Discover
یک پرونده

یک پرونده
Author: رادیوفردا
Subscribed: 77Played: 597Subscribe
Share
© Copyright 2023 - RFE/RL, Inc.
Description
«یک پرونده» پادکستی است که هر هفته به بررسی پروندهای در زمینه حقوق بشر اختصاص دارد. جمهوری اسلامی در زمینه نقض حقوق بشر سابقهای به قدمت عمرش دارد، و بسیاری از پروندهها در همین زمینه امکان و اجازه طرح شدن در دستگاه قضایی را ندارند. یک پرونده هر شنبه با مخاطبان رادیوفردا به اشتراک گذاشته میشود.
18 Episodes
Reverse
در ادامه قسمت قبلی پادکست «یک پرونده» در این قسمت هم از قتلهای سیاسی حرف میزنیم؛ از قتل و حذف فیزیکی سیستماتیک روشنفکران و دگراندیشان توسط وزارت اطلاعات که نیمه دوم دهه ۷۰ در رسانهها به قتلهای زنجیرهای معروف شد.
در قسمت قبلی از قتل نویسندگان گفته بودیم. در این قسمت از قتل دیگر روشنفکران میگوییم و از خانهای در دروازه شمیران تهران که ۲۵ سال است به نماد دادخواهی این قتلها تبدیل شده است.
سال ۱۳۷۴ محمد مختاری در مصاحبه با کاوه گلستان میگوید «یک صدایی درآمده، میگوید آقا من نویسندهام، اجازه است؟ میگویند خفه شو». سه سال بعد هوشنگ گلشیری در مراسم تشییعجنازه و خاکسپاری خود مختاری است که میگوید پیام دقیق به ما رسیده است؛ خفه میکنیم.
در این قسمت از پادکست یک پرونده از قتلهای سیاسی حرف میزنیم. از قتل و حذف فیزیکی سیستماتیک نویسندگان و دگراندیشان از سوی وزارت اطلاعات که در رسانههای نیمه دوم دهه ۷۰ به قتلهای زنجیرهای معروف شد.
در این قسمت از پادکست «یک پرونده» از سامان صیدی معروف به سامان یاسین حرف میزنیم؛ خوانندهٔ کرمانشاهی و رپر معترض ۲۷ ساله که هر ترانه و آهنگش دردی از نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی و فقر و فلاکت و نابرابری را فریاد میزند و همزمان از دیوارکشیهای حکومتی و سرکوب و جنگ نابرابر میگوید و تأکید میکند که حامی صلح است. او شاید هرگز تصور هم نمیکرد روزی از زندان ترانهای بخواند که صدای خودش و معترضانی شود که فریاد «زن زندگی آزادی» سر دادند و متهم شدند به محاربه و اقدام علیه امنیت ملی. از هشتم مهر ۱۴۰۱ تا اکنون، سامان یاسین تجربههایی وحشتناکی را از سر گذرانده است؛ از زندگی زیر سایهٔ حکم اعدام تا اعدام مصنوعی، شکنجه و بیمارستان روانی.
در این قسمت از پادکست یک پرونده از پرونده روحالله عجمیان حرف میزنیم.
پروندهای که از ۱۲ آبان ۱۴۰۱ تاکنون جان دو نفر را گرفته.
دو نفر از آن ۱۶ نفر اعدام و بقیه در مجموع به ۶۳ سال زندان و تبعید محکوم شدند. خانواده عجمیان اما راضی نیستند.
پرونده ای که مشخص نیست تا مختومه شدن، چند قربانی دیگر خواهد گرفت.
در این قسمت از پادکست یک پرونده از ابوالفضل آدینهزاده حرف میزنیم. نوجوان ۱۷ سالهای که پس از پیاده شدن از ماشین پدرش، خودش را با بستن بند کفش مشغول کرد و وقتی پدرش رفت، به جای ورود به مدرسه، برای شرکت در اعتراضات رفت و هرگز بازنگشت. در آخرین پیام صوتی که برای دوستانش گذاشته، گفته بود نمیشود نرفت.
نوجوانی که ۱۷ خرداد ۱۳۸۴ به دنیا آمد و ۱۶ مهر ۱۴۰۱ برای همیشه در ۱۷ سالگی ماند. خانوادهاش میگویند دوست داشتیم برود خارج از کشور اما او مخالف بود. گفته بود که من وطنم را دوست دارم. پدر و مادر دادخواهش میگویند کاملا مطمئن و آگاه هستیم قاتل ابوالفضل، نیروی یگان ویژه مشهد است.
