DiscoverRadio D | قسمت اول | یاد‌گیری آلمانی | Deutsche Welle
Radio D | قسمت اول | یاد‌گیری آلمانی | Deutsche Welle
Claim Ownership

Radio D | قسمت اول | یاد‌گیری آلمانی | Deutsche Welle

Author: DW.COM | Deutsche Welle

Subscribed: 1,056Played: 17,302
Share

Description

پاولا و
26 Episodes
Reverse
یک خبر ناراحت‌کننده: آیهان خداحافظی می‌کند که به ترکیه برود. با وجود این که همکارانش یک سورپریز برای او آماده کرده‌اند، ولی جشن خداحافظی او با شادی برگزار نمی‌شود. پاولا، صبح زود، به محض ورود به دفتر برای آماده کرده مقدمات جشن مشغول به کار می‌شود. ولی او از علت جشن خرسند نیست: آیهان هیئت تحریریه را ترک می‌کند و به ترکیه می‌رود که به پدرش کمک کند. برای خداحافظی یک سخنرانی کوچک و یک هدیه برای آیهان آماده شده‌است که او را به یاد دوستش اویلالیا بیاندازد. پروفسور هم به خاطر جشن امروز از بخش دستور‌زبان صرف نظر می‌کند. ولی خوب از تذکر کوچکی در مورد ترکیب‌ها (اسم‌های ترکیبی) نمی‌تواند بگذرد.
ژورنالیست‌ها سعی می‌کنند ریشه‌ی کلمه‌ی "getürkt" را پیدا کنند. به این خاطر سری به یک بندر غیرعادی‌ می‌زنند که در آن از هر کشتی به گونه‌ی ویژه‌ای استقبال می‌شود.در بندر"ویلکوم-هوفت"، به هر کشتی‌ با سرود ملی کشورش خوش‌آمد گفته می‌شود. پاولا و فیلیپ سعی می‌کنند در یک بازی شنیداری سرچشمه‌ی این سنت را پیدا کنند. تفسیرممکنی از کلمه‌ی "getürkt" هم به نوعی با این مورد مرتبط است. از طرف دیگر آیهان درهیئت تحریریه با کتابی در مورد جغد‌ها وقت‌کشی می‌کند. به دلیل اینکه خود اویلالیا توانایی خواندن ندارد، آیهان برای او کتاب را می‌خواند. دراین رویداد هم موضوع پیشوند فعل‌ها بررسی می‌شود و اینکه معنی فعل چگونه از طریق پیشوند آن تغییر پیدا می‌کند.
اویلالیا راه حل مسئله را به دو ژورنالیست نشان می‌دهد. آنها می‌فهمند که همکارانشان در روزنامه‌ی هامبورگ در این جریان دست داشته‌اند. یک تذکر از طرف فیلیپ باعث عصبانیت پاولا می‌شود. فیلیپ و پاولا و اولالیا متوجه می‌شوند که روزنامه‌ی هامبورگ، برای بالا بردن تیراژش برنامه‌ی کوسه در بندر هامبورگ را ریخته است. پس از این جریان بین پاولا و فیلیپ به دلیل استفاده از یک کلمه‌ی خاص اختلاف می‌افتد. دعوتی که از فیلیپ به بندر"ویلکوم-هوفت" (Willkomm-höft) به عمل می‌آید، پاولا را کمی آرام‌تر می‌کند. اگر فیلیپ در انتخاب کلمه دقت بیشتری می‌کرد، پاولا از دستش عصبانی نمی‌شد. در مورد پیشوند فعل‌ها هم گاهی فقط تفاوت مختصری تعیین کننده است. بعضی از پیشوند‌ها معنی فعل را مشخص می‌کند. به جداسازی فعل از پیشوند درصیغه‌های صرف‌شده هم باید بسیار توجه شود.
فیلیپ و پاولا معمای کوسه‌ی به اصطلاح دیده شده را حل می‌کنند و دوباره تقلب دیگری را برملا می‌کنند. در ابتدا دلیلی برای این صحنه‌سازی وجود نداشت. اولالیا به آنها کمک پیش‌بینی نشده‌ای می‌کند. فیلیپ و پاولا درجریان جستجوی موج‌نورد به غواصی برمی‌خورند و سرنخ معمای کوسه را پیدا می‌کنند. این غواص با یک باله‌ی مصنوعی کوسه روی پشتش، مردم هامبورگ را به وحشت انداخته بود. ولی او به چه دلیلی این کار را کرده بود؟ اویلالیا که دراین فاصله از هامبورگ سر درآورده، می‌تواند به آنها کمک کند. او هم مورد جالبی را کشف کرده است. اویلالیا با اطلاعاتی که جدیداً بدست آورده، زمان ماضی ‌نقلی را در دستور‌زبان به ما می‌آموزد. در اینجا به ساخت وجه ‌وصفی ماضی ‌نقلی اهمیت بسزایی داده ‌می‌شود.
