Discoverگزارش هفته
گزارش هفته
Claim Ownership

گزارش هفته

Author: ار.اف.ای / RFI

Subscribed: 24Played: 522
Share

Description

گزارش هفته : "گزارش هفته" به زوایای گوناگون زندگی روزمره می پردازد و از نگاه و زبان کارگزاران و دست اندر‌کاران، پدیده‌های مختلف جهان پیرامون را در بافتار اجتماعی و فرهنگی آن ترسیم می کند.
37 Episodes
Reverse
مؤسسۀ «آلیانس فرانسه» که در ١٣٦ کشور نمایندگی دارد، بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین نهاد آموزش و ترویج زبان فرانسه است. آلیاس فرانسه در پاریس که سالانه ١٠هزار شاگرد پیر و جوان را به خود می‌پذیرد کار خود را از سال ١٩١٩ آغاز کرد. در گزارشی به مناسبت «هفتۀ زبان فرانسه»، با چند تن از زبان‌آموزان خارجی آلیانس پاریس گفتگو داشته‌ایم...   از دوازدهم تا بیستم ماه مارس (٢٢ اسفند ٩٤ تا اول فروردین ٩٥) «هفتۀ زبان فرانسه» نامیده شده است.برنامه‌هایی که به این مناسبت توسط نهادهای دولتی و خصوصی فرانسوی تدارک دیده شده، بیش از داخل کشور به جهان خارج توجه دارد.مقامات فرانسوی باور دارند که می‌توان با تلاش بیشتر، جایگاه بین‌المللی زبان فرانسه را بهبود داد. حتی بر اساس پیش‌بینی برخی کارشناسان فرانسوی، می‌توان امیدوار بود که تا سال ٢٠٥٠ میلادی، زبان فرانسه در دنیا از انگلیسی "جلو بزند".به مناسبت هفتۀ زبان فرانسه به مدرسۀ آلیانس پاریس رفتیم. مدرسه‌ای که هر سال ده هزار مشتاق آموزش زبان فرانسه را به خود می‌پذیرد و با چند دانشجوی چینی، برزیلی، ایتالیایی، اوکراینی، هندی و... گفتگو کردیم...
برج ایفل، برج مون‌پارناس، انولید، کلیسای نتردام، پانتئون (آرامگاه بزرگان و مشاهیر فرانسه)، وقتی به شهر پاریس از ارتفاع بالا می نگرید این شهر دارای مناظر متعدد چشمگیر و زیبایی است. اما زیباییهای شهر پاریس تنها به بناهای تاریخی آن خلاصه نمی شود، کمی دورتر از این بناهای تاریخی، در حاشیه رودخانه سن، رودخانه‌ای که شرق پاریس را به غرب آن متصل می کند، باغی زیبا قرار دارد که با نام "باغ گیاهان"* Jardin des Plantes، شهرت دارد. این باغ یکی از هفت بخش از موزه ملی تاریخ طبیعی فرانسه است. باغ گیاهان پاریس با وسعتی در حدود ۲۶ هکتار، با انواع گوناگون گیاهی، در ابتدا مکانی برای انجام تحقیقات و مطالعات گیاهی بود که در طی دوران، به محلی، نه تنها برای مقاصد علمی برای تفریح و آشنایی عموم تبدیل شد. باغ گیاهان پاریس از حدود ۴۰۰ سال پیش و با دستور لویی سیزدهم تاسیس و درهای آن بر روی بازدیدکنندگان گشوده شد. تنوع گونه‌های گیاهی، رنگ‌ها، اشکال مختلف گل و گیاه از جمله مشخصات این باغ گیاهی تاریخی-تحقیقی است که طی قرن‌ها، همه روزه، میزبان دوستداران طبیعت، چه از میان اهالی پاریس و چه از میان گردشگران بوده است. باغ گیاهان پاریس، در کنار فعالیت‌های تحقیقی که از ده‌ها سال پیش از آن در این باغ دنبال می شد، پس از انقلاب فرانسه توسعه پیدا کرد. به هنگام بازدید از باغ گیاهان، تنها گونه‌های متنوع و رنگارنگ گیاهی نیست که موجب جذابیت این بازدید می شود بلکه با بازدید از این مکان، به اعماق زمان سفر می کنید: بعبارتی بازدید از باغ گیاهان پاریس، فرصتی است برای "سفر به اعماق زمان". در این شماره از گزارش هفتگی به باغ گیاهان پاریس می رویم، جایی که هم اکنون پذیرای نمایشگاه گل‌های ارکیده نیز هست. در نخستین مرحله، از گلخانه‌های این باغ گیاهی بازدید می کنیم. در این محل از انواع گیاهانی که باید به کشت رسیده و در معرض بازدید عموم قرار گیرند، نگاهداری می شود. گیاهانی که از گوشه و کنار جهان جمع‌آوری شده و به باغ گل و گیاه پاریس انتقال یافته‌اند. باغبان‌ها مشغول آماده ساختن گیاه "پاندانوس" برای انتقال از گلخانه به داخل باغ هستند. باغ گیاهان پاریس دارای چندین گلخانه است که از قرن هجدهم میلادی بر جای مانده اند اما در سال‌های اخیر این گلخانه‌ها بازسازی شده و با موازین امروزی هماهنگ شده اند. باغ گیاهان پاریس، مرکزی برای تحقیقات گیاهی باغ گیاهان پاریس در ابتدا برای تحقیقات به ویژه بر روی گیاهان طبی شناخته شده بود. هم اکنون نیز دانشجویان رشته‌های پزشکی و داروسازی برای شناخت و انجام تحقیقات به این مکان سر می زنند. اما دورتر از انواع گوناگون گیاهان، ساختمانی است که محل نگهداری گونه‌های خشک‌شده انواع مختلف گیاهان این باغ است البته ورود به این مکان برای عموم آزاد نیست و تدابیر شدید امنیتی در این مکان برقرار است. در این مکان با دقت و ظرافت نمونه‌های خشک شده دست‌کم ۶ میلیون گیاه برای انجام تحقیقات نگهداری می شوند. این نمونه‌ها در اختیار محققان برای انجام تحقیقات قرار می گیرند. به بازدیدمان از باغ گیاهان پاریس ادامه می دهیم و یکی از بخش های دیگر باغ گیاهان پاریس، در زیر باغ گیاهان است. وارد تونلی در زیر زمین می شویم که ریشه‌های گیاهان از سقف آن دیده می شوند، انواع جانورانی که در این تونل زیرزمینی دیده می شوند برای محققان و مطالعات آنها از اهمیت برخوردارند. این محل مکانی مناسب برای محققان و دانشجویان است که در زیر زمین، بدور از خورشید، بر روی جانوران زیر خاکی هم تحقیق کنند نمایشگاه هزار و یک ارکیده در این روزها و در آستانه فصل بهار، نمایشگاه گل‌های ارکیده در باغ گیاهان پاریس، برقرار است. گروه‌های مختلف از گردشگران، همچنین دانش‌آموزان از گوشه و کنار شهر پاریس و حومه این شهر، ضمن بازدید از این نمایشگاه زیبا، که پذیرای گونه‌های مختلف گل ارکیده هستند، از زیبایی‌های باغ گیاهان پاریس هم بهره مند شده و ساعتی را در میان گل‌ها و گیاهان می گذرانند. نمایشگاه گل‌های ارکیده موسوم به هزار و یک ارکیده، نخستین بار در قرن هفدهم و توسط گاستون دورلئان، برادر لوئی سیزدهم ایجاد شد و در ردیف مجموعه‌های سلطنتی جای گرفت. این نمایشگاه که شامل مجموعه ای از انواع کمیاب و نایاب گل های ارکیده است، حاصل فعالبت و تحقیقات سه قرن است. در این مجموعه گل های ارکیده، گونه های مختلف هنری و علمی بی نظیری از قرون هجده و نوزدهم میلادی گردآوری شده است. همچنین بازدیدکنندگان با تازه ترین روش های نگهداری این گیاه زینتی زیبا آشنا می شوند. محل های نمایش گل های ارکیده در نمایشگاه هزار و یک ارکیده با زیبایی چشمگیری آراسته شده است. موسیقی گوش‌نواز نیز در این نمایشگاه زیبا، آرامش خاطر بازدیدکنندگان را فراهم می کند.
