این یک اپیزود دیگه نیست.... مجوس پروژهای جدید از تیم اسفاره؛ پروژهای ویدیویی دربارهی تاریخ عجیب در یوتیوب. توی این چند دقیقه، من، قاسم نجاری، دربارهاش حرف میزنم و دعوتتون میکنم به پیوستن به کانال یوتیوبی مجوس.لینک کانال مجوس: تاریخ زمین و زمانhttps://www.youtube.com/@magushistory
این یکی، دربارهٔ کسانی است که ماندهاندقسمت یازدهم اسفار،در فضایی بینابینی جریان دارد؛ میان تخیل و خاطرههای ساختگی، روزهایی که رفته و یادهایی که ماندهاند؛ این تکههای پراکنده، این موسیقیهایی که میشنوید، قرار است حسی را زنده کنند، حسی را یادآوری کنند.اسفار در تلگرام:t.me/asfarpodcastحمایت مستقیم از پادکست اسفار در سایت حامی باش.
سوخته یعنی چی؟ شاید یعنی رهاشدهدهمین اپیزود اسفار، سفری است به شهری باستانی، به جایی ماورای تاریخ، جایی که هنوز تمایزی میان انسان و حیوان و ذهن و واقعیت و رویا و بیداری نیست. شهر سوخته، همانجاست، درست روی لبه. حمایت از رادیو اسفار در وبسایت حامیباشخرید کتاب زاهدان از کتابفروشی سالینهاسفار در اینستاگرام
کتاب زاهدان حاصل تکههایی است از هزاران داستانی که باید دربارۀ این شهرِ بیروایت نوشته میشدند اما نشدند؛ مجموعهای از ناداستانهایی برای دل سپردن به اشباح شهر و تماشای آنچه در تصویرهای رسانهای از زاهدان نمیتوان دید. سر آخر، زاهدانی که صحبتش میرود، شاید استعارهای برای شهرهای جهان باشد؛ آن شهرهایی که آدمهایش درون جغرافیایی نامرئی زندگی میکنند و در یک لحظه، فراموش میشوند.در این قسمت ویژه از رادیو اسفار، تکهای از کتاب زاهدان را میخوانم؛ تکهای به نام «آخر دنیا: پنج پرده از آدمهایی که میرقصند». برای تهیهی «کتاب زاهدان» میتوانید از طریق اینستاگرام و تلگرام نشر سالینه سفارشتان را ثبت کنید:https://www.instagram.com/salinebook/?hl=enhttps://t.me/salinebookهمچنین از طریق صفحهی اینستاگرام پادکست اسفار هم میتوانید سفارش خود را ثبت کنید: https://www.instagram.com/_asfarpodcast/?hl=en
ما اونجا زندگی میکردیم، سالها پیش از اون آتش بزرگشهرهای انحنای زمین، جایی عمیق در چاه زمان زندگی جداگانهای دارند. این قصه، آخرین قصه از زاهدان است. آخرین قصه از آن شبی که همهچیز تمام شد اما کسی متوجهاش نشد.یک قصهٔ عاشقانه؟ شایدحمایت مستقیم از پادکست اسفار در سایت حامی باش.
تو به اشباح اعتقاد داری؟توی زاهدان، خیلیها کارتر رو میشناختن. مرد خوشنامِ هندی که سالها در این شهر زندگی کرد و مترجم کنسولگری هند در زاهدان بود. اما کی میدونست که در یادداشتهای شخصی کارتر چی میگذشت؟ کی میدونست که اون آدم، آتشی درون خودش داشت؟ این اپیزود، دومین روایت ازجامعهی هندیها در زاهدانه. از اقلیتهایی در اقلیت.حمایت مستقیم از پادکست اسفار در سایت حامی باش.
این یک قصهی واقعی است.هردیال، از اشباحِ زاهدان بود. از ناکجا پیداش شد و خیلی زود هم ناپدید شد. اما برای همیشه به بخشی از زاهدان تبدیل شد. این قسمت، دربارهی یک مرد هندیه که نمیتونست بمیرهحمایت مستقیم از پادکست اسفار در سایت حامی باش.
بریم چارراه؟ششمین قسمت اسفار، قرار نیست آنچنان سفری دور و دراز باشد؛ فقط میخواهیم یک گردش ساده توی چهارراه رسولی، همان بازار معروف شهر زاهدان داشته باشیم... اما باز هم نمیتوانیم تضمین کنیم که خیال ما را با خود نبرد... پس، بریم چارراه؟حامی این اپیزود: گالری آنلاین سافو؛ دستساختههای اصیل از سرزمینهای دورحمایت مستقیم از پادکست اسفار در سایت حامی باش
قسمت پنجم: تنها عشاق زنده میمانند شهرها را آدمهای پیاده میسازند؛ شهرها را عشاق میسازند پنجمین اپیزود اسفار، سفری است در چهار لحظهی تاریخی زاهدان؛ چهار لحظه از زندگی عشاقی که قدمهایشان، نقشههای این شهر است و با یک فیلم (که نمیدانیم از کجا پیدایش شده) به داستانهای این عشاق نزدیک میشویم؛ یک داستان از کلکته تا زاهدان، یک داستان از رفاقتی که جنگ پارهاش میکند،داستانی از عشقی محکومبهفنا و قصهای از عشق و بمت. چیزی که این خاک کم ندیده.
