دَمه – قسمت سوم: خیلی دور، خیلی نزدیک این قسمت دربارهی مهاجرت و دلتنگی آدمهاست. مهاجرت فقط عوض کردن شهر و کشور نیست، یه جابهجایی عمیق درونیه؛ جدایی از ریشهها، خانواده، دوستها و خاطرات. آدمی که میره، همیشه یهجور غربت رو با خودش حمل میکنه؛ غربتی که هم دوریش رو فریاد میزنه و هم نزدیکی ریشهها رو یادآوری میکنه. تو این اپیزود از صداها و روایتها میشنویم؛ قصههایی از آدمایی که رفتن و آدمایی که موندن. بین روز و شب، بین وطن و غربت، بین امید و دلتنگی.
«خانهی دوست کجاست؟» در این قسمت از “دَمه”، به مفهوم عمیق دوستی میپردازیم؛ رفاقتی که در لحظات ساده، به زندگی رنگ و بو میبخشد. با روایت گرم سجاد افشاریان و صدای اختصاصی عادل فردوسیپور، به عمق صداقت و لحظههایی میرویم که دوستی، همچون چراغی در تاریکی، راه را روشن میکند.
“دَمه، لحظهای میان تاریکی و سپیده، جایی که شب آرام آرام رنگ میبازد و امید، در سکوتی شگفتانگیز جان میگیرد. در این قسمت با عنوان عشق، راه پنهان، همراه با صدای روایتگر سجاد افشاریان، به سفری در لابهلای احساسات انسان میرویم؛ سفری از دیالوگهای سینما، نغمههای موسیقی، و زمزمههای دل. دَمه، نوید تولد دوبارهی عشق در میان سکوت و روشنایی است، جایی که هر واژه و هر نغمه، پلی به قلبها میزند.”
Behnoosh Sookhakian
رفیق اونیه که هیچ رقمه قضاوتت نمیکنه، فقط با گفتن اینکه خوب گوهی خوردی آرومت میکنه.
Shadi Pakzad
لعنت به اونهایی که زنان و مردان ایران رو از ریشههاشون جدا کردند🙂
Iman Mortazavi
داستان مهاجرت به نظرم موضوعش، خیلی لوس شده! آهنگا تکراری حرفا تکراری، حسا تکراری
Psharif
چه عجب
sara zolghadr
من خودم نه مهاجرت و تجربه کردم نه کسی که مهاجرت کرده باشه. ولی از اول تا آخر اپیزود خودمو جای اونا گذاشتم و انگاری حسش کردم و اشک ریختم . امیدوارم یه روزی همه دوباره دور هم جمع بشیم در وطن.