کشاورزان فرانسه در ماههای گذشته اعتراض های گسترده و سراسری را علیه آنچه در اتحادیۀ اروپا "طرح کشاورزی مشترک" خوانده می شود، آغاز کرده اند. این اعتراض ها در واقع آزادی سازی قیمت ها یا غلبۀ منطق بازار بر تولیدات کشاورزی را نشانه گرفته اند. برای کنکاش در معنای این اعتراض ها به دیدار رهبران بزرگترین سندیکاهای کشاورزی فرانسه رفته ایم که امسال حضور چشمگیری در نمایشگاه بین المللی کشاورزی فرانسه داشتند که هر ساله در پاریس برگزار می شود و هر بار با استقبال دست کم ۶۰۰ هزار نفر روبرو می شود. "کریستین لامبر"، قائم مقام اول فدراسیون ملی سندیکاهای دامداران و کشاورزان فرانسه، که نخستین تشکل کشاورزی در این کشور است در مورد ابعاد این بحران و تلاش کشاورزان برای مهار آن از جمله گفته است که بحران جاری تا حدود زیادی بی سابقه است و همۀ بخش های کشاورزی فرانسه را از دامداری و تولید شیر و لبنیات گرفته تا کشت غلات دربرمی گیرد. عامل تعیین کنندۀ در پدیداری این بحران، به غیر از غلبۀ منطقۀ نئولیبرال بر سیاست های کشاورزی اروپا، بحران اقتصاد جهانی و همچنین سقوط بهای نفت است که باعث شده بسیاری از کشورها تولیدکنندۀ نفت توان خریداری فرآورده های کشاورزی فرانسه را در قیاس با گذشته از دست بدهند. به گفتۀ "کریستیان لامبر" صنعت کشاورزی احتیاج به سرمایه گذاری های مهم و درازمدت دارد و پشتیبانی دولت فرانسه از این سرمایه گذاری در دورۀ حاضر بسیار ضروری و عاجل است. "برنارد لن"، رییس "انجمن هماهنگ کنندۀ سندیکاهای روستاهای" فرانسه که دومین سندیکای کشاورزان این کشور به شمار می رود معتقد است که منطق بازار بزرگترین عامل بحران کنونی کشاورزی در فرانسه است :او می گوید : فرانسه یک کشور بزرگ کشاورزی است و نخستین مقصد جهانگردان است، زیرا مناطق زیبای روستایی این کشور را ساختار کشاورزی فرانسه شکل داده است. اجرای سیاست های کشاورزی اتحادیۀ اروپا تحت عنوان "طرح کشاورزی مشترک" اخراج و بیکاری گستردۀ کشاورزان را در پی داشته است، به طوری که طی دو دهۀ گذشته ۵۰ درصد کشاورزان فرانسه بیکار شده اند. هدف این سیاست صنعتی کردن مهارگسیختۀ کشاورزی و تطبیق آن با نیازهای بازارهای مالی جهانی بوده است. دولت فرانسه با تاخیری شش ماهه از عمق و دامنۀ بحران جاری کشاورزان این کشور آگاه شده است. تقریباً هیچ بخشی از کشاورزی فرانسه از بحران بی سابقۀ کنونی مصون نمانده است. سیاست آزادسازی فعالیت کشاورزی به تولید مازاد فرآورده های کشاورزی و سقوط قیمت ها منجر شده است. نظام سهمیه بندی ملغی شده و کشاورزی فرانسه در مقابل قانون بازار خلع سلاح و بی دفاع شده است. برای نمونه، هر هزار لیتر شیر که هزینۀ تولیدش به ۳۴۰ یورو می رسد، امروز به بهای ۲۷۰ یورو در بازار به فروش می رسد. این وضع قابل دوام نیست. در دفاع از کشاورزی فرانسه ما کشاورزان و تولیدکنندگان خواستار حمایت از فرآورده های فرانسوی در داخل کشور هستیم. تنها کمی بیش از ۸ درصد بهای فرآورده های غذایی نصیب کشاورزان می شود چیزی حدود ۹۲ درصد باقی ماندۀ بهای مواد غذایی به جاهای دیگری می رود. در این زنجیره، کشاورزان و مصرف کنندگان به یکسان در چنبرۀ قانون بازار قرار گرفته اند." "ژورژ بارونی"، رییس "کنفدراسیون کشاورزان فرانسه" و کارشناس مسائل اقلیمی در کمیسیون اروپا معتقد است که راه حل بحران کنونی کشاورزان فرانسه دوری جستن از کشاورزی صنعتی است : او می گوید : "در اصل چرخش کشاورزی فرانسه به سمت یک کشاورزی صنعتی منشاء بحران کنونی است. کشاورزی صنعتی اساساً از منطق قیمت های مبادلۀ مواد اولیه در بازار جهانی پیروی می کند. کشاورزی صنعتی به فراموشی بنیادهای سنتی کشاورزی یعنی تغذیه انسان منجر شده است. با صنعتی شدن کشاورزی تولید مواد غذایی به تولید مواد اولیه بدل گشته است. فراموش نکنیم که در بازار بورس از گوشت نه به عنوان مادۀ غذایی، بلکه همانند سنگ آهن، تحت عنوان مادۀ معدنی نام می برند. از این منظر، یک رابطۀ منطقی میان بازار جهانی، تولید جهانی و به تبع تغییرات دائمی قیمت های فرآورده های کشاورزی شکل گرفته است. وضعیت اقتصادی کشاورز در نتیجۀ صنعتی شدن کشاورزی بیش از پیش به همین تغییر و تحولات دائمی قیمت ها در بازار جهانی وابستگی پیدا کرده است. به این ترتیب، دیگر حکومت فرانسه تعیین کنندۀ سیاست های کشاورزی این کشور نیست. این اتحادیۀ اروپا است که در پیروی از سیاست های نئولیبرال اقتصاد جهانی سیاست های خود را به کشاورزان فرانسوی تحمیل می کند. مبادلۀ جهانی فی نفسه مبادلۀ نابرابر است. زیرا، فرآورده های مشابه در وضعیت های اقتصادی متفاوت تولید می شوند و همین تغییر و تحول دائمی قیمت ها را به دنبال دارد. کشاورزی لزوماً ارتباط تنگاتنگی با زمین و سرزمین و مناطق روستایی دارد و از میان رفتن کشاورزی به منزلۀ نابودی تدریجی همین مناطق است. بحران کشاورزی فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی نوک کوه یخ بحرانی است که کل کشاورزی جهانی را تحت تاثیر قرار داده است. در این بین تغییرات آب و هوا به بحران های حادی در جوامع تولیدکنندۀ مواد غذایی تبدیل شده اند. کشورهای خاورمیانه نظیر ایران و یا ترکیه شدیداً از تغییرات اقلیمی به ویژه از کمبود آب متاثر خواهند شد. اما، کمبود آب در کشاورزی سنتی که بر صدها سال عقلانیت و تجربه مبتنی است لزوماً به بحران منجر نمی شود. کمبود آب در کشاورزی صنعتی به مسئله تبدیل می شود، زیرا، کشاورزی صنعتی بر مصرف بی رویه آب و تولید برای بازارهای جهانی و نه بازارهای محلی استوار است."
رستوران "لا کلوزری دِ لیلا "* قدمتی ١٧٠ساله دارد و از سال ١٨٤٧، یعنی از اواسط قرن ۱۹ تا کنون همواره پاتوق هنرمندان و روشنفکران فرانسوی و خارجی بوده است. گر چه این رستوران و نیز پیانوبار مشهور آن، تنها پاتوق هنرمندان و روشنفکران پاریسی نیست، اما بدون شک یکی از پر حیثیت‌ترین و معتبرترین آنهاست. بی‌تردید از معدود کافه‌های پاریس که پاتوق چهره‌های هنری بین‌المللی بوده است. در یکی از خیابان‌های  شیک و پر رفت‌وآمد مناطق مرکزی پاریس که بلوار "مون پارناس" نام دارد، یک کافه رستوران قدیمی، شیک و احاطه شده در شاخه‌های پر برگ درختانی که اطراف آنرا محاصره کرده‌اند به چشم می خورد که "لا کلوزری دِ لیلا "* نام دارد؛ نامی که در سراسر جهان آشناست و بویژه اینکه با شنیدن آن، نام‌های بسیاری از روشنفکران پُرآوازه جهان در خاطره‌ها زنده می‌شود. غول‌های بزرگ نقاشی جهان همچون "پیکاسو"، "موُدیلیانی" و "پل سزان"، و نویسندگان معروف فرانسوی همچون "امیل زولا"، "ژان پل سارتر" و "فرانسواز ساگان" و بالاخره غول‌های ادبی و هنری آمریکا همچون "هنری میلر" و "ارنست همینگوی" همه مشتریان دائمی این کافه بوده‌اند. نام "ولادیمیر ایلیچ لنین" را هم بعنوان یک شخصیت بین‌المللی باید به لیست نام مشاهیر این کافه اضافه کرد. در گفتگوئی با علیرضا مناف زاده، تاریخ شناس مقیم پاریس، درباره تاریخچه این کافه رستوران پر حیثیت پاریسی گفتگو کرده‌ایم که شما را بشنیدن آن دعوت می‌کنیم. La Closerie des Lilas *
شهر مون مورانسی در ۱۵ کیلومتری شمال پاریس جایی است که ژان-ژاک روسو فیلسوف و اندیشمند معروف بین سال های ۱۷۵۶ و ۱۷۶۲ در آنجا زندگی کرده است. خانه کوچک او در روی تپه ای در نزدیکی مرکز این شهر قراردارد.خانه، مشرف به کلیسای قدیمی سن-مارتن است که در مرکز مون مورانسی قرار دارد. این خانه هم اکنون به یکی از موزه های ژان-ژاک روسو در فرانسه تبدیل شده است. ژان-ژاک روسو سه اثر معروف خود: ژولی، قرارداد اجتماعی و امیل را در دفتر کوچک و ساده خود که در منتهی علیه باغچه این خانه قرار دارد، نوشته است. گزارش این هفته از شهر مون مورانسی و خانه کوچک ژان-ژاک روسو شما را با روش ساده زندگی این اندیشمند و فیلسوف دوران اوج روشنگری فرانسه آشنا می کند.این گزارش، همچنین شما را با زندگی پر از فراز و نشیب او بیشتر آشنا می کند و روسو موسیقی دان، روسو اندیشمند و روسو خالق اثر ادبی ژولی را به شما معرفی می کند. با کلیک کردن بر روی تصویر بالا میتوانید گزارش کامل را گوش داده و ژان-ژاک روسو را بهتر بشناسید.
