DiscoverIran Seda | ایران صدا
Iran Seda | ایران صدا

Iran Seda | ایران صدا

Author: Ali

Subscribed: 8,071Played: 160,518
Share

Description

کانال سایت رسمی ایران صدا
46 Episodes
Reverse
هفت(seven) | نمایشی

هفت(seven) | نمایشی

2025-06-0903:23:4130

«دیوید میلز» آرمان‌گرا که به‌تازگی انتقالی گرفته و به همراه همسرش «تریسی» به یک شهر بزرگ ناشناس نقل‌‌مکان کرده‌اند؛ با «ویلیام سامرست»، که به‌زودی بازنشسته می‌شود؛ هر دو کارآگاه‌های جنایی هستند که عمیقاً درگیر پرونده‌ی یک قاتل سریالی می‌شوند. قاتلی که قتل‌های خود را به‌‌دقت بر طبق هفت گناه کبیره طرح‌ریزی کرده‌است: شکم‌پرستی، طمع، تنبلی، خشم، غرور، شهوت و حسادت.* درباره‌ی فیلم و کتاب:این کتاب گویا که در واقعیت اقتباسی نمایشی-رادیویی بر مبنای فیلم‌نامه‌ی فیلم سینمایی «هفت»نوشته‌ی «اندرو کوین واکر» است، در سال ۱۹۹۵ با بازی «مورگان فریمن»، «برد پیت» و کارگردانی «دیوید فینچر» ساخته شد. در همان سال، «آنتونی برونو» رمانی بر اساس فیلم اصلی و با همان عنوان نوشت.جرقه‌ی اولیه‌ی فیلم‌نامه‌ زمانی زده شد که اندرو کوین واکر در شهر نیویورک زندگی می‌کرد: «من از زمانی که در نیویورک می‌گذراندم دل خوشی نداشتم؛ اما حقیقت این است که اگر من در آن‌جا زندگی نمی‌کردم، احتمالاً فیلم‌نامه‌ی هفت را هم نمی‌نوشتم.»دیوید فینچر مدت یک‌ونیم سال بود که پس از تجربه‌ی ناامیدکننده‌ی فیلم «بیگانه‌ی۳» هیچ فیلم‌نامه‌ای نخوانده بود. فینچر در نهایت به این سبب که جذب فیلم‌نامه‌ی هفت شده بود؛ با کارگردانی آن موافقت کرد. او فیلم‌نامه را در قالب فیلمی می‌دید که همچون بازی‌های معماییِ «نقطه‌ها را به هم وصل کنید»، پیش‌بینی‌ناپذیر بوده و از نبودِ انسانیت سخن می‌گوید. فیلم‌نامه به‌لحاظ روانی سنگین است و مفاهیم بسیاری دربردارد؛ نه درباره‌ی اینکه چرا انجام دادید، بلکه درباره‌ی اینکه چطور انجام دادید!؟» او آن را بیشتر «تعمقی درمورد شر» می‌یابد، تا یک «رویه‌ی پلیسی» صِرف.او کار فیلمبرداری را با «داریوش خنجی» (فیلمبردار ایرانی‌-فرانسوی) انجام داد و برای فیلمبرداری از یک روش ساده استفاده کرد که از سریال تلویزیونی «پلیس‌ها» تأثیر گرفته بود. ظاهر تاریک و تعمق‌برانگیز فیلم از یک فرایند شیمیایی به نام «انصراف از نقره‌شویی» به دست آمد؛ که طی آن نقره‌ی موجود در حلقه‌ی فیلم برداشته نشد. در نتیجه، تصاویر تاریک و سایه‌مانندِ درون فیلم عمق پیدا کرده و کیفیت رنگی آن به‌طور کلی افزایش یافت.خیابان‌های شهری شلوغ و مملو از ساکنان پر سروصدا، و بارانی غم‌افزا که به نظر همیشه و بی‌وقفه در حال بارش است؛ بخشی جدایی‌ناپذیر از این فیلم را تشکیل می‌دهند. فینچر با چنین فضایی، می‌خواست چنین شهری را به نمایش بگذارد: «کثیف، خشن، آلوده، اغلب افسرده. به لحاظ بصری و سبکی، می‌خواستیم این جهان را این‌طور تصویر کنیم. همه‌چیز باید تا جای ممکن حقیقی و بی‌روح می‌شد.» فینچر برای رسیدن به این هدف، به طراح تولید، «آرتور مکس» روی برد تا جهان ملالت‌انگیزی خلق کند که به‌طور وهمناکی، آینه‌ی تمام‌نمای ساکنانش باشد. مکس در این باره می‌گوید: «محیطی را به‌وجود آوردیم که انحطاط و زوال اخلاقی مردمانی را که در آن زندگی می‌کنند، منعکس کند. همه‌چیز در حال فروپاشیدن است و کاری به‌درستی انجام نمی‌گیرد.»فیلم هفت در تاریخ ۲سپتامبر۱۹۹۵ در ۲۴۴۱ سالن به نمایش درآمد و در هفته‌ی نخست نمایش ۱۳٫۹ میلیون دلار آمریکا فروش داشت. میزان فروش در آمریکای شمالی تا مرز ۱۰۰ میلیون دلار و در دیگر کشورها تا مرز ۲۲۷٫۱ میلیون دلار بالا رفت و با فروش مجموعاً ۳۲۷٫۳ میلیون دلاری، جایگاه هفتمین فیلم پرفروش در سال ۱۹۹۵ را به خود اختصاص داد. این فیلم همچنین به مدت چهار هفته‌ی متوالی در صدر جدول فروش آمریکا در سال ۱۹۹۵ قرار داشت.
محمدتقی دانش‌پژوه (متولد ۳۰ فروردین ۱۲۹۰ در آمل و درگذشته‌ی ۲۷ آذر ۱۳۷۵ در تهران) نویسنده، موسیقی‌دان، مترجم، مصحح، کتاب‌دار، خاورشناس، فهرست‌نگار و نسخه‌پژوه ایرانی و عضو پیوسته‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، استاد دانشگاه تهران و پدر علم نسخه‌شناسی بود. حاصل زندگی علمی دانش‌پژوه بیش از ۶۰ کتاب و ۴۰۰ مقاله است. وی بنیان‌‌گذار نشریه‌ی «فرهنگ ایران زمین» و نیز نسخه‌های خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بود.
