کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی

کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی

خاطرات پراکنده: خانه مادربزرگ۵

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
12:06

خاطرات پراکنده: خانه مادربزرگ۴

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
09:54

خاطرات پراکنده: خانه مادربزرگ۳

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
10:08

خاطرات پراکنده: خانه مادربزرگ۲

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
12:13

خاطرات پراکنده:خانه مادربزرگ ۱

#خانه_مادربزرگ ظرفها،قاشق چنگالها،بشقاب سبزی،سبد نان،کاسه های آش،دیس های پلو،رفت و آمدها،خنده های تمام نشدنی مادر.اول از همه برای پیرزنهای محترم فامیل می کشند……….

11-18
11:35

خاطرات پراکنده: اتوبوس شمیران #گلی_ترقی۷

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
09:06

خاطرات پراکنده:اتبوس شمیران #گلی_ترقی۶

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
06:28

خاطرات پراکنده:اتوبوس‌ شمیران #گلی_ترقی۵

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
05:00

خاطرات پراکنده:اتبوس شمیران 4

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
05:00

خاطرات پراکنده: اتوبوس شمیران 3

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
05:00

خاطرات پراکنده: اتوبوس شمیران 2

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
05:00

خاطرات پراکنده:اتوبوس شمیران 1

سرچهارراه منتظر اتوبوس شمیران می‌ایستیم، امروز برف می‌آید، برفهای بزرگ قد یک نعلبکی،همه جا سفيد سفيد شده است.

11-18
05:00

پدر۴

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
07:20

پدر۳

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
10:01

پدر۲

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
13:03

پدر۱

#پدر به ظاهرش که نگاه می کنم ترسهایم می ریزد ،مثل همیشه است:همان چشمهای نافذ و هوشیار ،همان دماغ برجسته ی محکم ،همان پیشانی بلند و مصمم،همان دستهای پراز رگ،همان نگاه بداخلاق و بی تفاوت و خودخواه ………..

11-18
10:44

خاطرات پراکنده:دوست کوچک ۵

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
09:08

خاطرات پراکنده: دوست کوچک ۴

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
10:24

خاطرات پراکنده: دوست کوچک ۳

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
13:26

خاطرات پراکنده: دوست کوچک ۲

Listen to my newest episode and discover more great content from my show!

11-18
09:21

Behypooshin

خانه مادربزرگ همان جای امنی که وعده گاه اخر هفته تمام خانواده ست ،همان جا که بوی زندگی و عشق می‌دهد و تمام کدورتها و نگرانی ها در آن فراموش می شوند. البته همه این نعمت برخوردار نیستند. خوش به حال آنها که شانس داشتن این خاطرات زیبا را داشته اند. در این قسمت خاطرات کودکی زنی که در میانسالی به دیار غربت رفته ولی دلش درایران جامانده است را از زبان گلی ترقی در کتاب خاطرات پراکنده میشنویم.

11-19 Reply

Behypooshin

اوایل انقلاب همه چیز زیرورو شد. اونها که تا دیروز تا کمر خم می شدند عضو همونجاهایی شدن که عقده هایشان را برسر روسری خانمها در خیابان خالی می‌کردند و همانطور که به نام خدا بندگانش را شکنجه می‌کردند دیگر خدا را هم بنده نبودند وجه زیبا این برحه از تاریخ در داستان خدمتکار در کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی بیان شده است

11-19 Reply

Behypooshin

خانه ای در آسمان از مجموعه داستان‌های کوتاه کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی ،داستان غمناک زنی سالخورده ست که در روزهای پایانی عمر هیچکدام از بچه هایش که با خون دل بزرگشان کرده بود اورا گردن نمی گیرند و دیگر حتی خانه ای ندارد که دران آسوده بمیرد

11-19 Reply

Behypooshin

دوست کوچک یکی دیگه از داستان‌های نوستالژیک کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی ست که به زیبایی دنیای کوچک و گاهی تلخ دو دختر بچه دبستانی برایمان به تصویر می کشد …………شما ازین دوست‌ها داشتید ؟؟از اونهایی که وقتی بچه بودیم واسمون در حد اسطوره بزرگ بودن و حالا در بزرگسالی دیگه خبری از اون جلال و شکوه در آنها نیست و چه بسا ارزو دارند که جای ما باشند ،همانها که در کودکی مارا ادم حساب نمی کردند .من چندتا دارم

11-19 Reply

Behypooshin

پدر ،نامی که حتی شنیدنش می‌تواند پشت ادم را گرم کند یکی دیگر از داستان‌های کوتاه کتاب خاطرات پراکنده نوشته گلی ترقی تقدیم به شما

11-19 Reply

11-19

11-19

11-18

10-03

07-26

07-11

07-03

05-16

01-19

01-09

11-21

09-15

07-31

07-19

07-16

Recommend Channels