برای اولین بار زیورآلاتی که الزا تریوله، معشوقه لوئی آراگون، شاعر فرانسوی طی سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲ ساخته، در موزه "هنر، تاریخ و باستان‌شناسی شهر اورو" واقع در صد کیلومتری غرب پاریس، به نمایش در آمده است. برنامه "گزارش هفته" به این نمایشگاه اختصاص دارد و مدیر موزه شهر اورو در این باره نظر می‌دهد. این کارشناس میراث فرهنگی فرانسه می‌گوید آراگون زیورآلاتی را که توسط الزا تریوله ساخته می‌شد در چمدانی می‌گذاشت و برای فروش راهی خیابان‌های پاریس می‌شد.   آزیتا همپارتیان، مترجم و استاد زبان و ادبیات فرانسه نیز به شیوه کار الزا تریوله و دنیای مد در زمان او می‌پردازد.الزا تریوله خواهر همسر مایاکوفسکی بود و آثار بزرگان ادبیات روسیه مثل چخوف را به زبان فرانسه ترجمه کرد. او که همچنین رمان‌نویس زبردستی بود، نام خود را به عنوان اولین نویسنده زن برنده جایزه ادبی گنکور، در تاریخ ادبیات فرانسه ثبت کرده است. در برنامه این هفته، صدای خود الزا تریوله را می‌شنوید که از اولین دیدارش با آراگون می‌گوید. همچنین صدای لوئی آراگون که با وجود شهرت فوق‌العاده در دنیای ادبیات، به رمان‌نویسی تریوله حسادت می‌کرد. برای شنیدن گزارش این هفته روی تصویر بالا کلیک کنید
راننده‌های تاکسی‌ پاریس که از رقابت شرکت‌های نوظهور تاکسی‌رانی عاجز شده‌اند بار دیگر برای رساندن صدای خود به گوش مسئولان، در خیابان‌های شهر جمع شدند و یکی از میدان‌های بزرگ پاریس را به اشغال خود درآوردند...   نه تنها در فرانسه که در بسیاری دیگر از کشورهای جهان، شرکت‌های نوظهور تاکسی‌رانی با استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطی و اسمارتفون و اپلیکیشن‌های نسل جدید، بازار را برای تاکسی‌های سنتی تنگ کرده‌اند. اما مسئله تنها کاربرد فن‌آوری‌های جدید نیست. شرکت‌های جدید از مقررات و قوانینی که به دست و پای تاکسی‌های سنتی پیچیده آزادند.در پاریس، راننده‌های تاکسی از رقابت "ناعادلانه" و گاه غیرقانونی این شرکت‌های نوظهور سخت خشمگین‌اند.در فرانسه، یک رانندۀ تاکسی باید در آغاز کار پلاک تاکسی خود را به بهای گزاف بخرد. در واقع تاکسی سنتی در فرانسه دارای سرقفلی است.اما شرکت‌های جدید با پرهیز از تعریف حقوقی و قانونی "تاکسی"، به عنوان "اتوموبیل توریستی با راننده" و با خودروهای شخصی کار می‌کنند ودر نتیجه از خرید سرقفلی‌هایی که گاه به دویست‌هزار یورو می‌رسد بی‌نیازند... گزارش رادیویی را که از اعتصاب تاکسی‌های پاریس در میدان «پورت مایو» تهیه شده در فایل صوتی گوش کنید.
فرانسه هنوز در حال و هواى جشن هاى پايان سال و آغازين روزهاى سال نو است كه فصل حراج زمستانى آغاز مى شود. هرساله، نخستين چهارشنبه سال جديد، برابر است با نخستين روز از فصل حراج هاى زمستانى كه بطور معمول، حدود يك ماه بطول مى انجامد. البته در فرانسه، در سال، دو نوبت حراج زمستانى و تابستانى برگزار مى شود كه فصل حراج تابستانى هم از نخستين روزهاى فصل تابستان برگزار مى شود كه در تمامى اين مدت، پاريس و تمامى ديگر شهرهاى اين كشور شاهد تابلوهاى تخفيف حراج، از ١٠ تا ٧٠ درصد گاهى كمى بيشتر هستند. در هر فصل، حدود ۴ تا ۵ هفته متوالى، دوران حراجيها در فرانسه بطول مى انجامد كه در اين دوران، خريداران، شايد عادتهاى هميشگى خود را كنار گذاشته و به سمت خريد اشيا و لوازمى غيرمعمولتر از هميشه مى روند كه بطور معمول شكسته شدن نرخها مى تواند بر اين تغيير عادت تاثيرى جدى داشته باشد. داستان حراجی ها در فرانسه از سالهای ١٨۳٠، ١٨۵٠ آغاز شده است و معنای نام حراج در زبان فرانسه هم از یک واژه عامیانه به معنای یک تکه پارچه که به فروش نرسیده بوده، وارد زبان محاوره شده و تاکنون ماندگار شده است. خرید از حراجی‌های اینترنتی یکی از پدیده‌هایی که طی سالهای اخیر با آن روبرو هستیم، پدیده خرید اینترنتی و البته خرید از حراج‌های اینترنتی است و اینترنت که جهان پیرامون ما را با دگرگونی شگفت انگیزی روبرو ساخته، جهان اقتصاد را هم بی بهره نگذاشته است و بر اساس آمارهای اقتصادی هر روزه بر تعداد خریداران اینترنتی افزوده شده و این رشد همچنان با پیشرفت همراه است. تقریبا از هر ده تن از خریداران، ٧ نفر از حراج‌های اینترنتی هم خرید می کنند. بر اساس تازه ترین تحقیقات انجام شده از سوی یک موسسه بررسی علایق مشتری‌های فرانسوی که بنا بر درخواست فدراسیون تجارت الکترونیکی و خرید از راه دور انجام شده است، حدود ٧٠ درصد از افرادی که برای خرید در فصل حراجی‌ها آماده هستند، قصد داشتند که خریدهای خود را از طریق اینترنت انجام دهند. همین آمار نشان می دهد که زنان بیش از مردان تمایل به خرید از حراجی‌های اینترنتی دارند، یعنی ۶۳ درصد در برابر ۵۴ درصد و البته میانگین خرید از حراج‌های اینترنتی هم ١٨۴ یورو معادل حدود ٧٠٠ هزار تومان است. حراج و تورم نقش گرانی و تورم هم در خرید از حراجی‌ها بی تاثیر نیست و حدود ۶۵ درصد از خریداران اینترنتی می گویند امسال نمی توانند بودجه بیشتری از سال گذشته برای خرید از حراجی‌ها اختصاص دهند حتی ٢٢ درصد از پرسش شوندگان هم گفته بودند امسال بودجه خرید خود را نسبت به سال گذشته کاهش می دهند، ١۳ درصد هم گفته اند بودجه خریدشان در همان میزان سال گذشته باقی خواهد ماند. درمجموع، با توجه به کاهش میزان قدرت خرید در جامعه، طی دو سال گذشته، سبد خریدهای اینترنتی با سقوط دست کم ۲٠ یورو، حدود ٨٠ هزار تومان روبرو شده است. حراج و تلفن‌های هوشمند اگرچه پیش از این برای خریدهای اینترنتی، استفاده از کامییوترهای رومیزی و بزرگ خانگی، جایگاه نخست را به خود اختصاص داده بودند، در سال ٢٠١۶، تلفن‌های هوشمند (اسمارت‌فن) به ویژه در میان جوانان، جایگزین کامپیوتر، برای بهره بردن از خریدهای اینترنتی شدند. آمار فدراسیون تجارت الکترونیکی و خرید از راه دور نشان می دهد ۵۳ درصد از جوانان ١٨ تا ۲۴ سال و ۵۴ درصد از جوانان ۲۵ تا ۳۴ سال، استفاده از تلفن‌های هوشمند را برای خریدهای اینترنتی و حراجی‌ها پیش بینی کرده و استفاده نمودند. یادآوری می کنم که در نظرسنجی انجام شده هزار تن از خریداران کالاهای اینترنتی در فاصله سنی ١٨ تا ٧۴ سال مورد پرسش قرار گرفته‌اند. پوشاک در صدر فهرست فروش حراجی‌ها خرید پوشاک هم در اولویت خریدهای حراجی‌های اینترنتی قرار دارد. ۵۵ درصد از افراد می گویند کاهش قیمتها، عمده‌ترین عامل برای جلب توجه مشتری‌ها در حراجی‌ها، به ویژه حراجی‌های اینترنتی است. صرفه‌جویی در وقت، عامل مهم دیگر و دوری گزیدن از شلوغی‌های فروشگاه‌ها در روزهای حراج نیز از مهم‌ترین دلایل روی آوردن به خریدهای اینترنتی است. خرید از اینترنت، رضایت کارفرماها را هم به همراه دارد زیرا کارمندانشان را از استفاده از مرخصی برای سرزدن به فروشگاه‌ها در امان نگاه می دارد. حراج و مارک‌های گران‌قیمت یک نکته هم جالب توجه است فروشگاه‌های مارک‌های گران قیمت جهان، در فرانسه معمولا اجناس خود را بطور علنی و آشکار به حراج نمی گذارند زیرا این اجناس گران قیمت با کاهش شدید نرخ در حراجی‌ها روبرو می شود که خود ممکن است به فروش این اجناس حراج شده در بازار سیاه بیانجامد.