این کتاب درباره‌ی اردوگاه‌های کار اجباری در دهه‌ی ۵۰ میلادی در شوروی سابق است و یک روز از زندگی یک زندانی معمولی با نام «ایوان دنیسویچ شوخوف» را توصیف می‌کند.«ایوان دنیسویچ شوخوف» به حبس در مجموعه زندان‌های گولاگ در شوروی سابق محکوم است. او بی‌گناه است، اما به‌جرم جاسوسی برای آلمانی‌ها به زندان می‌افتد. انتشار این کتاب رویدادی نامعمول در تاریخ ادبیات شوروی بود؛ چراکه پیش از آن هیچ کتابی درباره‌ی سرکوب‌های دوران استالین منتشر نشده بود. این رمان، دست‌کم چهار بار به انگلیسی ترجمه شد که نویسنده، آخرین ترجمه را تأیید کرد.* الکساندر سولژنیتسین، نویسنده‌ی سرشناس روس و برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۰ بود. وی به‌خاطر افشای جنایات «ژوزف استالین» در رمان‌هایش، بیست سال را در تبعید گذراند. کتاب‌های «مجمع‌الجزایر گولاگ» و «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» از شاه‌کارهای آلکساندر سولژنیتسین هستند. از ویژگی‌های آثار این نویسنده، بیان ناخشنودی و انتقادهای او از ساختار اداری نادرست و وجود فساد اداری در میان مقامات بالادست شوروی است. این نویسنده در آثارش با بهره‌گیری از تجربه‌های زندگی خود، تاریخ سیاسی سده‌ی بیستم کشورش، به ویژه سازوکار سرکوب سازمان‌یافته را روایت می‌کند.در سال ۱۹۷۰ فیلمی براساس این کتاب با مشارکت کشورهای انگلیس و نروژ و با بازی «تام کورتنی» ساخته شد
داستان درباره‌ی یک شهروند آمریکایی است که از ملال و روزمرگی کلافه شده است و سر از باشگاهی درمی‌آورد که آدم‌هایی شبیه او برای خلاصی از سرخوردگی‌هایشان، سراغ مشت‌زنی آمده‌اند.این داستان روایت تجربیات کارمندی بدبین است که در یک کارخانه‌ی خودروسازی کار می‌‌کند و مدتی است از بی‌‌خوابی و اختلال هویت رنج می‌‌برد. او پس از اینکه در گروه‌های مختلف روان‌درمانی نقش فردی بسیار بیمار را بازی می‌کند، آرامش روحی پیدا می‌کند و از بی‌خوابی نجات می‌یابد.اما پس از آشنایی با دختری، دوباره به بی‌خوابی دچار می‌شود، تا اینکه یک روز با فردی با لباس‌‌های عجیب و غریب به‌نام «تایلر داردن» آشنا می‌شود که شغلش بازاریابی صابون است و عقاید نوین و جالبی دارد.مرد با او به محل زندگی‌‌اش در محله‌‌ای می‌‌رود که زباله‌‌های سمی شهر را آنجا انبار می‌کنند. کارمند شیفته‌ی او می‌شود و با او درباره‌ی ‌ آزادی و راه‌‌های کسب قدرت صحبت می‌کند. این دو نفر برای آنکه از عقده‌‌های درونی خالی شوند و به‌اصطلاح «تولدی دوباره» داشته باشند، آگاهانه شروع به کتک‌کاری می‌کنند. سپس فکر راه‌اندازی یک باشگاه به ذهنشان خطور می‌کند.آنها با کمک هم باشگاه زیرزمینی مبارزه‌ای تأسیس می‌کنند تا اعضای آن، از طریق مبارزه با هم عقده‌های خود را خالی کنند و به‌نوعی «روان‌درمانی» شوند.
فردی که به اعدام محکوم شده، خواستار بخشش مردم است تا بتواند بار دیگر به دور از جرم و جنایت به زندگی در کنار دخترش ادامه دهد؛ چراکه دخترش اکنون به جز او کسی را در این دنیا ندارد؛ اما مردم به‌شدت از وی متنفرند و می‌خواهند او اعدام شود....در قرن نوزدهم و در فرانسه، مردی محکوم به مرگ با گیوتین شده است و در حالی که منتظر اعدام است، اندیشه و تفکرات، احساسات و ترس خود را درباره‌ی اعدام می‌نویسد. نوشته‌ی او در زندان، تغییر روحیه‌اش را درباره‌ی جهان خارج از سلول نشان می‌دهد و زندگی‌اش را در زندان توصیف می‌کند.داستان با ورود یک کشیش به زندان برای طلب بخشش زندانی و گفت‌وگوهای آنها ادامه پیدا می‌کند. کشیش، او را به آنچه در زندان نامیده می‌شود (همچون جنایت‌کار، قاتل و مجرم) صدا نمی‌کند؛ اما به‌طور مبهمی اشاره می‌کند که او کسی را کشته است.او در روز اعدام، دختر سه ساله‌ی خود را برای آخرین‌بار می‌بیند، اما دختر به وی می‌گوید که پدرش مرده است.*ویکتور ماری هوگو شاعر، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس سبک رمانتیسم فرانسوی بود. آثار او به بسیاری از اندیشه‌های سیاسی و هنری رایج در زمان خویش اشاره کرده و بازگوینده‌ی تاریخ فرانسه بود. از برجسته‌ترین آثار او «بینوایان»، «گوژپشت نتردام» و «مردی که می‌خندد» است و در فرانسه بیشتر وی را برای مجموعه‌ی اشعارش می‌شناسند.
اسپارتاکوس، برده رومی و رهبر انقلاب ضدّ برده‌داری، در اصل از اهالی تراس بود؛ گلادیاتوری که رهبر بردگان شد تا حکومت روم را براندازد.اسپارتاکوس، از پدر و مادری برده به دنیا آمده است. او از ۱۳ سالگی در معادن با بردگان دیگر به کار گرفته شد. آنها زیر ضربه های زنجیر و تازیانه به سختی روزگار سپری می کردند.اسپارتاکوس جوان از کودکی رویای براندازی حکومت روم را در سر می پرورید.روزی باتیاتوس، اسپارتاکوس و تعدادی از بردگان را خریداری کرد و آنها را برای گلادیاتوری، با یک کشتی، به محل تربیت و آموزش گلادیاتورها برد.فرمانده مارسلوس به آنها تعلیم جنگ تن به تن داد. آنها، با تعلیمات دشوار، گلادیاتوری را آموختند، اما اسپارتاکوس برای دست یابی به رویای کودکی اش اندیشه هایی در سر داشت....*قیام اسپارتاکوس در سال ۷۳ پیش از میلاد آغاز شد.نگارش این کتاب توسط نویسنده ی آمریکایی (هووارد فاوست) در سال ۱۹۵۱ انجام شد و الهام بخش فیلمی به همین نام در سال ۱۹۶۰ به کارگردانی استنلی کوبریک و اقتباس تلویزیونی ۲۰۰۴ توسط رابرت دورل هلم بوده است.فیلم اسپارتاکوس برنده چهار جایزه اسکار شد و بزرگترین ساخته در تاریخ استودیو جهانی بود.
