Discoverپادکست بوکسر (Podcast Bookser)
پادکست بوکسر (Podcast Bookser)

پادکست بوکسر (Podcast Bookser)

Author: کارو تاجی

Subscribed: 1,219Played: 49,247
Share

Description

در 📚🥊پادکست بوکسر (Padcast Bookser)
با هم به بهترین و معروفترین کتاب‌های صوتی ایران و دنیا گوش میدهیم.
#بوکسر . #پادکست . #کتاب_صوتی . #داستان . #رمان . #صادق_هدایت .#شاملو . #هزار_خورشید_تابان . #خالد_حسینی . #شازده_کوچولو . #آنتوان_دوسنت_اگزوپری . #عزاداران_بَیَل . #غلامحسین_ساعدی. #دختری_که_رهایش_کردی. # جوجو_مویز . #قلعه_مالویل . #روبر_مرل .
#Bookser . #Podcast . #Audio_Book . #Fiction
109 Episodes
Reverse
رمان : #قلعه_مالویلنویسنده: #روبر_مرلکتاب قلعه مالویل رمانی به خط روبر مرل و ترجمه محمد قاضی است امانوئل یکی از زمین داران بزرگ روستایی در کشور فرانسه است روزی او به همراه تعدادی از دوستان و خدمتکاران خود در سرداب قلعه پناه می گیرد...دوستان این قسمت پایانی کتاب قلعه مالویل‌ بود بابت تاخیر در پخش اپیزودها عذر میخواهم و در پایان اگه کتاب خاصی رو دوست دارین کامنت بذارین موفق باشید .
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
رمان : قلعه مالویلنویسنده: روبر مرلکتاب قلعه مالویل رمانی به خط روبر مرل مترجم محمد قاضی است امانوئل یکی از زمین داران بزرگ روستایی در کشور فرانسه است روزی او به همراه تعدادی از دوستان و خدمتکاران خود در سرداب قلعه پناه می گیرد...
رمان : قلعه مالویلنویسنده: روبر مرلکتاب قلعه مالویل رمانی به خط روبر مرل مترجم محمد قاضی است امانوئل یکی از زمین داران بزرگ روستایی در کشور فرانسه است روزی او به همراه تعدادی از دوستان و خدمتکاران خود در سرداب قلعه پناه می گیرد...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
#قلعه‌_مالويل . نویسنده: #روبر_مرل . مترجم: محمد قاضی. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود...
رمان #قلعه‌_مالويل . نوشته‌: #روبر_مرل . را محمد قاضی به فارسی برگردانده است. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود، چنانکه نفسم در سینه می‌گیرد. اما به طوری که گفتم مدت آن بسیار کوتاه بود.
رمان #قلعه‌_مالويل . نوشته‌: #روبر_مرل . را محمد قاضی به فارسی برگردانده است. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود، چنانکه نفسم در سینه می‌گیرد. اما به طوری که گفتم مدت آن بسیار کوتاه بود.
رمان #قلعه‌_مالويل . نوشته‌: #روبر_مرل . را محمد قاضی به فارسی برگردانده است. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود، چنانکه نفسم در سینه می‌گیرد. اما به طوری که گفتم مدت آن بسیار کوتاه بود.
رمان #قلعه‌_مالويل . نوشته‌: #روبر_مرل . را محمد قاضی به فارسی برگردانده است. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود، چنانکه نفسم در سینه می‌گیرد. اما به طوری که گفتم مدت آن بسیار کوتاه بود.
رمان #قلعه‌_مالويل . نوشته‌: #روبر_مرل . را محمد قاضی به فارسی برگردانده است. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود، چنانکه نفسم در سینه می‌گیرد. اما به طوری که گفتم مدت آن بسیار کوتاه بود.
رمان #قلعه‌_مالويل . نوشته‌: #روبر_مرل . را محمد قاضی به فارسی برگردانده است. با این جمله‌ها وارد جهان داستان می‌شویم: «در دانشسرای مقدماتی استادی داشتیم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمایی او آن اثر مشهور را با تحسین و اعجاب تمام مطالعه کرده‌ام، اما امروز وقتی پس از مدت‌ها دوباره به آن مراجعه می‌کنم می‌بینم که آن نوشته شیرین به نظرم بسیار خشک و تصنعی می‌آید. آری من خوب می‌دانم که چه بسا طعم یک خوراکی یا یک نغمه موسیقی خاطره لحظه‌ای از گذشته را به طرزی بسیار زنده به ذهن شما بازمی‌گرداند، ولی این فقط برای چند ثانیه است: جرقه کوتاهی می‌زند، باز پرده می‌افتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نان شیرینی وارفته در جوشانده‌ای حقیقت می‌داشت چقدر لذت‌بخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتاده‌‌ام که روز گذشته در ته کشو میزی یک بسته توتون خاکی‌رنگ بسیار بسیار کهنه که گویا متعلق به عمویم بوده است، پیدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اینکه پس از مدت‌ها زهر محبوب خود را پیدا کرده است پیپش را از آن پر می‌کند و کبریت می‌زند. من همان‌طور که مشغول است نگاهش می‌کنم و از همان پک‌های اولی که بوی آن در مشامم می‌پیچد عموجان و دنیای گذشته در ذهنم زنده می‌شود، چنانکه نفسم در سینه می‌گیرد. اما به طوری که گفتم مدت آن بسیار کوتاه بود.
loading
Comments (85)