هما ناطق، تاریخنگار و پژوهندۀ بزرگ ایرانی در بیست و دوم دی ماه ۱۳۹۴ (اول ژانویه سال ۲۰۱۶) در روستای "آرو" در فرانسه چشم از جهان فروبست. بدون شک، بررسی ابعاد مختلف تلاش فکری و پژوهشی هما ناطق در عرصۀ تاریخ، فرهنگ، ادبیات و جامعه و سیاست در این مجال نمی گنجد و بدون شک، مقام علمی و انتقادی هما ناطق، جایگاه، میراث و دستاوردهای او در عرصۀ تاریخنگاری خود به موضوع کنکاش ها و پژوهش های نسل آتی بدل خواهند شد.   با این حال، برای اشاره به یکی دو مورد از ابعاد زندگی روشنفکری هما ناطق در تبعید به دیدار بهمن امینی ناشر آثار فارسی هما ناطق طی این دوره رفتیم. دیگر عاملی که موجب این دیدار و گفتگو شد آشنایی و همکاری خود بهمن امینی با نشریۀ سیاسی-نظری "زمان نو" در سال های ۱۹۸۰ است که در پیدایی و انتشار آن هما ناطق نقشی مهم داشت. بهمن امینی از جمله گفته است :آشنایی نزدیک من با هما ناطق در نخستین سال های ۱۳۶۰ و با انتشار نشریۀ "زمان نو" در پاریس آغاز می شود. همین آشنایی است که بعداً زمینۀ همکاری و دوستی بیشتر مرا با خانم ناطق اینبار به عنوان ناشر آثار وی فراهم کرد. پیش از خلق این آثار، هما ناطق در آغاز دورۀ تبعید نویسندۀ مقالات بسیار مهم و تک نگاری های بکر و بی سابقۀ پژوهشی بود که پاره ای از آنها در نشریۀ "زمان نو" و برخی دیگر از آنها در دیگر نشریات آن دوره به ویژه نشریۀ "الفباء" (به سردبیری زنده یاد غلامحسین ساعدی) و همچنین نشریۀ "دبیره" منتشر شدند که به کوشش خود خانم ناطق و رهام اشه پس از توقف "زمان نو" انتشار یافت. اگر چه در این مقالات گاه خانم ناطق به برخی پژوهش هایی که در دست تهیه و انجام داشت اشاراتی می کرد، اما، تقریباً همۀ این مقالات موجودیت مستقل و منحصر بفردی داشتند. برای نمونه، یکی از این مقالات که (بر اساس اسناد به جا مانده از زنده یاد مصطفی شعاعیان) در نشریۀ "آرش" به چاپ رسید به تاریخ جنبش دانشجویی اختصاص دارد. بعد از "زمان نو" هما ناطق و آقای رهام اشه نشریۀ "دبیره" را طی چند سال متوالی منتشر کردند که مجله ای وزین و علمی در حیطۀ تاریخ و فرهنگ ایران بود. مشکلات تبعید و به ویژه پیشرفت پژوهش های تاریخی خانم هما ناطق به توقف انتشار "دبیره" منجر شد. در این دوره از تبعید (دورۀ دوم) خانم ناطق چهار کتاب مهم پژوهشی توسط "انتشارات خاوران" منتشر کرد، هر چند کتاب "کارنامه و زمانۀ میرزا رضا کرمانی" در همین دوره توسط یک مؤسسۀ دیگر به چاپ رسید. با این حال، "انتشارات خاوران" چهار اثر مهم خانم ناطق را منتشر ساخت از جمله "ایران در راهیابی فرهنگی" که اولین اثر مهم منتشر شدۀ خانم ناطق در خارج است که ابتدا با سرمایه خود او توسط مؤسسۀ "پیام" چاپ شد و سپس با سرمایه "انتشارات خاوران" تجدید چاپ و منتشر شد. در این کتاب هما ناطق بر پایۀ اسناد تازه ای که به دست آورده بود دورۀ محمدشاه قاجار و صدرات میرزا آقاسی را از نو بررسی می کند و نشان می دهد که چرا نگاه تاریخی نسبت به این دوره – که یک دورۀ مهم شکوفایی فرهنگی و مدارای دینی است – رویهمرفته اشتباه بوده است.کتاب دومی که من از خانم هما ناطق در خارج منتشر کردم، اثری است که او بر اساس اسناد امین الضرب و با عنوان "بازرگانان در دادوستد با بانک شاهی و رژی تنباکو" منتشر کرد. این کتاب تلاش های بورژوازی نوپای ملی ایران را برای موجودیت یافتن و همچنین اقدامات قدرت های خارجی (روسیه و انگلیس) و دستیاران داخلی شان، یعنی دربار فاسد قاجار و روحانیت شیعه را برای نابود کردن این بورژوازی نشان می دهد. برای نوشتن این اثر –همانند دیگر آثارش – خانم هما ناطق همۀ اسناد تاریخی در دسترس را می دید و واکاوی می کرد. هنگامی که خانم ناطق کتاب "کارنامۀ فرهنگی فرنگی ایران" را می نوشت پس از بررسی موشکافانۀ اسناد دست اول نیکلا (کنسول فرانسه در تبریز در دورۀ نهضت مشروطیت) به نقش "آلیانس فرانسه" یا مدارس فرانسوی در بسط و توسعۀ زبان و فرهنگ تجدد در ایران پی می برد. خود خانم ناطق روایت می کرد که برای تحقیق در این زمینه به "انستیتو کاتولیک فرانسه" مراجعه می کند و برغم مخالت های اولیه مسئولان این نهاد عاقبت پس از سماجت ها و پی گیری های فراوان به اتاق و میز کوچکی در این انستیتو برای بررسی اسناد دست اول دست می یابد. خانم ناطق، هفته ها و ماهها از این اسناد تا مرز فلج شدن از ناحیۀ دست رونویسی کرد و بر پایۀ این اسناد در اثری جداگانه نشان داد که چگونه صد، صد و پنجاه سال پیش ایران و روشنفکران ایرانی آن زمان می کوشیدند وارد دنیای جدید بشوند، در حالی که با مخالفت و دشمنی روحانیت روبرو می شدند که این تلاش را تهدیدی علیه موجودیت خود می دانست. اثر آخری که من از خانم ناطق منتشر کردم به حافظ و موسیقی اختصاص دارد. هما ناطق تنها یک موّرخ بزرگ نبود، او ادیب و نویسنده ای مهم نیز بود و به همین دلیل حافظ را بسیار خوب می شناخت و دوست می داشت و با موسیقی نیز آشنایی عمیق داشت. در کتاب "بزم حافظ خوشخوان" هما ناطق کوشید تا نشان بدهد که بسیاری از ابیات و غزل های حافظ نشان دهندۀ آشنایی و تسلط او بر دستگاه های آوازی ایران در آن دوره است. من شاهد بودم که برای این تحقیق خانم ناطق نسخه های مختلف دیوان حافظ را گاه به بهای گزاف تهیه می کرد، زیرا می خواست سخنانش همواره مستند بمانند…
صبح چهارشنبه هفتم ژانویه ۲۰۱۵ ساعت یازده و نیم پاریس صدای گلوله هایی را شنید که اعضای تحریریه یک نشریه طنز را نشانه گرفته بودند. برادران کواشی آن روز دست‌کم ۵۰ گلوله از کلاشنیکف‌های‌شان شلیک کردند و بعد فریاد زدند: "الله اکبر" صدای "ما انتقام پیامبرمان را گرفتیم" که برخاست؛ اعضای تحریریه هفته‌نامه شارلی ابدو یا هدف گلوله شده و به زمین افتاده بودند یا از ترس در جایی پناه گرفته بودند. لوران سوریسو، سردبیر این هفته‌نامه که خود در این حادثه از ناحیه شانه زخمی شد، درباره آن روز چنین می گوید:"فقط طی سه دقیقه ۶۰ تیر شلیک شد. بعد از آن سکوتی مرگ‌آور حاکم شد. زیر میز گوش تیز کردم تا صدای ناله‌ای یا آهی بشنوم. سکوت بود و سکوت. آن موقع دریافتم که همکارانم جان سپرده‌اند." سکوتی که حاصلش مرگ ۱۲ نفر و زخمی شدن ۱۰ نفر دیگر از حاضران در دفتر شارلی هبدو بود. سکوتی که حاصل حمله "ایدئولوژی" به "آزادی بیان" بود. هرچند این سکوت چندان نپائید. یک هفته بعد هفته‌نامه شارلی هبدو منتشر شد در حالی که روی جلد آن باز هم تصویر محمد، پیامبر مسلمانان بود. و حالا در سالگرد کشتار شارلی هبدو این نشریه با تیراژ یک میلیون نسخه منتشر شد.  روی جلد این شماره تصویری تمثیلی از خدا می‌بینید، کلاشنیکف به کمر بسته، با لکه‌های خون بر آستین در حال دویدن است. کنار تصویر، این جمله را می‌بینیم: "یک سال بعد، قاتل همچنان فراری است." به نظر می‌رسد منظور طراحی این کاریکاتور این باشد که قاتل اصلی، نه فقط آن دو نفر بلکه مذهب است. سرمقاله را هم سردبیر نشریه نوشته. در این مطلب درباره "متعصبانی می‌خوانیم که قرآن آنها را وادار به انجام کارهای احمقانه می‌کند" و اینکه "شارلی هبدو جرات کرده به مذهب بخندد و برای همین هم مذهبی‌ها آن را تحمل نکردند." هرچند به عقیده نویسنده "حمله کنندگان به شارلی هبدو در نهایت موفق نبودند." در لیست نویسندگان این شماره نام برخی روشنفکران فرانسوی و خارجی از جمله ابراهیم مالوف، ایزابل آجانی و تسلیمه نسرین هم دیده می‌شود:  امروز شارلی هبدو در یک میلیون نسخه منتشر شد. تا پیش از ترور، تیراژ آن، گاه به 50 هزار تا نمی‌رسید. جای تحریریه آن هم عوض شده، دیگر در محل قبلی جلسه‌ای برگزار نمی‌شود.اما در یک سال گذشته اتفاقات دیگری هم در این نشریه رخ داده. شهلا شفیق، نویسنده و اسلام‌شناس درباره تغییرات یک سال گذشته این نشریه می گوید که در تحریریه شارلی هبدو همواره بحث هایی وجود داشته اما مشکل آفرین نبوده است. به گفته وی شارلی هبدو در یک سال گذشته و با وجود کشتاری که صورت گرفت، همواره رویکرد "انتقادی" خود را حفظ کرده، اما بیش از آنکه مذهب را نشانه بگیرد؛ سیاست را مورد انتقاد قرار داده است.