داستان از زبان بیمار روانیِ دورگه (سرخپوست-سفیدپوست) و قوی هیکل، اما بی جربزه‌، روایت می‌شود که وظیفه نظافت راه‌روها و سالن‌های بخش را دارد و چون خودش را به کر و لالی زده‌ است، می‌تواند به رازهای بین کارکنان آسایشگاه پی ببرد و ...آسایشگاه روانی، به ظاهر، زیر نظر یک دکتر روان‌شناس اداره می‌شود، اما قدرت واقعی در دست «پرستار بزرگ» است؛ پرستاری ۵۰ ساله و مجرد که با انضباطی بسیار خشک و با منکوب کردن بیماران و کارکنان و شرمسارکردن آنها در برابر دیگران، همه چیز را (حتی دکتر روان‌شناس را) در کنترل دارد و آسایشگاه را با کمترین نیروی انسانی، در مقایسه با آسایشگاه‌های مشابه، اداره می‌کند.روزی یک زندانی عادی به نام «رندال مک مورفی» که از کهنه سربازهای جنگ کره است، به آسایشگاه انتقال داده شده است. او برای فرار از کار اجباری در زندان معمولی، ادعای دیوانگی کرده تا بتواند دوران بی دردسری را در آسایشگاه روانی بگذراند. به زودی شخصیت پرانرژی مک مورفی و شخصیت سرد و خشک پرستار با هم برخورد می‌کنند. «مک مورفی» سلطه «مادرسالارانه» پرستار بزرگ و جوِ غیردوستانه، ناشاد و پر از اضضطراب آسایشگاه را نمی‌پسندد و خواستار تغییراتی در اداره آسایشگاه می‌شود که به بهانه‌های مختلف، با مخالفت و مقاومت «پرستار بزرگ» روبه‌رو می‌شود و...
قهرمان داستان، زارمحمد، دلاور و جوانمرد تنگسیری است. او مردی است ساده و پاک و خانواده دوست، ولی برخی از شهرنشینان بندری سرمایه و دارایی وی را به امانت گرفته و خرج کرده‌اند. زارمحمد بر آن می‌شود تا از آنان انتقام سختی بگیرد. پس با زن و دو فرزندش وداع می‌گوید تا برای نگاهبانی از درستکاری و آبرو و مردانگی خود آخرین راه چاره را در پیش گیرد.زارمحمد برخلاف شخصیت‌های دیگر چوبک نمایانگر بهترین و درخشان‌ترین ویژگی‌های سلحشوری و جوانمردی است و از نادر آدم‌های نوشته‌های چوبک است که آگاهانه (به رغم ایمان دینی استوار خود) برای انتقام آماده می‌شود و آن را به خداوند واگذار نمی‌کند.ساخت رمان تنگسیر همچون سرشت قهرمان آن سرشار از کنش‌های جسمانی و حرارت سوزان جنوب است.*این رمان در زمانی منتشر شد که کشور در حال عبور از نا آرامی‌های پانزده خرداد بود. با اینکه خود نویسنده این رمان را سیاسی نمی‌داند، ولی بسیاری از مخاطبان عام رمان معاصر آن‌را سیاسی می‌دانند. با آنکه رمان در سال ۱۳۴۲ منتشر شده، ده سال قبل از آن «رسول پرویزی»، داستان کوتاهی با نام شیرمحمد نوشته و منتشر کرده بود. چوبک این داستان کوتاه را در قالب رمان بازآفرینی کرد. در سال ۱۳۵۳ فیلمی براساس این رمان با کارگردانی امیر نادری ساخته شد.این اثر یکی از شاخص ترین رمان‌های ادبیات فارسی و حتی خود نویسنده است که تأثیر فراوانی بر مخاطبان زمان خودش داشته است. رمان تنگسیر به ۱۸ زبان دنیا ترجمه شده است.*شنوندگان و مخاطبان عزیز، لازم به ذکر است فصل اول و چهارم به علت فنی از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست ، که سرویس کتاب ضمن پوزش از شما به اطلاع می رساند به علت اهمیت این کتاب و حضور هنرمندان قدیمی و پیشکسوت ، این کتاب گویا تقدیم می گردد.لینک کتاب صوتی در سایتhttp://book.iranseda.ir/detailsalbum/?VALID=TRUE&g=41944#
هنری شاریر که به‌خاطر خالکوبی پروانه‌ای روی سینه‌اش با نام مستعار پاپیون شناخته می‌شود، در سال ۱۹۳۱ در پاریس به‌جرم قتلی که مرتکب نشده بود، محکوم شد. او محکوم به حبس ابد در زندانی در فرانسه می‌شود. تنها دغدغه‌ی ذهنی او از این پس یک چیز می‌شود: فرار.پس از برنامه‌ریزی و اجرای تلاش‌های ناکام در طی سال‌های طولانی، وی سرانجام به زندانی بدنام و ترسناک، به نام «جزیره‌ی شیطان» در ناحیه‌ی «گویان» در شمال شرقی آمریکای جنوبی فرستاده می‌شود؛ مکانی که از آن هیچ‌کس فرار نکرده‌است. اما پاپیون پرواز به‌سمت آزادی را به یکی از باورنکردنی‌ترین شاهکارهای زیرکی، اراده و استقامت بشر تا کنون تبدیل می‌کند.پاپیون زندگی‌نامه‌ی خود نویسنده‌ است. زندگی‌نامه‌ی حیرت‌انگیز شاریر با نام رمان پاپیون در فرانسه برایش تحسینی فوری و اعجاب‌انگیز _در سال ۱۹۶۸ که کتاب منتشر شد_ به ارمغان آورد.در آن زمان بیش از بیست سال از فرار نهایی وی از زندان می‌گذشت. در این‌که چه مقدار از ماجراهای رمان پاپیون واقعی است و برای نویسنده‌ی آن اتفاق افتاده و چه مقدار زاییده‌ی تخیلات شاریر است، اختلاف‌‌‌نظر وجود دارد.بعضی تنها قسمت کمی از آن را واقعی می‌دانند. این داستان، چه واقعی باشد و چه بر مبنای تخیل رمان پاپیون، از زمان انتشار آن تاکنون تبدیل به یک اثرکلاسیک ارزشمند شده‌است -ماجرای ادیسه‌ای مدرن، جذاب و تکان‌دهنده؛ ماجرای مرد بی‌گناهی که درنهایت شکست نمی‌خورد.
فراموشی | نمایشی

