DiscoverThis rss has been deleted
This rss has been deleted

This rss has been deleted

Author: امین علیزاده

Subscribed: 963Played: 19,795
Share

Description

52 Episodes
Reverse
| او سزاوار این نبود که من از سر عصبانیت اسلحه رو سرش بذارم. وقتی با تسلیم، سرش رو خم کرد و مرگ قریب‌الوقوع خودش رو با آرامش پذیرفت، اونجا بود که به یکباره تکون خوردم. من به کمک نیاز داشتم ... |🔸این پایان داستان سیندی است: خانواده همه‌چیز است.اینستاگرام | تلگرام | کست‌باکس | اپل‌پادکستس | گوگل‌پادکستس | شنوتو | یوتوب | حمایت | ارتباط
|بعد از هر جلسه تراپی، تو ماشینم می‌نشستم و گریه می‌کردم. در طول جلسات «گِرِگ» تو ماشین منتظرم می‌نشست و موقع گریه کنارم بود و بغلم میکرد. این زمانی بود که فهمیدم هیچ کدوم از تعرض‌های جنسی که تجربه کرده بودم تقصیر من نبودن ...|🔸در ادامه داستان سیندی با مثالهای روشن دیگری از زندگی یک بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی روبرو می‌شویم که چطور چرخشهای سریع و ناگهانی احساسات می‌توانند ناپایداری عجیب و غریبی در زندگی چنین فردی ایجاد کنند و او را در کسری از ثانیه، از کار کردن به خودکشی، و از عشق به طلاق برسانند. 🔹 اپیزود نهم از #سرگذشت_مرزی_سیندی_کالینز، مثال دیگری در اختیار ما قرار می‌دهد که مشکلات هویتی که مرزیها از آن رنج می‌برند از چه جنسی است؟ 🔸 همینطور یکبار دیگر شاهد حضور مادر سیندی در زندگی او هستیم و مشکلاتی که شاخصه اختلال مادرش هستند.اینستاگرام | تلگرام | کست‌باکس | اپل‌پادکستس | گوگل‌پادکستس | شنوتو | حمایت | ارتباط
|خیلی کنجکاوم که اگه مغزم در خانواده‌ای متفاوت رشد میکرد چطوری شکل می‌گرفت؟ وضعیت سلامتی من با خانواده‌ای متفاوت چگونه بود؟ ... خیلی طول کشید تا بفهمم که جواب همه این سوالها در خودِ واژه مادره. که برای پیدا کردن جواب اونها باید مستقیم به سراغ خود مادرم برم. حالا وقت پاسخ دادن به این سواله که: «مادرم چش بود؟»|🔸 اپیزود هشتم از #سرگذشت_مرزی_سیندی_کالینز، ویژه‌ترین قسمت این فصل است که در آن به پاسخ مهمترین سوال زندگی سیندی می‌رسیم: اینکه مادرش از چه مشکلی در رنج بوده است؟ این لحظه‌ای بسیار خاص در زندگی سیندی است که تاثیرات بسیار عمیقی روی او می‌گذارد. 🔹 بعد از اینکه روایت سیندی را شنیدیم، با یادآوری آن چیزهایی که در اپیزودهای قبل از مادر سیندی شاهد بودیم اختلال او را شرح می‌دهیم، تا متوجه شویم مشکل مادر سیندی تا چه حد مهم و آسیب‌زا است. 🔸 در روایت موازی این قسمت، برای اولین بار در این پادکست، شنونده داستان یکی از هم‌وطنمان‌مان خواهیم بود که به طور اختصاصی در اختیار پادکست روانی قرار داده شده است: روایت زندگی زنی که یک عمر زیر سایه مادری مشابه مادر سیندی زندگی کرده است.اینستاگرام | تلگرام | کست‌باکس | اپل‌پادکستس | گوگل‌پادکستس | یوتوب | حمایت | ارتباط
خیلی کنجکاوم که اگه مغزم در خانواده‌ای متفاوت رشد میکرد چطوری شکل می‌گرفت؟ وضعیت سلامتی من با خانواده‌ای متفاوت چگونه بود؟ ... خیلی طول کشید تا بفهمم که جواب همه این سوالها در خودِ واژه مادره. که برای پیدا کردن جواب اونها باید مستقیم به سراغ خود مادرم برم. حالا وقت پاسخ دادن به این سواله که: «مادرم چش بود؟»🔸 اپیزود هشتم از #سرگذشت_مرزی_سیندی_کالینز، ویژه‌ترین قسمت این فصل است که در آن به پاسخ مهمترین سوال زندگی سیندی می‌رسیم: اینکه مادرش از چه مشکلی در رنج بوده است؟ این لحظه‌ای بسیار خاص در زندگی سیندی است که تاثیرات بسیار عمیقی روی او می‌گذارد. 