فیلیپ و پاولا در جستجوی نشانه‌هایی از کوسه هستند. در این حین به چیزهای عجیب‌و‌غریبی برخورد می‌کنند: یک تخته‌ی‌ موج‌نوردی که در آب بندر غوطه‌ور است، و مقاله‌ی گیج‌کننده‌ی روزنامه‌ای توجه‌ی آنها را به خود جلب می‌کنند. دو گزارشگر، به دوراز سر‌و‌صدای جمعیت در حال بررسی جریان مرموزکوسه‌ هستند. یک تخته‌ موج‌ سواری آسیب‌دیده در ساحل احتمال بدترین اتفاق را می‌رساند. پس از آن در روزنامه‌ی هامبورگ (Hamburger Zeitung) عکسی ازکوسه می‌بینند... و عکسی از همکارانشان، "لاورا" (Laura) و "پاول" (Paul)، که وحشت‌زده به نظر می‌رسند. آیا اینها به هم ربطی دارد؟ لااقل در دستور زبان بسیاری از چیز‌ها به هم ربط دارند. در این رویداد دقت بیشتری به ضمیر‌های "sie" و "er" می‌شود که آنان نیزمانند حروف تعریف دردرس گذشته خود را با اسم تطبیق می‌دهند.
زمانی که دمای هوا در دفتر هیئت تحریریه‌ی Radio D غیر‌قابل تحمل می‌شود، پیش‌‌‌آمدن مأموریتی در کنار دریا بسیار خوشایند است.این بار محل مأموریت پاولا و فیلیپ هامبورگ است. گویا در بندر این شهر یک کوسه‌ماهی دیده ‌شده‌است. به پاولا، فیلیپ و آیهان حسابی سخت می‌گذرد. دمای دفتر غیر قابل تحمل است و آنها حتا یک پنکه هم ندارند. کومپو می‌تواند آرزوی پاولا را که در حال حاضر گشت و گذار در کنار یک دریا یا دریاچه است، به راحتی برآورده کند. ژورنالیست‌ها باید به هامبورگ بروند، جایی که گویا در بندر آن یک کوسه دیده شده‌است. گزارشگر‌ها نمی‌توانند از میان انبوه جمعیتی که به خاطر دیدن کوسه‌ جمع شده‌اند، رد شوند. برای پروفسورهم مشکل می‌شود. تبدیل حرف تعریفِ مذکر به مفعول بی واسطه "Akkusativ"، تمام وقت اورا می‌گیرد. حرف نفی "kein" هم طبق همان الگو خود را با اسم تطبیق می‌دهد.
پاولا و فیلیپ از شنوندگان نظر‌خواهی می‌کنند. موضوع برنامه از این قرار است: "آیا دروغ می‌تواند گناه باشد؟" شنوندگان می‌توانند نظر خود را در باره‌ی دایره‌های جعلی مزرعه بیان کنند و این عمل کشاورزان را ارزیابی نمایند. "آیا دروغ می‌تواند گناه باشد؟" پاولا و فیلیپ این پرسش را برای شنوندگان مطرح می‌کنند. علت این نظر‌خواهی، دایره‌های روی مزرعه هستند، که در مورد آنها این دو خبرگزار گزارش تهیه کرده‌‌اند. آیا کلک کشاورز‌ها قابل نکوهش است یا اینکه خود توریست‌های خوش‌باور مقصر هستند؟ پاسخ‌های شنوندگان کاملاً واضح است. برخلاف شنوندگان که پرسش‌های هیئت تحریریه را فقط با "بله" یا "خیر" می‌توانند پاسخ دهند، پرفسورپرسشی را مطرح می‌کند که سه‌جوابی است. در زبان آلمانی علاوه بر مؤنث ‌(die) و مذکر (der) یک جنسیت سوم هم وجود دارد که خنثا است: "das".
با وجود این که آن دایره‌ها را خود کشاورز‌ها درست کرده ‌بودند، اویلالیا به وجود بشقاب‌پرنده‌ها اعتقاد راسخ دارد. در حین جمع‌آوری اطلاعات از مردم اهالی روستا، پاولا و فیلیپ سر از میکده‌ی آنجا درمی‌آورند. پاولا و فیلیپ تقلبی را که با دایره‌‌های مزرعه صورت گرفته بود، برملا کردند ولی هنوز مطمئن نیستند که آیا بشقاب‌پرنده‌ها واقعاً وجود دارند یا نه. راستی "UFO" مخفف چیست؟ اویلالیا می‌تواند در این مورد کمک کند و اصرار دارد که خودش تا به حال یک بشقاب‌پرنده دیده است. بالاخره ژورنالیست‌ها نظر افرادی را که درمیکده‌ی روستا بودند، راجع به نقش‌های جعلی مزرعه‌ می‌پرسند. یادآوری گذشته‌ی صحبت‌های اشخاصی که در میکده حضور داشتند، فرصت مناسبی را در اختیار می‌گذارد که بحث زمان گذشته‌‌ی ساده را عنوان کرد. فعل بی‌قاعده‌ی „sein“ و فعل کمکی „können“ هم دوباره بررسی می‌شود. به تغییرات حروف صدادار دقت کنید!