تعدادی از مهاجران که در میان آنان افغان‌ها هم حضور دارند، میدان "جمهوری"* پاریس را اشغال کرده و شب‌ها در این میدان می‌خوابیدند که توسط پلیس از این میدان اخراج شدند؛ ولی هنوز، مهاجران و فرانسویان پشتیبان آنان، در این مکان دست به تظاهرات میزنند و خواهان بهبود وضع زندگی پناهجویان هستند. در آغاز گزارش این هفته، تعدادی از مهاجرین افغان از شرایط زندگی خود و از اینکه به آنان کمک‌های لازم نمیشود شکایت میکنند؛ آنان همچنان توضیح میدهند که چگونه پلیس بار دیگر صبح چهارشنبه ٣٠ دسامبر، آنان را از میدان "جمهوری"* اخراج کرد. در خلال این گفتگو، متوجه میشویم که اشغال میدان "جمهوری" توسط این مهاجران، نوعی اعتراض بوده است؛ یعنی آنان با اشغال این میدان که در یکی از مراکز پاریس قرار دارد، میخواستند توجه مردم را به وضع خود جلب کنند. ولی گل، نور آقا و زدران را در نزدیکی یکی از پارک‌های پاریس که محل تجمع افغان‌های مهاجر است، ملاقات میکنم. آنان در بارۀ وضع زندگی مهاجران صحبت میکنند و خواهان ازدیاد کمک‌های حکومت میشوند. خبر میرسد که شب، بار دیگر تظاهرات است. به میدان "جمهوری" میروم و با وجود حالت اضطراری که یکی از خواص آن ممنوع شدن تجمع و تظاهرات است، پلیس از این تجمع جلوگیری نمی‌کند و تعدادی از فرانسوی‌ها هم در کنار مهاجران شعار همبستگی می‌دهند. در این تظاهرات، "حسنیه انوری" هم حاضر است. حسنیه انوری یکی از افغان‌های نزدیک به مهاجران است، او با سازمان‌های خیریۀ فرانسوی کار میکند و از اوضاع مهاجران و شرایط پناهجویی خوب با خبر است؛ او میگوید قبل از اینکه جواب قبولی یا رد درخواست‌کنندگان پناهندگی به آنان داده شود، یک کارت هویت موقت دریافت می کنند که با این کارت آنان میتوانند از بعضی از کمک‌ها استفاده کنند، ولی برای اینکه واقعاً وارد بازار کار و زندگی اجتماعی شوند باید منتظر بمانند تا درخواست پناهندگی آنان قبول شود. Place de la République *
هرسال، ٤هفته مانده به عید نوئل یا کریسمس، شهرهای مختلف دنیا رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرند. در برخی شهرها بازاهای نوئل برپا می‌شود و مردم با نوشیدن شراب داغ به استقبال جشن نوئل می‌روند. شهر پاریس نیز همچون دیگر شهرهای اروپایی این روزها آماده شده برای استقبال از جشن میلاد مسیح. بیشتر نقاط شهر را آذین بسته‌اند و تقریباً از اوائل ماه دسامبر برنامه‌های شاد و مختلفی در سراسر شهر برپاست. اما این ویژگی مختص پاریس نیست و تقریباً در بیشتر شهرهای دارای تقویم میلادی وجود دارد. اما "پاریس" با دیگر شهرها متفاوت است. در دو سوی خیابان "شانزه‌لیزه"، درختان چراغانی شده و بازارهای نوئل برپاست؛ بازاری با حدود 100 کلبه چوبی کوچک که در آنها می‌توان خوراکی‌های ویژه نوئل را خورد، شراب داغ نوشید و هدیه خرید. اما نوئل امسال در پاریس، به دلیل دیگری هم با دیگر شهرها متفاوت است. حملات انتحاری ماه گذشته در پاریس که باعث کشته شدن تقریباً 130 نفر از شهروندان فرانسوی شد، بر فضای روزهای پایان سال هم تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر بازارهای نوئل مختص خیابان "شانزه‌لیزه" نیست. نه تنها در دیگر مناطق پاریس و حومه آن، بلکه در شهرهای دیگر نیز نمونه‌های مشابه کوچک و بزرگ دیده می‌شود. هرچند سابقه این بازارها به بازارهای نوئل آلمان در قرن شانزدهم برمی‌گردد، اما در فرانسه نیز اکنون بازارهای نوئل شناخته شده و معروفی در هفته‌های پایانی سال برگزار می‌شود. بازارچه‌های نوئلی که در شهر "استراسبورگ" و از تاریخ 27 نوامبر تا 31 دسامبر برپاست، از معروف‌ترین بازارهای فرانسه است؛ حدود 300 کلبه زمستانی در اطراف کلیسای بزرگ شهر که عمر آن به هزار سال می‌رسد، برپا می‌شود.تعداد بازدیدکنندگان این بازار سالانه 2 میلیون نفر برآورد می‌شود که می‌توانند محصولات دست‌ساز محلی را هم ببینند و اگر خواستند بخرند. در منطقه "کولمار" نیز پنج بازارچه نوئل مختلف برپا می‌شود که علاوه بر محصولات همیشگی، وسایل چوبی و بازیچه‌های کودکان در این بازارها معروف است. از دیگر بازارهای نوئل می‌توان به بازار Mulhouse، Reims، Sarlat، Rennes، Montbeliard، Metz و Bethune اشاره کرد.بازار شهر Sarlat از جمله بازارهای دیدنی در ایام نوئل است که به دلیل ساختمان‌های قرون وسطائی این شهر طرفداران بسیار دارد.
با وجودی که تاجیکستان سهم بسیار ناچیزی در گسیل گازهای گلخانه ای و گرمایش زمین دارد، آثار زیان بار گرمایش زمین، چالش های عمده ای برای این سرزمین ایجاد کرده است. تاجیکستان به عنوان یکی از کشورهای جهان که از سوی برنامه نمونه سازمان ملل برای بررسی تعادل زیست-محیطی برگزیده شده، بیش از ٩٠ درصد انرژی مصرفی خود را از منابع سدهای آبی تأمین می کند، و میزان گسیل گازهای گلخانه ای آن ۸٠ برابر کمتر از میزان گسیل گازهای گلخانه ای درکشوری مانند ایران است. تاجیکستان در قلب آسیای میانه، سرزمینی کوهستانی و پر آب است، 93 درصد آن راکوهستانهای بلند رشته کوه های تیان شان، حصار و پامیر پوشانده و نزدیک به 50 درصد آن در بلندی بیش از 3 هزار متر از سطح دریا قرار گرفته است. تاجیکستان دارای منابع آب فراوان است. بیش از 60 درصد منابع آب شیرین آسیای مرکزی که از یخچالهای طبیعی این منطقه سرچشمه میگیرند، در این اقلیم قرار دارند. 947 رودخانه بزرگ و کوچک تاجیکستان، از جمله سیر دریا، آمو دریا و زرافشان با بیش از 28 هزار کیلومتر طول، سرزمینی به وسعت 143 هزار کیلو متر مربع را آ بیاری می کنند و شرایط بسیار مساعدی برای کشاورزی و دامپروری در این سرزمین فراهم می کنند. وجود یخچالهای بزرگ طبیعی در کوهستان های این اقلیم و همچنین، وجود رودخانه های فراون به تاجیکستان اجازه داده تا با توسعه سد های آبی ، بیش از 90 در صد انرژی مورد نیاز خود را تأمین کند. میزان گسیل گازهای گلخانه ای این اقلیم که از نظر مقدار کل و مقدار سرانه، یکی از کمترین مقادیر گسیل اینگونه گازها در بین 195 کشور جهان است. مقدار گسیل گازهای گلخانه ای تاجیکستان که در سند معروف به "آی ان دی سی" این کشور به نشست تغییرات آب و هوایی پاریس ارائه شده، در حدود 0.02 در صد است. در مقام مقایسه، میزان گسیل گازهای گلخانه ای تاجیکستان 80 برابر کمتر از میزان گسیل این گازها در ایران است. این در حالی است که جمعیت تاجیکستان هم اکنون از مرز 8 میلیون تن گذشته است. با وجودی که تاجیکستان کمترین سهم را در جهان در گسیل گازهای گلخانه ای و گرمایش زمین دارد، اما، این اقلیم از آثار زیان بار آن در امان نبوده است. در سال های اخیر پدیده هایی همچون بادهای غبار آلود، موسوم به چنگ افغان، ذوب شدن شدید یخچال ها و آلودگی یخ ها بر اثر این غبارها، خیزش زمین، سیل های متعدد و کاهش شدید آب دریاچه های مصنوعی پشت سدها در فصول گرما، اقلیم تاجیکستان را با چالش های بزرگ تغییرات آب و هوایی روبرو ساخته است. شریف همدم پور سردبیر روزنامه تاجیکستان، پدیده های نو ظهور آب و هوایی در این کشور را محصول عوامل بیرونی سیاسی کشورهای آسیای مرکزی، خصوصاً ازبکستان میداند. او به کارشکنی های ازبکستان در خصوص اتمام کار ساختمان بزرگ ترین سد آبی تاجیکستان، یعنی سد "راغون" اشاره می کند. شریف همدم پور میگوید، در فقدان به کارگیری این سد، تاجیکستان ناگزیر از استفاده از نیروگاه های حراراتی است که با زغال سنگ( به زبان فارسی تاجیکی، انگِشت) کار می کنند.استفاده از نیرو گاههای حرارتی زغال سنگ موجب آسیب های زیست-محیطی شده و خصوصاً بر روی یخچال های طبیعی این اقلیم تأثیرات منفی دارد... تاجیکستان که از نظر میزان در آمد سرانه، یکی از کشورهای کم درآمد جهان محسوب میشود، کشوری که برای بیرون آمدن از فقر، نیاز به توسعه اقتصادی دارد. زمینه های این توسعه با پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی آماده شده است. سرزمین تاجیکستان همچنین عوامل بالقوه زیادی از نقطه نظر اقلیمی و معادن برای توسعه اقتصادی بهینه دارد. روند توسعه اقتصادی میتواند در زمینه های کشاورزی، دامپروری، معدن، صنعت و بخش سرویس انجام پذیرد. این توسعه در یک افق 15 ساله نیازمند افزایش شدید منابع انرژی است. توسعه اقتصادی تاجیکستان، ضرورت دوبرابر شدن منابع تأمین انرژی این کشور را اجتناب ناپذیر می کند. در همین حال، دولت تاجیکستان در سند "آی ان دی سی" که در نشست پاریس ارائه شده است، استراتژی توسعه انرژی های پاکیزه و پایدار را برگزیده است.تاجیکستان چگونه میتواند انرژی مورد نیاز خود را تأمین کند؟ منابع مالی تأمین توسعه انرژی را چگونه فراهم خواهد کرد؟ شریف همدم پور میگوید، توسعه در زمینه های مختلف اقتصادی در تاجیکستان به دلیل توسعه منابع انرژی کند پیش میرود. او دوباره بر نقش مخرب کشور ازبکستان در این زمینه تأکید می کند. شریف همدم پور میگوید با توجه به اینکه 85 درصد کار نیروگاه آبی "راغون" تمام شده، اما به دلیل مشکلاتی که ازبکستان همواره ایجاد می کند، کار پایان دادن به این نیروگاه بزرگ با مشکل روبرو شده است. او میگوید، با تکمیل کار نیروگاه راغون، تاجیکستان نه تنها انرژی مورد نیاز خود را برای توسعه اقتصادی تأمین می کند، بلکه میتواند در کوتاه مدت برق مازاد بر مصرف خود را به کشورهای همسایه صادر کند...
