کتاب تکههایی از یک کل منسجم🩶🎙
Subscribed: 122,673Played: 1,031,119
Subscribe
Description
خوانش کتاب تکههایی از یک کل منسجم📔✨️
نویسنده کتاب: خانم پونه مقیمی
نویسنده کتاب: خانم پونه مقیمی
103 Episodes
Reverse
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
فوق العادست هم صدای شما و هم کتاب لطفاً کتاب های دیگه هم بگذارید♥♥♥
💜💜💜💜
خیلی عالی بود و آموزنده لذت بردم 🌼
ممنون عزیزم
رابطه ها محل جستجو و آموزش و تذکر نیست؛ رابطه ها محل پذیرش و به وجود آوردن امنیت است.
آیا مهم است چند سال در کنار جسم طرف زندگی کرده ایم وقتی قلبش به اندازه کهکشان ها از ما دور است؟!
چقدر این کتاب خوبه لذت بردم
روزی که از تلاش هایمان برای به دست آوردن دیگران ناامید شویم؛ روز مهم و مبارکی است؛)))
به رویاها اجازه ندهید شمارا از دیدن دردِ واقعیتِ زندگیتان دور کند!
قبل از تجربه درد و احساس مضطرب میشویم و برای اینکه بتوانیم احساس را حس کنیم؛ باید بتوانیم از اضطراب عبور کنیم. و برای عبور از آن احتیاج داریم به بدنمان توجه کنیم و اجازه دهیم اضطراب در آن دیده شود.
زیر تمام اضطراب ها احساسی پنهان شده است که به جای پیدا کردن آن، از دستش فرار میکنیم!
اگر روبه رو شویم و گذشته را به عنوان قسمتی از خودمان قبول کنیم. آن گاه تغییرات شروع میشود: آرام و آهسته، آما شروع میشود!
انگار واقعیتی به نام درد و سهیم بودن ما در این درد؛ خستهی مان خواهد کرد...
با سعی در پاک کردن و فرار کردن گذشته مان قسمتی از هویت خودمان را در آن خاطره ها جا خواهیم گذاشت. این فرار های مدام مارا خسته خواهند کرد و جایی در میانه زندگی احساس سرگشتگی و معلق بودن خواهیم کرد!
روزی از تمام درد هایی که در بدنمان گیر کردند خسته میشویم؛ از این پرونده های ناتمام در قلبمان! و آن روز احتمالا فرار نخواهیم کرد و ناچار میشویم با زندگی چشم در چشم شویم...
هر احساس پایانی دارد. زندگی در امتداد و تکرار این احساسات است. همراهشان باشیم و در هیچ کدامشان گیر نکنیم. گذر کنیم و ثانیه بعد را با تمام وجود در آموش بکشیم:)))
هیچ چیز ابدی نیست؛ نه لبخند های از ته دل و نه غم های نفس گیر-
عمیق ترین لحظه های صمیمیت، ترسناک ترین هم هست چون هیچ چیز پایدار نیست!
پذیرش؛ مارا به صلح با خود و دیگران میرساند. چون ما متوجه آن ویژگی های بدی که در همهی مان هستند میشویم. همان ویژگی هایی که با آن به دیگران حمله میکردیم و به ما حمله میشده.
لازمهی رها شدن از رنج ها دیدن ویژگی های ناخوشایند درونی خودمان است. دوست داشتن واقعی خود از زمانی شروع میشود که متوجه می شویم چقدر از برخی ویژگی های درونی مان ناراضی هستیم و آن هارا میپذیریم بدون سرزنش و سرکوب!