تاریخ میگوید که مردم هند پس از چند قرن زندگی زیر سیطره استعمار انگلیس سرانجام در پانزدهم اوت سال ۱۹۴۷ به رهبری ماهاتما گاندی سرزمین مادری را آزاد و اعلام استقلال کردند.
نخستین ماهواره فضایی جهان، ۶۰ سال پیش توسط اتحاد جماهیر شوروی سابق به مدار زمین پرتاب شد. پرتاب(اسپوتنیک-۱) آغازگر عصر فضا و رقابتهای فضایی بین شوروی سابق و ایالات متحده امریکا بود و افتخار نخستینهای صنعت را هم، برای شوری به ارمغان آورد: نخستین سگ فضانورد روس، نخستین بشری که به فضا سفر کرد و نخستین انسانی که اقدام به راهپیمایی فضایی کرده است، از افتخارات شورویها بود که با اسپوتنیک-۱ رقم خورد.
جنگ ویتنام یکی از مشهورترین جنگهای تاریخ بشر در قرن بیستم است. این جنگ برای چندین نسل تعارضات بنیادین ایجاد کرد و آمریکا را تا مرز انقلاب پیش برد. چرا جنگ ویتنام رخ داد و چطور پایان یافت؟
در طول جنگ جهانی دوم، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی با یکدیگر به عنوان متحدان علیه قدرتهای محور جنگیدند؛ با این حال، روابط بین این دو کشور پرتنش بود. آمریکاییها مدتها نسبت به کمونیسم شوروی محتاط بودند و نگران حکومت «جوزف استالین»، بودند. به نوبه خود، شورویها از خودداری چندین دههای آمریکایی از تعامل با اتحاد جماهیر شوروی به عنوان بخشی مشروع از جامعه بین المللی و همچنین ورود تاخیری آنها به جنگ جهانی دوم که به کشته شدن دهها میلیون روس منجر شد، ناراحت بودند. پس از پایان جنگ، این نارضایتیها به حس بی اعتمادی و دشمنی متقابل تبدیل شد. اقدامات شوروی پس از جنگ در اروپای شرقی به ترس بسیاری از آمریکاییها از طرح روسیه برای کنترل جهان دامن زد؛ در همین حال، اتحاد جماهیر شوروی از آنچه به عنوان لفاظیهای خصمانه مقامات آمریکایی، افزایش تسلیحات و رویکرد مداخله جویانه در روابط بین الملل تلقی میکرد، خشمگین بود. در چنین فضای خصمانه، هیچ طرفی به طور کامل مقصر جنگ سرد نبود؛ در واقع، برخی از مورخان معتقدند که این امر اجتناب ناپذیر بود.
جنگ جهانی دوم دومین جنگ جهانی بین سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ بود که بیشتر کشورهای جهان از جمله قدرت های بزرگ در آن شرکت داشتند. نیروهای تقابلگر در قالب دو اتحاد نظامی در برابر هم قرار گرفتند و با این دو اتحاد نظامی، یک جنگ تمام عیار به راه انداختند که در اثر آن، بیش از صد میلیون پرسنل نظامی در بیش از ۳۰ کشور جهان درگیر شدند. بیشتر شرکت کنندگان در این جنگ، تمام قدرت اقتصادی، صنعتی و تواناییهای علمیشان را در جهت پشتیبانی نظامی بسیج کردند. با حدود 70 تا 85 میلیون کشته این جنگ به مرگبارترین درگیری نظامی در طول تاریخ بشریت تبدیل شد.