این هفته در یکی از شهرهای حومۀ پاریس که "کِرِتی"* نام دارد، به سراغ کتابخانه کوچکی رفته‌ایم که به همه ایرانیان فرهیخته‌ای تعلق دارد که دست روزگار آنان را در کلان شهر پاریس ساکن کرده است. سالنی تمیز، پر نور، گرم و بی‌تشریفات با مسئولانی خونگرم و مهربان و دیوارهای بلندی که با هزاران کتاب فارسی تزئین شده‌اند. این کتابخانه به همت "انجمن فرهنگی ایرانیان فرانسه" پایه‌ریزی شده و سال‌های زیادی است که به جمع آوری کتاب و توزیع آن میان علاقه‌مندان اشتغال دارد.با اطمینان می توان این کتابخانه را مردم‌نهاد نامید، چرا که همه ثروت معنوی‌اش را ایرانیان به آن بخشیده اند و این مرکز فرهنگی گنجینه خویش را با دست و دلبازی میان جویندگان خرد و فرهنگ و هنر توزیع می کند. روزی که با مسئولان کتابخانه قرار گذاشتم، تا بسراغشان بروم چهار نفر از کارکنان و فعالان این نهاد مدنی با مهربانی مرا در میان خود پذیرفتند. در این نشست بود که "کیانوش سیگارودی" از فعالان باسابقه انجمن، درباره تاریخچه انجمن توضیحاتی داد و گفت محلی که هم اکنون این کتابخانه یکی از سالن‌های آن است، حدود ٢٠سال پیش از طرف شهرداری شهر "کرتی" در اختیار این انجمن قرار گرفته و انجمن بطور ماهانه اجاره آن را می‌پردازد. او می گوید در تمام این سال‌ها این انجمن جشن های نوروز، یلدا و مهرگان را برپا کرده و تمرکز فعالیت‌هایش بر مسائل فرهنگی و اجتماعی است. در این جلسه "فرهمند رکنی"، درباره محل جمع آوری کتاب‌های این کتابخانه توضیح می‌دهد که همه آنها هدیه ایرانیانی است که کتاب‌های خود را تقدیم انجمن کرده اند. او برای مثال از زنده یاد رضا مرزبان و نیز زنده یاد سروژ استپانیان یاد می کند که کتاب‌هایشان را همچون میراثی معنوی به کتابخانه هدیه کرده‌اند. "ابراهیم مکی"، نمایش نامه نویس صاحب‌نام مقیم پاریس مسئول کتاب‌های ادبی و هنری این کتابخانه است. او در این گفتگو درباره انواع کتاب‌های ادبی و بویژه نمایشنامه‌ها، سناریوها و آثار هنری، تآتری و ادبی موجود در این کتابخانه صحبت کرد. "فوآد روستائی" نیز یکی دیگر از فعالان کتابخانه ایرانیان در شهر "کرتی" است که در این گفتگوی چند جانبه شرکت داشت. او در این بحث‌ها درباره ایرانیانی توضیح می دهد که معمولاً برای استفاده از متون فارسی به کتابخانه مراجعه می‌کنند. او از جمله به نویسندگان، هنرمندان، پژوهشگران و نیز علاقمندان به ادبیات کلاسیک ایرانی و نیز کسانی که نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی ایران معاصر کنجکاوی دارند و سرانجام به دانشجویانی اشاره می‌کند که در هنگام تحصیل در دانشگاه‌های فرانسه به متون فارسی نیاز پیدا می‌کنند. فوآد روستائی در پایان به نکته‌ای اشاره می‌کند که اگر رنگ واقعیت بخود بگیرد شاید چندان هم خوشایند نباشد؛ او می‌گوید بنظر می‌رسد که نسل‌های دوم و سوم از مهاجران ایرانی دیگر قادر به استفاده از متون فارسی نباشند و در نتیجه شاید ما آخرین کسانی باشیم که از کتابخانه فارسی استفاده می‌کنیم. Créteil *
ولایت هرات در غرب افغانستان، در این سال‌ها به دلیل افزایش حرارت زمین و تغییرات اقلیمی آسیب زیادی دیده است. شماری از باشندگان این ولایت میگویند، آلودگی هوای این شهر بیشتر تأثیرات فعالیت‌های صنعتی کشورهای همجوار بخصوص کشور ایران می‌باشد. گرمایش زمین، پدیده ای است که امروز به یک چالش بزرگ جهانی تبدیل گردیده و زندگی انسان‌ها را در سراسر جهان شدیداً تهدید می نماید. ولایت هرات یکی از ولایت‌های اقتصادی افغانستان است که در غرب این کشور موقعیت دارد و با کشور ایران هم مرز می باشد.شماری از باشندگان ولایت هرات از افزایش روز افزون حرارت زمین و تأثیرات منفی آن بالای محیط زیست و زندگی بشر شدیداً ابراز نگرانی می کنند.آنها می گویند که هرچند هرات یک شهر صنعتی نیست اما فعالیت صنعتی کشورهای همجوار هرات بخصوص کشور ایران تأثیرات منفی بر وضعیت آب و هوا این ولایت گذاشته است. در همین حال، مسئولان ریاست حفاظت از محیط زیست ولایت هرات گفتند، موضوع گرمایش زمین یک بحث جهانی است و به نقطه خاص از جغرافیا بستگی ندارد. افغانستان بخاطری نداشتن فعالیت گسترده صنعتی و تولید گازهای گلخانه ای در تغییرات اقلیمی سهم بسیار پایین دارد. "حامد الهام"، مسئول ارتباطات ریاست حفاظت از محیط زیست هرات میگوید، افغانستان کشور صنعتی نیست و کارخانه‌های گسترده ای ندارد تا مواد سوختی فسیلی بیشتر استفاده کند، اما حوادث طبیعی که ناشی از گرمایش زمین بوجود آمده سبب متأثر شدن وضعیت آب و هوای ولایت هرات گردیده است. از ریاست حفاظت از محیط زیست ولایت هرات پرسیدم، کدام مکانیزم منظم وجود دارد که فعالیت کارنخانه‌های صنعتی در ولایت هرات تحت مدیریت و کنترل قرار داشته باشد تا از افزایش روز افزون گرمای زمین و تغییرات اقلیمی جلوگیری گردد؟از سوی دیگر، "فقیراحمد بیانگر" رییس زراعت، آبیاری و مالداری ولایت هرات، از افزایش روز افزون حرارت زمین و تأثیرات مضر آن بالای محیط زیست ابراز نگرانی کرده گفت که اول افزایش حرارت زمین و تغییرات اقلیمی تأثیر اساسی به زراعت دارد. هرچند افغانستان نقش زیاد به تولید گازهای گلخانه ای ندارد اما بصورت عموم محصولات زراعتی آن آسیب می بیند.بیانگر افزود، ریاست زراعت ولایت هرات در قالب برنامه‌های تحقیقاتی محصولات زراعتی این ولایت را تحت نظارت دارد تا این محصولات بر اثر گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی آسیب بیشتر نبینند. "عبدالحمید مبارز حمیدی"، رییس مبارزه با حوادث طبیعی ولایت هرات گفت، با توجه به پیشینه اقلیمی ولایت هرات، در این سال ها این ولایت گرم تر شده است و تغییرات اقلیمی در هرات تأثیرات منفی در بخش های بهداشتی، کشاورزی و محیط زیست نیز گذاشته است.شماری از کارشناساس اقلیمی فعالیت انسان‌ها و تولید گازهای گلخانه‌ای را عامل اصلی تغییرات اقلیمی معرفی می‌کنند؛ آنها می گویند آنچه که امروز از افزایش گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی یاد میگردد انسان نقش مؤثری را در این زمینه داشته است. "غلام سخی احسانی"، استاد دانشگاه می گوید، هرچند افغانستان کشور صنعتی نیست اما به دلیل موقعیت همجواری با کشورهای صنعتی در حوزه واحد جغرافیایی اثرات منفی را متحمل می شود.احسانی افزود، هرات یک ولایت مرزی است و کالا های خارجی بخصوص ماشین آلات که وارد افغانستان می گردند باید به صورت جدی مورد دقت و بررسی قرار گیرند تا از ورود وسایل فرسوده و دسته دوم جلوگیری گردد.بر اساس گزارش ها، حرارت زمین در حال حاضر یک درجه سانتیگراد بالاتر رفته است. اگرهمه کشورها به تعهدات‌شان در زمینه کاهش گازهای مضر گلخانه‌ای وفادار بمانند و عمل کنند، حرارت زمین ۲/۷ درجه سانتیگراد بالاخواهد رفت، اما اگر روند فعلی ادامه یابد و تشدید شود، حرارت زمین به ۶ درجه سانتیگراد هم خواهد رسید. سؤال اساسی آن است آیا کنفراس تغییرات اقلیمی پاریس در راستای مبارزه با گرمایش زمین مؤثر خواهد بود؟ آیا کنفرانس پاریس در تاریخ به عنوان نخستین گام جدی بشر برای نجات خودش ثبت خواهد شد یا خیر؟ پاسخ این پرسش ها را می‌توان در گذر زمان جستجو کرد.