🔹 بعد از اینکه روایت سیندی را شنیدیم، با یادآوری آن چیزهایی که در اپیزودهای قبل از مادر سیندی شاهد بودیم اختلال او را شرح می‌دهیم، تا متوجه شویم مشکل مادر سیندی تا چه حد مهم و آسیب‌زا است. 🔸 در روایت موازی این قسمت، برای اولین بار در این پادکست، شنونده داستان یکی از هم‌وطنمان‌مان خواهیم بود که به طور اختصاصی در اختیار پادکست روانی قرار داده شده است: روایت زندگی زنی که یک عمر زیر سایه مادری مشابه مادر سیندی زندگی کرده است.اینستاگرام | تلگرام | کست‌باکس | اپل‌پادکستس | گوگل‌پادکستس | حمایت | ارتباط
|«بیلی» قبل سوار شدن مطمئن شد که پلاک ماشین رو به درستی مخدوش کرده یا نه؟ قرار بود دوباره بازی مورد علاقه‌مون رو انجام بدیم: ماشین‌پلیس‌بازی ... |🔸 در اپیزود هفتم از #سرگذشت_مرزی_سیندی_کالینز، ابتدا دوران آشنایی سیندی با پسری به اسم بیلی برای شما روایت می‌شود؛ دورانی که سرشار از جنون سرعت و دعواهای خیابانی است. بعد چیزهایی راجع به دوران سرخوشی ناشی از فروش و مصرف مواد و به پایان رسیدن روزهای خوش آن می‌شنویم تا اینکه سیندی سرانجام تصمیم می‌گیرد اولین شغل کارمندی خود را تجربه کند: کار در یک انبار مبلمان که شاید در ابتدا خوب به نظر می‌رسد اما خصایص مرزی او را با چالشهایی جدی روبرو می‌کند. 🔹 در ادامه با روایت یک داستان موازی از زنی 36 ساله به اسم کیمبریانا (مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و اختلال استرس پس از آسیب) و ادغام آن با داستان سیندی، مقداری راجع به طغیانهای به یکباره و دیوانه‌وار خشم در مرزیها صحبت کرده‌ایم که یکی از بارزترین نمودهای Rapid Flip in Emotions یا چرخشهای سریع احساسی در آنهاست. اینستاگرام | تلگرام | کست‌باکس | اپل‌پادکستس | گوگل‌پادکستس | شنوتو | یوتوب | حمایت | ارتباط
| بیست و خورده‌ای سالم بود که مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تشخیص داده شدم. با این حال حتی با وجود این تشخیص دوزاریم نیفتاد که این تا چه حد میتونه زندگی من رو اداره یا مختل کنه ... |🔸 در اپیزود ششم از #سرگذشت_مرزی_سیندی_کالینز، ابتدا دوران خیابان‌خوابی سیندی را بعد از فرار از خانه برای شما تعریف می‌کنیم. دورانی که سیندی در آن تلاش می‌کند به استقلال برسد، با سرما و دیگر مشکلات بی‌خانمانی مبارزه کند، و با پیدا کردن شغلی مناسب بتواند از عهده هزینه‌های زندگی‌اش برآید. سیندی عاقبت تصمیم می‌گیرد به یک استریپ‌کلاب برود و رقاص لختی شود. 🔹 در ادامه با روایت یک داستان موازی از مردی که از مشکلات رابطه سه‌ونیم ساله‌اش با دختری مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می‌گوید سعی کرده‌ایم یکی از مشکلات مرزیها را (ترس و واهمه شدید از رها شدن) به شکلی مرتبط‌شده با داستان سیندی و از طریق پدیده‌ای تحت عنوان «هم‌وابستگی» توضیح دهیم. 🔻 پایان این اپیزود هم اختصاص دارد به تقریری روانشناختی از آهنگ «سر به مثابه یک سوراخ» از «مایکل ترنت رزنر» و جمع کردن داستان سیندی در این قسمت با استفاده از مفاهیم نهفته در این آهنگ. اینستاگرام | تلگرام | کست‌باکس | اپل‌پادکستس | گوگل‌پادکستس | شنوتو | حمایت
| متداولترین سوالی که در مورد زندگیم دریافت میکنم اینه که «بابات کجا بود؟». مردم اغلب داستانهایی درباره مادر یا برادرم می‌شنون، اما به ندرت درباره پدرم. حدس میزنم صحبت راجع به کسی که نقشش در ماجراها در حد «مبل گوشه اتاق» بود چندان سرگرم‌کننده نباشه ... |اینستاگرام | تلگرام | حمایت |