فراموشی | نمایشی

2024-01-1502:16:2738

«برت لوئیس» چندین سال دائم‌‌الخمر بود و شرایط بدی داشت. او به زندان افتاد و دو سال از این دوره از زندگی‌اش را به‌‌کلی فراموش کرد. او اکنون، به‌عنوان کاپیتان قایقی تفریحی، به‌اتفاق همسر و فرزندش، زندگی نسبتاً مناسبی را می‌گذراند؛ اما... .در نیمه‌های شبی طوفانی صاحب متل «اسب آبی» با برت لوئیس تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد که برای نجات مردی به نام «آدامز» که به‌خاطر مصرف زیاد الکل حال بدی دارد، به آن‌جا بیاید. برت به همراه «دکتر مالوی» به متل می‌رود. برت در کیف پول آدامز کاغذی را پیدا می‌کند که در آن دستور قتل «بیل لگان» که خودش را با نام «برت لوئیس» در این شهر ساحلی پنهان کرده، صادر شده است.مرد دیگری به نام «هاکینز» نیز نزد برت می‌رود و از او سراغ بیل لگان را می‌گیرد. در همین فاصله هنگامی که برت برای دیدن آدامز به کلینیک می‌رود، با جسد او مواجه می‌شود. «کلیف»، پلیس شهر به دلیل کینه‌ای که از برت به دل دارد، سعی می‌کند قتل را به گردن او بیندازد.فردای همان شب دو مرد دیگر با زور و خشونت به خانه‌ی برت می‌روند و از او سراغ بیل لگان را می‌گیرند. با پیگیری این ماجرا برت پی می‌برد که همه‌‌ی این وقایع به‌‌خاطر محموله‌ای از مواد مخدر بوده که ۷۵۰هزار دلار ارزش داشته و این محموله را چند سال پیش بیل لگان دزدیده و خود ناپدید شده است. در همین بین، برت مطلع می‌شود که هاکینز عکسی از بیل لگان دارد و ...
بابا لنگ دراز