آلمانی ها در سرتاسر اروپای تحت اشغال آلمان افرادی را که در برابر سلطه نازی ها مقاومت می کردند و همچنین کسانی را كه به لحاظ نژادی پست یا به لحاظ سیاسی غیرقابل قبول می دانستند، دستگیر می کردند. افرادی که به دلیل مقاومت مقابل حکومت آلمان دستگیر می شدند، اکثراً به اردوگاه های بیگاری یا اردوگاه های متمرکز(کار اجباری) فرستاده می شدند. جنگ باعث افزایش بی سابقه تعداد اردوگاه ها و زندانیان شد
گِرنیکا نام اثری است از نقاش معاصر اسپانیایی، پابلو پیکاسو که بمباران دهکده گِرنیکا در شمال این کشور توسط بمبافکنهای آلمان نازی در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ و در خلال جنگ داخلی اسپانیا را به تصویر کشیدهاست. این اثر یکی از معروفترین آثار پیکاسو است و بسیاری از منتقدین آن را یکی از تاثیرگذارترین آثار ضد جنگ در تاریخ می دانند. مولفههای اصلی این اثر (بعد از اغتشاش و سردرگمی چشمگیری که در اولین نگاه به بیننده دست میدهد) میتواند مرگ، خشونت، بیرحمی، زجر و درماندگی باشد که با استفاده از قالبی سیاه و سفید و به سبک عکسهای خبری در جراید کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
فاشیسم (Fascism)، در واژه بهمعنای روشهایی که برای تمرکز قدرت در حکومت استفاده میشود. یک نظریهٔ سیاسی راست افراطی و گونهای نظامِ حکومتی خودکامهٔ ملی گرای افراطی است که نخستین بار در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ در ایتالیا و به دست بنیتو موسیلینی رهبری میشد و بر سهپایه حزب سیاسی واحد، نژادپرستی افراطی و دولت مقتدر و متمرکز، استوار بود. فاشیسم را میتوان به چشم نیروی سومی نگاه کرد که میان سرمایه داری و کمونیسم قرار گرفته است.فاشیسم و نازیسم اشکال مختلف دیکتاتوری است که در شرایط بحران حاد (اقتصادی) برای حفظ حکومت از به قدرت رسیدن سایر بخشهای جامعه، در جامعه حاکم میشود. این واژه بعدها در مفهوم گستردهتری به کار رفت و به دیگر رژیمهای نظامی و مذهبی که دارای ویژگیهای مشابهی بودند، اطلاق شد.
سرانجام نابودسازی و تلفات جانی فجیع طی جنگ جهانی اول منجر به چیزی شد که بهترین توصیف آن، یأس فرهنگی در بسیاری از کشورهای سابقاً درگیر در جنگ بود. مردم پس از تجربه اثرات تخریبی یک جنگ خانمان برانداز چهار ساله، مأیوس از سیاست بین المللی و ملی، و بی اعتماد نسبت به رهبران سیاسی و مقامات دولتی شده بودند. اکثر کشورهای اروپایی عملاً یک نسل از مردان جوان خود را از دست داده بودند.
در سدهٔ بیستم میلادی تغییرات قابل توجهی در شیوهٔ زندگی مردم به وجود آمد. این تغییرات در نتیجهٔ پیشرفتها و نوآوریهای فنّی، پزشکی، اجتماعی، نظری و سیاسی بود. اصطلاحاتی چون ایدئولوژی، جنگ جهانی، قتل عام و جنگ هسته ای وارد واژههای روزمرهٔ مردم شدند و تأثیرات زیادی روی زندگی آنها گذاشتند. جنگها به مقیاسها و درجههای بیسابقهای از پیچیدگی رسیدند. تنها در جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) حدود ۵۷ میلیون نفر کشته شدند که یکی از دلایل مرگشان پیشرفت در تولید سلاحها بود.
پیش از آغاز انقلاب صنعتی، بیش از 70 درصد از ساکنان کشورهای اروپایی و آمریکا در فقر زندگی میکردند و توان تامین معاش خود را نداشتند. در این سالها شمار زیادی از مردم دچار سوءتغذیه بودند و مشاغل کاذب و غیرتولیدی، شغل اصلی 50 درصد از ساکنان این کشورها بود ولی بعد از انقلاب صنعتی، نرخ فقر 40 درصد کمتر شد. البته این تحول طی 50 سال اتفاق افتاد و نتیجه مثبتی روی شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم و کشورها بر جای گذاشت و آغاز گر دورهای شد که ما از آن به عنوان دوره سرمایهداری یاد میکنیم.
ژاپن در طی نیم قرن همه وجوه حیات را دگرگون کرد. برزگران، با آنکه از شر فقر نرستند، آزاد شدند. هر برزگر میتوانست، با پرداخت مالالاجاره یا مالیات سالیانه به حکومت، صاحب زمین کوچکی شود. اگر برزگری میخواست مزرعه خود را رها کند و برای کار به شهر رود، ممانعتی نمیدید. شهرهایی بس بزرگ در امتداد سواحل به وجود آمد. توکیو یا «پایتخت خاوری» دارای قصرهای سلطنتی و اشرافی و باغهای وسیع و حمامهای شلوغ عمومی شد؛ از لحاظ جمعیت، هیچ یک از شهرهای جهان، جز لندن و نیویورک، با آن برابری نمیکرد.
