Discoverیک موسیقی آرام
یک موسیقی آرام

یک موسیقی آرام

Author: Elahe Hoseinnezhad

Subscribed: 1,429Played: 81,207
Share

Description

یک چایی برای خودت بریز و غم زندگی نخور به قول سعدی:

گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند...
54 Episodes
Reverse
‏رهاکردن اینطوریه که یهو به خودت میای و می‌بینی آسمون آبی تره… آدما مهربونن چایی ت خوش طعم تره پرنده‌ها برات میخونن و دنیا میگه بیا همه چیزای خوب مال تو
خیلی خسته بودم اما دوست داشتم براتون بخونمش...
این احساس پوچ بودن که اکثر مواقع به سراغم میاد، بخاطر تاثیریه که تو روی من گذاشتی. تنها چیزی که نیاز داشتم یکم تشویق و احساس دوستانه بود، اینکه یکم واسم راهو باز کنی اما به جاش تو جلوی راه منو گرفتی و میخواستی که یه مسیر دیگه رو انتخاب کنم… ولی من مناسب اون مسیر نبودم… نامه به پدر - کافکا
بزرگ ترین توهین به انسان انکار رنج اوست. چزاره پاوزه
Waltz No.1 _ Onur Bıçak

Waltz No.1 _ Onur Bıçak

2023-12-1603:0843

آری خسته‌ام ‏و به نرمی لبخند می‌زنم بر خستگی، ‏که فقط همين است؛ ‏در تن آرزويی برای خواب، ‏در روح تمنايی برای نيَنديشيدن... ‏ #فرناندو_پسوآ
هوای بارونی و قدم زدن تنهایی.✨☕🤍
تک تک کلمات فروغ فرخزاد رو می‌شه با تموم وجود حس کنی:‌ در برابر بی‌مهری آدم‌ها هیچ نمی‌گویم. سکوت و سکوت و سکوت. انگار که لال شده باشم؛ شاید هم کور و کر. دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم و نه حتی حوصله اش را، می‌دانی؟ دیر دریافتم که مسئول طرز فکر آدم‌ها نیستم. بگذار هر که هرچه خواست بگوید! چه اهمیتی دارد؟ من در لاک خود راحت ترم. آن جا می‌شود آرام و بی‌دغدغه زندگی کرد!
برای دوستی که از دست رفته 💔 جی کی رولینگ خالق هری پاتر راجع به افسرگی میگه؛ توصیف افسردگی برای کسی که هرگز آنجا نبوده بسیار سخت است، چرا که افسردگی اندوه نیست. غم و اندوه را می‌شناسم. اندوه، گریه و احساس است. اما افسردگی یخ‌ زدن احساس است... احساسات کاملاً تو خالی... زیگموند فروید هم افسردگی رو اینطور تعریف میکنه: افسردگی از جنس"غم" نیست! خشم است، خشمی علیه خود! خشمی که رو به درون چرخیده و حمله می‌کند... دردناکترین قسمت ماجرا اینجاست که فرد افسرده این یخ زدن احساسات رو کاملا متوجه است و درک میکنه؛ سعی میکنه خوب شه، بخنده و رها باشه ولی همونطور که پائولو کوئیلیو نوشته افسردگی شبیه گرفتار بودن تو یک تله است، میدونی گیر کردی ولی نمیتونی رها بشی و این یکی از دقیق ترین تعریفها از حال آدم افسرده‌ست... Movie: Cha Cha Real Smooth
دوباره همدیگر را ملاقات خواهیم کرد با این تفاوت که این بار برای ابدیت کنار هم می‌مانیم، و بهشت در کنار تو جایزه‌ی تمام روز‌هایی است که بدون تو تحملشان کردم...
feel my pain-jurrivh

feel my pain-jurrivh

2023-10-1303:2612

کافکا رو درک می‌کنم وقتی تو یکی از نامه‌هاش می‌نويسه: «خوب نیستم، با تلاشی که الان می‌کنم که به زندگی بچسبم، می‌تونستم اهرام مصر رو بسازم»
تا قبل از "در آغوش گرفتنش" گمان می‌کردم، زندگی فقط زنده بودن است؛
Alone_Ben Laver

