پادکست پنجاه و دو هرتز تنهایی

به خاطر چهار برگ لعنتی صدای هم وطنان سیستان و بلوچستانی است که ریشه در این آب و خاک دارند اما از حق شناسنامه محروم هستند مردمی که به دلیل نداشتن مهر شناسنامه از حق تحصیل، خدمات درمانی و رفاهی محروم می شوند .آنها ایرانی هستند اما برای اثبات ایرانی بودن راه درازی در پیش دارند و حتی در این راه حقوق انسانی و ایرانی بودنشان انکار می شود. این اپیزود را صرفا به نشانه ی همبستگی با کودکان سیستان و یادآوری حق زیستن آنها از کاربران یوتیوب گردآوری کردم و در تهیه مصاحبه و ادیت صدای های بخش شده هیچ گونه نقشی ندارم هدفم از جمع آوری این مجموعه صرفا توجه به مردم سیستان و بلوچستان است به امید آن که سیستان و بلوچستان پاره تنمان را فراموش نکنیم و هر کدام به سهم خودمان به یادشان باشیم. نشانی صدای خاموش مردم سیستان و بلوچستان که از یوتیوب گردآوری شده : https://youtu.be/OhaRNCLi2-E?si=_BsZHG8Y4NhAj5Cj https://youtu.be/P7xemvmBKVU?si=0gAYH2WMD8zO6ypn https://youtu.be/nZvtt-C91F8?si=7zhyjSooYGJC2L6G https://youtu.be/PttuZ7oZuJs?si=IVLUv3ODOaTowBZt

درست در همچین روزی به دنیا آمدی

نامه ای برای امیدوار بودنت

به یاد کودکان و نوجوانان کشته شده در حوادث اخیر اسم داستانم را  محکومیت سکوت بی نفسان می گذارم از این بعد هم  این متن سجاق شده به تمامی داستان های من است در برابر استفاده ابزاری و منفعت طلبانه  از کودک و نوجوانان سرزمینم می ایستم و کوتاه نمی آیم  به عنوان یک دانشجو ادبیات کودک و نوجوان در برابر سرکوب مطالبه گری های مسالمت آمیز ، حمله به مدارس ، بازداشت دانش آموزان، شست شوی مغزی در کانون اصلاح تربیت ، تهدید و ارعاب دانش آموز پس از آزاد شدن  ، اخراج  و تعلیق دانش آموزان، دادن باتوم به  کودک برای سرکوب معترضین، وثیقه های میلیونی که همه  توانایی پرداخت ندارند سکوت نمی کنم برای زنده ماندن کودکان و نوجوانان کشورم به شیوه خودم کنارشان خواهم  بود سالهاست که از درد  نوجوانان و کودکان  محکوم به سکوت بودم اما دیگر سکوت نخواهم کرد با توجه به کشتارگاه شدن مدارس و خیابان ها بهتر است به شیوه های جایگزین برای مطالبه گری کودکان و نوجوانان کشورم فکر کنیم  شرایط حاضر ایجاب  می کند  کودکان و نوجوانان کشورم با اعتراض مستقیم  در صف مقدم نباشند اما   منفعل هم نخواهند بود   من در عجب هستم چرا  برخی  ازجان پناه شدن نوجوان و کودک در برابر باتوم و اسلحه  جیغ،کف و هورا سر می دهند  اما برای رهایی او کاری نمی کنند آنها  دست روی دست می گذراند تماشا می کنند  که فقط کودک و نوجوان سپر انسانی باشند طبق پیمان نامه حقوق کودک  باید حافظ جان وجسم  کودک و نوجوان باشیم اگر قرار است که کودکان و نوجوانان کنار ما باشند چون اساسا آنها بخشی از مردم هستند شیوه های اعتراض و مطالبه گری این قشر آسیب پذیر باید به گونه ای باشد که هویتشان فاش نشود  امنیت جسم و جانشان  به خطر نیفتد بی دفاع و بی پناه  در معرض بازداشت و کشتار در مکان های سربسته و سر باز  چون مدرسه یا خیابان ها  قرار نگیرند  ولی اعتراض و  حقوق خودشان را هم ابراز کنند    قبول کنید ما نمی دانیم  حمله به مدارس و وضعیت جنگی در خیابان ها تا چه زمانی ادامه دارد متاسفانه برخی از مسئولان   مدارس با تحویل دانش اموزان به نیروی سرکوبگر و اجازه ورود این باتوم به دستان  به حریم  مدارس ثابت کردند ضامن امنیت جان دانش آموزان نیستند بد بختانه  برخی از  فعالین کودک  و سفیر یونیسف هم مشخص نکردند چگونه پیگر خواهند بود  تا آن زمان  نامعلوم باید   فکری به حال  شیوه های حق خواهی   کنیم کاش  در معرفی  شیوه های   اعتراض کم آسیب تر  تفکر اگاهانه و خلاقیت  داشته باشیم   در غیر این صورت  با نادیده گرفتن سلامت  جسم و جان  کودکان و نوجوانان سرزمینم  من و شما به همراه نیروی سرکوبگر   مسئول خون های ریخته شده هستیم من که خودم را مسئول می دانستم اگر حرفی در موردش نمی زدم

