Discover
nimkhoneh

nimkhoneh
Author: Behnaz Jalalipour
Subscribed: 143Played: 3,564Subscribe
Share
© Behnaz Jalalipour
Description
I used to be a journalist until September 6 when I came from Iran to Canada. Now, since I don't have a newspaper anymore, I'm just a daily writer. I mean, I write about myself, my feelings, and my daily life and publish it here. Some of it is very bitter because immigration is very tough. People before immigrating are ready to face a lot of difficulties: poverty, unemployment, and distance from friends and family, but those who have experienced it say it's very hard; they don't say much more. I want to say more.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
15 Episodes
Reverse
دارکوب آوازخوان، وقتی راههای خواندنش در تهران بسته شد، کوچ کرد و ساز و آوازش را جهانی کرد.بهناز سهرابیِ از تهران پرید و حالا در مونترال آشیانه کرده و حالا صدایش در همه دنیا شنیده میشود. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
شما شب یلدا را چطور جشن میگیرید؟ چطور به بچهها توضیح میدهید که شب یلدا چی هست و چرا دور هم جمع میشویم؟ «مانایی» یک راهکار هست برای مهاجرها که به بچههایشان با هدیه و شکلات توضیح دهد یلدا چیست؟ حتی فراتر از آن، نوروز. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
مهاجری که از آسمان به زمین پرتاب میشود، نهتنها باید از این سقوط جان سالم به در ببرد، بلکه باید ریزریز رشتههای رابطهها را ببافد تا به شبکهای از ارتباطات تبدیل شود.در این قسمت از نیمخونه، محسن وفادوست، مدیرعامل شرکت دیجیتال مارکتینگ First Class، مهمان ماست تا تجربهاش از مهاجرت را روایت کند؛ روایتی پر از افتادن، بلند شدن و ساختن شبکهای از ارتباطات، با نگاهی به دنیای اینفلوئنسرها.حتماً شنیدهاید که خیلیها هنگام سفر و مهاجرت فکر میکنند میتوانند بلاگر شوند و درآمد خوبی کسب کنند. به نظر شما، این واقعیت است یا خیالپردازی؟ Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
آیتای فکر میکرد مهاجرت دوم بیشتر شبیه یک شوخی است. اما حواسش نبود دنیا با کسی شوخی نداره، حتی اگر برای لحظه لحظهاش برنامه ریخته باشی و آماده باشی. اون مسیر خودش را میره و تو باید همراه بشی. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
جنگ برای هیچکس جز دلالان جنگ، جذابیت و شوق نداره. حتی احتمال وقوع جنگ چهار ستون بدن آدم را میلرزاند، به خصوص اگر از خانهات خیلی دور باشی، ریشههایت را هم نیاورده باشی. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
پوریا، جزو اون دستهای است که در باز برای مهاجرت دیده، ازش رد شده. میشه گفت کوله بار مهاجرت غیرقانونی است. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
نیمخونه این قسمت میزبان دوقوهای نوجوانی بود که از تجربه مهاجرت به کانادا میگویند.از سختترین چالشهایشان و تفاوت آموزش ایران و کانادا. قصه رزا و رومینا را بشنوید. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
ارغوان دو بار مهاجرت کرد، حتما که این چیز خاصی نیست، چون بعضیها تعداد بیشتری را در کارنامهشان دارند، اما ارغوان که روزگاری در دنیای مردانه زندگی میکرد، یک بار از خود ظاهریاش به خود واقعیاش مهاجرت کرد و یک بار هم از ایران به کاناداروایت هفتم یک گپ از همخونگی تا دنیای یک ترنس و پناهندگی و هزار حرف ریز و درشت دیگر است.موسیقی: گروه اتاق Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