پاولا و فیلیپ برای این که از راز نقش‌های دایره‌‌وار پرده بردارند، مزرعه را تحت‌نظر می‌گیرند. آنچه که آنها کشف می‌کنند، بیانگر این است که موجودات فضایی در این ماجرا دست‌ نداشته‌اند. در حالی که صاحب مزرعه در طول روز برای گرفتن هر عکس از توریست‌ها ۵ یورو می‌گیرد، پاولا و فیلیپ شب‌ها در جنگل کشیک می‌دهند. به جای بشقاب‌پرنده دو مرد با دستگاهی ظاهر می‌شوند. آیا آنها مبتکر دایره‌های مرموز هستن، برای جلب توریست؟ در این لحظه چنین به نظر می‌رسد که یک بشقاب‌پرنده هم در حال فرود است، و این اوضاع را آشفته‌تر می‌کند. فعل "machen"، با این وجود که موردهای استعمال گوناگونی دارد، کمتر از ماجرای مزرعه باعث آشفتگی می‌شود. پروفسوربسیاری از مورد‌های استفاده‌ از این کلمه را نشان می‌دهد.
پاولا و فیلیپ برای کشف علت بوجود آمدن "دایره‌های مرموز" در یک زمین‌ زراعتی مآموریت جدیدی آغاز می‌کنند. آیا این "دایره‌ها" محل فرود بشفاب‌پرنده هستند یا اینکه کسی می‌خواهد با کشاندن مردم کنجکاو به آنجا، کاسبی کند؟ هنگامی که آیهان به دفتر هیئت تحریریه می‌رسد، پاولا و فیلیپ برای تهیه‌ی گزارشی بیرون رفته‌اند. دریک مزرعه‌‌ دایره‌هایی روی زمین نقش بسته‌اند و کسی دلیل پیدایش آنها را نمی‌داند. بسیاری از توریست‌ها هم مانند این دو ژورنالیست جذب این منظره‌ی دیدنی غیرعادی می‌شوند. ساکنان آن منطقه هم بزودی فهمیدند که چگونه می‌توان از این ماجرا درآمدی حاصل کرد. در این آمد‌و‌شد آدم‌ها با خواسته‌های مختلف به هم برمی‌خورند. توریست‌ها می‌خواهند کنجکاویشان را ارضاء کنند، گزارشگر‌ها می‌خواهند یک معما را حل کنند و کشاورزها احتمالاً قصد دارند از این جریان استفاده‌ی مالی ببرند. توجه‌ی دقیق‌تری به فعل کمکی "wollen" در اینجا الزامی است.
پاولا و فیلیپ شیفته ایکاروس، قهرمان تراژیک اسطورهای یونانی می‌شوند. اما، آیا شنوندگان می‌دانند که ایکاروس که بود؟ پاولا و فیلیپ به روشنگری می‌پردازند و داستان ایکاروس را تعریف می‌کنند. لباس پسر کوچکی در کارناوال که خود را به شکل ایکاروس درآورده است، به پاولا و فیلیپ ایده‌ای می‌دهد. آنها در یک بازی شنیداری به داستانی از قهرمان افسانه‌ای یونان می‌پردازند. داستان سقوط پسرجوانی به نام ایکاروس که با بالهای بزرگ مومی پرواز می‌کند و به هشدارهای پدرش دِدالوس توجهی نشان نمی‌دهد. او دلباخته‌ی خورشید است و آنقدر اوج می‌گیرد، که بال‌های مومی‌اش در گرمای تابان خورشید ذوب می‌شوند. ددالوس به پسرش می‌گوید، "نه خیلی اوج بگیر و نه درسطح پایین پرواز کن". حالت امری فعل می‌تواند برای بیان یک خواهش باشد، یک درخواست، یک اخطار یا یک دستور. آیا اگر ایکاروس رهنمود پدرش را به عنوان یک دستورتلقی می‌کرد، به آن سرنوشت دچار نمی‌شد؟
فیلیپ و پاولا بار دیگر در خیابان از مراسم کارناوال گزارش می‌دهند. در حین این کار با لباسهای گوناگون و لهجه‌های مختلف زبان آلمانی آشنا می‌شوند زمانی که آنها به دفتربازمی‌گردند، پاولا از آیهان به خاطر شوخی او انتقام می‌گیرد و برای این کار از رسوم کارناوال بهره می‌گیرد. پاولا و فیلیپ سپس از لباسهای جالب کارناوال گزارش می‌دهند. آنها به "پاپاگِنو"، از "فلوت سحرآمیز" موتسارت، و به "ایکاروس" (Ikarus)، قهرمان افسانه‌ای یونانی برخورد می‌کنند. پاولا و فیلیپ در کارناوال با افرادی از مناطق مختلف آلمان و لهجه‌های گوناگون آنها آشنا می‌شوند که در اینجا به آنها دقیق‌تر نگاه می‌کنیم.
