همه میدونستیم همه کنارش بودیم و تقریبا فهمیدیم! از موقعی که طولانی مدت به صفحه موبایلش خیره میشد و شیطنت آمیز میخندید.از موقعی که یک ساعت پشت سرهم تو حیاط خوابگاه دور خودش میچرخید و با تلفن صحبت میکرد!از موقعی که با پسرِ دم خوابگاه دیدیمش و همه باهم گفتیم: مواظب باش سحر!از قصهها 🖋️ | داستانهای کوتاه و مینیمالداستانک همه میدونستیم نوشته امین سمیعی ✏️
#داستان_مینیمال محسن بیشعور اگه یه بار دیگه فقط ببینمت میدونم چه بلایی سرت بیارم، فکر کردی هر سری میتونی بیای یه اذیتی بکنی و بری، دوبار جوابتو ندادم فکر کردی من نفهمم؟! حالتو میگیرم، وایسا حالا، تو هنوز منو نشناختی!@ghesee_ha
تاحالا شده حس کنی به هرکسی که خوبی میکنی جوابت رو با بدی میده؟من واقعا به این باور پیدا کردم که دستم نمک نداره!نمونهاش همین رضا، این همه به این پسره تو عالم رفاقت کمک کردم، حالا که یه کمک کوچیک ازش میخوام جواب سربالا میده بهم.برگشته چی گفته باشه خوبه؟
#داستانک🎧یه نیم نگاه به روبرو کردم و یه نگاه به محمدرضا، یه طوری آرامش داشت که انگار ما از اونا بیشتریم! هرجور حساب میکردم تو این دعوا برنده نبودیم، آخه ۵ نفر به دو نفر! اپیزود ۴۲به قلم و روایت : امین سمیعی قصهها • داستانهایکوتاه و مینیمال
گفتم: باید همین الان بری!گفت: تورو خدا بیخیال، سری بعدی میگم...گفتم : بیخیال نداریم، امروز آخر ترمه، شاید دیگه هیچ وقت فرصت نشه!گفت : باور کن روم نمیشه گفتم: نمیخواد کوه بکنی که ، فقط میری حرفتو بهش میگی.سکوت کرده بود و هیچی نمیگفت...بازوشو گرفتم و گفتم برو، اگه فلانی زودتر بهش گفت چی؟ اونوقت تو میمونی یه عمر حسرتارنگش پرید، یکم سکوت کرد و سری تکون داد...🔹صفحه رو دنبال کنید تا داستان های جدید براتون ارسال بشه...🔹🔹 صفحه قصه ها تلگرام @ghesse_ha1🔹 کست باکس https://castbox.fm/va/5193205
#داستان_مینیمال من یک بار مردم!اون روز رو درست یادمه، جمعه ۲۶ اسفند سال ۹۷حدودا ۳۱ ساله بودم؛یادمه در حال مرگ، این ۳۱ سال مثل برق با تمامی جزییاتش از مقابل چشم هام گذشت!پر بود از شادی و حسرت و غم ...ولی یه اتفاقی اون آخرا...پادکستقصهها اپیزود40 نوشته و صدا : امین سمیعیقصهها | داستانهایکوتاه و مینیمال
🔹اپیزود سیو نهم🔹داستانک عاقبت اثر اندرو هانت🔹چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌telegram : ghesse_ha1
در روزگاری نه چندان دور یک هیئت از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بودند. پس از جلسه، استالین متوجه شد که پیپش گم شده است و به همین خاطر از رییس ” کا.گ.ب ” خواست تا ببیند آیا کسی از هیات گرجستانی پیپ او را برداشته است یا نه؟چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌
تمام مردم ده کوچک ما خانم و آقای لطفی را می شناختند، آن هم به خاطر پارادوکس رفتاری و تضاد شدیدی که میان این زن و شوهر مسن وجود داشت.خانم لطفی مدام در حال دعوا با پیرمرد بود، اما آقای لطفی هیچ گاه یک کلمه هم جواب او را نمی داد. با این حال آن که همیشه دمغ و ناراحت دیده می شد، پیرزن، بود!🔹اپیزود سیو هفتم🔹داستانکوتاه خانم و آقای لطفی🔹چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌
