ما را نمی شناسند- به دلیل بیم و امیدهایمان، یا از ویژگیها و گذشته خود پوزش میطلبیم، یا از آنها دفاع میکنیم و در موردشان سخن میگوییم: این تاروپود درهم تنیده خیال با واقعیت برساخته از طبیعت پیرامونی متفاوت است! چگونه تجارب گذرای منحصر به فرد ما با نظام طبیعت همخوانی دارد؛ نظامی که کانون شناخت آدمی را احاطه میکند و آن را در برمیگیرد؟
آدمیان کمابیش از زمانی که آگاهی موجودیت یافت، از مسئله آگاهی آگاه بوده و در هر عصر به زبان روزگار خویش توصیفی از آگاهی به دست دادهاند. در عصر طلایی یونان که گذران امور بر دوش بردگان بود، آزادیِ آگاهی با آزادیِ شهروندانی برابر بود که با فراغ بال به این سو و آن سو میرفتند. هراکلیتوس آگاهی را فضای بیکرانی نامید که حتی با گذر از همه مسیرهایش، باز هم نمیتوان به شناخت آن نائل شد. در هزاره بعد، اوگوستین در میان تپههای پر از غار کارتاژ از «بلندای خیال من» و از «دشتها و غارها و شکافهای حافظه» در شگفت آمد. میبینید که چگونه ذهنْ جهان استعارات را درک می کند؟
به نام او
چیزی که باید باشد ذهن دو ساحتی باید باشد.
توازن بین ایگو و سلف
یا شیطان خدا
واپس زنی احساسات گناه و شرم و بدهی
باید رانده شود به سایه و ایگو .در اینصورت احساس معصومیت ازبین میرود
Mohammad Garkani
فقط میشه گفت عالی عالی عالی واقعا تشکر
Mahshid
بسیار عالی بود کتاب، پادکستش، و.... این اپلیکیشن.ممنونم به امید آگاهی بیش برای تمامی مردم
محمدکاظم نبطیه
به نام او چیزی که باید باشد ذهن دو ساحتی باید باشد. توازن بین ایگو و سلف یا شیطان خدا واپس زنی احساسات گناه و شرم و بدهی باید رانده شود به سایه و ایگو .در اینصورت احساس معصومیت ازبین میرود
Shahriar Ghorbanian
فعلا سه فصل اول را گوش دادم، بسیار لذت بردم
mahla ansarimanesh
🪽🌿🪽