The Enjoyable Lightness Of Reading/سبُکی لذت بخش خواندن

مورتیمر آدلر و چارلز وَن دُرِن به هدف‌های متنوعی که خواننده ممکن است از خواندن داشته باشد(سرگرمی، کسب اطلاعات و فهمیدن) فکر کرده‌اند و برای هر کدام تعریف، توصیه‌ها و راهکارهایی در قالب سطوح خواندن ارائه کرده‌اند، آیا خواندن مداوم با یک هدف بقیه اهداف را مخدوش می کند؟ آیا هر هدف به سطح خاصی از خواندن مربوط است؟

بسیاری از وسایل امروزی فکر کردن را غیر ضروری جلوه می دهند. بسته بندی و قالب ریزی افکار و نظریات و عرضه آنها به مردم یکی از رایج ترین اموری است که انجام می گیرد. نظرات بسته بندی شده در ذهن جای  داده می شوند مثل قرار دادن نوار کاست در ضبط صوت . با فشار دادن دکمه ای،  نوار بدون هیچ گونه فکر کردن، جواب از پیش تعیین شده تحویل می دهد .  کتاب، چگونه کتاب بخوانیم تلاش می‌کند به مخاطب خواندن فعالانه را یاد دهد و اعتقاد دارد که مخاطب باید با کتاب درگیر شود و در مورد مطالب آن سوال مطرح کند و برای پیدا کردن این سوال‌ها تلاش کند تا فکر با استفاده از نیروی خود سبب ارتقا خود شود و از درک کمتر به ادراک بیشتر برسد.

خواندن محلی خاص است که در آن انسان‌ها از خود رها می‌شوند تا عبور کنند و به دیگران برسند و اینگونه می‌آموزند دیگری بودن چگونه است ما از دیگری چون مهمانی در درون خود استقبال می‌کنیم و گاه خود دیگری می‌شویم. در آنی از زمان خود را ترک می‌کنیم و وقتی باز می‌گردیم، از نظر فکری و احساسی متحول و گاهی وسیع‌تر و غنی‌تر شده‌ایم و .گاهی، چیزی را تجربه می‌کنیم که زندگی امکانش را به ما نداده است. این هدیه‌ای بی‌حساب است

کتاب‌خوان معمولی نه منتقد است و نه کارشناس؛ کتاب‌خواندن برای او لذتی است برآمده از دل. آن طور که ویرجینیا وولف می‌گوید، «کتاب‌خوان معمولی برای لذتِ خود می‌‌خواند نه برای کسب معرفت یا تصحیح نظرات دیگران». زندگی کتاب‌خوان معمولی با کتاب‌ها آمیخته است و مهم‌ترین لحظاتش را با کتاب‌هایش به خاطر می‌آورد. آنه فدیمن هم خود را نه منتقد کتاب و سرویراستار نامدار آمریکایی، که یک کتاب‌خوان معمولی می‌داند. او در این کتاب 18 روایت از تجربه‌هایش از زندگی با کتاب را تحریر کرده است. فدیمن از طبقۀ عجیب کتابخانه‌ها می‌گوید که نشان از درونی‌ترین لایه‌های صاحبانش دارد. از دستور زبان چنان دلنشین سخن می‌گوید که فراموش می‌کنی این همان ملال‌انگیزترین بخش زبان است. او حتی زمان رسمیت ازدواجش با همسرش را زمان «وصلت» کتاب‌هایشان می‌داند: «کتاب‌های من و او کتاب‌های ما شده بودند، حالا دیگر واقعاً متاهل شده بودیم».

نگذاریم تجربه مصرف کالاهای فرهنگی مثل پر کردن وان حمام بشه! در اون غوطه ور بشیم و بعد تماشا کنیم با برداشتن درپوش خروجی تا قطره آخر آب تخلیه می شه، بهتره حداقل چنتا از مطالب ته وان باقی بمونه!

از شعله‌افکن ستبر برنجی که در دست داشت و سرش مثل کله افعی می‌نمود مایع محترقه و زهرآگینی درفضا پخش می‌شد. خون در رگ‌هایش به سرعت می‌دوید، کوبش نبض‌هایش از زیر پوست طنین می‌افکند. دستانش به مهارت سرپنجه استادی سرگشته که سمفونی آتش و داغ سوزنده را می‌نوازد، به حرکت درآمد تا آخرین شکوفه‌های فرهنگ و ادب را به غارت ستاند.

اندال جارل مقاله نویس و شاعر آمریکایی ابتدا توصیه می کند کتابی را «محض خاطر خودش» بخوانیم بعد توصیه می کند کتابی بخوانیم که به ما می گوید باید زندگیمان را عوض کنیم؛ این در نگاه اول متناقض به نظر می رسد اما این تناقض به خودی خود گویاست. «کتابی که صرفا خوانده شدن را مطالبه می کند، آن هم بی دلیل» از ما میخواهد با کنار گذاشتن آنچه اغلب فکر می کنیم دلایل خوبی هستند، زندگی خود را عوض کنیم. از ما میخواهد دست از محاسبه برداریم، از ما میخواهد تا کاری را «از سر جذابیت و رضایت صاف ساده آن» انجام دهیم نه به دلیل اینکه می توانیم جایگاه آن را بر روی اکسل ذهنی یا دفتر حسابداری توجیه کنیم و به وسیله آن بتوانیم مجموع ارزش اعمالمان را محاسبه کنیم.

اگر اين كتاب را بخوانيد، ديگر تا آخر عمر نياز نداريد حتی يك كتاب ديگر بخوانيد.

سبُکی لذت بخش خواندن پادکستی است برای مرور کتابهایی درباره خود کتابها، تجربیات کتاب خوان ها و کتاب نخوان ها و خواندن