در این قسمت از پادکست یک پرونده از آرمیتا گراوند حرف میزنیم. دختر نوجوانی که به گفته خانوادهاش در سلامت کامل از خانه خارج شد و در مسیر همیشگیاش به مدرسه در واگن قطار بیهوش شد و برای همیشه در ۱۷ سالگی جا ماند در همان راهروهای متروی شهدای تهران، همانجا که بدون حجاب اجباری و با آگاهی از خطرات احتمالی، اما رها و سرخوش گام برمیداشت.
از آرمیتا گراوند چه میدانیم و دقیقا چه اتفاقی برای او افتاد؟
در این قسمت از پادکست یک پرونده از نیلوفر حامدی و الهه محمدی حرف میزنیم. خبرنگاران روزنامههای شرق و هممیهن.
در یکسال گذشته تصویر نیلوفر و الهه در دست مردم معترض تا فراز قله دماوند رفت، از چهرههای تاثیرگذار سال ۲۰۲۳ مجله تایم شدند وجایزه آزادی مطبوعات سازمان ملل را گرفتند اما همزمان،محمدحسین، همسر نیلوفر حامدی از کار اخراج شد والناز، خواهر الهه برای مدتی بازداشت. و آنها با اتهاماتی امنیتی در زندان ماندند و حالا به ۱۲ و ۱۳ سال زندان محکوم شدهاند که در صورت تایید این احکام در دادگاه تجدیدنظر، از مجموع ۱۲ سال حکم الهه ۶ سال آن و از مجموع ۱۳ سال حکم نیلوفر ۷ سال آن قابل اجرا خواهد بود.
سعید ارکان زاده یزدی، روزنامه نگار در ایران نوشته که پیام دقیق به ما رسیده: بهای روزنامهنگاری حرفهای دستکم ششهفت سال زندان است.
در این قسمت از پادکست یک پرونده، از مهاجران و پناهندگان افغان در ایران حرف میزنیم و از زبان خودشان میشنویم که زندگیشان در ایران چگونه است. مهاجران و پناهندگانی که میگویند ایران را دوست دارند اما با افغانستیزی مواجه هستند.
آمار دقیقی از تعداد اتباع کشور افغانستان که در ایران اقامت دارند وجود ندارد. حکومت می گوید که بیش از ۵ میلیون نفر هستند.
برای کسانی که آنها را مزاحم یا خارجی مزاحم میدانند فرقی نمیکند که آنها غیرقانونی به ایران پناه بردهاند یا به صورت قانونی و با ویزا به ایران رفتهاند. از نظر آنها، همه، مهمانهای ناخواندهای هستند که عامل بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی جامعه ایران معرفی میشوند.
از نقش حکومت در تشدید خشونتها علیه مهاجران و پناهندگان افغان هم در این پادکست حرف میزنیم.
در این قسمت از پادکست «یک پرونده» از زنی حرف میزنیم که به گفته کمیته نوبل نروژ، شعار «زن، زندگی، آزادی» به درستی بیانگر فداکاری و کار اوست. از نرگس محمدی که از کوهنوردی و سنگوردی شروع کرد و مبارزه برای زندگی را تا جایی پیش برد که بر قله صلح نوبل ایستاد.
برنده جایزه صلح نوبل که می گوید مبارزه او برای زندگی، الزامات خودش را دارد؛ زندان، شکنجه، انفرادی و محرومیت دارد تا آواز و تصنیف و سرخوشی. به خود رسیدن دارد، آرایش دارد و رژ لب قرمز دارد
در این قسمت از پادکست یک پرونده، از جمعه خونین زاهدان حرف میزنیم و جمعههای اعتراضی این شهر. همانجا که جواد موگویی، مستندساز نزدیک به دفتر رهبر جمهوری اسلامی، به نقل از یکی از اعضای بسیج زاهدان نوشته بود: «دیروز آنقدر شلیک کردم که لوله کلاشنیکف سرخ شده بود»
در این قسمت از پادکست یک پرونده، از حمید و کارون حاجی زاده حرف میزنیم. از شاعری که سروده بود «بر پیکر من نقش شود نقشه ایران، پرخون چون نمایند به خنجر بدنم را» و از کارونی که ۲۵ سالست در ۹ سالگی مانده؛ قربانیان قتل های سیاسی که به قتل های زنجیره ای معروف شد.
اروند و ارس حاجی زاده میگویند که ۲۵ سال است با کابوس بامداد ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ زندگی میکنند.
در این قسمت از پادکست یک پرونده از مهسا ژینا امینی حرف میزنیم از دختری که نامش برای مردم، رمز اعتراض شد و برای حکومت رمز سرکوب. زنی که خانوادهاش می گویند او دختر ایران بود.
یک دختر معمولی و ساده، دختری آرام که مثل خیلی از همسن و سال های خودش در سقز در کردستان، دوست داشت دیده شود. عاشق رژ لب قرمز بود. جامعه کوچک دوستان خودش را داشت. عاشق رقص و آواز بود.
