Discover
تماشای غروب
7 Episodes
Reverse
طهران را از نگاه کسانی میخوانیم که خود، همچون این شهر، بیقرار و سیالاند: مسافران. به ملاقات طهران میرویم؛ همچون میزبانی که خود، مسافری است با چمدانی از پیشداوریهایش. میشنویم که چگونه سفرنامهنویسان کوشیدند تا طنین وجودش را در قفس کلمات به دام اندازند. اما طهران، رسم رمیدن را نیک میشناسد... بهراستی که «شهر فرنگ» است؛ جعبهی جادویی که بیوقفه، نگارههای رنگارنگ و گذرایش را به تماشا میگذارد. و چه شگفتیهایی که این جعبه برای چشمان کنجکاو غریبهها به ارمغان نیاورده است! طهران، همچون انسانی است کامل با همهی ابعاد متضادش؛ از شکوهش که چشمنواز است تا زشتیاش که دل را میفشرد. امروز، آن روایتها در لابهلای سفرنامهها زنده ماندهاند: گواهی بر شگفتی، سرگردانی و دلدادگی مسافران به شهری که هماره در میانهی عشق و نفرت، در میانهی ستایش و حسرت، زیسته است. با این همه، طهران هنوز راز خود را تماماً نمایان نکرده است. مسافر در جستجوی اوست، و او در آیینهی نگاه مسافران، دمادم از نو زاده میشود. و شاید برای شناختنش، گاهی باید در آیینهی نگاه رهگذرانش نگریست. کدام طهران، تهران ماست؟See omnystudio.com/listener for privacy information.
در «کوچههای آفتاب» از تهران میشنویم؛روایتهایی که هر صبح، ترسان و پریشان، در طلب تمنای زرین امید، بیدار میشود.در تهران، انتظار، معطلی نیست—حضوری است ناخودآگاه.و صبر، نه تحملی کهن، بلکه ظرفیتی برای دریافت آن لحظههای زرین است؛ لحظههایی که زندگی شهری را معنا میبخشند.آنگاه که شتابِ روزمرگی ما را تا مرز پاشیدگی میکشاند، نگاهمان به شمال میچرخد—به کوههای البرز، لنگرگاه بصری ثبات.آنجا، میان آسمان و زمین، امید متولد میشود: سوخت دیرینهای برای ماندن در تهران؛ نیرویی برای ادامه دادن، در دل دلتنگی.تهران، حاصل جمعِ همین تضادهاست: شتابی که به صبر میانجامد، و گذشتهایکه پشتوانهی امید است.و «کوچههای آفتاب»، عهد نانوشتهی این شهر با ماست—عهدِ دوباره برخاستن.این تجربهی مشترک، این حس یگانهی خستگی و امید، پیوندیست ناگسستنی؛پیوندی که ما را، در میان تمام هیاهوها، به این خاک گره میزند—و تهران را، خانه میسازد. حامی مالی این شماره “بیمهی دانا” است. Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.See omnystudio.com/listener for privacy information.
کوچههای خالی، استخوانهای برهنهی شهری بودند که جنگ، گوشتِ زندگی را از آنها کنده بود. ما سهمی جز تماشا و انتظار نداشتیم؛ تماشایِ خیابانهای آشنا که در قابهایی لرزان و تیره، ساکن بودند. خانههایی که یکباره تلی خاک میشدند. و نجابتِ مردمی که به اندازهی نیاز میخریدند. هیچ آژیری، هشدار نمیداد. هیچ دیواری ایمن نماند. هیچ چسبی، شیشههای خانهمان را تضمین نمیکرد. و ما در متنِ جنگ؛ در عمیقترین لایهی تنهاییِ جمعی بودیم. ما نگهبانانِ حافظهی دیجیتالِ میهنی در آتش بودیم؛ جنگ برای ما، نه «صدا»ی پدافند، که «سکوت»ِ پیامهای نخوانده، نه «تاریکی»ِ شبهای بیبرق، که «نور»ِ خیره کنندهی صفحهی موبایل در دل شب، و نه «صف»های بنزین، که «انتظار» در صف نامرئی خبرها بود. و ما، در آن سوی مرزها، تنها «منتظر» بودیم. منتظرِ معجزهای که ما را نجات بدهد. See omnystudio.com/listener for privacy information.