بابا لنگ دراز

2024-01-1558:2159

کتاب گویای «بابا لنگ‌دراز» اثر مشهور و ماندگار «جین وبستر»، مجموعه نامه‌هایی است که دختری جوان به نام «جودی ابوت» برای پدرخوانده‌ی گمنام خود می‌نویسد و در آن از زندگی و احساسات خود می‌گوید.جودی ابوت (جروشا ابوت) با موهای قرمز بافته‌شده‌اش، دختری مهربان و یتیم، ولی شاد و باهوش است که پدر و مادرش را زمانی که هنوز کودکی بیش نبود، از دست داد.او را در خیابانی در «نیویورک سیتی» پیدا کردند و به یتیم‌خانه‌ی «جان گیر» منتقل شد؛ جایی که او توانایی خود برای نوشتن را کشف کرد. یکی از مقالات او توجه وکیلی به نام «جان اسمیت» را جلب می‌کند و بدون آن‌که جودی او را بشناسد، جان به او اجازه می‌دهد تا تحصیلات خود را برای حضور در دبیرستان «یادبود لینکلن» ادامه دهد... .
داستان «در انتظار بربرها» در روستایی مرزی می‌گذرد كه مدتی است با شایعه‌‌ی خبر حمله‌‌ی بربرها ناآرام است. امپراتور مأموران ویژه‌‌ی خود موسوم به «مأموران اداره‌‌ی سوم» را به روستا اعزام می‌كند.
این کتاب داستان کارآگاهی به نام «سم اسپید» است که با موقعیتی عجیب رو‌به‌رو می‌شود.درباره‌ی کتاب:«شاهین مالت» رمانی جنایی، نوشته‌‌ی داشیل همت، برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. البته این داستان ابتدا به‌‌صورت مجموعه‌‌ای سریالی در مجله‌‌ی «بلک مسک» به چاپ رسید. دختری جوان و مرموز به دفتر کارآگاهی به نام «سم» می‌آید و تقاضا می‌کند مردی را تعقیب کنند. دوست و شریک سم، آرچر، برای تعقیب مرد می‌رود، اما کشته می‌شود. مرد تحت‌‌تعقیب هم با فاصله‌‌ی کوتاهی، همان شب، کشته می‌‌شود.پلیس که به سم بدگمان شده، او را زیرفشار قرار می‌دهد. سم در تلاش برای کشف معما، درمی‌یابد مرد مقتول، زن مرموز و گروه‌ها و افرادی که بعداً سر راه سم سبز می‌شوند، سعی در جلب حمایت او دارند.
این داستان در شهری در جنوب فرانسه رخ می‌دهد. «کمیسر مگره» با مردی مشکوک برخورد می‌کند که حس کنجکاوی‌اش را برمی‌انگیزد و در پی تعقیب و گریز آن مرد، کمیسر با اصابت گلوله‌ی او مجروح می‌شود.آقای «مگره»، کمیسر پلیس، به‌طور تصادفی با مردی در قطار رو‌به‌رو می‌شود که ساعتی بعد از نیمه‌شب از قطار بیرون می‌پرد. مگره هم دنبال او می‌رود، اما تیر می‌خورد و در بیمارستان شهر «برژراک» که نزدیک آنجاست، بستری می‌شود.پیش از این، در شهر دیوانه‌ای بوده که دو زن را کشته و قصد کشتن دو نفر دیگر را هم داشته است که آن دو نفر می‌گریزند. مگره به دکتر «ریوو»، پزشک معالج خود، و نیز به دادستان شهر مشکوک می‌شود. براثر تحقیقات مگره معلوم می‌شود که شخصی به نام «دکتر ریوو» تاکنون از دانشکده‌های پزشکی فرانسه فارغ‌التحصیل نشده است.در همین زمان جنازه‌ی مردی که به مگره شلیک کرده بود، پیدا می‌شود. نام او «ساموئل» است و در الجزیره به کارهای خلاف مشغول بوده است. مگره متوجه می‌شود که دکتر هم پنج سال پیش در الجزیره به‌‌سرمی‌برده و در آنجا با «خانم ریوو» آشنا شده است.مادام ریوو همان زمان در بیمارستانی در الجزیره می‌میرد. فرض این است که اثر انگشت او می‌باید شباهت بسیاری با جنازه‌ داشته باشد.مگره نقشه‌ای می‌کشد و اطلاعیه‌ای در روزنامه‌های بوردو چاپ می‌کند؛ شهری که مادرزن دکتر در آنجا به‌‌سرمی‌برد و در آن از «خانم بوسولی» می‌خواهد که نزد سردفتر مگره در هتل «دانگلتر» بیاید و چون می‌داند که دکتر ریوو هم از اطلاعیه باخبر می‌شود، دوستش «لدوک» را به ایستگاه قطار می‌فرستد. لدوک در آنجا می‌بیند که «فرانسواس»، خواهرزن دکتر، آمده است تا مانع از رفتن مادرش نزد مگره بشود. لدوک هر دو را دستگیر می‌کند و نزد مگره می‌‌‌برد. فرانسواس به دکتر تلفن می‌کند. دکتر به خانه می‌‌رود و یادداشتی را به همسر خود می‌دهد تا به فرانسواس برساند. بعد خودش، در اتومبیلش نزدیک هتل منتظر می‌نشیند.خانم ریوو یادداشت را به فرانسواس در اتاق مگره می‌رساند و فرانسواس می‌گریزد و خود را به دکتر می‌رساند. لدوک به اتومبیل دکتر شلیک می‌کند و مانع از فرار آنها می‌شود. دکتر و فرانسواس به داخل هتل می‌روند و در یکی از اتاق‌ها خودکشی می‌کنند. مگره به دادستان که در اتاق او حاضر است، می‌گوید: «بعداً که مرخص شدم، با شما حرف خواهم زد!»