Alone_Ben Laver

2023-10-0503:4213

نمی‌دانی چقدر تنها هستم. این تنهایی مرا اذیت می‌کند، می‌خواهم امشب با تو چند کلمه صحبت بکنم. چون وقتی که به تو نامه می‌نویسم، مثل این است که با تو حرف می‌زنم. اگر در این کاغذ "تو" می‌نویسم مرا ببخش. اگر میدانستی درد روحی من تا چه اندازه زیاد است! روزها چقدر دراز است؛ عقربک ساعت آنقدر آهسته و کند حرکت می‌کند که نمی‌دانم چه بکنم... آیا زمان به‌نظر تو هم اینقدر طولانی است... صادق هدایت
Jurrivh - You Left Me

Jurrivh - You Left Me

2023-10-0304:2412

غم و مظلومیت فقط اونجا که محمود درویش میگه: شاید برای تو چیز مهمی نبود، اما قلبِ من بود...
غیر از خدا ماییم و بس، کم عشوه آ با من برقص ای قد و بالایت هوس، بر آتشم آبی فشان گیسوی تو، چشمان تو، مژگان تو رنگ شبان بنگر مرا کز عشق تو، دیگر ندارم هیچ امان مولانا
‌چشمهايت را می‌بوسم؛ مى‌‌دانم هيچ كس هيچ‌گاه در هيچ لحظه‌اى از آفرينش، آنچه را كه من در گرگ و ميش نگاه تو ديدم نخواهد ديد... فریدون_مشیری
یادت نره كه موندن تو یه رابطه فقط به این دلیل که اونو دوست داری، منطقی نیست. عشق تمام چیزی نیست که بهش نیاز داری؛ تو به احترام، زمانی که برات میذاره، اطمینان، امنیت، خوشبختی و آرامش هم نیاز داری.
ونسان ون‌گوگ در یکی از نامه‌هایش به تئو، برادرش، می‌نویسد: «با قواعد جامعه زیستن و تظاهر به عادی بودن، جاده‌ای کوبیده شده و راهی ‌آسان برای طی کردن است. اما در چنین مسیری هیچ گلی رشد نمی‌کند!»
ولی درستش این بود شب‌هامون رو تویِ همچین بالکنی سپری کنیم؛
من توی دلتنگ ترین حالتمم... نه اینکه فقط به زبون بیارما... نه. با تک تک سلول های تنم واژه دلتنگی رو احساس میکنم، دلتنگی برای هرچیزی... برای برف سنگین و تعطیلی... برای دوستای مدرسه و کلی خاطره... برای آغوش اول صبحش... برای خنده های از ته دل... دلتنگم؛ برای هرچیزی که داشتیم و حالا نداریم...
گمان می‌کردم احساسم به او، چیزی فراتر از دوست داشتن بود. می‌خواستم درِ قلبم را باز کنم و او را درون قلبم بگذارم تا این چنین دلتنگ نباشم. مگر آدمیزاد چند بار می‌تواند کسی را در قلب خود پذیرا باشد؟!
loading
Comments (117)

mehrdad tofighi

اینجا الان هوا مرطوب و سرد و تمیز است. ماه هم امشب بزرگ تر شبهای دیگه است. و این موسیقی هم فرصت و فضای خوبی پیدا کرده برای شنیده شدن.

Nov 16th
Reply

نیوشا مهدوی

عالیه🥲

Oct 24th
Reply

Sadegh ghadamkheir

🎶🦋

Oct 22nd
Reply

Sadegh ghadamkheir

سپاس 🙌🏻🎶🌸

Oct 22nd
Reply

Sadegh ghadamkheir

گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند...🦋✨

Oct 22nd
Reply

ali m.