در حالی که نشست جهانی تغییرات اقلیمی تا چند روز دیگر در پاریس برگزار می‌شود و در آن هیأتی از ایران نیز حضور خواهد داشت، توجه‌ها به نقش ایران در گرمتر شدن زمین جلب شده است. چین و آمریکا به ترتیب بیشترین سهم را در تولید گازهای گلخانه‌ای جهان دارند، اما بر اساس گزارش‌ها، ایران با وجود تولید پائین ناخالص ملی، گاز گلخانه‌ای زیادی تولید می‌کند. در حالی که بنا بر گزارش بانک تجارت جهانی، رتبه تولید ناخالص ملی ایران در میان کشورهای جهان در سال گذشته میلادی، بیست و چهارم بوده، اما این کشور رتبه هشتم را در تولید گازهای گلخانه‌ای داراست. بهلول علیجانی، استاد اقلیم‌شناسی دانشگاه خوارزمی تهران در گفت‌وگو با بخش فارسی رادیو بین‌المللی فرانسه، با توضیح درباره معنای تغییرات اقلیمی یا دگرگونی‌های آب‌وهوایی، می‌گوید که تغییرات اقلیمی یک پدیده جهانی است، اما راه حل آن یک موضوع بومی و منطقه ای است. وی با بیان این که پدیده گرم شدن زمین در کشورهای مختلف نشانه‌های گوناگونی از خود بروز می‌دهد، شیوه‌های محاسبه تأثیرات اقلیمی را نیز متنوع می‌داند. به گفته بهلول علیجانی، تغییر اقلیم مادر خطرهاست. به گونه‌ای که برخی از اقلیم‌شناسان معتقدند این تغییرات آب و هوایی خطر وقوع زلزله را از آن میزان که اکنون ساکنان ایران را تهدید می‌کند بیشتر خواهد کرد. با وجود خطرات بزرگ تغییرات اقلیمی در جهان و ایران، افکار عمومی و مسؤولان توجه چندانی به این خطرات ندارند و باید دید که حکومت و مردم ایران طی سال‌های آینده چگونه به تعهدات خود در این زمینه عمل می‌کنند.
نخستین واکنش و حس عمومی در قبال رویدادهای تروریستی سیزدهم نوامبر در پاریس بهت و ناباوری عمومی بود. این رویدادها به یک معنا در کل تاریخ مُدرن فرانسه بی سابقه بوده اند : در عرض چند دقیقه ۱۳۰ تن از شهروندان غالباً جوان این کشور در نتیجۀ عملیات تروریستی عده ای که خود را "مجاهد فی سبیل الله" می نامند کشته و صدها تن دیگر زخمی شدند. اما، در نتیجۀ این جنایات هزاران خانواده در یک چشم برهم زدن داغدار و عزادار شدند و درهم شکستند و کل یک کشور در ماتم فرو رفت.   ساعاتی پس از رویدادهای سیزدهم نوامبر به سالن کنسرت "بتکلان" در محلۀ یازدهم پاریس رفتم : جایی که سوءقصدکنندگان جمعیت انبوه و جوانی را به رگبار بسته و بیشترین شمار قربانیان را آفریده بودند.دسته های بزرگ مردم در سکوت به محل حادثه می آمدند و در حالی که اشک از گونه های شان جاری و غمی بزرگ بر چهره های شان سایه انداخته بود به یاد جانباختگان حادثه گاه شمعی برمی افروختند و گاه شاخه گلی بر زمین می نهادند و سپس چشم بر هم می گذاشتند و به یاد و خاطرۀ صدها قربانی جنایات تروریستی در سکوتی عمیق فرومی رفتند.گر چه سخن گفتن در چنین لحظاتی بسیار دشوار می نمود، اما، مایل بودم نخستین واکنش برخی از همین مردم را در مورد آنچه در آن جمعه شب سیاه سیزدهم نوامبر روی داده بود جویا شوم. به همین خاطر از مادری جوان که به همراه دو فرزند خردسال و همسرش به محل حادثه آمده بود پرسیدم که نخستین احساس او نسبت به آنچه روی داده بود چیست.    او در پاسخ گفت :  اولین واکنش من نسبت به این رویدادها نوعی حس ناتوانی و اندوه است. به نظر من این جنایات از خارج وارد فرانسه شده اند. فرانسه کشور همزیستی و هم آوایی ادیان گوناگون است و کثرت مذاهب هیچگاه در این کشور به چنین خشونت هایی منجر نشده است. راستش من گمان نمی کردم که بعد از حملۀ ژانویه گذشته به نشریه "شارلی ابدو" از نو شاهد چنین خشونت هایی در فرانسه باشیم، هر چند خشونت های جمعه گذشته بمراتب بدتر از ماجرای نشریه "شارلی ابدو" بوده اند. آنچه به نظر من نگران کننده تر است این است که نمی دانیم در آینده چه اتفاقی روی خواهد داد. نگرانی از آینده احساس زن نسبتاً سالمندی بود که در شب حادثه بسیاری از جوانانی را که توانسته بودند از چنگ قاتلان در سالن کنسرت "بتکلان" بگریزند در خانه اش پناه داده و تا رسیدن امدادگران بر زخم هایشان مرحم گذاشته بود. او نیز می گفت :  آنچه نگرانی مرا باعث می شود این است که اوضاع در آینده بدتر شود. راستش نمی دانم چه چیزی می تواند مانع این افراد از تکرار فجایع جمعه گذشته شود، به ویژه اینکه آنان مطمئن هستند که درهای بهشت به روی شان باز است و لابد در ازای جنایات شان چهل، پنجاه حوری باکره نیز دستخوش می گیرند. نمی دانم چه چیزی جلودار این آدم ها خواهد بود به ویژه اینکه اینان در گوشه و کنار پنهان هستند. در هر حال، مطمئنم جنایات این افراد ربطی به دین اسلام ندارد. اینان عده ای بیمار هستند. من خودم شخصاً نمی دانم که به چه طریق باید مانع این افراد از تکرار جنایات شان شود. اما، این را میدانم که اقدام های دولت فرانسه در پیشگیری از وقوع این جنایات تاکنون ناکافی بوده اند.  کمی آن طرف تر از مرد سیاه پوشی که در گوشه ای ایستاده و به فکر فرو رفته بود پرسیدم که به گمان او علت این جنایات چیست؟ وقایع سیزدهم نوامبر بی ارتباط با دخالت های ارتش فرانسه در خاورمیانه نیست. آشوب خاورمیانه در رویدادهای سیزدهم نوامبر پاریس دخیل است. متاسفانه منطق "رئال پولتیک" منطق بسیار بی رحمی است. نمونه اش رابطه ای است که هم اکنون میان فرانسه و دولت ایران بر سر مسئلۀ سوریه و مبارزه با داعش در حال شکلگیری است. آیا باید برای رسیدن به صلح با جمهوری اسلامی ایران علیه داعش همکاری کرد؟ نخستین پاسخ من به این سئوال منفی است. اما، متاسفانه در تصمیم گیری رهبران سیاسی از جمله رهبران فرانسه ملاحظات دیگری نقش بازی می کنند که لزوماً با منطق حقوق بشر سازگار نیستند. فرانسه امروز مایل به همکاری اقتصادی با ایران است و نمی خواهد که جای خود را در این زمینه به رقبای اش بسپارد حتا اگر این همکاری به زیان منطقه و مردمان آن تمام شود. در آن حوالی به یک جهانگرد نیز برخوردم که مانند صدها جهانگرد دیگر به نشانۀ همبستگی با خاطرۀ قربانیان حوادث تروریستی سیزدهم نوامبر به نزدیکی سالن "بتکلان" آمده بود. او منشاء اتفاقات جمعه گذشته در پاریس را رویارویی دو منطق می دانست : منطق خشونت و منطق گفتگودر اینجا همانند خاورمیانه مسئلۀ اصلی مسئلۀ افراطگرایی و ضدیت آن با کسانی است که از منطق گشایش و گفتگو تبعیت و حمایت می کنند. مسئله کلیدی این است که چگونه می توان در مقابل افراطی ها از جهان آزاد و ارزش های آزاد صیانت کرد. شاید برای جلوگیری از افراطگرایی باید در بادی امر در جهت بهبود وضعیت اقتصادی مردمان فقیر خاورمیانه کوشید. برای این منظور هم نظام های آموزشی باید تقویت و بازنگری شوند و هم وضعیت اقتصادی مردم باید بهبود یابد. در این حال، شما چاره ای جز مبارزۀ همزمان با افراط گرایی در همۀ پهنه ها ندارید. با این مقابلۀ همزمان با افراطگرایی مادر جوانی که در آغاز با او گفتگو کرده بودم موافق بود که در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر راه حل خشونت های تروریستی چیست می گفت : تنها راه حل به نظر من از میان بردن داعش و همۀ گروه های تروریستی است و برای رسیدن به این منظور باید با دیگر قدرت های بزرگ جهانی متحد شد. تنها به این ترتیب است که مردم می توانند آرامش درونی شان را بازیابند.