🔹مرگهایخاموش...🔹براساس واقعیتچشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌🔹باصدای : امین سمیعی
🔹اپیزود سیوپنجم پادکست قصه هاخوشحال میشم نظرتون ثبت کنید.چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌🔹باصدای : امین سمیعی🎙🔹 نوشته : استفان لاکنر🔹 شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Ghesse-ha#داستان_کوتاه #پادکست #داستانک #داستان_صوتی
🔹اپیزود سی و چهارمزندگی اثر پائولو کوئیلو ...چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌🔹باصدای : امین سمیعی🎙🔹 صفحه قصه ها ایتا https://eitaa.com/ghesse_ha🔹 شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Ghesse-ha#داستان_کوتاه #پادکست #داستانک #داستان_صوتی
🔹اپیزود سی و سومداستانکوتاه وقتی ماهیها آزاد شدند...چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌🔹باصدای : امین سمیعی🎧🔹نوشته : سمیرا اصلان پور🔹 صفحه قصه ها تلگرام @ghesse_ha1🔹 شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Ghesse-ha#داستان_کوتاه #پادکست #داستانک #داستان_صوتی
🔹اپیزود سی و دومچشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌🔹باصدای : امین سمیعی🎧🔹نوشته : مصطفی محمدی از کتاب یکصدروز یکصد داستانک نشر اساطیر پارسی🔹صفحه رو دنبال کنید تا داستان های جدید براتون ارسال بشه...🔹🔹 صفحه قصه ها تلگرام @ghesse_ha1🔹 شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Ghesse-ha#داستان_کوتاه #پادکست #داستانک #داستان_صوتی
قصهدوستداشتن...| جملهایبهکسیکهدوستشدارین(باصدایشما)این اپیزود فقط تدوینش با من بود ولی چون خوب شد براتون میگذارمشممنون از بچه های کانال تلگرام esportstyle بخاطر صداشون تو این پادکست🔹صفحه رو دنبال کنید تا داستان های جدید براتون ارسال بشه...🔹🔹 صفحه قصه ها تلگرام @ghesse_ha1🔹 شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Ghesse-ha#داستان_کوتاه #پادکست #داستانک #داستان_صوتی
چند سالی میشه که استکانهای دستهدار اومدن.با اومدن این استکانها، ما کم کم عادت کردیم نعلبکیها رو کنار بذاریم.نعلبکیهایی که حکم خنک کننده چای رو برامون داشتند.نه صرفاً جایِ قاشق و قند کنار چای،نعلبکیهایی که چای رو برامون فوت میکردن،جرعهها رو جدا میکردن.تا استکان خالی بشه.استکانهای بدون دسته.ما آدما هم مثل همون استکانها بودیمدسته نداشتیم...🔹اپیزود سی ام "روزگارِ غریب"چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌🔹صدا و تدوین : امین سمیعی🎧🔹نوشته : محمدرضا دلیری🔹صفحه رو دنبال کنید تا داستان های جدید براتون ارسال بشه...🔹🔹 صفحه قصه ها تلگرام @ghesse_ha1🔹 شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Ghesse-ha#داستان_کوتاه #پادکست #داستانک #داستان_صوتی
saede nazari
👏👏👏
Kasra Rafie
عججبببب اسم نویسنده این داستان چیه؟؟
Mahsa
خیلی داستان ها زیبا و گیرا هستند لطفا ادامه بدید خیلی ممنون از زمانی که برای تهیه پادکست ها میزارید🙏🏻🌱
Fatemeh Moosavi
چقدر عالی بود این داستان و چقدر اعتماد به نفس دادن به دکان میتونه در آیندهشون تاثیر بذاره خدا به ما کمک کنه برای رفتارهای خوب و مناسب در برخورد با دیگران به خصوص کودکان
Fatemeh Moosavi
خیلی درس گرفتمممنون