نیمخونه به مناسبت ۸ مارس و روز جهانی زن، میزبان لیلی خامنه، بود، خبرنگار و روزنامهنگاری که اول به ترکیه مهاجرت کرده و حالا چندماهی است به آلمان مهاجرت کرده. لیلی، روایت خودش را از مهاجرت میگه. وقت مهاجرت به ترکیه، تصورش این بوده مثل سفر به یک شهر دیگه در ایران خواهد بود، اما نبود. تو وقتی یک بار چیزی را تجربه میکنی، احتمالا باید در تجربه دوم سادهتر آن را بگذرونی. اما مهاجرت دوم برای لیلی، مثل شکستن استخوانهاش بوده. این داستان و روایت شخصی لیلی است در اولین ماههای مهاجرت دومش.روایت لیلی را بشنویم.... Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
یکی از حسهای عجیب مهاجرت، خجالت از فضای امنی است که تو داری. تو داری و باقی اونهایی که دوستشون داری، ندارند.تو برای یک عمر مدام با همه اونها تقسیم شدی، در هر اتفاقی دسته جمعی گفتی ما دیگه آدمهای سابق نیستیم و حالا، در جای دیگهای باید تقسیم بشی، همراه با حس غریبی که بیشرفم، فراریام یا ترسو؟روایت پنجم نیمخونه، روایت مهاجری است که با هر سیلی، با هر اعدام، با هر توهین و تحقیری، یک بار خجالت میکشه، یک بار شرمنده میشه، عذاب وجدان میگیره و دور ادامه داره....ترانه لای لای نه مامی ژیانم با صدای مظهر خالقی Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
دلتنگی مهاجرت چیز غریبی است. این قسمت قراره درباره تقویممهاجرت، دلتنگی و بازی مغز روایت کنم که هزار تا بهانه میتراشه که بگه اشتباه کردی. قراره پرت بشیم به نقطه صفر، جایی که براش کلی هزینه کردی بهش برسی، براش انتظار کشیدی و حتی خوشحال شدی. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
شما میدونستید که عجیبترین نوع شراکت دنیا، فقط و فقط در «نیمخونه»اتفاق میافته؟ یک جور شراکت همراه با جبر و رضایت. خیلی از مهاجرها برای دورهکوتاه یا طولانی نیمخونه داشتند، به خصوص اگر دانشجو بودند. روایت سوم نیمخونه، وصف خود نیمخونه است. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
دروغه که میگن همه رفتنهاشون را میگذارن برای پاییز، همهرفتنهاشون را میگذارن برای فرودگاه، برای این که درد رفتن قشنگ بشه، عاشقانه بشه، پاییز طفلی گناه همه را گردن گرفته. چون همه با پاییز خاطره دارند، بدبختی حالا همه با فرودگاه هم خاطره دارند. شما نداری؟ کیه که نداشته باشه حالا که فوجفوج دارند میرن فرودگاه.با این حساب فرق نداره جزو کاروان بدرقهای یا اصل ماجرا خودت هستی که کاروان تشکیل دادی. این صدای اون شبه. شب رفتن. شبی که سوالها هجوممیاره و ول کن هم نیست. اگر حال دیگهای داشتی که از قلم و صدای من افتاده، میتونی همینجا اضافه کنی تا روایت مهاجرت را با هم کامل کنیم، با هم روایش باشیم. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
من، نه این که خوب بلد باشم داستان و قصه بسازم، نه، اما روایت را بلدم. البته این اولین باره میخوام خودم را روایت کنم. آن هم در «نیمخونه».آشفتهترین جا و نقطه زندگیات کجا بوده یا هست؟ جایی که میخواستیش، براش برنامه ریختی، زور زدی، رها کردی، رسیدی، پشیمون شدی، باز از پشیمونیات پشیمون شدی، همونجا، «نیمخونه» است. ملغمهای از خواستن و نخواستن، معجونی از نعمت و محنت، ترکیبی ویژه از ترس و هیجان و اضطراب. نیمخونه خرده روایتهای مهاجرت من، یعنی «بهناز» است. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
آشفتهترین جا و نقطه زندگیات کجا بوده؟ جایی که میخواستیش، براش برنامه ریختی، زور زدی، رها کردی، رسیدی، پشیمون شدی، باز از پشیمونیات پشیمون شدی، همونجا، «نیمخونه» است. ملغمهای از خواستن و نخواستن، معجونی از نعمت و محنت، ترکیبی ویژه از ترس و هیجان و اضطراب. نیمخونه خرده روایتهای مهاجرت است.
