Discover
پاکدست | Pocdast

28 Episodes
Reverse
قسمت ۲۶ – خرگوش! موزیک […]
قسمت ۲۵ – می تو! […]
قسمت ۲۴ – تولُد! استیو […]
قسمت ۲۳ – قاب عکس! […]
قسمت ۲۲ – فروشگاه! از […]
قسمت ۲۱ – همسایه! همسایه […]
قسمت ۲۰ – هوش مصنوعی! […]
قسمت ۱۹ – خیال! لیوان […]
قسمت ۱۸ – آدم آهنی! […]
قسمت ۱۷ – سرقت! اینجا […]
قسمت ۱۶ – آلارم! قبلا […]
قسمت ۱۵ – انحراف! کجا […]
قسمت ۱۴ – پایان! همیشه […]
قسمت ۱۳ – اتوماتیک! تا […]
قسمت ۱۲ – اعدامه! اونا […]
قسمت ۱۱ – دیدار! خیلی […]
قسمت ۱۰ – سفر! بابام […]
قسمت ۹ – قایم موشک! […]
فکر میکنم بهترین و زیباترین داستان پاکدست رو شنیدم! (نظر و سلیقهی شخصی البته) نمیدونم چطوری حس و حالمو از شنیدنش توصیف کنم... فقط میتونم بگم حالتی از گیجی، تحیر و سرمستی رو توی خودم حس میکنم! ممنونم! امید که بیشتر بشنومتون! بیش باد این مدل پاکدست ها! منتظرم بعدی هام... 🙂 پ ن: لحظه به لحظهی شنیدنش، همزمان، تصویری، توی ذهنم تصور و تجسمش میکردم! فکر میکنم پتانسیل فیلم شدنو داره... یه فیلم کوتاه ۴۰ تا ۵۰ دقیقه ای مثلا...!!! یعنی ممکنه یه روز فیلمشو ببینم؟! 🙂🙃🙂🙃
wow
۷۸۶۵
تو یه دیونه ایی !!! صبح یه روز هندزفریم رو زدم و گفتم بزار تو راه سر کارم با موتور به جای اهنگ یه پادکست گوش بدم بدون هیچ برنامه ای و نظری سرچ کردم و اولین پادکست برای تو بود واقعا محشری (البته دیونه ای ) داستانات عجیبه مو به تن ادم سیخ میکنه واقعا صبحا فکر ادمو درگیر خودت میکنی دمت گرم
از همونجایی که همسایه با شنیدن صدای قفل در سرجاش خشکش زد شک کردم که خودشه (چون قبلشم گفته شده بود که صدای جابهجایی وسایل و صحبت کردن آدما انگار که توی خونهی خودش بود... به علاوه، کامیون و کارگرها هم که همونایی ان که خودش قبلا اجاره کرده بود) اما سوالم اینجاس: خب چی شد الان؟ مفهوم و منظور چی بود؟ چیو میخواست برسونه؟ 🤔 درک نکردم مقصود و حرفی که میخواست برسونه چی بود!!! 🙄😐
ماشینی که همه چیزش معلومه، بجز عقربهی سوختش... 😃🙂
آه از این حس آشنا... 💔
ولی این حجم از ایهام توی داستانای پاکدست برام غیر قابل هضمه!!! 😶
نوشتن... نوشتن، چه کارها که نمیکنه!!! 👀
woooow... 😃😃👏🏻👏🏻👏🏻 دوست دارم با یه کم تغییر، و افزودن استعاره های بیشتر، و با غلیظ تر کردن وهم و نماد ها، این داستانو بازنویسیش کنم... 🙂🙃
خیلیامون از روبهرو شدن با خودمون میترسیم...
چه نگاه خلاقانهای داشتین. احتمالا ازین به بعد برق رفتن دیگه کلافهم نکنه. 😅
بی نظیر بود 💫
عالی
برای منی که توی مغزم تموم اشیا یه شخصیتی دارن گوشدادن به این پادکستا دیونه کنندست...همیشه با اشیا حرف میزدم بقیه فکر میکردن دیونم این عادتو سعی کردم ندید بگیرم...پادکستارو ک دارم گوش میدم میبینم چقد دیدگاها متفاوته...چقد قشنگ میشه از هرچیزِ مغز یه خلق داشت...خلقی ک تبدیل به همچین داستانای جذابی بشه...
برای منی که توی مغزم تموم اشیا یه شخصیتی دارن گوشدادن به این پادکستا دیونه کنندست...همیشه با اشیا حرف میزدم بقیه فکر میکردن دیونم این عادتو سعی کردم ندید بگیرم...پادکستارو ک دارم گوش میدم میبینم چقد دیدگاها متفاوته...چقد قشنگ میشه از هرچیزِ مغز یه خلق داشت...خلقی ک تبدیل به همچین داستانای جذابی بشه...
حقیقتا برگاااااااااااااااااممممممممممممم🥲قلبم با گوش دادن هر قسمت جوری میزنه که قابل توصیف نیست...چقدرررر خفنی شما👏🏼
چه پارادوکس محشری بود پسر پر قدرت ادامه بده بزار این دنیای تاریک یکم با نور خلاقیتت روشن بشه💙
سمت هر چیزی میره سعی میکنه جریانشو یه بار دیگه زندگی کنه❤️ 🍃
گیرم که به دریا نرسیدی چه غم ای رود خوش باش که یک چند در آن راه دویدی... فاضل نظری