در روزهایِ اول، نامش را بر زبان نمیآوردیم. میگفتیم: «چیزی نیست… تمام میشود.» اما لحظه به لحظه که میگذشت، جنگ مثل سایه—آرام، خزنده، بیصدا— از دیوار بالا میرفت، بر سقفها مینشست، به اتاقها سرک میکشید، و کمکم، جانِ همهمان را میفشرد. جنگ همیشه از مرزها آغاز نمیشود. گاهی در دلِ خانههای ماست؛ در اتاقهایی که یکشبه به پناهگاه بدل میشوند. در ظرفهایِ شستهای که روی آبچکان ردیفاند—سربازانِ خاموشِ مقاومتِ روزمرهی ما. صفحهی اینستاگرام: See omnystudio.com/listener for privacy information.
شمارهی ۰۰۰ | بوشهر | کوچههای دریا بوشهر مثل بازدم است. داغ، روان، بیهراس. در جنوب، کار بیآواز معنایی ندارد. صدا هست برای اینکه راه گم نشود، برای اینکه امید بماند، برای اینکه شب تمام شود و کسی فراموش نکند که صبح خواهد آمد. دریای جنوب آبهایش میدوند، گرم و مشتاق، رو به اقیانوسهای بیکران. ماهیهایش، هر کدام، جواهری در حرکتاند— آبیِ فیروزهای، سرخِ گلاناری، زردِ طلایی— مثل تکههایی از آفتاب، که فلسفلس بر موج نشستهاند. ساحل جنوب، جشنی بیپایان است. زنان با نقابهای آفتابگیر، از پشت پنجرههای مشبک، تماشا میکنند اما چیزهای واضحی میبینند. قصههایی که هنوز گفته نشدهاند. Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.See omnystudio.com/listener for privacy information.
شماره ۰۰ | رشت | گیلهگول آدم در رشت چشمش پشت چیزی میماند، ناهار ضیافت، عطر و رنگ و تازگی خوراکیها در بازار بزرگ رشت، فریادهای ماهیفروشان، غروب که پهن میشود روی شالیزار، عطر خوشههای برنج یا نوشیدن چایی در استکان وسط پیله میدان، انگار رشت تو را هر وعده مهمان میکند تا همهی خاطرات ناخوبت را بشوید و ببرد. گیلهگول روایت همین وعدههای مهمانی است. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information. Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.See omnystudio.com/listener for privacy information.
شمارهی ۰ یزد - اشوزدنگهه در پادکست تماشای غروب، یزد را به نوشتههایمان نیاوردیم که کلماتمان را به یزد بردیم، از زیر طاقها و ساباطها گذراندیم و در بادگیرها به باد سپردیم. تماشای نقش و نگارهای کاشیهای قدیمی، کلاهفرنگیها، باغ اناری زمستانزده، چهارسکوها و خشت و گلها وجدِ کلمات ما شدند. این شماره نجواهایی است که انگار شبی سرد، دور یک کرسی گفته و شنیده شدهاست.See omnystudio.com/listener for privacy information.











به به کیف کردم انگار یک سفر رشت رفتم بدی دریا را حس کردم عالی بود مرسی
✨😍
خانم مجتهدی جووووووون😆😆❤️❤️
کیف کردم 💙🌃
چقدر درست و رقیقید و رقیق تر بمانید
دوره کردن و یادآوری دردناکه، انگار روی زخم کنده میشه! ولی کمک میکنه... ❤️🩹
حقیقتا عالی بود🥹
خیلی حرف تو فکرم زنده شد، هی با خودم گفتم تو کامنت این رو بنویسم، بعدش گفتم نه این یکی رو مینویسم؛ هی فکر کردم و فکر کردم تا اپیزود به آخر رسید. دیگه چی میشه گفت... ممنونم از زحمتی که برای تهیه پادکست کشیدید ❤️🩹
برام روایت های شخصی شنیدنی بودن و به جانم نشست . خداقوت ❤️❤️
چه روایت های دلنشین و غم انگیزی، همون جوری که آن روزها بودند. با نوشته ی سامان و علیرضا اشک ریختم. ممنونم از همتون💙
درود،عالی حرف می زدید انگار فیلم می دیدم.مرسی از همتون.
هر سه اپیزود رو گوش کردم. خیلی دلنشین بودن. خودمو تو یزد، رشت و بوشهر تجسم کردم و لذت بردم. 🥰❤️
سلام. روایت خانم شمسی بسیار دلچسب بود و همینطور موسیقیها بسیار زیبا و به جا استفاده شده بود .ممنون و خدا قوت
عااالی 😍😍
خدا قوت. خوب و دلنشین بود
دست مریزاد 👏🏻 ،گرم وشنیدنی و جادویی مثل بوشهر 🔥❤️
دست مریزاد به همهگی👏
چقدر قشنگ و دلنشین بود🩵فکر کنم منم توی رویا بودم!
خیلی عالی❤️❤️❤️❤️ دمتون گرم
زیبا و شنیدنی 😍 دمتون گرم