Elham Fallahi

پایانش زیادی باز نبود😂🧐

Jun 4th
Reply

سیدجواد حسینی

چرا اینجوری تموم شد

May 12th
Reply

Foroogh Gavadj

سلام ممنون ازشمابابت خوانش عالی وصدای زیبایتان

Mar 1st
Reply

mehdi kazemi

ممنون

Feb 18th
Reply

fariba behzadzadeh

خانم شما دیگه پادکست نخوانید قبلش فقط کتاب برای خودتون بخوانید

Jan 15th
Reply

fariba behzadzadeh

یک خط رو بدون غلط قورت دادن آب دهان بدون تپق نخواندید بدترین صدای ممکن برای پادکست

Jan 14th
Reply

sahar nateqhi

واقعا عالی بود از شنیدنش خیلی لذت بردم

Nov 23rd
Reply

sahar nateqhi

فوق العاده بود

Nov 17th
Reply

sahar nateqhi

این قسمت خیلی تلخ بود تلخ تراز تلخ

Nov 13th
Reply

mozhgan talebi

خیلی قشنگ بود، ممنون❤️

Sep 24th
Reply

Mohaddese🌱

ای کاش که همچین آثار جذابی رو با خوانش پر از اشتباهتون خراب نکنین...کاش یکبار از قبل مطالعه میکردین که لااقل پهن رو درست بخونین

May 21st
Reply

Tina torkaman

آخرش چی شد ؟؟؟؟

Feb 17th
Reply

اسمعیل حسنی

سلام خسته نباشید والا از نظر بنده اشتباهاتی در متن ندیدم اما یه اشتباهات خیلی کوچیکی در خوانش بود که قابل توجه زیادی نبود خیلی هم ممنون از بابت این خوانش زیبا

Jan 26th
Reply

اسمعیل حسنی

بسیار عالی و شنیدنی

Jan 26th
Reply

اسمعیل حسنی

پیشنهاد میکنم یه لیوان آب پیش خودتون بذارید و گهگاهی یه جرعه میل کنید اینطوری خوانش خوبتون بهتر خواهد شد بازم ممنونم

Jan 25th
Reply

اسمعیل حسنی

بسیار عالی میخونید این کتاب زیبا رو

Jan 22nd
Reply

اسمعیل حسنی

یعنی لیلا دیگه هیچوقت به یاد مریم نیوفتاد؟ چقدر بی معرفت

Jan 18th
Reply

محمد یوسفی

عالی بود. ممنون

Jan 11th
Reply

NN

خوانش عالي، با تشكر

Jan 7th
Reply

هور🌘

دوست عزیز ممنون که این کتاب رو برای ما بازگو کردید اما کاش یکم رویه خوانشتون کار میکردید واقعا پر از غلط میخوانید و اینکه از قسمت دوم ینی سال ۲۰۰۶ و لیو اصلا متوجه خوندنتون نشدم رمان خواندن کار هرکسی نیست و باید سر شار از لذت باشه نظرم نسبت به خوانشتون مثبت نیست

Sep 20th
Reply
loading