ما در انتهای قسمت نخست سری راه دانش، به این پرسش رسیدیم که چگونه میتوان فردی را (از نظر منطقی) مجاب کرد که به پزشک مراجعه کند؟ ما چه ادلهٔ منطقیای برای «باور» به دانش داریم؟ ما در این قسمت سعی میکنیم پس از توضیح مفهوم متافیزیک در فلسفه و مدرنیته، به این پرسش پاسخ دهیم.
ما با شنیدن نام «کرهٔ جنوبی» به صورت ناخودآگاه به یاد متضاداش، یعنی کرهٔ شمالی میافتیم. این تضاد ناخودآگاه باعث ایجاد این تصور در ما میشود که کرهٔ جنوبی بهشت برین است و کرهٔ شمالی خود جهنم. اما آیا واقعا کرهٔ جنوبی (که میدانیم کشوری دموکراتیک است) بهشت برین است؟ آمارها اینگونه نشان نمیدهد. افزایش شدید اختلاف طبقاتی، تبدیلشدن تحصیل به کالایی اشرافی، پوچ و بیمعنی بودن ساختار احزاب، بیاعتنایی مردم به قانون اساسی، کاهش چشمگیر مشارکت مردم کره در انتخابات و... تنها گوشههایی از مشکلات کرهٔ جنوبی هستند که در حال تلنبارشدناند. و نکتهٔ عجیبتر این است که کرهٔ جنوبی همان مشکلاتی را دارد که ایران غیردموکراتیک ما. این کتاب این تلنگر را به ما میزند که آیا رسیدن به دموکراسی لزوما به رفاه میانجامد؟ آیا دموکراتیکشدن صرفاً به معنای داشتن قانون اساسی دموکراتیک است؟ چرا کرهٔ جنوبی به این روز افتاده؟ این کتاب سعی میکند به این پرسش پاسخ دهد.
همهٔ ما با خودمان حرف میزنیم، بعضیها با صدای بلند و بعضیها بدون این که متوجهاش بشویم. ما با این کار از زمان حال خارج میشویم و یا به گذشته سفر میکنیم و یا در آینده خیالبافی. ولی چرا با خودمان حرف میزنیم؟ در مسیر فرگشت ما چه نیازی به حرفزدن با خود و خیالبافی داشتیم و این چه کمکی به بقای ما انسانها کرد؟ و آیا این فرایند میتواند به ضرر ما ختم شود؟
ما نیوتون را به خاطر اکتشافات فیزیکیاش (قوانین سهگانه و قانون گرانش عمومی) میشناسیم؛ ولی آیا نیوتون و خدمتش به علم تنها به سه قانون و یک فرمول ختم میشود؟ ما عموماً درک کاملی از عظمت نیوتون و خدمتش به دانش بشری نداریم. نیوتون ورای این که باعث به وجود آمدن مهندسی و رشتههای بسیاری در علم شد، روشی را در پژوهش علمی ابداع کرد که تا امروز، حتی در پارادایمهایی که توسط فیزیک نیوتونی توجیه نشدند (مانند کوانتوم) هم استفاده میشود. در این قسمت به روش تحلیل نیوتون و اثرش بر علم و مدرنیته میپردازیم.
«پیکان سرنوشت ما» روایت احمد و محمود خیامیست؛ دو برادری که ایرانناسیونال را تاسیس کردند. خیامیها از کارواشی در مشهد راهشان را آغاز کردند و توانستند معجزهای در صنعت ایران ایجاد کنند؛ ایجاد خط تولید خودروی سواری پیکان. این کتاب (که از زبان احمد خیامی نوشته شده) روایت روزهای غیرصنعتی ایران و چالشها و موانع توسعهٔ صنعتی در ایران است. خیامیها علاوه بر ایرانناسیونال (که امروزه با نام ایرانخودرو شناخته میشود)، فروشگاههای زنجیرهای کوروش (که نامش بعدها به قدس تغییر پیدا کرد) و بیمهٔ آسیا و شرکت جامکو را نیز تاسیس کردند. روایت این کتاب از کارواشی در مشهد آغاز شده و به انقلاب ۵۷ و مصادرهٔ اموالشان ختم میشود.