چه زیبا و دردآشنا بود.
چه دختر عاقلی👌
وای که چه گذشته به این جوون و از همین رفت و برگشت ها میفهمید که نمیتونه جایی زندگی کنه و باید زود تر تصمیمش رو میگرفت ...دلم میسوزه که این مملکت چه شرایطی رو برای جوون ها به وجود آورده که باید چنین تجربیاتی رو داشته باشند ...در ضمن دم خانواده اش گرم چون من بودم دیگه شاکی میشدم 😅
لحظه لحظه حس هات برام روشن و شفافه ...بعضی هاشو تجربه کرده بودم ...تو این مسیر باید دو دو تا چهار تا کرد آخرش که بس ناجوانمردانه است ...ببینی بابت چیز های که از دست دادی و میدی چی به دست میاری ...بعضی وقتا نباید زیاد به این تعادل ترازوئه نگاه کرد و تصمیم گرفت ...سخته ...میدونم
از دل برآید و بر دل نشیند
👍
هیچ نقطه بدتر از فرودگاه امام نیست ..
چقدر خوب بوده که نیرو کمکی داشتین 😁
گفتگوی جذابی بود. نگاهی از یک منظر جدید و متفاوت به ابعاد وجودی انسان و ایجاد حس هم ذات پنداری درود بر شما🙌
چه انتخاب خ.بی تو موسیقی داشتی دلم میخواست زود قطعش نمیکردی و ادامه میداشت حداقل چند ثانیه بیش تر
چقدر خوب بود این گفتگو ... تبریک میگم به این شناخت و به این تفکر و دم جفتتون گرم ...در رابطه با وقت گذراندن با دوستان و دیگران یاد این جمله افتادم ...با دیگران و دوستان خوش گذروندن جز عمر آدم حساب نمیشه...،
وای چقدر با این دوستت هم است پنداری کردم چقدر درکش میکردم بخصوص اینکه باید انرژی بدی به خانواده و خودت خالی خالی هستی ....داشتم این شرایط رو ...امیدوارم توانایی لازم برای ادامه دادن رو بدست بیاره بهناز خیلی خوب بود ادامه بده این تجربه های مهاجرت خیلی تاثیر گذاره
خیلی زیبا توصیفمون کردی🫂
نیمخونه جونی عزیزم مثل همیشه روایتت سرشار از احساساتیه که بهشون نزدیک میشیم و جای تو زندگی کنیم ...نیمخونه ات یه دنیاست واسه شنونده هات ...❤️
من مهاجرت نکردم ولی با گوشت و پوست و استخون، این اپیزود رو حس کردم. منم هزار بار دلم واسه صندلی قشنگم که پشت صندلی خودت بود، دلتنگ شدم و گریه کردم.
به اینکه توی اپیزود ۳ نقش انقدر پررنگ ایفا کردم به خودم افتخار میکنم. اگرچه نتیجه عملکردم قابل دفاع و افتخار نبود 😂😍
عالی بود عزیزم
واسه خودم چایی ریختم و نشستم پای نیمخونه. انگار که خود بهناز اون طرف میز نشسته و داره از ماجراهای خونه پیدا کردن حرف میزنه. پادکست پر کردن چه کار خوبی بود و چقدر حس خوبی بهم میده. ممنونم بهناز عزیزِ عزیزم.
توصیف و توضیح جذاب تمام جزئیات تخصصته.
بهناز جون بسیار زیبا و دلنشین بود موفقیت های روزافزونی رو برات آرزو میکنم 💝