Fozoli_فضولی

چرا انقلاب کردیم(کردند)زمان شاه چه شکلی بود؟

چرا انقلاب کردیم(کردند)

باز هم درباره پدر: از دید دو مهمان خانم

درباره پدر

خود افشایی

رابطه بین ساختار های اجتماعی و خلقیات درونی ما چیست؟آیا رابطه ای بین انصاف درونی ما و نهاد قوه قضاییه وجود دارد؟

هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن

در گذشته حتی حق نداشتیم که ناراحت باشیم. این حق جدیدی است که جهان مدرن به ما داده است. برای گرفتن این حق با تمام نهاد های اجتماعی از خانواده گرفته تا سیاست جنگیده ایم. بتابراین به راحتی از این حق دست برنمی داریم و همیشه همراه ماست.

گذشته آرمانی

بزرگ شدی، می خوای چه کاره شی؟#فضولی#fozooli

آیا من می توانم اراده کنم که آدم با اراده ای باشم ؟ #Fozoli#فضولی

تا حدود ۶-۷ سال پیش به بخشی هایی از خودم می بالیدم و حس می کردم در ویژگی هایی انسان بسیار بهتری از دیگران هستم، تصورم این بود که این بخش ها را مانند ساختمانی، آجر به آجر خودم ساخته ام. اما چند سالی است در جستجوی آن خودی می گردم که این ها را ساخته است؟ آیا کسی که سازنده ی این ساختمان به نظر می رسد جدا از ژنتیک، شرایط زندگی موقعیت ها و شانس های کوچک و بزرگ زندگی است، آیا آن خود از نوع نگاه مادرم هنگام شیر دادن به من جداست؟ امروز می دانم که حالت عاطفی و روانی من به ترکیب و تنوع باکتری های سیستم گوارشم هم رابط دارد. هرچه این خود را می کاوم به چیز دیگری می رسم، هیچ خود‌مستقلی از هزاران عامل زندگی نمی یابم.ژنتیک هم که موهبت طبیعت است نه دستاورد من؟ پس من کجا هستم؟!!!متاسفانه هرچه بیشتر در مورد انسان می خوانم و می فهمم، آن خود مستقل و حاکم بر بدن را بیشتر گم می کنم، و آن خود یکپارچه ی درون بدن به صدها و هزاران تکه در بیرون و درون تقسیم می شود.امروز دیگر کمتر به خود می بالم و کمتر از خود شرم می گیرم، امروز خود را بخشی از همان جریان زندگی و طبیعت می دانم که جنگلی یا رودخانه ای را ساخته است. تفاوت آنچنانی میان خود و فرم گرفتن یک کوه از تابش و بارش هزاران سال آفتاب و باد و باران نمی بینم.امروز بیشتر جریان و مسیر زندگی‌ را به مشاهده نشسته ام. امروز بیش از هر زمانی به این بیت مولانا باور دارم:برگ کاهم پیش تو ای تند بادمن چه دانم کجا خواهم فتاددر اپیزود چهارم فضولی درباره ی روند زندگی‌مان صحبت کردیم، در رابطه با اینکه چرا تصمیمات مختلفی گرفتیم چرا یکی از ما محافظه کارتر و یکی بی خیال تر شد.با اینکه فقط 4 سال با هم اختلاف سن داریم و در یک خانواده بزرگ شده ایم. آگر خیلی به خود می بالید یا خیلی خود را سرزنش می کنید این اپیزود را گوش کنید.