این روزها ملغمهای بیپایان از اخبارِ گاهاً خوب و اکثراً بد به سوی ما سرازیر میشوند. صدها رسانه، هزاران خبر و هزاران هزار تفسیر. ارتباطات بشری تا کنون به این صورت در دسترس همه نبوده و این لزوماً چیز بدی نیست؛ اما چیزی که این روزها با آن روبرو هستیم، انحراف حقیقت با ابزار احساسات است، چیزی که به آن پساحقیقت گفته میشود. در چنین عصری چه باید کرد؟ به چه کسی میتوانیم اطمینان کنیم؟
هنگامی که به دوران پهلوی میپردازیم، همواره شاهد دوقطبی شدیدی بین مخالفان و موافقان این حکومت هستیم. آیا پهلوی فرشتهٔ نجات ایران بود یا اهریمنی ویرانگر؟ آیا پادشاهان پهلوی خائن به ایران بودند یا خادم آن؟ دکتر میلانی تلاش میکند تا به این پرسشها پاسخ دهد.این کتاب سعی دارد تا با بررسی دقیق شواهد و مدارک موجود، پشت پردهٔ وقایع به حاکمیت رسیدن رضاشاه پهلوی تا سقوط محمدرضا پهلوی را پوشش دهد؛ آن هم به صورتی دقیق، بیطرف و با روایتی جذاب.
در این قسمت سعی دارم کمی دربارهٔ خود رادیو می صحبت کنم. این که چرا رادیو می انقدر جدی و خشک است؟ چه کسانی مخاطب رادیو می هستند؟ هدف رادیو می چیست؟ و چرا این مدت خبری از من نبود؟
دانش به چه معناست؟ فلسفهٔ علم دقیقاً چهکار میکند؟ از کجا مطمئنیم که روشهای علمی کارا هستند؟ (این اولین قسمت از مجموعهٔ راه دانش است که به بررسی فلسفهٔ علم خواهد پرداخت.)
مشروطهٔ ایرانی دربارهٔ مشروطه است اما شبیه کتابهای تاریخیِ دیگر نیست. نویسندهٔ این کتاب به جای بررسی رخدادها، به بررسی اندیشههای پشت مشروطه و سرنوشت آزاداندیشی و تجدد فکری در ایران میپردازد. این که چرا مشروطه شکست خورد و مشروطهخواهان چه درکی از مفاهیم جدید داشتهاند.
استرس چیست؟ چرا استرس داریم؟ آیا میتوان برای همیشه از شر استرس خلاص شد؟
معرفی، بررسی و گزیدهای از کتاب نیایش چرنوبیل که دربردارندهٔ گفتههای قربانیان فاجعهٔ هستهای چرنوبیل است و در سال 2015 برندهٔ نوبل ادبیات شده.
آیا واقعاً جمعیت ایران پس از جنگ جهانی اول، در اثر قحطی نصف شد؟ ما چه اسناد و مدارکی برای اثبات این ادعا داریم؟ اوضاع ایران در دورهٔ پس از ج.ج 1 چگونه بود؟ ما چقدر در ماجرای قحطی تلفات دادیم؟
آلمانیهایی که کورههای آدمسوزی و آشویتس را ساختند، چه تفاوتی با آلمانیهایی که پورشه و بیامو ساختند دارند؟ آدمها چگونه و در طی چه فرایندی انسانیت خودشان را از دست میدهند؟ ما تا چه اندازه با توحش فاصله داریم؟
ظاهرمان با انسانهای نخستین تفاوتهای بسیار دارد، اما بدن ما و بهویژه مغز ما تغییر اساسی چندانی نکرده. آیا دغدغههای فکری ما و آنها یکیست؟اساساً چرا هر فکرکردنی مستعد خطاست؟
دموکراسی، چیزیست که ما ایرانیها آشنایی عمیقی با آن نداریم؛ ولی به راستی دموکراسی چیست؟ دموکراتیک بودن یعنی چه؟ آیا دموکراسی به رفاه میانجامد؟
چرا تئوریهای توطئه عجیب و باورناپذیرند ولی منطقی به نظر میرسند؟ چگونه آنها را تشخیص دهیم؟ آیا تئوریهای توطئه ارزش بحثکردن دارند؟
در این قسمت نگاهی میاندازیم به این که سنت چیست؟ چگونه میتوان از سنت عبور کرد؟ روشنفکر کیست و روشنفکری یعنی چه؟ آیا میتوان روشنفکر دینی داشت؟ آیا عصر مدرنیته به پایان رسیده؟
Reza
مطلب مفیدی را مطرح فرمودید. ساده ، روشن و روان نکات مورد نظر را بیان کردید. همین سبک و روش را در بیان سایر مطالبی که در آینده قرار است مطرح کنید ، بکار بگیرید. سپاس
MohFA | مُحفا
من مدیتیشن رو هیچوقت درک نکردم انقدر برای خودم عادی بوده حرص نخوردن، مگر وقتی که برای زمان خاصی به کسی قول داده باشم و قراری گذاشته باشم که اصلا نمیتونم درک کنم چرا یه نفر باید حرص بخوره
Kimiya
آنتشون بلند شد 😂😂😂😂😂😂😂😂
shadiramtin
پس چرا نیستید؟؟
MohFA | مُحفا
حس میکنم اسما رو اشتباه خوندی یه چندتاشو