Discover
هر شب کتاب
هر شب کتاب
Author: Majid Mousawi
Subscribed: 903Played: 44,565Subscribe
Share
© Majid Mousawi
Description
سلام من هر شب نیم ساعت کتاب میخونم و اینجا با شما به اشتراک میگذارم ؛ البته ابزار ضبط و محیط و البته خود من کاملا مبتدی هستیم . امیدوارم لذت ببرید .
نظراتتون باعث دلگرمی بنده میشه ، پس لطفا دریغ نفرمایید .
Email : mousawi55@gmail.com
نظراتتون باعث دلگرمی بنده میشه ، پس لطفا دریغ نفرمایید .
Email : mousawi55@gmail.com
95 Episodes
Reverse
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
بامداد خمار نوشته ی فتانه حاج سید جوادی
بامداد خمار نوشته ی فتانه حاج سید جوادی
بامداد خمار نوشته ی فتانه حاج سید جوادی
بامداد خمار نوشته ی فتانه حاج سید جوادی
بامداد خمار نوشته ی فتانه حاج سید جوادی
بامداد خمار نوشته ی فتانه حاج سید جوادی
بامداد خمار نوشته ی فتانه حاج سید جوادی
آتش، بدون دود، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که نویسنده در آن پس از اشاره به زیباییهای ترکمنصحرا به شیوهای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است.نادر ابراهیمی برای ساخته و پرداخته کردن آتش بدون دود بیش از سی سال - یعنی نیمی از عمرش- را صرف کردهاست. آتش بدون دود نمیشود ، جوان بدون گناه . ( ضرب المثل ترکمنی )
آتش، بدون دود، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که نویسنده در آن پس از اشاره به زیباییهای ترکمنصحرا به شیوهای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است.نادر ابراهیمی برای ساخته و پرداخته کردن آتش بدون دود بیش از سی سال - یعنی نیمی از عمرش- را صرف کردهاست. آتش بدون دود نمیشود ، جوان بدون گناه . ( ضرب المثل ترکمنی )
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .
شب سراب نوشته ی ناهید ا.پژواک در واقع همان داستان بامداد خمار است که اینبار از طرف شخصیت مقابل روایت میشود .





این چونی رو نمیشه اسمشو یه چی دیگه بگی؟ کشتی مارو از خنده
داغ
ممنون از خوانش زیباتون. اما از کتاب... بدتر از این کتاب تا حالا نه خونده نه گوش داده بودم. توی بامداد خمار فکر میکردن رحیم احمقه. توی این کتاب فهمیدم که هم پررو و هم روانی و پر مدعا هم هست. بنظرم نوشتن این کتاب تنها از یه مردسالاری سنتی که تو گوشت و خون یکسری آدم ها ریشه دوانده نشات میگیره.
عجب احمقی هست این رحیم. چه متوقع و خنگه
چرا صدای مادرش شبیه ادمای عقب افتاده حرف میزد و محبوبه هم کلا همش ناله بود حتی وقتی داد میزد و عصبانی میشد به نظرم اصلا لازم نبود صداهارو عوض کنید
رحیم چه پرو و با اعتماد به نفس هست . عرضه نداشته کلا یه خونه هم اجاره کنه حالا طلبکارم هست .
هرچی بیشتر از کتاب میگذره بیشتر از رحمان بدم میاد . آدم خودخواه و بی ادب
خسته نباشید ولی واقعا محبور بودم تا اخر گوش بدم وگرنه صدای مادر و محبوبه به شدت افتضاح بود ..مادر رحیم که همش در حال پوز خند زدن بود محبوبه هم که هنش ناله بود حتی تو شرایط اعصبانیت ...اخه چه کسی تو شرایط اعصبانیت انقدر اروم وبا ناله صحبت میکنه که شما اینطور صحبت میکردی
سلام خسته نباشد ممنون برای خوانشتان ولی یکم سرعت خواندنتان را بالاتر ببرید فکر میکنم بهتر است
چرا من نمیتونم عضو شم میگه تعداد صد تا هست
حالم از مادره به هم میخوره. پسره هم خیلی پر روعه.به نظرم دختره خیلی بیشتر حق داشت و برا زندگیش صبوری کرد
چرا دیگه کتاب نمیخونین؟؟؟؟؟رمان های ایرانی مثل شب سراب که خوندید عادی بودن خواهشا ادامه بدید
خیلی از خواندن شما لذت میبرم
لذت بردم
چقدر لحن و صدای مامانش تو مخه منه چون توی بامداد خمار ازش بدم میامد خسته نباشید
ممنون از خوانش دلانگیزتون. خداقوت. حتما اگر ادامه بدید در نوع صداگذاریها بهتر و بهتر هم خواهید شد.
واقعا چه نیازی به تغییر صدا بود.صدای محبوبه انگار عقب مانده بود با اون لکنت زبان.مادر رحیم هم مگر دچار زوال عقل بود که اینجوری به جاش حرف میزنید.صدای خلط توی گلویش آزاردهنده بود.رحیم هم سر تا سر داستان یک پسر بچه ۱۶ ساله را تداعی میکرد.
دستتون درد نکنه ولی واقعا نامفهومه
خیلی آروم میخونید
میگم چرا همیشه مادر رحیم با پوزخند حرفاشو شروع میکنه؟