Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic language #5 دعا برای ماه مبارک رجب از مفاتیح الجنان به فارسی و عربی
Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic language #6 دعا برای ماه مبارک رجب به فارسی و عربی
Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic language #5 دعا برای ماه مبارک رجب به فارسی و عربی از مفاتیح الجنان
Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic language #4 دعا برای ماه رجب به فارسی و عربی از مفاتیح الجنان
Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic language#3 دعایی برای ماه مبارک رجب از مفاتیح الجنان به فارسی و عربی ۳
Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic #1 دعایی برای ماه رجب از مفاتیح الجنان
Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic #2 دعایی برای ماه مبارک رجب از مفاتیح الجنان به فارسی و عربی
Prayer for Rajab month in Farsi and Arabic #1 دعا از مفاتیح الجنان
عمان سامانی گنجینه الاسرار در توجه به عالم خراباتیان صاحبدل و اخوان مقبل و استمداد همت و شروع به مصیبت فخر الشهدا، حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه Oman Samani
این زیارت ( مناجات) توسط امیر المومنین و امامان و فرزندان او خوانده میشده است .
عمان سامانی گنجینه الاسرار در ازدیاد وجد و اشتداد شوق بر مشرب اهل عرفان و ذوق و اشاره به مراتب عالیه زبده و برگزیده ناس حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه بر سبیل اجمال گوید: باز لیلی زد به گیسو شانه را سلسله جنبان شد این دیوانه را و.... ....وای چقدر این عمان سامانی زیبا شعر گفته، توان خواندن اشعارش را هم ندارم. خوش به سعادت ایشان.
در بیان اینکه چون سالک از در ارادت در آمد و دست طلب بر دامن عنایت پیر زد، نفس کافر به عنان گیری خیزد و هر لحظه فتنه ای هولناک بر انگیزد. اگر سالک را دل نلرزید و ثبات و تحمل ورزید و از در مراقبه درآمده از باطن پیر استمداد نمود، آن مخالفت به مرافقت و آن منازعات به موافقت تبدیل گردد و از آنجاست که عارف ربانی و مفلق شیروانی جناب حکیم خاقانی ( قدس سره) در مسأله نفس می فرماید: در اول نفس چون زنبور کافر داشتم لیکن در آخر یافتم چون شاه زنبوران، مسلمانش در اینجا عارف، عنان گیری و دلیری حضرت حر را، بدان مسئله که عبارت از نفس کافر است در بدو امر سالک، تاویل می نماید، چه به مدد حضرت کامل و پرتو آن عنایت شامل، آن کفر محض به ایمان صرف مبدل آمد. دوش گفتم با حریفی با خبر کاندر این مطلب مرا شو راهبر و ....
عمان سامانی گنجینه اسرار در بیان اشتداد وجد و حال و انقلاب آن سید بی همال که مبادا، فدایی آید یا، بدایی ( پیدا شدن راهی دیگر) رخ نماید Oman Samani Ganjinatol AlAsrar واقعا اینقدر این اشعار غم دارد که اصلا نمیشه از روش خوند. اینجا میگه برای اینکه حضرت حق نکنه یک وقت نظرش عوض بشه از اینکه امام حسین علیه السلام و یارانش نتونن به نبرد بروند، هیچ خروشی از خودشون نشون نمی دادند. نکنه اگر خروش به گوش حضرت حق برسه، او بر آنها رحم آورد و سعادت شهادت نصیبشون نشه. میگه نکنه مثل حضرت ابراهیم که قرار بود حضرت اسماعیل را ذبح کنه، خدا هم اینجا جور را از اینها برداره و ماجرا عوض بشه. برای همین به یارانش فرمود زان نمی آرم بر آوردن خروش ترسم او را آن خروش آید به گوش تا نکنه که : اندک اندک دست بردارد ز جور ناقص آید بر من این فرخنده دور تا اینکه حر، گفت: کای صورتگر عرض و سما ای دلت آیینه ایزد نما اول این آیینه از من یافت زنگ من نخست انداختم بر جام، سنگ و نهایتا قصد جانان کرد و جان بر باد داد رسم آزادی به مردان یاد داد
عمان سامانی گنجینه الاسرار در بیان توصیه آن اهل سر حلقه اهل نیاز به کتمان سٍر و نهفتن راز. سری اندر گوش هر یک باز گفت باز گفت این راز را باید نهفت
عمان سامانی گنجینه الاسرار در مراتب وجد عارفانه و شور عاشقانه و اشاره به حال خود در انتساب سلوک به حضرت پیر و مرشد صافی ضمیر خود ( کثر الله افاضاته) گوید باز وقت آمد که مستی سر کنم وز هیاهو گوش گردون کَر، کنم و....
عمان سامانی گنجینه الاسرار در بیان عارف شدن به مراتب جانبازان راه حقیقت از در ارادت به شیخ طریقت از راه مراقبه گوید: باز مستی طاقتم را طاق کرد دفتر صبر مرا اوراق کرد و...
عمان سامانی در بیان تعرض آن شمع حقیقت از پروانگان هوسناک و تجاهل آن گل گلشن معرفت از بلبلان مشوش ادراک، خانه حقیقت را از اغیار مجازی خالی ساختن و بوستان معرفت را از خس و خاشاک ناقابلان پرداختن و مستعدان بلا را، صلا دادن و در از صندوق حقیقت گشادن و شرذمه یی از قابلیت اهل ولا و صاحبان مراتب. قالو بلی: «لَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیهم السلام » که در مسلک «و علی الارواح التی حلت بفنايک» مسلک آمدند: هر که بیرونی بد از مجلس گریخت رشته الفت زهمراهان گسیخت و...
رجوع به مطلب و بیان آن طالب و مطلوب حضرت رب، اعنی شیرازه دفتر توحید و دروازه کشور تجرید و تفرید، سراندازان را رییس و سالار، پاکبازان را انیس و غمخوار، سید جن و بشر، حلقه اولیایی حشر، مولی الموالی سید الکَونَین ابا عبدالله الحسین صلوات الله علیه و آله و اصحابه، ورود آن حضرت به صحرای کربلا و هجوم و ازدحام کرب و بلا گوید: گوید او چون باده خواران السا هریک اندر وقت خود گشتند مست
عمان سامانی، گنجینه الاسرار در انتقال از عالم وجد و شوق و رجوع به مطلب بر مشرب اهل ذوق گوید : باز آن گوینده گفتن ساز کرد وز زبان من حدیث آغاز کرد
در معارضه با دل و استغراق آن ولی کامل، زبده السعدا و سید الشهدا و تجاهل عارفانه گوید: باز بینم رازی اندر پرده یی هست دل را گوئیا گم کرده يی
Alireza Amiri
عالی بود💚