تعدادی از افغان های شهر پاریس حلقه ای تشکیل داده اند به نام «کافه فیلو»، که مخفف «کافه فیلوزوفی»، یا به فارسی، کافه فلسفه است، و عبارت است از تجمع در یک کافۀ شهر و صحبت و گفتگو در مورد مسایل مختلف فلسفی، سیاسی و اجتماعی. امروز تشکل جدیدی از افغان های شهر پاریس را برای شما معرفی میکنیم، که زیر نام «کافه فیلو»، و با طرز عمل بسیار ساده و آزاد، فعالیت دارند. مهمانان گزارش این هفته، عبارتند از مریم مانا، شکیبا رضایی، کنشکا سرخابی و احسان مهر انگیز. در آغاز از ایشان میپرسم که این اصطلاح را تشریح کنند. آقای سرخابی که آغازگر این ماجرا بود، میگوید که این در اصل یک رسم فرانسوی است که فیلسوفان و دانشمندان، گاهی با این طرز عمل دور هم جمع میشوند. او میگوید که بصورت عموم تحلیل های که در بارۀ افغانستان پخش میشود، کار اشخاص خارجی است. این کافه فرصتی ایجاد میکند تا افغان ها بتوانند خود آنان در مورد کشور خود صحبت کنند و به نتیجه گیری های برسند. در ادامه، مریم مانا از اوضاع افغانستان میگوید و اینکه در افغانستان کارهای سیاسی از مجرای احزاب بوده است ولی این احزاب زمینه را برای فعالیت های مردم مهیا نمیکنند. افراد با سواد و اقشار آگاه میتوانند از همین مجرا وارد گفتگو شوند. شکیبا رضایی اضافه میکند که در جامعۀ افغانستان، تعلیم و تربیه و آموز در بحران است و ایجاد تولیدات فکری و ذهنی هم سخت است. این کافه فیلو میتواند جوابگوی این مشکل باشد. به این ترتیب همه میتوانند با همدیگر وارد صحبت شوند. احسان مهر انگیز میگوید که این نشست ها به این معنی است که ما به افغانستان علاقمندی داریم. در غم و خوشی آنان شریک هستیم. سوالاتی که در «کافه فیلو» مطرح میشود در ذهن همگان خطور میکند و این کار میتواند جوابگوی سوال های مردم باشد. کنشکا سرخابی از تصوف و اسلام افراطی صحبت میکند که ما در گذشته مسلمانان متصوف بودیم و حالا با وهابیت و افراط گرایی مواجه هستیم. مریم مانا اضافه میکند که این زمینه ای است برای شناخت همدیگر و برای پذیرش همدیگر. در افغانستان جامعۀ مدنی نمیتواند کار خود را به پیش ببرد، چون گروه های مافیایی وجود دارد. اینجا افغان ها میتوانند آزادانه تر این بحث ها را به پیش ببرند. شکیبا رضایی اضافه میکند که در آخرین بحث کافه فیلو، مسئلۀ مذاکره با طالبان مطرح بود. ولی حالا مسایل جدیدی مطرح شده است. تعدادی از گروگانان کشته شدند و این منتهی به تظاهرات کلانی شد. ماهیت حکومت و طرز برخورد مسئولین به این قضایا هم مسایلی هستند که در آینده باید مطرح شوند. مریم مانا ابراز خوشبینی میکند که سنگ بنای این گروه گذاشته شد، و حالا ما میتونیم تولیدات ذهنی داشته باشیم. احسان مهر انگیز هم ابراز امیدواری میکند که مسایلی که در افغانستان گنگ هستند باید مطرح شوند، و در ضمن، باید این نظرات توسط شبکه های جهانی، پخش شوند، تا به گوش مردمان در داخل کشور هم برسند. گزارش در مورد «کافه فیلو» با اشتراک مریم مانا، شکیبا رضایی، کنشکا سرخابی و احسان مهر انگیز.
روزهاى شنبه و يك شنبه در كشورهاى غربى، فرصتى است براى سرزدن به مراكز خريد، استراحت، ديدار با دوستان و آشنايان، اما براى دوستداران كتاب هم فرصتى است براى پرسه زدن در كتابفروشى‌هاى شهر و يافتن تازه‌هاى كتاب. اگر در پاريس زندگى مى كنيد يا در تعطيلات آخر هفته براى بازديد به اين كلان شهر فرهنگى سفر کردید، بازار كتاب ژرژ برسانس واقع در منطقه ١٥ پاريس را از دست ندهيد. بازار كتاب ژرژ برسانس در حاشيه پاركى به همين نام، برگرفته از نام موسیقیدان و ترانه‌سرای قرن بیستم، از سال ١٩٨٧ حدود ٢٨ سال پيش به محلى براى عرضه كتاب‌هاى کم‌ياب و ناياب قديمى تبديل شد. در اين مركز كه زير نظر اداره پاركهاى شهر پاريس و سازمان GIPP قرار دارد، حدود ١٩٧ غرفه عرضه كتاب بطور مستمر يا مقطعى به عرضه تاليفات خود مشغول هستند. محل برگزارى بازار كتاب ژرژ برسانس نه تنها به ميعادگاهى براى دوستداران كتاب، بلكه به محلى براى ديدار ميان اهالى قلم هم تبديل شده است. البته حوزه اهالى قلم تنها به نويسندگان فرانسوى محدود نمى شود، بلكه نويسندگان و محققان غيرفرانسوى زبان، اما آشنا به زبان فرانسه هم از اين مكان ديدار مى كنند. بازار كتاب ژرژ برسانس هر شنبه و يكشنبه از ساعت ٩ صبح تا ۶ بعدازظهر بذيراى مشتاقان كتاب است.
چهار جوان نسل دوم مهاجرت که در یک جلسه گرد آمده‌اند این احساس را نشان نمی دهند که کاملاً فرانسوی شده‌اند. گرچه این جامعه را خوب می شناسند و به آن علاقه دارند، ولی هویت دوگانه‌ای که در این سال‌ها کسب کرده‌اند، بستر مناسبی است که برای آنها شرایط زندگی غنی‌تر و مناسب‌تری فراهم می‌کند. اخیراً در پاریس همایشی برگزار شد که در آن ٤ تن از جوانان نسل دوم مهاجران ایرانی در فرانسه در یک‌جا گردآمده بودند تا درباره موقعیت خود در فرانسه گفتگو کنند. این جلسه را سعید پیوندی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در فرانسه اداره میکرد و در واقع پرسش‌های او بود که می کوشید داوری های این جوانان را درباره میزان مستحیل شدن این جوانان در جامعه فرانسه، احساس آنها نسبت به وابستگی‌های ملی و موضوع هویت دوگانه آنها مورد بحث قرار گیرد. از آنجا که فرانسوی‌ها درباره پروژه مستحیل کردن خارجی‌های مقیم این کشور در درون ساختار جامعه راهبرد سختگیرانه‌ای دارند و بر فرانسوی شدن مهاجران تأکید می کنند، این بحث در همایش "انجمن گفتگو و دموکراسی" مطرح شد که ابن ٤جوان نسل دوم مهاجران، از دیدگاه این تئوری انتگراسیون فرانسوی، چه فرایندی را طی کرده و به چه نوع ادغامی در درون این جامعه نائل آمده‌اند. سعید پیوندی در سخنان مقدماتی اش به تنوع تئوری‌های مربوط به انتگراسیون در جهان اشاره کرد و تفاوت میان آنها را برشمرد. پیوندی این ٤جوان نسل دوم مهاجرت را نمونه‌هائی توصیف کرد که همچون فرزندان ٤ خانواده مهاجر، در این جامعه زیسته‌اند و می‌توانند شهادت دهند که این اراده اجتماعی برای ترکیب کردن هویت آنها در بافت جامعه فرانسه تا چه حد به اهداف خود رسیده است. در این نشست، ابتدا ٤شرکت کننده که دونفرشان دختر و دو نفر دیگر پسر بودند، به ترتیب خود را معرفی کردند. "بهار ماکوئی" روزنامه نگار. "سپیده فرخنده" معلم زبان فرانسه. "آرش مصطفی‌زاده" مشاور اقتصادی. "فواد اردلان" مهندس کامپیوتر. آنها که همگی حدود ٣٠ سال سن دارند در معرفی کوتاه خود نشان می دهند که هیچ کدام  این احساس را ندارند که کاملاً فرانسوی شده اند؛ گرچه این جامعه را خوب می شناسند و به آن علاقه دارند، ولی هویت دو گانه ای که در این سال‌ها کسب کرده اند، بستر مناسبی است که برای آنها شرایط زندگی غنی‌تر و مناسب‌تری فراهم می کند. جالب است که هیچ کدام از آنها، همانقدر که تأکید داشتند فرانسوی خالص نیستند، ایرانی بودن کامل خود را هم انکار میکردند. یا می گفتند هم ایرانی و هم فرانسوی اند و یا هیچ کدام از این دو ملیت را به تنهائی از آن خود نمی‌دانستند. بگذریم که یکی از این جوانان، فواد اردلان، با هر نوع ملیت‌گرائی مخالف بود و خود را یک پیکارگر اجتماعی معرفی میکرد که مایل نیست خود را درگیر مفهوم ملیت کند. آرش مصطفی زاده هم از گفتن اینکه فرانسوی است اکراه داشت و می گفت چنان تفاوت های چشمگیری میان فرانسوی ها در مناطق مختلف این کشور وجود دارد که من خود را یک پاریسی که متأثر از فرهنگ ایرانی است تعریف می کنم. درباره مشکلات انتگراسیون، این جوانان داستان‌های جالبی در این همایش مطرح کردند که بسیار قابل تأمل بود براستی شهروندانی که خود را فرانسوی اصیل می نامند، درباره مهاجرانی که فرانسوی شده اند چگونه داوری می کنند؟ در این باره بطور قطع واکنش ها همه مشابه نیستند، ولی آنگونه که این جوانان شهادت می دادند، کم نیست مواردی که فرانسوی ها با ناباوری و تردید به "هموطنان" جدید خود می نگرند. این جلسه با اشتیاق و علاقه فراوان شرکت کنندگان همراه بود و بسیاری از آنها که بطور عمده نسل اولی های مهاجر بودند فعالانه در بحث ها شرکت کردند و تجارب و دیدگاه‌های خود را به داوری بقیه می گذاشتند.  این گزارش را از طریق فایل صوتی گوش کنید.
loading
Comments