دیشب، قبل از اینکه خوابم ببره، برف اومد. همهمون خوشحال شده بودیم و میخندیدیم، هرچند خندههامون بیصدا بود. خیلی وقت بود تو دنیای ما صدای هیچی به گوش هیشکی نمیرسید؛ اما خب، این دلیل نمیشد که نخندیم یا گریه نکنیم، یا نخوایم همدیگه رو صدا بزنیم، یا فریاد بکشیم، اون هم از ته وجود. بالأخره برف اومده بود و این دلیلی بود برای شادی و خنده. من داشتم به برف و خندهها نگاه میکردم. بعد یه حس خیلی داغ و خیس شروع کرد به پخششدن توی سینهام و خوابیدم. وقتی بیدار شدم، قبل از اینکه چشم باز کنم،...
یکی از سؤالات خوبی که بد نیست گاهی از خودمان بپرسیم این است که «من دارم برای خودم زندگی میکنم یا دیگران؟» تلاش برای جوابدادن به این سؤال قطعاً سؤالات بیشتری پیشِروی آدم میگذارد: «هویت من تا کجا فقط هویت من است و از کجا با هویت دیگران گره میخورد؟ زندگیام تا کجا مال خودم است و از کجا دیگران هم حقی در آن دارند؟ گذشتۀ من و خاطراتم چطور؟ کدام خاطره را من ساختهام و کدام خاطره را دیگری برایم ساخته؟» و همینطور به حجم این مثنوی هفتاد من سؤال اضافه میشود. پس شاید بد نباشد زمانی پای صحبت کسی ب...
اگه همین الآن چشمهاتون رو ببندین و خودِ پنج سال پیشتون رو به یاد بیارین، چی میبینین؟ کجا بودین؟ با کی بودین؟ برنامهکردنهاتون چه شکلی بود؟ یادتونه پنجشنبهها رو چطور میگذروندین؟ پاتوقتون کجا بود؟ اصلاً رؤیاهاتون چی بود؟ عزیزترین آدم زندگیتون کی بود و مهمترین چیز تو زندگیتون؟ تو این پنج سال، زندگیتون مطابق برنامه پیش رفته یا اتفاقات پیشبینینشده و تصادفی زندگیتون رو زیرورو کرده؟ شانس در خونهتون رو زده یا شتر بدشانسی پشت در خونهتون خوابیده؟
shirin tahani
چقدر زیبا بیان شده بود ❤️💕
Ali Amiri
💔
Z. Qndi
این گفتگو ذهن رو بیصدا به چالش میکشه و نکتههای ظریفی رو که گاهی یه جایی عمیق تو وجودمون پنهون میمونن، بیرون میکشه بیآنکه بخواد توصیه یا نصیحت روانشناسانه بده.
Sweet Mp
😍😍😍
Reihane
نگین خیلییییییی قشنگههههه و هنرمند😍