داستان از زبان بیمار روانیِ دورگه (سرخپوست-سفیدپوست) و قوی هیکل، اما بی جربزه‌، روایت می‌شود که وظیفه نظافت راه‌روها و سالن‌های بخش را دارد و چون خودش را به کر و لالی زده‌ است، می‌تواند به رازهای بین کارکنان آسایشگاه پی ببرد و ...آسایشگاه روانی، به ظاهر، زیر نظر یک دکتر روان‌شناس اداره می‌شود، اما قدرت واقعی در دست «پرستار بزرگ» است؛ پرستاری ۵۰ ساله و مجرد که با انضباطی بسیار خشک و با منکوب کردن بیماران و کارکنان و شرمسارکردن آنها در برابر دیگران، همه چیز را (حتی دکتر روان‌شناس را) در کنترل دارد و آسایشگاه را با کمترین نیروی انسانی، در مقایسه با آسایشگاه‌های مشابه، اداره می‌کند.روزی یک زندانی عادی به نام «رندال مک مورفی» که از کهنه سربازهای جنگ کره است، به آسایشگاه انتقال داده شده است. او برای فرار از کار اجباری در زندان معمولی، ادعای دیوانگی کرده تا بتواند دوران بی دردسری را در آسایشگاه روانی بگذراند. به زودی شخصیت پرانرژی مک مورفی و شخصیت سرد و خشک پرستار با هم برخورد می‌کنند. «مک مورفی» سلطه «مادرسالارانه» پرستار بزرگ و جوِ غیردوستانه، ناشاد و پر از اضضطراب آسایشگاه را نمی‌پسندد و خواستار تغییراتی در اداره آسایشگاه می‌شود که به بهانه‌های مختلف، با مخالفت و مقاومت «پرستار بزرگ» روبه‌رو می‌شود و...پرواز بر فراز آشیانه فاخته، رمانی‌ است که کن کیسی، نویسنده آمریکایی، به سال ۱۹۶۲ نگاشته‌ است. رمان در بیمارستانی روانی در ایالت اورگن آمریکا می‌گذرد و به ساختارهای قدرت در سازمان‌ها اشاره دارد. همچنین رمان، مکتب روان‌شناسی رفتارگرایی را نقد می کند و اصول انسانی را می‌ستاید. نویسنده داستان مدتی را به عنوان کارمند بیمارستان روانی در منلو پارک کالیفرنیا سپری کرده بود و با بیماران روانی احساس همدردی می‌کرد. این رمان ابتدا در سال ۱۹۶۳ به نمایشنامه درآمد، اما برداشت بسیار مشهورتر آن، فیلم «دیوانه از قفس پرید» است که در سال ۱۹۷۵ با کارگردانی میلوش فورمن و بازی جک نیکلسون بر اساس این داستان ساخته شد. این فیلم برنده پنج جایزه اسکار شد. مجله تایم این رمان را جزو ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان بین سال‌های ۱۹۲۳ و ۲۰۰۵ انتخاب کرده‌ است.
تدی یکی از داستان‌های مجموعه «نه داستان» نوشته جروم دیوید سلینجر است که در ایران به نام دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم منتشر شده است. این داستان درباره پسری به نام تدی است که در حال بازگشت از انگلستان است و ...پسر کوچکی به نام تدی با وجود سن کم، اندیشه هایی فلسفی و ماورایی دارد. او در روی یک کشتی، همراه با پدر و مادر و خواهر کوچک‌ترش، در حال طی کردن یک سفر طولانی است. در این سفر او با اندیشمندان گوناگونی ملاقات می کند و آنها از او سئوالات فلسفی می کنند. در پاسخ به یکی از این سئوالات، تدی از زمان پایان زندگی آنها حرف می زند و این سخن او سبب می شود که آنها گمان کنند او در حال پیش‌گویی است. سپس در کشتی ...
پسر جوانی به نام میخائیل برخلاف خانواده اشرافی‌اش، از کارهای تن پرورانه بیزار است و با وجود مخالفت پدرش، به کارگری می‌پردازد. به‌تدریج تحمل جو خانه برای او به‌قدری سخت می شود که از خانه فرار کرده و با دختری به نام ماریان آشنا می شود و ...میخائیل ۲۵ ساله‌ی پرشور که سودای نوشتن درسرداشت، دهمین اداره‌ای که پدرش او را به کار در آن واداشته بود، نتوانست تحمل کند و عطایش را به لقایش بخشید.او خانه را ترک کرد و مدتی به کار بدنی و پس از آن کارگری در راه آهن و تلگرافخانه روی آورد. سرانجام پس از آشنایی با ماریان و ازدواج با او و فرار از زادگاهش، این امکان را فراهم دید که به نوشتن (که آرزوی همیشگی اش بوده) مشغول شود. او در این راه با سختی هایی مواجه شد و ...