فیلیپ بر خلاف انتظار، سالم و سر حال از "شوارتس والد" گزارش می‌دهد. جوّ بی تکلّف کارناوال به فیلیپ هم سرایت کرده‌است. برعکس، همکارش پاولا با این رسم و رسوم کنار نمی‌آید. فیلیپ ازجو کارناوال لذت می‌برد. این هیاهو روی پاولا تأثیر دیگری دارد. او نه تنها به دنبال خود فیلیپ می‌گردد بلکه در پی ماشین گمشده‌ی او نیزهست. شلوغی کارناوال او را سردرگم کرده است. و بالاخره آیهان هم با پاولا که به هر حال اعصابش خراب شده‌است، شوخی نابجایی می‌کند. کاربرد فعل "sein" همانند لباس‌های کارناوال گوناگون است. در این درس توجه بیشتری به فعل‌های کمکی می‌کنیم.
شور و شوق برای "کارناوال" (Karneval) ، شکافی در هیئت تحریریه‌ بوجود آورده‌است. تقاضای کومپو برای تحقیق در منطقه "جنگل سیاه" یا "شوارتس والد" (Schwarzwald)، که مردمش علاقه‌ی خاصی به کارناوال دارند، موجب خوشحالی همه نیست. کارناوال که در بعضی از مناطق آلمان بسیار باعظمت جشن گرفته می‌شود، در روز "روزن مونتاگ" باعث اختلاف نظرهایی درهیئت تحریریه‌ می‌شود. پاولا نمی‌تواند دلیل اشتیاق بیش از حد فیلیپ به کارناوال را بفهمد، و اینکه او لباس جادوگر‌ها را پوشیده، به نظرپاولا مسخره است. کار تحقیقی در این زمینه که دلیلی برای سفر فیلیپ به منطقه‌ی "شوارتس والد" است، باعث خوشحالی او می‌شود. در آنجا مردمی که لباس جادوگر‌ها را پوشیده‌اند، برای سرگرمی حتا ماشین‌ها را می‌دزدند. پاولا و فیلیپ برای تهیه‌ی یک گزارش زنده حرکت می‌کنند ولی در وحله‌ی اول به جایی نمی‌رسند. جادوگر‌ها فیلیپ را از ماشین بیرون می‌کشند و با خود می‌برند. ترتیب کلمات در جمله‌های آلمانی مسلماً بانظم‌تر از کارناوال است. جای نهاد وگزاره در جمله‌ها مثال خوبی برای اثبات این ادعاست.
اگر کسی مطلبی را متوجه نشده، پرسش راه‌حل بسیار مناسبی‌ برای فهمیدن آن مطلب است. پرفسور به پرسش‌های شنوندگان در باره‌ی رویداد‌های گذشته پاسخ می‌دهد: فرصت مناسبی است که محتوای درس‌ها تکرار شود و دقیق‌تر به آنها بپردازیم. شنوندگان می‌پرسند و پروفسور پاسخ می‌دهد. او سعی می‌کند که به همه‌‌ی پرسش‌ها پاسخی جامع بدهد. این فرصت بسیار خوبی است برای شنوندگان تا بتوانند محتوای درس‌ها را مرورکنند و دانسته‌های خود را تکامل بخشند، یا اینکه فقط پرسش‌های بی‌پاسخ‌مانده‌ی خود را طرح کنند. پرسش‌های شنوندگان: کلمات خطابی مختلف برای چه مواردی مناسب هستند؟ چه کسی را می‌توان "تو" و چه کسی را "شما" خطاب کرد؟ چه وقت نام و چه وقت نام خانوادگی استفاده می‌شود؟ معنی "denn"، "doch" و "eigentlich"، و تفاوت بین "nicht" و "nichts" چیست؟
کومپو(Compu)، آیهان و ژوزفین در مورد معنی اسم "اویلالیا" (Eulalia) تحقیق کرده و پاسخهای بسیاری دریافت می‌کنند. یکی از همکاران اسپانیایی‌ آنها که از حضور جغد در آنجا با خبر شده‌‌ بود، کمک‌اشان می‌کند. این جغد که نامش اویلالیا است، می‌خواهد بداند که معنی اسم او چیست. اعضای هیئت تحریریه‌ی رادیو "د" شروع به کار می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که این اسم ریشه‌ی یونانی دارد. همکار اسپانیایی آنها، کارلوس هم اطلاعات جالبی دراین مورد پیدا کرده‌است. او قدیسی به این نام می‌شناسد. دوباره در رادیو "د" سؤال‌های زیادی بی‌پاسخ مانده است. در درس نگاهی می‌اندازیم به جملات سـ‌‌‌‌ؤالی. لحن جملات سؤالی حائز اهمیت است.