آیا ما میتونیم یک ابر رو دو بار ببینیم؟قسمت چهارم رادیو اسفار، دربارهی ابرهاست... ابرهایی که حداقل یکبار با آدمهای سرزمینهای ما حرف زدهاند. در این قسمت از ابرها میگوییم و از جوانی و از فرقهای ابرپرست و از تبعیدیهایی که برای ابرها ماندند در بلوچستان. از ابرهایی که دلیلی شدند برای ماندن. اما شاید ناگفته پیداست که وقتی از ابرها حرف میزنیم، دقیقاً دربارهی ابرها حرف نمیزنیم.
| از اینجا سیستان و بلوچستان زیر پایت است... فقط نگاه کن...قسمت سوم رادیو اسفار، روایتی از یک دیدار بر فراز کوه تفتان است... دیداری که نمیدانیم واقعا اتفاق افتاده یا حاصل روایتهای تودرتوی جعلی است... در این دیدار، تاریخ این زمینها در لحظههایی خاص روایت میشود، از یاغیان بلوچستان در سالهای دور تا بمبگذاران انتحاری همین سالها، از سیرکی از عجیب در دل شب تا پیرمردی که شاهد کل تاریخ سیستان و بلوچستان است.
وقتی به بلوچستان میروی انتظار داری چه چیزی ببینی؟ همان را نمیبینیدومین قسمت رادیو اسفار، دربارهی قصهی کارآگاهی است که به بلوچستان میرود تا پروندهای مجهول را حل کند؛ پروندهای که هیچ منطقی برای حلکردنش وجود ندارد، مگر پا گذاشتن به زمینی که جادو در آن رخنه کرده است.قسمت دوم دربارهی رسیدن به جایی است که دنیا تمام میشود؛ دربارهی قصههای دریایی، هزارتویی غیرممکن، یک عاشقانهی بلوچی، یک نفرین ابدی بر زمینی در دوردست و آدمهایی که در خون فریاد میزنند: ما را فراموش نکن... اگر به اسفار گوش میدهید و دوست داشتید حامی ما باشید، سری به پیچ ما در حامیباش بزنید.
سیستان و بلوچستان یک اسم است؛ اما چه کسی آن سرزمینها را میشناسد؟ قسمت اول رادیو اسفار که در دو بخش منتشر میشود، سفری است که از سیستان آغاز میشود، به زاهدان میرسد و و بعد، قصد عزیمت میکند به سوی بلوچستان. در این میان قصههایی روایت میشود، از تاریخ این زمینها، از اسطورههای مردمانِ فراموششده و داستانهایی که هیچوقت کسی باورشان نکرده است. این سفری است که از کنار دریاچه هامون در سیستان آغاز میشود اما تا کجا میرسد؟ شاید تا انتهای جهان. اگر به اسفار گوش میدهید و دوست داشتید حامی ما باشید، سری به پیچ ما در حامیباش بزنید.
سیستان و بلوچستان یک اسم است؛ اما چه کسی آن سرزمینها را میشناسد؟ قسمت اول رادیو اسفار که در دو بخش منتشر میشود، سفری است که از سیستان آغاز میشود، به زاهدان میرسد و و بعد، قصد عزیمت میکند به سوی بلوچستان. در این میان قصههایی روایت میشود، از تاریخ این زمینها، از اسطورههای مردمانِ فراموششده و داستانهایی که هیچوقت کسی باورشان نکرده است. این سفری است که از کنار دریاچه هامون در سیستان آغاز میشود اما تا کجا میرسد؟ شاید تا انتهای جهان.
Maedeh Atarian
اهنگ اخر این ایزود اسمش چیه ؟
soheila faraji
خیلی عالی هستین شما. واقعا نمیدونم چی بگم
Ghasem Najjary
لینک رو اینجا هم میذارم: https://www.youtube.com/@magushistory
Gohar Latifi
دیوانه کننده بود🚬🚬🚬
masoud jaffarian
سلام و عرض ادب اقای نجاری، من همیشه از ابتدا تا پایان پادکست گوش میدم بعد نظر ابتدایی خودمو میدم، واقعا از نبوغ و خلاقیت شما لذت بردم، روایت داستانی اساطیری افسانه ای یا هر چی که میشه نام برد نو و بکر بود، بیشتر تو اپیزود ۸ یا ۹ بود که فکر رسید به شما بگم بجای کتاب شما میتونستید با یک یا چند طراح کار کنید، و یک کامیک بوک یا همون کتاب مصور از این ها میساختید، فقط تصور کنید چقدر عالی میشد، اون وقت شاید غیر من کل دنیا از این پادکست لذت میبردن ، فقط صرفا فانتزی ذهنیمو گفتم ، ارادتمند