راوی داستان در ایستگاه قطار منتظر است. صدای موسیقی را می‌شنود و پیرمردی به نام «الکسی بِرگ» را در حال نواختن پیانو می‌بیند. الکسی و راوی سوار قطار می‌شوند و الکسی داستان زندگی خود را برای راوی تعریف می‌کند...داستان در دوران حکومت «استالین» بر روسیه رخ می‌دهد که شرایط اجتماعی و سیاسی روسیه خوب نیست. الکسی به دلایل مبهم و نامعلومی متهم شده و خانواده‌اش گرفتار تصفیه‌های استالینی می‌شوند. پلیس پدر و مادرش را دستگیر می‌کند و خودش هم تحت تعقیب قرار می‌گیرد. او به خانه ی خاله‌اش در اوکراین می‌گریزد و به عنوان سرباز در جنگ روسیه و آلمان شرکت می کند و راننده ی ژنرال «گابریلف» می شود. الکسی در یک حادثه جان ژنرال را نجات می دهد و بعد از جنگ نیز در وزارت جنگ با او کار می‌کند. اگرچه ژنرال زندگی دوباره‌اش را مدیون الکسی است، اما حالا شرایط تغییر کرده است. کمی بعد الکسی خودش را برای کنسرت موسیقی آماده می‌کند، او همراه با راوی به سالن کنسرت می‌روند تا اینکه..
نوازنده‌ی ماهر ساکسیفون به نام «استیو» با وجود توانایی‌اش در نواختن، با استقبال خوبی از سمت مخاطبان روبه‌رو نمی‌شود. وی با پیشنهاد مدیر برنامه‌اش تصمیم می‌گیرد جراحی پلاستیک روی صورتش انجام دهد و بعد از بستری‌شدن در بیمارستان می‌فهمد که ...یک نوازنده ساکسیفون به نام «استیو» بعد از سال‌ها نوازندگی در گروه های مختلف، نتوانسته شهرتی به دست آورد. مدیر برنامه‌های او به نام "بردلی" معتقد است که دلیل اصلی این قضیه چهره و ظاهر استیو است و اگر او جراحی پلاستیک انجام دهد، حتماً مشهور خواهد شد.استیو که از استعداد خود باخبر است تن به حرف‌های بردلی نمی‌دهد. مدتی بعد «هلن»، نامزد استیو، او را ترک می‌کند تا با مرد ثروتمندی ازدواج کند، اما به او می‌گوید که همسرش حاضر است خرج عمل صورت استیو را درنهایت سخاوتمندی بدهد. درنهایت استیو به عمل جراحی زیبایی تن می‌دهد و بعد از عمل در هتل مجللی اقامت می‌کند؛ هتلی که در آن هنرپیشه سرشناس "لیندی گاردنر" نیز بستری است و ...
در سال ۱۹۴۶ اندی دوفرسن بانکدار نیو انگلندی که مردی معقول و متعادل است به اتهام قتل همسرو دوستش محکوم به حبس ابد درزندان شائوشنک می شود.«رِد» در بیست سالگی به «شاوشنگ» می‌آید و با دختر زیبایی در یکی از مناطق فقیرنشین ارتباط برقرار می‌کند. پدر دختر به شرطی با ازدواج آنها موافقت می‌کند که رِد نزد او به کار عینک‌سازی مشغول شود. در حقیقت او با این کار قصد داشت رِد را تحت نفوذ اوامر خود قرار دهد. این کار او باعث خشم رِد می‌شود و رد با دستکاری ترمز اتومبیل همسرش زمینة قتل او را فراهم می‌کند. امّا آن روز همسرش، همسایه و دختر کوچکش را نیز سوار ماشین می‌کند و هر سه در این حادثه کشته می‌شوند. رِد محکوم به سه بار حبس می‌شود. حبسی که هیچ روزنة امیدی برایش باقی نمی‌گذارد. رِد مدتی در زندان می‌ماند تا اینکه «اندی دوفرین» به جرم قتل همسرش و معشوقة وی، به زندان می‌آید. او با شخصیت منحصر به فردش و اصلاحاتی که برای زندان انجام می‌دهد، رِد را تحت تأثیر قرار داده و روزنة امیدی برای رهایی در دلش زنده می‌کند و به او امید آزادی می دهد...استیون ادوین کینگ (به انگلیسی: Stephen Edwin King)، معروف به استیون کینگ (زادهٔ ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷) نویسندهٔ آمریکایی خالق بیش از ۲۰۰ اثر ادبی در گونه‌های وحشت و خیال‌پردازی است. رمان‌های کینگ چنان با گرمی از سوی خوانندگان او روبه‌رو شد که دیری نپایید به سینما نیز راه یافت.کارگردانان بزرگ از روی بیشتر نوشته‌های او برداشت‌های سینمایی نیز کرده‌اند.کتاب «رهایی از شاوشنگ» در مورد مرد بی گناهی است که حتی لحظه‌ای نیز امیدش را از دست نمی‌دهد و نقشه فرار از زندان را سال‌ها و سال‌ها دنبال می کند. در این داستان زندگی در زندان به خوبی به تصویر کشیده شده است. مرد بی‌گناه از رئیس سنگدل زندان انتقام می‌گیرد اما به صورت فرار از زندان.قسمت کلیدی داستان لحظه‌ای است که اندی در طی گفتگویی دوستانه بخش اعظمی از امیدش را به رِد انتقال می‌دهدT"یادت باشه رد، امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمی‌میرند."
loading
Comments (323)

