RadioNo | داستان نوجوان رادیونو

قصه‌ ای شیرین، عجیب و بامزه برای نونهالان #قصه #داستان #نابینا #کودک #نونهال #خواب_آور #مهربانی #خورشید #تابستان #حیوانات #شادی #آموزنده #جنگل #سرسبز #خواب #شب #شبانه #مادر #قصه_گویی #داستان_خوانی #فارسی #ایرانی #نوجوان persian #iranian #kids#

سه برادر تصمیم می‌گیرند به سفر بروند ... و اتفاقهای جالبی که رخ می دهد! #قصه #داستان #نابینا #کودک #نونهال #خواب_آور #مهربانی #خورشید #تابستان #حیوانات #شادی #آموزنده #جنگل #سرسبز #خواب #شب #شبانه #مادر #قصه_گویی #داستان_خوانی #فارسی #ایرانی #نوجوان persian #iranian #kids#!

قصه‌ای عمیق برای رشد ذهن نونهالان عزیزمون! #قصه #داستان #نابینا #کودک #نونهال #خواب_آور #مهربانی #خورشید #تابستان #حیوانات #شادی #آموزنده #جنگل #سرسبز #خواب #شب #شبانه #مادر #قصه_گویی #داستان_خوانی #فارسی #ایرانی #نوجوان persian #iranian #kids#

شنیدن نظرها و پیغامهاتون موجب دلگرمی و انرژی فراوان هست.

قصه ‌ای رنگارنگ درباره پدر و مادر و دختر کوچولوشون! (دارندهٔ دیپلم افتخار نمایشگاه Bologna 1977) #قصه #داستان #نابینا #کودک #نونهال #خواب_آور #مهربانی #خورشید #تابستان #حیوانات #شادی #آموزنده #جنگل #سرسبز #خواب #شب #شبانه #مادر #قصه_گویی #داستان_خوانی #فارسی #ایرانی #نوجوان persian #iranian #kids#

وقتی همه خواب بودند؛ خورشید مثل هر روز زودتر از همه بیدار شد ...#قصه #داستان #نابینا #کودک #نونهال #خواب_آور #مهربانی #خورشید #تابستان #حیوانات #شادی #آموزنده #جنگل #سرسبز #خواب #شب #شبانه #مادر #قصه_گویی #داستان_خوانی #فارسی #ایرانی #نوجوان persian #iranian #kids#

گلی بود، گلدانی بود. باغی بود، باغبانی بود. مادری بود، پسری بود ...#قصه #داستان #نابینا #کودک #نونهال #خواب #شب #شبانه #مادر #قصه_گویی #داستان_خوانی #فارسی #ایرانی #نوجوان persian #iranian #kids#

یکی بود یکی نبود. مرد فقیری بود که کلبه ای حصیری داشت ...#قصه #داستان #نابینا #کودک #نونهال #خواب #شب #شبانه #مادر #قصه_گویی #داستان_خوانی #فارسی #ایرانی #نوجوان persian #iranian #kids#

روزگاری پسربچه‌ ای به نام "واسیا" بود که اسباب‌های بازی‌ زیادی داشت ... یک روز صبح که از خواب بیدار شد، یکهو گفـــت: "من اسب چوبی میخواهم"! ... #قصه #کودک #نونهال #مادر #آموزنده #عجیب #بلند

روزگاری پسربچه‌ ای به نام "واسیا" بود که اسباب‌های بازی‌ زیادی داشت ... یک روز صبح که از خواب بیدار شد، یکهو گفـــت: "من اسب چوبی میخواهم"! ... #قصه #کودک #نونهال #مادر #آموزنده #عجیب #بلند

روزگاری پسربچه‌ ای به نام "واسیا" بود که اسباب‌های بازی‌ زیادی داشت ... یک روز صبح که از خواب بیدار شد، یکهو گفـــت: "من اسب چوبی میخواهم"! ... #قصه #کودک #مادر #آموزنده #عجیب #بلند

روزگاری پسربچه‌ ای به نام "واسیا" بود که اسباب‌های بازی‌ زیادی داشت ... یک روز صبح که از خواب بیدار شد، یکهو گفـــت: "من اسب چوبی میخواهم"! ... #قصه #کودک #مادر #آموزنده #عجیب #بلند

یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی دور، دشت بزرگی بود که آهوهای بسیاری در آن زندگی می‌کردند. دشت آن‌قدر زیبا بود که هیچ‌کس زیباتر از آن را ندیده بود ... صاحب جایزه مدال نقره برای بهترین طراحی کتاب در نمایشگاه "LEIPZIG" در سال 1976 #قصه #داستان #داستان_فارسی #فارسی #کودک #قصه_کودک #مادر #پادکست #مهربانی #رادیوجوان #قصه_کودکانه #قصه_خوانی #رمان #داستان_کوتاه #داستان_شب #خواب_آور #قدیمی #قصه_صوتی #صوتی #خواب_کودک #مادرانه #مادرانه❤️

روزگاری، امیر جوانی بود که خیلی قصه گوش کردن رو دوست داشت ... #زهره_پریرخ #ایران #کودک #نوجوان #نونهال #کتاب_صوتی #کودکانه #قدیمی #شبانه #خواب #پند #متل #حکایت #قصه_کودکانه #قصه #آینده #آموزنده #persian_story #persian_podcast #persian_for_kids #persian_tale

یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود. کوهی بود، دشتی بود، دهکده‌ای بود. توی این دهکده دو دوست زندگی میکردند ...و تصویرگر، خوب ادا شده باشد. #زهره_پریرخ #ایران #کودک #نوجوان #نونهال #کتاب_صوتی #کودکانه #من_یک_گوزن_بودم #قدیمی #شبانه #خواب #پند #متل #حکایت #قصه_کودکانه #قصه #آینده #آموزنده #persian_story #persian_podcast #persian_for_kids #persian_tale