فصلی و بخشی از تاریخ معاصر با شمال شرقی کلان شهر تهران و مجموعهی کاخ موزهی نیاوران گره میخورد. آب و هوای مطلوب آن جغرافیا و چشم اندازی که از شمال و شرق به البرز و قلهی پر برف دماوند داشته، نَخست بار دل شاهان قاجار را برد و و پس از آن فرح دیبا و پهلوی دوم را به آن خطه کشاند.قصهی اسبابکشی و سکونت ایشان درین باغ نیاوران موضوع شمارهی ماضی و این شماره از پادکست نیآوران بود و هست که تقدیم شمایان میشود.
فصلی و بخشی از تاریخ معاصر با شمال شرقی کلان شهر تهران و مجموعه ی کاخ موزه ی نیاوران گره می خورد. آب و هوای مطلوب آن جغرافیا و چشم اندازی که از شمال و شرق به البرز و قله ی پر برف دماوند داشته نخست بار دل شاهان قاجار را برد و و پس از آن فرح دیبا و پهلوی دوم را به آن خطه کشاند.قصه این نقل مکان واقعهیی است که در این قسمت و شمارهی آتی به آن خواهیم پرداخت.
در آستانهی باغ ایستادهام، در ابتدای راه. شکوه و جمالی دارد این مجموعه با این درختان سر به فلک کشیده که عمری دیرسال دارند. سالهاست اینجا ایستادهاند و دیدهاند چه بسیار کسان را از شاه و وزیر و وکیل، تا عالم و عامی که آمدند و رفتند.آنک من اینجا در آستانهی ورودی کاخ موزه ایستادهام و کنارم جمال شاهحسینی است، او از ساکنان پر سابقهی محلهی نیاوران است. پدر بزرگش «آخوند ابوتراب شاهحسینی» طبیب شاه قاجار بود که گه گاه به همین کاخ فراخوانده میشد. جمال شاهحسینی را حافظهی کاخ موزهی نیاوران از بعد پیروزی انقالب تا به امروز میدانند.شرحی از رسیدن نیروهای انقلابی در روزهای آغاز پیروزی انقالب اسلامی بدین مکان را از قول او خواهیم شنید. همچنین در فرصت این قسمت از تغییر شیوه نامهی حفاظت از فضای سبز مجموعه از پارک به باغ خواهم گفت، و از شوق مخاطبانی که به تماشای کاخ موزه میآیند.
درختای سر به فلک کشیده نیاوران که شاخ در شاخ صف کشیده و سر به آسمون سائیدهاند، فغان و شیون «شاهان بیشین» زیادی رو شنیدن و دیدن در اون چشمانداز، از نمایش بیمزه برادر زادهی خواجهی تاجدار تا فرار پسر پدر معزول در تبعید.تاریخ عبرته، حتی از نگاه یه برگ ....
کم میدونیم از خودمون، از تاریخ و فرهنگمون، از سرگذشتمون. خبری نداریم از اونچه بر سرمون اومده و از سرمون گذشته. اصلش خودمون رو کم میشناسیم. کم دوست داریم؛ نامهربونیم با هم.نقل حال نیست مرده ریگ چندین دهه ست. خیلی وقته / کلی وقت گذاشتن واسه این که ما رو از چشم هم بندازن. برنامه ریختن چند دهه که باورمون به خودمون کم شه. که هرکسی واسه خودش من شه. که من هر کی اونقده بزرگ شه، که تو من خودش گم شه و بیخیال مردم شه. ما اینجوری تنها شدیم.راوی و نویسنده: پوریا معلم
کلام آغازین نیآوران، آشنایی با مجموعهی نیاوران و گشتی در آن...راوی و نویسنده: پوریا معلمبه سفارش مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران
arin shajanian
باعث تاسفه... متاسفم که هنوز اشخاصی چون شما این چنین ناعادلانه داستان سرایی میکنند...
alireza
دروغگو و بی انصاف و مفتضح
alireza
دروغ دروغ دروغ دیدم گزافه گویی میکنید ادامه ندادم
hossein danelouei
فکر کنم بدترین چیزی بود که توی عمرم شنیده بودم!
Maryam Taheri
سلام آقای پوریا معلم در قید حیات هستند؟ چطور می شود با ایشان ارتباط گرفت؟