چطور ممكن است دو برادر در يك خانواده بزرگ شوند و يكي به شدت خوش بين و ديگري به شدت بدبين باشد. چقدر ژنتيك مي تواند براي توضيح اين تفاوت، پاسخگو باشد و چقدر بستري كه در آن رشد كرديم نقش دارد؟قطعا هيچ پاسخ ساده اي وجود ندارد و بسيار پيچيده است ولي بي شك بخش بزرگي از شخصيت ما ساخته و پرداخته اجتماعي ايست كه در آن رشد كرديم. آيا خوش بيني افراطي ريشه در عرفان و تصوف قديمي ما دارد؟  بخش شخصيت خوش بين ما چقدر محصول ادبيات كهن ماست كه عارفان رها از خودبيني و خودخواهي را به تصوير كشيده است؟ از سوي ديگر چقدر بدبيني، ريشه در حوادث و تجربيات سياسي و اجتماعي مان دارد؟ شكستهاي متعددي كه از مشروطه تا كنون در حوزه سياست خورده ايم چقدر ما را بدبين و منفعل كرده است؟آيا مي توان خوش بيني و بدبيني افراطي را دو روي "درماندگي" دانست؟عدم پذيرش واقعيت و فرار از آن باعث گرايش ما به سمت این دو روي سكه است؟#Fozoli_فضولی

اپیزود دوم از پادکست فضولی پذیرش دیگری به چه معناست؟ آیا انسانها عمیقا و درونی می توانند همدیگر را بپذیرند؟ یا اینکه پذیرش مفهومی درونی نیست بلکه مفهومی اجتماعی و غیر الهی است که ناشی از ضروریات های اجتماعی است؟آیا پذیرش دیگران با روش های عرفانی، معنوی و دینی امکان پذیر است؟آیا با درون بینی، ریاضت، مدیتیشن و دست یابی به ذات الهی بشر، پذیرش محقق می شود و یا پذیرش ناشی از تجربه عینی بشر است؟ #Fozoli#فضولی

رابطه فرد و جامعه چگونه رابطه است؟ميزان تاثير گذاري اين دو بر يكديگر چقدر است؟ جوامع از پايين(افراد) به بالا( مثل حكومت) تغيير مي كنند يا از بالا به پايين؟برخي معتقداند جامعه و نهاد هاي آن، مثل حكومت، مذهب، خانواده و اقتصاد از برايند ذهني و اراده تك تك افراد جامعه نشات گرفته اند و اين نهاد ها همچون آيينه اي هستند از آگاهي، نگرش و رويكرد افراد جامعه.  در اين نگاه در صورتيكه نگرش افراد يك جامعه تغيير كند نهادهاي آن جامعه نيز متناسب با تحولات جديد لاجرم آهسته و پيوسته تغيير خواهند كرد، لذا در اين نگاه تمركز بر فرد است و تغييرات از پايين به بالا اتفاق مي افتد: از خرد به كل.اما برخي ديگر تصور مي كنند كه همبن آگاهي، نگرش و یا رويكرد افراد از نهادها و يا بسترهايي كه در آن به دنيا آمده است ناشي شده اند و ماهيتي مستقل از آنها ندارند، پس تغيير در نگرش ها بدون تغيير در بسترها امكان پذير نيست. همچنين مانند گروه اول خوش بين نيستند كه نهاد هاي جامعه نشات گرفته از اراده و يا نگرش افراد جامعه باشند، اتفاقا بدبين اند كه ممكن است اين نهادها نه بر اساس توافق بين افراد كه به علت سلطه و زور مسلط شده اند.لذا اين گروه، راه حل تغيير را از بالا به پايين مي بيند و چون حتي آگاهي افراد را وابسته به بستر هاي بزرگ جامعه مي دانند، در صدد اعمال تغييرات كلي هستند و نه جزيي! تصور مي كنند در صورتيكه نهاد ها و ساختارهاي بزرگ جامعه دگرگون شوند و مردم در بستري برابر تر، عادلانه تر و منصفانه تر زندگي كنند، افراد دچار تحول مي شوند و انساني، انساني تر و اخلاقي تر زاييده مي شود. لذا عمده تمركز اين نگاه به تغيير در نهاد ها و ساختار هاي كلي جامعه است و نه افراد.#Fozoli#فضولی

دو برادر از دو جهان متفاوت.