lotus

حیف وقتی که اینجا تلف کردم

Aug 31st
Reply

lotus

دوستان توی پادکست هزار داستان بابا لنگ دراز کامل هست.۴ساعته اینجا که نصفه نیمه رهاش کردن و رفتن

Aug 31st
Reply

Keshani Gholamali غلامعلی کشانی

سلام. تشکر می‌‌کنم از تهیه ‌ و پخش این قصه‌ی تکان‌دهنده‌ی رنج انسان‌ها در دستان قدرت بزرگ!

Aug 31st
Reply

Keshani Gholamali غلامعلی کشانی

دوستان، با سلام، یادداشتِ زیر را تقدیم می‌کنم:  «پادکست فارسی- نقش آموزشی و آسیب‌ شناسی، غلامعلی کشانی، شهریور ۱۴۰۳» . نوشته‌ای برای همه‌ی مخاطبان گرامی، و پادکسترهای محترم . امید که رشد و تکمیل و نفوذ این فضای قدرت‌مند رسانه‌ای، همچون دانشگاهی واقعی در جهت بهبود اوضاع و احوال مردم و تربیت ملی قدم کوچکی بردارد: https://t.me/GahFerestGhKeshani/5965 و https://t.me/GahFerestGhKeshani/5394 یا سرچ  عنوان بالا در کانال گاه فرست غلامعلی کشانی، با احترام، غلامعلی کشانی (گوگل، گوگل ایمیج و گوگل ويدئو)

Aug 31st
Reply

parham monzavi

خوانش کتاب بسیار تاثیر گذار بود....

Aug 27th
Reply

Hamideh esmaili

سپاس عالی بود

Aug 21st
Reply (1)

ولی حسینیان

درودبرشما نمایش به زیبایی هرچه‌ تمام تر اجرا شده پاینده باشید

Aug 13th
Reply

Tanya

چقدر صداش بی کیفیته گوشم درد گرفت

Jul 24th
Reply

•tala •

عالی بود ،سپاس 🙏🏼🌹

Jul 23rd
Reply

Marziyeh Mirshekari

عالیه فقط اهنگ های بینش خیلی زیاد و طولانیه

Jul 19th
Reply

naCm

نمیدونستم سه‌گانه‌ست، باید جلد قبل و بعد رو هم گوش بدم حتمن، داستانش گیرا و تاحدودی غم‌انگیز بود، خیلی جاها کم‌شانسی میاورده. ممنون از بارگذاری ☀️

Jul 17th
Reply

Tanya

چقدر تن صدا و کیفیت صدا بده!

Jul 14th
Reply

afshin noroozi

سپاسگزارم. واقعا زیبا بود

Jul 6th
Reply

mohamad nemati

کتاب فوق العاده ای بود

Jun 29th
Reply

faezeh sharifzadeh

سلام وقت بخیر میتونم خواهش کنم کتاب خانه نیمه اتون هم به آرشیو اتون اضافه کنید با اینکه توی سایت اتون هست اما اینجا نیست

Jun 4th
Reply

Alireza Fallah

سلام امیدوارم ترتیب اثر دهید حیف نیست این همه زحمت میکشید بعد صدا اینقدر کم و ضعیف است

Jun 1st
Reply

danial jafari

خواهشا کمتراهنگ پخش کنید یادم رفت داستان چی شد بابا گوش کنید دیگه

May 20th
Reply

shahnaz

بسیار زیبا🥺💖

May 18th
Reply

shahnaz

عالی بود ممنونم راوی هم عالی بود 💖❤️🥰😻

May 18th
Reply

آسیه یوسفی

ممنون بابت خوانش عالی کتاب،،،

May 17th
Reply