فیلیپ با بازیگر نقش شاه لودویگ آشنا می‌شود و از او تقاضای مصاحبه می‌کند. ناگهان صدای او به نظرش آشنا می‌‌آید. از طرف دیگر، در دفتر هیئت تحریریه هم مهمان غیر‌منتظره‌ای حضور می‌یابد. فیلیپ در قصر "نوی‌شوان‌شتاین" بدون کمک پاولا، پاسخ این سؤال را که بالاخره چه کسی خود را به عنوان شاه لودویگ معرفی کرده‌است، پیدا می‌کند: او همان بازیگری است که در نمایش موزیکال، نقش شاه لودویگ را اجرا می‌کند. فیلیپ از فرصت استفاده نموده، از اوتقاضای مصاحبه می‌کند. فیلیپ هنگام بازگشت به رادیو"د" از حضورمهمان غیرعادی‌ای که آنجاست تعجب می‌کند. او در دفترتحریریه با یک جغد سخن‌گو مواجه می‌شود. در این درس موارد غیرمترقبه زیادی برای فیلیپ پیش می‌آید. او چندین بار جملات "من این را باور نمی‌کنم" (Das glaube ich nicht) و "من این را نمی‌دانم" (Das weiß ich nicht) را تکرار می‌کند. در اینجا به حرف نفی "nicht" می‌پردازیم.
فیلیپ در روزنامه، یک آگهی تبلیغاتی از نمایشی موزیکال در باره‌ی شاه لودویگ می‌یابد. به طرف سالن نمایش موزیکال به راه می‌افتد و درطول راه با توریست‌هایی که از نقاط مختلف دنیا آمده‌اند، مصاحبه می‌کند. هنگامی که پاولا در دفتر برلین نشسته است، فیلیپ در مونیخ به سر می‌برد. او از کشفی که همکارش کرده، خبر ندارد. ولی فیلیپ هم در جهت درستی برای حل معما حرکت می‌کند. یک آگهی تبلیغاتی ازنمایشی‌ موزیکال در باره‌ی شاه لودویگ توجه او را جلب می‌کند. او در اتوبوسی که به طرف محل اجرای نمایش می رود، از توریست‌ها در مورد انتظاراتشان از این نمایش سؤال می‌کند. این رویداد درک شنیداری (Hörverständnis) را تقویت می‌کند. در صحبت‌های درون اتوبوس باید صحبت به زبان آلمانی را تشخیص داد. در ضمن جای حرف نفی "nichts" در کنار فعل نشان داده می‌شود.
پاولا و فیلیپ، از کسی که را خودش را به جای شاه لودویگ جا زده‌است، سؤالاتی می‌کنند. ناگهان پاولا متوجه‌ی مورد جالبی می‌شود و درمی‌یابد که غریبه‌ی مرموز کیست. پاولا و فیلیپ موفق می‌شوند که با شاه لودویگ تقلبی، برای یک "گزارش زنده" مصاحبه کنند. با وجود این، هویت این ناشناس مرموزهم‌چنان در خفا می‌ماند. هنگامی که پاولا به دفتر برمی‌گردد، یک آگهی تبلیغاتی رادیوای به حل این معما کمک می‌کند: صدای کسی که در آگهی حرف می‌زند به نظر او آشنا می‌آید. علائق زمانی قابل فهم خواهند بود که انسان مشخص کند، به چه کسی یا چه چیزی علاقه‌مند است. فعل "lieben" نیاز به یک مکمل فعل (Verbergänzung) یعنی یک مفعول (Akkusativobjekt) دارد.
پاولا و فیلیپ، شاه رومانتیک بایرن و تمایلات و سلیقه های او را عرضه می‌کنند. سورتمه‌سواری‌های شبانه، جشن‌های پر سر و صدا و اختراعات عجیب‌ وغریب، معرف گوشه‌هایی از شخصیت لودویگ و زمانه‌‌ی اوست. پاولا و فیلیپ شنوندگان را با خود به سفری در قرن نوزدهم می‌برند و شاه لودویگ خیال‌پرداز را معرفی می‌کنند: عشق او به طبیعت، به موزیکِ "ریچارد واگنر" (Richard Wagner) و همچنین رابطه‌ی نزدیک او با دخترعمویش، شهبانو‌ی مشهور، "سی‌سی" (Sissi). میز اصیلی که لودویگ خودش اختراع کرده‌‌است باعث شگفتی می‌شود. این درس فقط به تمایلات لودویگ خلاصه می‌شود و فرصت خوبی است که فعل "lieben" بررسی شود. پسوند‌های این فعل برای فعل "kommen" هم صدق می‌کنند و به همین دلیل هم‌زمان به آنها پرداخته می‌شود.
loading
Comments (23)

