کی دنسلی

بعد از اشوبی که در کارخانه بوجود اومد به واسطه فشار های زیادی که روی جان یا همون وحشی بود این سه نفر یعنی جان برنارد و هلمولتز رو به دفتر مدیر احضار میکنند تا در مورد سرنوشت این دو و احتمالا جایی که باید تبعید بشن تشصمیماتی گرفته بشه گفتگو و نحوه برخورد با این سه رو در این بخش شاهدیم و اینکه چطوری جان میتونه از طریق علایقش رابطه ای هر چند با تضاد های بسیار رو با مدیر شکل بده

بعد از اشوبی که در کارخانه بوجود اومد به واسطه فشار های زیادی که روی جان یا همون وحشی بود این سه نفر یعنی جان برنارد و هلمولتز رو به دفتر مدیر احضار میکنند تا در مورد سرنوشت این دو و احتمالا جایی که باید تبعید بشن تشصمیماتی گرفته بشه گفتگو و نحوه برخورد با این سه رو در این بخش شاهدیم و اینکه چطوری جان میتونه از طریق علایقش رابطه ای هر چند با تضاد های بسیار رو با مدیر شکل بده

بعد از مواجهه جان با مرگ مادرش و برخورد بسیار متفاوت جامعه متمدن در بیمارستان و همچنین اتفاقاتی که باعث شد جان خودش رو در مرگ مادرش مقصر بدونه در برگشت به کارخانه تصمیم جان و در پی اون شورشی که در کارخانه به پا میکنه باعث مشکلاتی برای خودش و دوستانش یعنی برنارد و هلمولتز میشهتمامی این اتفاقات باعث تغییر بزرگی در سر نوشت این سه میشه

بعد از مواجهه جان با مرگ مادرش و برخورد بسیار متفاوت جامعه متمدن در بیمارستان و همچنین اتفاقاتی که باعث شد جان خودش رو در مرگ مادرش مقصر بدونه در برگشت به کارخانه تصمیم جان و در پی اون شورشی که در کارخانه به پا میکنه باعث مشکلاتی برای خودش و دوستانش یعنی برنارد و هلمولتز میشهتمامی این اتفاقات باعث تغییر بزرگی در سر نوشت این سه میشه

بعد از کشمکش و در گیری های شدیدی که بین جان یا همون وحشی و لنینا به واسطه تفاوت در نگاه و افکارشون در مورد مفهومی مث عشق و رابطه به وجود میاد ،یکخبر ناگهانی باعث میشه چالش ها و تنش های جدیدی برای جان پیش بیاد ،مجموعه ای تضادها و اختلاف در نظام اخلاقی که بین جان و دنیای نو و متمدن،وجود دارهدر این فصل نحوه مواجهه وحشی با این چالش ها بسیار قابل تامل اند

بعد از کشمکش و در گیری های شدیدی که بین جان یا همون وحشی و لنینا به واسطه تفاوت در نگاه و افکارشون در مورد مفهومی مث عشق و رابطه به وجود میاد ،یکخبر ناگهانی باعث میشه چالش ها و تنش های جدیدی برای جان پیش بیاد ،مجموعه ای تضادها و اختلاف در نظام اخلاقی که بین جان و دنیای نو و متمدن،وجود دارهدر این فصل نحوه مواجهه وحشی با این چالش ها بسیار قابل تامل اند

بالاخره لنینا به خودش جرات میده تا با وحشی یا همون صحبت کنه و از احساسش نسبت به خودش مطمئن بشهاما این دیدار اونجور که انتظار دو طرف هست پیش نمیره چون تفکر این دو از مفهومی به نام عشق بسار متفاوته

بالاخره لنینا به خودش جرات میده تا با وحشی یا همون صحبت کنه و از احساسش نسبت به خودش مطمئن بشه اما این دیدار اونجور که انتظار دو طرف هست پیش نمیره چون تفکر این دو از مفهومی به نام عشق بسار متفاوته

وحشی از ادامه همکاری سر باز میزنه چون احساس میکنه که داره ازش سوء استفاده میشهو این باعث از دست رفتن اعتبار تاره به دست اومده برنارد میشهاز طرف دیگه هلمولتز و جان با هم به واسطه شعر بسار نردیک میشن که این باعث برانگیختن حسادت برنارد میشه

وحشی از ادامه همکاری سر باز میزنه چون احساس میکنه که داره ازش سوء استفاده میشه و این باعث از دست رفتن اعتبار تاره به دست اومده برنارد میشهاز طرف دیگه هلمولتز و جان با هم به واسطه شعر بسار نردیک میشن که این باعث برانگیختن حسادت برنارد میشه

برنارد به واسطه معرفی وحشی به دنیای متمدن اعتبار زیادی به دست اورده و با افراد سرشناس دم خور می شودحتی به این واسطه جرات ایجاد رابطه با زن ها و همچنین قدرت انتخاب وسیع تری به دست اورده استاز طرفی لنینا اما در تمنای رسیدن به جان است و گویی عاشق جان شده است اما به واسطه تفاوت تفکر این دو نفر در مورد مفهوم عشق سوء تفاهم هایی پیش می ایددر این فصل دنیای متمدن تقاضای دیدن وحشی را دارند

برنارد به واسطه معرفی وحشی به دنیای متمدن اعتبار زیادی به دست اورده و با افراد سرشناس دم خور می شودحتی به این واسطه جرات ایجاد رابطه با زن ها و همچنین قدرت انتخاب وسیع تری به دست اورده استاز طرفی لنینا اما در تمنای رسیدن به جان است و گویی عاشق جان شده است اما به واسطه تفاوت تفکر این دو نفر در مورد مفهوم عشق سوء تفاهم هایی پیش می ایددر این فصل دنیای متمدن تقاضای دیدن وحشی را دارند

برنارد نقشه خودشو عملی میکنه و طی مراحلی،مناسبات بازگشت جان یا همون وحشی و مادرش رو انجام میده با اجازه مستقیمی که از بازرس یعنی مصطفی موند میگیزه،با این توجیه که بازگشت این دو نفر واجد فواید علمی و آزمایشیه.در این قسمت یک رویارویی بسیار سخت و شگفت انگیز رو شاهد هستیم

برنارد نقشه خودشو عملی میکنه و طی مراحلی،مناسبات بازگشت جان یا همون وحشی و مادرش رو انجام میده با اجازه مستقیمی که از بازرس یعنی مصطفی موند میگیزه،با این توجیه که بازگشت این دو نفر واجد فواید علمی و آزمایشیه.در این قسمت یک رویارویی بسیار سخت و شگفت انگیز رو شاهد هستیم

در برگشت از وحشی کده ،لنینا که به خاطر فشار زیاد سفر و وقایع و چیزهایی که دیده بود با چند حب نیم گرمی سوما رهسپار ابدیت ماه میشه و اما برنارد تمام شب رو بیدار می مونه چون نقشه ای در سر دارهدر این قسمت می بینیم که برنارد چجوری نقش برگشت لیندا و پسرش جان به دنیای متمدن رو عملی میکنه