🌙

Oct 16th
Reply

بهار

گاهی برخی ها با ما جور می‌شوند ولی همراه نمیشوند»:) مثل پیدا کردن یه ادم درسته، که ادم درست تو نیست

Oct 10th
Reply (1)

ali m.

🌙باز هم شب و روو تخت، ....😔

Sep 23rd
Reply

Yalda Azari

این ترانه حسی مانند حس سردرگمی هنگام پشیمانی از گذشته را به وجودم بخشید... حسی که توان بلند شدن را میگرد و تنها توانایی روان شدن اشک هارا می‌بخشد... ای کاش میشد همه چیز را درست کرد اما دیگر هیچ امید و نوری در اعماق قلب خرد شده ام نمیبینم...

Sep 10th
Reply

Yalda Azari

دلم این باهم دویدن هارا دوباره میخواهد... دلم میخواهد دوباره کنارت باشم و سر روی شانه های یکدیگر بگذاریم ولی حیف که کنارم نیستی... بعضی وقت ها فکر میکنم تو مقصری... تو مقصری چون آنقدر خوب بودی که تا کنون حتی خوابت هم ندیده بودم... چون بی اندازه رویایی بودی و نتوانستم باور کنم و قدر بدانم... ای کاش بعد از پایان یافتن اعتمادمان من دیگر زنده نمی ماندم...

Sep 10th
Reply

I love My self

خیلی قشنگ بود. مخصوصا جوری که بروی و بروی و بروی آخرش رو خوندی باعث شد دلم بخواد دوباره شعر بخونم و اون کارایی که منو هنری می‌کنه انجام بدم و روحیه ای شاعرانه و هنری رو در خودم زنده کنم

Sep 3rd
Reply (1)

bahar.book

زیبا و آرام بخش»

Aug 23rd
Reply

Yalda Azari

ترانه رود ولگا❤️ از زیباترین ها و در عین حال درد آور ترین ها...

Aug 23rd
Reply

Yalda Azari

عجیب تر از آن اینکه دلم میخواست بمیرم و این ترانه را ناگهانی از بین موسیقی ها انتخاب کردم و احساس زیبای مرگ آرام را بهم بخشید...

Aug 23rd
Reply

Yalda Azari

آری... بیایید بدویم... بدویم به سمت بی نهایت... بدویم به سمت آروزهای بی ارزشمان ... بیایید اوج بگیریم به سمت سحابی ها و ستاره های در حال تکاپو... من که می‌خواهم بدوم به سمت سیاهچاله ها تا بتوانم تار و پود خودرا برای آخرین بار ببینم...

Aug 21st
Reply

Yalda Azari

آیا همه چیز احساس دارد؟... آیا همه زنده اند؟... بعضی وقت ها خود را بی احساسی بیش نمیبینم... شاید تسلیم خواسته دیگران شدیم و شکستیم... قلب هارا ... آرزو هارا ... خواب های رویایی را ... خودمان را ...

Aug 21st
Reply

Yalda Azari

این اوج گرفتن های نت های موسیقی می توانند خاطرات را یاد آوردند... می توانند اشک هارا بریزند یا لب هارا بخندانند... اما هیچ گاه نمی توانند احساسی را از بین ببرند... هیچ گاه نمی توانند نابود کنند... ای کاش انسان ها هم نت های موسیقی بودند...

Aug 21st
Reply

Yalda Azari

هیچ نمی‌توان گفت...

Aug 20th
Reply

Yalda Azari

آیا درد جزوی از خلقت خدا بوده؟... اگر بوده پس قلب چرا آفریده شد؟... فکر کنم خدا این دو را آفرید تا درد ، قلب را پاره پاره کند اما کار نهایی متعلق است به "اعتماد"... او آمد تا قلب پاره پاره شده را آتش بزند...

Aug 20th
Reply

Yalda Azari

من تنها فقط یک دوست میخواستم... یک همراه... اما مثل اینکه همه سرشان شلوغ بود...

Aug 20th
Reply