کتابخونه بهی

دفتر خاطرات نوشته نیکلاس اسپارکس؛ کفش‌هایش نوشته جوجو مویز در این کانال و ژرفای زن بودن نوشته مورین مرداک و خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی در کانالهای دیگر (به نام کتابها) منتشر شده اند تمام کتاب‌ها و چیزهای جالب دیگه در کانال تلگرام👍 https://t.me/valuedbook

ژرفای زنانگی ۱۰

نگرش مساوات طلبانه تنها راه نجات بشریت و رسیدن به صلح جهانی هست .همه انسان‌ها لایق بودن بودند که آفریده شدن. نژاد و جنسیت و شغل....هیچ فردی رو لایق تر از دیگری نمیکنه

02-20
04:05

ژرفای زنانگی۹

میدونی درون خودت یک مرد مهربان و پشتیبان داری که با پیدا کردن ودوستی با اون دیگه نیاز با تایید دیگران نداری

02-19
06:35

دفتر خاطرات فصل نهم

.فصل نهم دفترچه خاطرات

01-22
46:25

ژرفای زنانگی۸

مادرت دوستته یا رقیبت یا منتقدت؟؟؟مادرت تورو میخواسته یا ترجیح میداده تو پسر باشی؟

02-17
07:23

اتوبوس شمیران قسمت هفتم

اتوبوس شمیران از کتاب خاطرات پراکنده نوشته خانم گلی ترقی

03-08
09:06

ژرفای زنانگی۷

به خودتون به روحتون به بدنتون احترام بذارید، راه های جدید برای ارتباط با مادر زمین پیدا کنید و از نتایج شگفت انگیز اون لذت ببرید

02-16
04:57

توبوس شمیران #گلی_ترقی۶

اتوبوس شمیران از کتاب خاطرات پراکنده نوشته خانم گلی ترقی

03-07
06:28

قسمت پنجم و آخر دوست کوچک از کتاب خاطرات پراکنده

توبا خانم بدجنس الاغ با آن جادو جنبل‌های الکی‌اش چشم‌هایم دنبال دوست کوچک می‌دود. دوست کوچک دروغگو جرزن متقلب بی‌وفا،گول خوردم و این اولین و بزرگترین کلاهی است که به سرم رفته است. جایی توی بدنم که سر یا دندان یا دلم نیست تیر می‌کشد،ته حرف‌هایم یا پشت پشت قلبم ک جور حرف‌هاییست ناشنا،با دوست کوچک قهر کرده‌ام و قهر می‌مانم. دبستان فیروزکوهی تمام می‌شود و اسم مرا در دبیرستان انوشیروان می‌نویسند. دوست‌های تازه پیدا می‌کنم دوست‌های الکی بارها عاشق می‌شوم و به خاطر عشق‌هایم گریه می‌کنم،اما همه از یادم می‌روند. زخم‌های دلم جوش می‌خورند و زمان خراش‌های نازک قلبم را صیقل می‌دهد. به جز خراش قدیمی روی دستم و دردی بچگانه پشت خاطره‌های کودکیم.

04-01
09:08

خدمتکار قسمت پنجم و آخر از کتاب خاطرات پراکنده

زهرا خانم خجول بی دست و پا همسر حسن آقا به گوشمان رساند که از دست ما شاکی است. باورمان نمی‌شد می‌بایست با حسن آقا حرف می‌زدیم،شال و کلاه کردیم من و مادر و پدر خانه‌اش رفتیم جوابمان را ندادند........

03-23
07:56

خانه مادربزرگ از کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی قسمت پنجم (آخر)

حسن آقا با ته دیگ و ظرف و قابلمه از راه می‌رسد. کت و شلوار نویش را پوشیده است از راه نرسیده رئیس آشپزخانه می‌شود و به همه دستور می‌دهد.........

03-13
12:06

خانه مادربزرگ به قلم گلی ترقی قسمت چهارم از کتاب خاطرات پراکنده

بوی شب عید و تعطیلی تابستانی که آن پشت‌هاست. دایی تریاکی پشت پنجره است ازش می‌ترسم و خودم را عقب می‌کشم،می‌آید بیرون لباس خانه به تن دارد شکل ته مانده غذاست،دلم برایش می‌سوزد.......

03-12
09:54

توبوس شمیران #گلی_ترقی۵

اتوبوس شمیران از کتاب خاطرات پراکنده نوشته خانم گلی ترقی

03-06
05:00

ژرفای زنانگی۶

هبوط یا سفر به سرزمین تاریک روح ،از بحران میانسالی نترسید.این دوران دروازه ای به سوی جهانی ژرف‌تر و زیباتر ست

02-15
13:50

ژرفای زنانگی۵

،بیاید یاد بگیریم گاهی وقتها نه بگوییم، نه ‌گفتن نشانه ضعف شمانیست شما حق انتخاب دارید که کاری رو قبول کنید یا نکنید

02-14
05:36

قسمت چهارم دوست کوچک از کتاب خاطرات پراکنده

کوچه بن‌بست است و برف تمام جاهای پاها را پر کرده است،دنبال مطب دکتر می‌گردم تنها صدایی که می‌شنوم صدای ریختن برف است،یکنواخت طولانی مثل پچ پچی خواب آور. دوست کوچک غیب شده انگار فرو رفته توی برف‌ها.........

03-31
10:24

فصل چهارم و آخر خانه‌ای در آسمان از کتاب خاطرات پراکنده

درست دم رفتنش بود که مثل آدم‌های تب‌دار چشمش به مادرش افتاد و زیر پایش خالی شد،. مهین بانو تمام این مدت نگاه کرده بود بدون پرسش یا کوچک‌ترین اعتراضی........

03-27
06:44

قسمت چهارم خدمتکار از کتاب خاطرات پراکنده

حسن آقا بی سر و صدا ناپدید شد نه خداحافظی کرد و نه عذر و بهانه‌ای برای رفتن آورد. فکر کردیم مریض شده یا رفته سفر،پسرهایش مامور کمیته محل شده بودند و پیغام‌های تهدیدآمیز برای ما می‌فرستادند.

03-22
12:45

فصل چهارم و آخر پدر از کتاب خاطرات پراکنده

می‌خواهند جاده بسازند بزرگراه شاهنشاهی از این سر شهر تا آن سر دیگر آن،باغ شمیران سر راه است ۱۰ روز فرصت داریم تا تخلیه‌اش کنیم پدر عازم فرنگ است ما درمانده‌تر از آنیم که توان مخالفت داشته باشیم

03-17
07:20

توبوس شمیران #گلی_ترفی۴

اتوبوسی شمیران از کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی

03-05
05:00

Azita Monazzam

👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻

10-13 Reply

Azita Monazzam

ممنون از خواندن فوق العاده عالیتون 👌🏻👌🏻👌🏻

10-13 Reply

Azita Monazzam

👌🏻👌🏻👌🏻

10-09 Reply

Azita Monazzam

خوانشتون عالی 👌🏻

10-09 Reply

•الینا•

گوش دادن این کتاب با صدای شما چند برابر به قشنگیش اضافه کرد✨️🥹

09-26 Reply

09-18

09-16

09-07

09-07

09-07

09-07

09-07

09-07

09-07

09-06

08-06

08-05

07-29

07-12

07-11

Recommend Channels