به عنوان یه مرزی تا وقتی عاشق نشید هیچ وقت نخواهید فهیمد که تا چه حد ... «گرسنه عشق» بودید.اینستاگرام | تلگرام | حمایت
به عنوان یه مرزی تا وقتی عاشق نشید هیچ وقت نخواهید فهیمد که تا چه حد ... «گرسنه عشق» بودید.اینستاگرام | تلگرام | حمایت
| متداولترین سوالی که در مورد زندگیم دریافت میکنم اینه که «بابات کجا بود؟». مردم اغلب داستانهایی درباره مادر یا برادرم می‌شنون، اما به ندرت درباره پدرم. حدس میزنم صحبت راجع به کسی که نقشش در ماجراها در حد «مبل گوشه اتاق» بود چندان سرگرم‌کننده نباشه ... |اینستاگرام | تلگرام | حمایت |
| به عنوان یه مرزی تا وقتی عاشق نشید هیچ وقت نخواهید فهیمد که تا چه حد ... «گرسنه عشق» بودید. |اینستاگرام | تلگرام | حمایت |برای پیدا کردن پادکست روانی در جاهای مختلف شناسه روانی‌پاد را به انگلیسی جستجو کنید
| پدر و مادرم هیچگاه نگران آینده من یا برادرم نبودن. هیچ وقت حواسشون نشد که رفتارهای نابهنجار برادرم دقیقاً منعکس‌کننده شیوه نابهنجار فرزندپروری خودشونه. اگه به من به چشم دردسر-درست‌کن، کسی که حیثیت خانواده رو به باد میده و کالینزها رو بدنام میکنه نگاه میشد، پس رو برادرم چه اسمی میشد گذاشت؟ . . . |اینستاگرام | تلگرام | حمایت |برای پیدا کردن پادکست روانی در جاهای مختلف شناسه روانی‌پاد را به انگلیسی جستجو کنید
| خشم و عصبانیت شدید من در بزرگسالی که به شکل جیغ و داد و دیوونه‌بازیهای وحشتناک بروز می‌کرد باعث شد خانواده‌ام به راحتی منو به عنوان یه خل‌وچل یا اون بچه‌مون که دیوونه است طرد کنن. چیز خنده‌داری که در رابطه با چسبوندن لیبل دیوونه به پیشونی آدمهایی مثل من وجود داره اینه که گاهی اوقات، این خود خانواده است که بچه رو دیوونه کرده . . . | اینستاگرام | تلگرام | حمایت | برای پیدا کردن پادکست روانی در جاهای مختلف شناسه روانی‌پاد را به انگلیسی جستجو کنید
| سیندی دختربچه‌ای است هشت‌ساله که چیز زیادی از این دنیا نمی‌داند و تنها چیزی که می‌خواهد این است که کسی با او عروسک‌بازی کند. اما خانواده‌اش در این مسیر چندان با او هم‌قطار نیستند . . . | برای پیدا کردن ما در جاهای مختلف، شناسه RAVANIPOD را جستجو کنید
| این پایان داستان لوری شیلره. 15 مارس تا 6 نوامبر 1989|| کاری از امین علیزاده || با همراهی امیر علیزاده || با هدفون گوش کنید || شبکه‌های اجتماعی ما: || Telegram:  t.me/ravanipod || Instagram:  instagram.com/ravanipod || Castbox:  b2n.ir/ravanipod.castbox || Apple podcasts:  b2n.ir/ravanipod.itunes || Google podcasts:  b2n.ir/ravanipod.googlepod| |مطالب تکمیلی: instagram.com/ravanipod || حمایت مستقیم مالی از ما: hamibash.com/ravanipod |
| در یه بعدازظهر زمستونی، بعد از یه روز طولانی داشتم از بیمارستان خارج میشدم که از جلوی اتاق غذاخوری بخش رد شدم. زمان صرف غذا خیلی وقت بود که تموم شده بود و اتاق قاعدتاً می‌بایست خالی می‌بود. اما لوری اونجا بود. پریشون و آشفته . . . || در این اپیزود دکتر جین دولر با ما حرف خواهد زد. بعد از آن پای صحبتهای مادر لوری خواهیم نشست. ژانویه 1989|| کاری از امین علیزاده || با همراهی امیر علیزاده || با هدفون گوش کنید || شبکه‌های اجتماعی ما: || Telegram:  t.me/ravanipod || Instagram:  instagram.com/ravanipod || Castbox:  b2n.ir/ravanipod.castbox || Apple podcasts:  b2n.ir/ravanipod.itunes || Google podcasts:  b2n.ir/ravanipod.googlepod| |مطالب تکمیلی: instagram.com/ravanipod || حمایت مستقیم مالی از ما: hamibash.com/ravanipod |