در این قسمت از پادکست یک پرونده از ترانههای اعتراضی و از خوانندهای حرف میزنیم که قبلا پاپ عاشقانه میخواند وسابقه همکاری با صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم داشت و امروز به خاطر یک ترانه اعتراضی، با اتهام انتشار ترانهای غیرقانونی و خلاف اخلاق و عرف جامعه اسلامی در بازداشت است. مهدی یراحی
در این قسمت از پادکست یک پرونده، از مرگ در تبعید حرف میزنیم و از آنها که به خاک برنگشتند از نویسنده و شاعر تا روزنامهنگار و هنرمند و طنزنویس و فعال سیاسی، از غلامحسین ساعدی و عباس معروفی، علیرضا رضایی و رضا حقیقت نژاد تا ویگن و هایده و دهها و دهها تن دیگر که بالاجبار، رفته بودند که زنده بمانند که نفس بکشند که برگردند اما خاک غربت شد خانه ابدیشان.
در این قسمت پادکست «یک پرونده» از پیکرهای بی گور حرف میزنیم، از جنازههایی که توسط حکومت ربوده میشوند و سرنوشت نامعلوم آنها.
از خانوادههایی که قبرستان به قبرستان، بر سر هر قبر بینام و نشانی مینشینند با این امیدواری که شاید فرزندشان زیر آن خاک خوابیده باشد. با بوتهای گل یا تکهای سنگ، نشانی میگذارند و با تخریب هر نشان، نشان دیگری مینشانند. با شکستن هر سنگ قبر، سنگ دیگری میسازند تا جایی که خودِ سنگهای شکسته میشود «نام و نشان»
این حکایت پدران و مادرانی است که فرزندانشان توسط جمهوری اسلامی اعدام یا کشته شدهاند و حق سوگواری هم از آنان سلب شده است.
در این قسمت به گلستان جاوید میرویم و از کسانی حرف میزنیم که بعد از مرگ هم، حق انسانیشان به رسمیت شناخته نمیشود.
از استخوان روی استخوان، جنازه روی جنازه و قبرستان روی قبرستان حرف میزنیم و تاریخ ۴۴ ساله جمهوری اسلامی که با محرومیت شهروندان بهایی از حقوق انسانی و قبرستانهایی عجین شده که حکومت تخریبشان کرده و بیحرمتی پیوسته را بر آنها روا داشته.
در این قسمت به خاوران میرویم و از جایی حرف میزنیم که مدتهاست وزارت اطلاعات، با دفن شهروندان بهایی در آنجا، روند حذف هویت این قبرستان را وارد مرحله تازهای کرده. در این قسمت از یک شهربازی حرف میزنیم که خانوادهها برای اولین بار اسم خاوران را آنجا شنیدهاند.
تا حالا شنیدهاید کسی از یادآوری خاطرات شاد و قشنگ کودکیاش هم حالش به هم بخورد؟ در این قسمت با این موضوع آشنا خواهید شد
قسمتهایی از اپیزود اول پادکست یک پرونده که به تهیهکنندگی فرشته قاضی از رادیوفردا پخش میشود.
نابودی طالبان اول از نابودی جهل و بعد نابودی جمهوری اسلامی شروع میشه به امید روزی که صلح جهانی همه جا پا برجا باشه و هدف انسان های کره زمین رسیدن به کمال و دانش باشه
کاش این اپیزود نتیجه عکس نده بجای اینکه نژادر پرستی و نژاد ستیزی از جهان توسط ایرانیای عزیزم کم بشه نفرت و نزاع و ایرانی ستیزی به وجود بیاد که منجر به برخی جنایت ها بشه که بوی نژاد پرستی میده و درصد کم از افغان های داخل ایران حتی ۱ افغان جاهل به منظور انتقام روزهای گذشته دست به جنایت نژادرپرستانه بزنه من خودم افغانم که خونوادم ۳۹سال ایران زندگی میکنن و خودم متولد ایرانم و این برای من خیلی واضح و روشنه کشورهای فارس در زبان و فرهنگ یکی هستن و باید دانست که در این چند دهه اخیر نزاع و دشمنی زیاد شده چون در هر ۳ کشور یکسری انسانهای نژاد پرست شروع کننده این ماجراست و گرنه ما باید بدانیم که همه ما پارسی از قلمرو پارس هستیم و از نسل کوروش و داریوش وابوعلی سینا و زکریا رازی و خوارزمی و فردوسی هستیم و باید بیشتر به دنبال نقطات اشتراک باشیم تا نقاط تضاد عرب ها یه اتحادی درست کردن به اسم اتحادیه عرب این چند کشور فارس نمیتونن با هم متحد بشن ؟
عالی🌹🌹🌹🌹🌹