و نام تو رمزی ایست در داستان من

من هیچ ­کس­ ام! تو کیستی؟ تو هم هیچ کسی؟ پس ما یک جفتیم! به کسی نگو! برملایمان می کنند، می دانی! چه ملال آور است، کسی بودن ! امیلی دیکنسون

پی دی اف رمان هایی که پیشنهاد دادم بعد از شنیدن داستان بخونین توی کانال تلگرام پادکست قرار دادم https://t.me/The52HertzLonely "این اولین بارش نبود که می مرد" صندوق پستی من اگه احیانا دلتون خواست انتقاد یا پیشنهادی بفرستین : the52hertzalone1@gmail.com

...

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت سلام خوبین سر خوشین راستی سرهاتون هنوز سر جاشه ؟ صندوق پستی من اگه احیانا دلتون خواست نامه بفرستین : the52hertzalone1@gmail.com

...

ایده ی داستان از کجا آمد و منبع الهام چه بود راستش این داستان را با اقتباس از طنز عمو شلبی و فصل چهارم کتاب هنر بی خیالی نوشتم به نظر من این دو بهم شباهت زیادی داشتند

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

طرح اولیه داستانه امیدوارم این بار واقعا بازنویسی کنم راستش آخرین داستانی هست که در این چند ماه اخیر نوشتم آخه باورم شده شاید حق با اونه من آدم مناسبی برای نوشتن نیستم ولی نمی خوام باور کنم با این وجود هنوز ادامه می دم

آدم زیادی آدم زیادی شخصیت نوعی مهمی است که در ادبیات قرن نوزدهم روسیه بسیار متداول بود آدم زیادی شخصیت آرمان خواه ولی غیر فعالی است که به مسائل اخلاقی و اجتماعی آگاه و حساس است اما عملی انجام نمی دهد و این خصوصیت او تا حدی نتیجه ضعف و سستی اراده ی او و تا حدی زاییده ی محدودیت های اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه است که آزادی عمل به او نمی دهد. واژه نامه هنر داستان نویسی | جمال میر صادقی

اپیزود دوم آزمایش هیولایی صدای ضد و نقیض اپیزود اول آزمایش هیولایی خیانت علیه منافع عمومی: https://t.me/The52HertzLonely/515

اپیزود اول آزمایش هیولایی خیانت علیه منافع عمومی بعد از مدت ها داستان نوشتم و شما نمی دانید چه قدر از روحم کاست تا حاصلش شد این هشت دقیقه خورده ای داستان در حال شکل گرفتن است این که بپرسید می دانم دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد من فقط در جوابتان می گویم باید صبر کنید هر چهارشنبه ساعت هشت منتشرش کنم هر چند که کاش احساس شرم و هراس رهایم می کرد تمام شجاعتم را جمع کردم تا این را نوشتم تا منتشرش کردم حالا تمام این شجاعت را باید نگه دارم برای وقایع پس از منتشر شدنش

https://t.me/The52HertzLonely

قربانی، قربانی تولید می‌کند... آدم‌هایی که ما را رنج می‌دهند، خیلی اوقات رنج کشیده‌هایی هستند که از زخم‌های خودشان نتوانستند عبور کنند. اروین یالوم

بعد از ساختن این پادکست ترسیدم از خودم وای نه من این جوری ام که ادعای احترام به عقاید و باور ها دارم باید روی خودم بیشتر کار کنم چه ویژگی های وحشتناکی توی آدامیزاد هست خودش بی اطلاعست

https://t.me/The52HertzLonely