| به محض اینکه ماشین ما از گیت بیمارستان گذشت، احساس خیلی بدی تمام وجودم رو گرفت. قلبم به تپش افتاد و عرق سردی روی سینه‌ام نشست. قرار بود یه اتفاق بد بیفته. این رو آشکارا احساس میکردم. به ماروین گفتم: «ماروین من نمیام داخل. همینجا تو ماشین می‌شینم» . . . || داستان این قسمت راجع به چیزهایی است که لوری می‌بینه. قبل از اون روایت نانسی از ماجرا اپیزود قبل رو خواهیم شنید. ژانویه 1989|| کاری از امین علیزاده || با همراهی امیر علیزاده || با هدفون گوش کنید || شبکه‌های اجتماعی ما: || Telegram:  t.me/ravanipod || Instagram:  instagram.com/ravanipod || Castbox:  b2n.ir/ravanipod.castbox || Apple podcasts:  b2n.ir/ravanipod.itunes || Google podcasts:  b2n.ir/ravanipod.googlepod| |مطالب تکمیلی: instagram.com/ravanipod || حمایت مستقیم مالی از ما: hamibash.com/ravanipod |
| مادرم میگه که من موهبتی از طرف خدام / پدرم میگه باید زنده زنده بندازنم تو آتیش / مادرم میگه من یه فرشته‌ام / پدرم میگه راه و روش زندگیت غلطه. باید تغییر جهت بدی / اوکی منم حرفاش رو باور کردم و به سمت خودم برگشتم / شاید حق با پدرم باشه / شاید من تنها یه موجود بی‌ارزشم / شایدم مادرم درست میگه . . . || داستان این قسمت راجع به تنفر و خشمه. جون تا دسامبر 1988|| کاری از امین علیزاده || با همراهی امیر علیزاده || با هدفون گوش کنید || شبکه‌های اجتماعی ما: || Telegram:  t.me/ravanipod || Instagram:  instagram.com/ravanipod || Castbox:  b2n.ir/ravanipod.castbox || Apple podcasts:  b2n.ir/ravanipod.itunes || Google podcasts:  b2n.ir/ravanipod.googlepod| |مطالب تکمیلی: instagram.com/ravanipod || حمایت مستقیم مالی از ما: hamibash.com/ravanipod |
| خداوندا به سخنانم گوش ده و در تفکر من تامل فرما / ای پادشاه و ای پروردگار من! به آواز فریادم توجه کن / زیرا که نزد تو دعا میکنم . . . || داستان این قسمت راجع به محراب خداست. می 1987 تا جون 1988|| کاری از امین علیزاده || با همراهی امیر علیزاده || با هدفون گوش کنید || شبکه‌های اجتماعی ما: || Telegram:  t.me/ravanipod || Instagram:  instagram.com/ravanipod || Castbox:  b2n.ir/ravanipod.castbox || Apple podcasts:  b2n.ir/ravanipod.itunes || Google podcasts:  b2n.ir/ravanipod.googlepod| |مطالب تکمیلی: instagram.com/ravanipod || حمایت مستقیم مالی از ما: hamibash.com/ravanipod |
| به آرومی قدم به قلبم گذاشتی / بدون هیچ هیاهویی / تنها با یه زمزمه آروماز همون لحظه‌های اول به زودی فهمیدم / اون کسی که قبل از طلوع زمان / اسمش رو کنار اسمم نوشته بودن تو بودی . . . || در این داستان برای اولین بار چیزهایی از زبان مارک خواهیم شنید؛ برادر دیگه لوری. بعد پای صحبتهای لوری خواهیم نشست. داستان این قسمت راجع به عشقه. نوامبر 1986 تا آوریل 1987|| کاری از امین علیزاده || با همراهی امیر علیزاده || با هدفون گوش کنید || شبکه‌های اجتماعی ما: || Telegram:  t.me/ravanipod || Instagram:  instagram.com/ravanipod || Castbox:  b2n.ir/ravanipod.castbox || Apple podcasts:  b2n.ir/ravanipod.itunes || Google podcasts:  b2n.ir/ravanipod.googlepod| |مطالب تکمیلی: instagram.com/ravanipod || حمایت مستقیم مالی از ما: hamibash.com/ravanipod |
loading
Comments (125)