انقلاب صنعتی تأثیرات مثبت بسیاری بر استانداردهای زندگی بعضی از مردم داشت و تنوع و میزان تولید محصولات غذایی را افزایش داد اما در عین حال تأثیری منفی بر روی زندگی طبقهی کارگر و افراد مستمند گذاشت. نرخ بیکاری و فقر در بسیاری از نواحی روستایی بالا رفت. در نتیجه بسیاری از مردم روستا را ترک کرده و برای پیدا کردن خانه و شغل راهی نواحی شهری شدند. تمامی این شرایط، راه را برای ایجاد یک سیستم تولیدی کارخانهای در مقیاس بزرگ مهیا کرد.
قرن ۱۹ را باید عصر طلایی ملیگرایی نامید. در ایتالیا گاریبالدی و مزینی که از بزرگترین تئوریسینهای مکتب ناسیونالیسم بودند قد علم کردند. ویکتور هوگو در فرانسه و بیسمارک در آلمان از پرچمداران بنام ملیگرایی بودند.جنگهای اتحاد ایتالیا و اتحاد آلمان و همچنین بحرانهای بالکان با انگیزههای ملی صورت گرفت و در نهایت جنگ جهانی اول را عدهای بحران ناسیونالیسم و پایان آن را حل این مسئله دانستهاند.
نبرد واترلو در تاریخ ۱۸ ژوئن سال ۱۸۱۵ میلادی ، میان نیروهای کشور فرانسه و نیرو های ائتلاف هفتم انجام گردید. یکی از دلایل زنده نگه داشتن تاریخ این جنگ ، حضور ناپلئون بناپارت در آن است ، به خصوص که او در جنگ واترلو برای آخرین بار در صحنه نبرد حاضر می گردید
از سال ۱۷۹۵ ارتش فرانسه به فرماندهی ناپلئون بناپارت به پیروزیهای پیدرپی دست یافت. در ۱۷۹۵ صلح بال میان فرانسه، هلند و پروس امضا گشت و در ۱۷۹۷ معاهده کامپوفورمیو میان فرانسه و اتریش منعقد گشت.ناپلئون پس از بازگشت پیروزمندانه خود از ایتالیا و مصر در ۱۷۹۷ و ۱۷۹۸ از نوعی قدرت کاریزماتیک برخوردار بود و به همین پشتوانه در جریان کودتای 18 برومر با کنار زدن دیرکتوار خود با عنوان کنسول اول فرانسه در راس هرم قدرت قرار گرفت.
بخش مهمی از تاریخ فلسفه غرب، شامل عصر روشنگری می باشد. صد سال بعد از آنکه دکارت در سال ۱۶۴۱ کتاب «تاملات» را نوشت، تحولات فلسفی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع اروپایی رخ داد که با اوج قوت، اعتماد به نفس، سرزندگی و خوشبینی همراه بود. این دوره از سال ۱۶۵۰ تا ۱۷۷۰ را شامل می گردد و به عصر روشنگری معروف است. در این دوران جهان بینی فلسفی و مشرب عصر روشنگری سراسر اروپا را فرا گرفت.
ظهور مذهب پروتستان در اوایل قرن شانزدهم میلادی، شكاف عمیقی بین پیروان مسیحیت به وجود آورد و كاتولیكها و پروتستانها در طول سدههای پس از آن، بارها با هم به نزاع و نبرد پرداختند. یكی از جنگهای معروف طرفداران پروتستان با كاتولیكْ مذهبان، در دهه دوم قرن هفدهم میلادی به وقوع پیوست و در حدود سی سال به طول انجامید.
Ramyar Zandsalimi
عالی
Parichehr Oveisi
کاش آهنگ نداشت خیلی رو اعصابه ولی مطالبش جالبه
Haley
اطلاعات جغرافیایی بیش از اندازه بود مگر این یک پادکست تاریخی نیست
ahmad kabere
دمش شما گرم واقعأ صدای عالی وگویش خوب. سپاس گزاریم بابت پادکست های خوب 🫶🏻💐🌺🙏🙏👑
Raha Ebrahimi
لطفا نویسنده کتاب رو معرفی بفرمایید