🍃Zari🌱

Super. Danke♥️

Mar 25th
Reply

Abbas Niroomandi

سلام من فقط درس اول رو گوش دادم و قضاوت زود هست اما بنظر خیلی مفید میاد امیدوارم همینگونه باشه.. بهر حال من خیلی تشکر می‌کنم

Feb 10th
Reply

Elham Atarmoghadam

کاش متن آلمانی که صحبت می شه رو تو توضیحات میاوردین که با دیکته کلماتم آشنا بشیم

Jan 12th
Reply

milad saedi

خیلی عالی ، لطفا ادامه بدید

Aug 20th
Reply

Rahman sharifi

super👍

Aug 15th
Reply

Ehsan Zendegani

بسیار عالی

Jul 10th
Reply

Fatemeh Amanian

بدون فیلتر شکن هم پخش میشه ،آموزش فارسی قسمت دوم هم موجوده

Jan 17th
Reply

Fatemeh Ghahramani

super

Dec 31st
Reply

hamid hosseiny

بسیار عالی و مفید است .از شما سپاسگزارم

Nov 13th
Reply

Mohammad Eqbal

بسیار عالی هستند

Sep 30th
Reply

Mehdi Aghaee

vielen Daaaaaaaaaaanken. 🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹👏👏👏👏👏🧡🧡🧡🧡🧡🧡

Aug 12th
Reply

JAVAD GANJI

👍🏻👍🏻👍🏻

Jul 27th
Reply (1)

Sepideh Famili

ببخشید سری دوم این مجموعه به فارسی در این اپ هست یا نه؟

Jan 7th
Reply (4)

Sepideh Famili

super

Jan 4th
Reply

Firouzeh Raeesdana

مشکل خاصی هست که اپیزودها پخش نمی‌شن؟ حتی با VPN

Oct 26th
Reply (3)