Sara Ahangar

فایل ها باز نمیشه میخواستم مجدد گوش بدم آقای علیزاده کاش فایلها را غیر فعال نمیکردین

Dec 24th
Reply

سبحان میرزایی

فایل به مشکل خورده یا حذف شده ؟؟

Nov 26th
Reply

Hedieh

اپیزودها رو نمیتونم پخش کنم چنل تلگرام رو هم پیدا نکردم وسط داستان لوری بودم🥲💔

Nov 12th
Reply (1)

mandis assar

سلام انگار خیلی وقته اپیزودی آپلود نشده و من حتی نمیتونم قبلی‌ها رو گوش بدم متاسفانه. آیا مشکلی هست یا جای دیگه‌ای مثل یوتیوب میشه اپیزودها رو دوباره گوش داد؟ مطالب و توضیحات بسیار عالی و مفید بودن و هستن. ممنون میشم راهنمایی کنین.

Sep 17th
Reply

Hedieh

کاش ما آدما باهم حرف بزنیم، کاش همدیگه رو بشنویم...

Jun 12th
Reply

Zahra

به شخصه گوش دادن به پادکست‌تون رو جزو ضروری زندگیم می‌دونم امیدوارم ادامه بدید.🤍

May 21st
Reply

mahsa heydari

چقدر درد چقدر دردناک قلبم به درد اومد

May 17th
Reply

Mostafa Niknejad

ریچارد انگار میخواد حتی توی بیماری هم خودش رو از همه بهتر نشون بده. یعنی من از همه سرترم

May 17th
Reply

Mostafa Niknejad

سلام. به نظرم هر آدم افسرده ای لزوما به خودکشی فکر نمیکنه.از همه فاصله میگیره.به خودش نمیرسه.حتی صورتش رو ممکنه هفته به هفته نشوره.تا مجبور نشه از خونه بیرون نمیاد و ...با همه این اوصاف به خودکشی حتی فکر هم نکنه و از مردن بترسه

May 8th
Reply

Vida

امیدوارم دوباره اپیزود بدید

Apr 19th
Reply

Zahra

واقعا به شخصه خیلی خوشحالم که پادکست روانی رو گوش میدم چون دلم می‌خواد نسبت به ادم‌ها درک بیشتری داشته باشم. متشکرم بابت این پادکست‌ها🤝

Apr 19th
Reply

Zahra

ما حتی متوجه نشدیم تری از چه زمانی دو‌قطبی داشته. این اشاره‌تون به تشابه‌های افرادی که تا الان داستان‌شون رو شنیدیم خیلی به نظر من برای درک‌شون مفید و به شخصه بی‌نهایت از موسیقی‌هایی که قبل جمع‌بندی نهایی پادکست می‌گذارید لذت میبرم.

Apr 18th
Reply

Vahide Abbasi

از اینکه فعلا کار جدید تولید نمی کنید ناراحت شدم مرسی از زحمات شما و مرسی که در مورد الفاظ بد توضیح دادید گوش دادن برخی جاها کمی سخت بود به طوری که گاهی از گوش دادن منصرف می شدم ولی باز داستان منو به سمت گوش دادن سوق می داد .

Apr 14th
Reply

mahshid salehi

ادامه بده

Apr 1st
Reply

mahshid salehi

🌱

Apr 1st
Reply

mahshid salehi

Apr 1st
Reply

mahshid salehi

:))

Apr 1st
Reply

mahshid salehi

مرسی ازت❤🌱

Apr 1st
Reply

mahshid salehi

❤🌱

Apr 1st
Reply

mahshid salehi

مرسی ازت🌱

Apr 1st
Reply