برای شكلگیری مسئولیتپذیری در فرزندان لازم است والدین الگوی مسئولیتپذیری باشند.در این مسیر، رابطه موثر بین والدین و کودک بسیار حائز اهمیت است.به میزانی که والدین فرزند خود را درک میکنند و خواستههای به حق او را اجابت میکنند، فرزند نیز خواستههای آنها را برآورده میکند.ریشههای عدم مسئولیتپذیری در نوجوانان، به خشم آنها نسبت به والدین برمیگردد و باید بررسی شود که این خشم مربوط به برآورده نشدن کدام نیازهای نوجوان از سوی والدین است.
در این پادکست به بررسی مشکلات رایج در رفتار کودکان میپردازیم و توضیحاتی در خصوص تاثیر برخورد والدین بر تشدید مشکلات فرزندان ارائه میدهیم.
ارزشهای والدین تاثیر زیادی در نوع تربیت فرزند دارد. در این پادکست به بررسی اهمیت این موضوع میپردازیم.
نخستين گام در راستای کمک به فرزند برای یادگیری دربارهی احساسات این است که والد از احساس کودک خود آگاه باشد. والدینی که آگاهی خوبی از احساسات خود دارند، بهتر میتوانند احساسات فررندشان را بشناسند.وظیفه اصلی والدین این است که دنیا را از دریچهی نگاه کودک ببینند و احساسات او را کشف کنند.
وجود فاصله میان احساس نیاز و ارضای آن نیاز، برای رشد روان کودک ضروری است.اگر مادر به هر دلیلی مانع از تجربه این فاصله شود، به رشد کودک آسیب وارد می شود.
گاهی کودک به دلیل عصبانیتی که از والدین دارد با آنها لجبازی میکند و به خواسته آنها عمل نمیکند.خیلی از مواقع ممکن است این عصبانیت منطقی نباشد. وقتی کودکی عصبانی است، باید به او گفته شود: به اتاقت برو و هر وقت عصبانیتت فروکش کرد، بیا منطقی صحبت کنیم.برخورد صحیح با خشم کودک از همان سنین اولیه حائز اهمیت است. در غیر این صورت در سنین بالاتر ممکن است به صورت تهدید یا حتی برخورد فیزیکی درآید.
استفادهی صرف از کلمات، بدون اینکه والد با نیازهای کودک تماس عاطفی نزدیک داشته باشد، موثر نخواهد بود.تنها در صورتی که والد با هیجانات کودک در تماس باشد، کلماتی که در ارتباط با فرزندش به کار میبرد اثربخش خواهد بود و کودک عمیقا به این باور میرسد که از سوی والد درک میشود.
ولین و مهمترین پیوندی که ما در زندگی خود برقرار میکنیم، پیوند با والدین است. سبک فرزندپروری و رفتار والدین، نوع دلبستگی کودک را تعیین میکند.لازمه برقراری دلبستگی ایمن این است که والدین، به ویژه مادر، همواره برای برآوردن نیازهای کودک با خوشرویی و در اسرع وقت حاضر باشند.
وقتی گریه کودک برای مخابره پیامی آغاز میشود، مادر بر روی این نشانه نام میگذارد: گرسنگی، تشنگی، سرما، گرما و ...این نام به او کمک میکند که اقدام بعدی را آغاز کند تا گریه کودک متوقف شود.تکرار این روند به صورت صحیح، به کودک کمک میکند تا به تدریج حس کند دنیای درون او میتواند نظم بگیرد و آرام شود.در سالهای بعدی نیز، نامگذاریهایی که مادر انجام میدهد، پاسخهای او به سوالات کودک و به طور کلی کلام او، میتواند اثرات روانی و عاطفی بسیار عمیق و ماندگاری بر کودک بگذارد.
برای آنکه فرایند جدا شدن کودک از مادر به نحو صحیحی انجام شود، مادر باید به نوعی رشد روانی برسد که کودک را به خود نچسباند.
مهارتهای عاطفی، مجموعهای از توانمندیهای مرتبط با احساسات را در بر میگیرد.مهارتهایی مانند شناختن احساسات خود و دیگران از روی نشانههای ظاهری، شناخت موقعیتهایی که احساسات مختلف را در ما ایجاد میکنند. توانایی مدیریت و کنترل احساسات و بیان مناسب احساسات به شیوهای که هم از نظر دیگران مقبول و پسندیده باشد و هم نیازهای درونی ما را برآورده کند.مهارتهای عاطفی قابل یادگیری هستند. بسیاری از والدین به علت آگاهی نداشتن از اهمیت رشد عاطفی و نداشتن مهارتهای لازم، به این مقوله بی توجه هستند و حتی با نوع برخورد خود، مانع رشد عاطفی مناسب کودک میشوند.
ترکیبی از آسیب پذیری ژنتیکی و استرس های محیطی باعث می شود تکامل روانشناختی کودک مختل شود.خوشبختانه فاکتورهای حفاظتی (که در این پادکست در مورد آنها صحبت شده ) می توانند در برابر آسیب های ژنتیکی و محیطی از کودک محافظت کنند.هر چه تعداد این فاکتورهای حفاظتی بیشتر باشد، شانس کودک برای رسیدن به تکامل نرمال بیشتر می شود.نقش والدین در خصوص این فاکتورهای حفاظتی، بسیار حائز اهمیت است.
neda moradkhani
عالی بود
raha
کتاب یا مقاله بیشتری در این مورد معرفی می کنید لطفاً؟
ParIN DanesH
عالي و كاربردي لطفا ادامه بدين