Discover
radiozamaneh

radiozamaneh
Author: radiozamaneh
Subscribed: 336Played: 11,404Subscribe
Share
© All rights reserved
Description
“زمانه”، رادیو و وبسایتی است برای عرضهٴ اخبار، گزارش، گفتوگو و تحلیل درباره موضوعهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظری … زمینهسازی برای ایجاد رادیو زمانه در سال ۲۰۰۴ با کوشش ایرانیانی مانند فرح کریمی، نماینده وقت پارلمان هلند، صورت گرفت. رادیو زمانه از سیزده مرداد ۱۳۸۵ خورشیدی (چهارم اوت ۲۰۰۶)، همزمان با شب صدمین سالگرد جنبش مشروطه، فعالیت خود را آغاز کرد.
محور اصلی فعالیتهای “زمانه”، پشتیبانی از کوششهای فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی در ایران است. با توجه به نبود فضای باز رسانهای در ایران، یکی دیگر از اهداف زمانه، تلاش در جهت ایجاد تنوع رسانهای است.
محور اصلی فعالیتهای “زمانه”، پشتیبانی از کوششهای فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی در ایران است. با توجه به نبود فضای باز رسانهای در ایران، یکی دیگر از اهداف زمانه، تلاش در جهت ایجاد تنوع رسانهای است.
1118 Episodes
Reverse
در جهانی که زخمهای طبیعت هر روز آشکارتر میشود، شعر نهتنها تماشاگری منفعل نیست، بلکه گاه به میدان مبارزه میآید تا از حقوق پایمالشدهی زمین دفاع کند. صفا صفایی در شعرش با نگاهی دردمندانه و بدیع، فراتر از ستایش رمانتیک، رودهای خشکیده و درختان بریدهشده را به سوژههایی رنجکشیده بدل میکند که فریاد مظلومیتشان، بازتاب خشونتهای سیستماتیک علیه زیستبوم است. در این جستار جهانبینی اکولوژیک و رادیکال صفایی را کاوش میکنیم و نشان میدهیم که چگونه شعر او به بیانیهای انقلابی برای بقای طبیعت تبدیل میشود.
سهشنبه ۲۷ مه/ ۷ خرداد دومین و آخرین شب شعر «زندگی در برابر اعدام» در همراهی با کارزار سهشنبههای اعتراضی و فریاد نه به اعدام از زندانهای ایران، به همت کارزار شعر زندگی در برابراعدام و با همکاری رادیو زمانه در کلابهاوس برگزار شد. هادی ابراهیمی، بهار الماسی، فرشته اقبالی، پریماه اعوانی، مهناز بدیهیان، فانوس بهادروند، سجاد بهارلو، علیرضا بهنام، ساناز داوود زاده، سعید جهانپولاد، پویا خازنی اسکوئی، مینا خازنی اسکویی، پروشات کلامی، صحرا کلانتری، آزاده کاظمی، مهتاب قربانی، علی قنبری، میترا سرانیاصل، فروغ سجادی، فاطمه شمس، امید شمس، نیما صفار، وحید علیزاده رزازی، افسانه نجومی، سیما منصوری، ناهید موسوی و علی محمدی شعرهای تأثیرگذاری خواندند
در همراهی با «سهشنبههای اعتراضی» و فریاد «نه به اعدام» از دل زندانهای ایران، شب شعر مجازی کارزار «شعر زندگی در برابر اعدام» پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ با همکاری رادیو زمانه برگزار شد. حاضران در این برنامه نقش شعر و ادبیات بهعنوان نیروی مؤثر در بیدارسازی وجدان عمومی، ساختن افقهای نو و تقویت جنبشهای اجتماعی علیه خشونت سیاسی را برجسته کردند. در شب شعر مجازی «زندگی در برابر اعدام» ابتدا دکتر محمود امیریمقدم، بنیانگذار سازمان حقوق بشر ایران، بر ضرورت فراگیر شدن جنبش «نه به اعدام» و تأثیر مهم کارزارهایی مانند «شعر زندگی در برابر اعدام» تأکید کرد. سپس دکتر سعید پیوندی، جامعهشناس، این کارزار را حرکتی اساسی در مقابله با گفتمان مرگمحور و تقویت فرهنگ زندگی توصیف کرد.دکتراسماعیل نوریعلا، شاعر و فعال سیاسی، مخالفت با اعدام را وظیفهای اخلاقی و شعر را نیرویی برای زیباییآفرینی در جامعه خواند. نسیم خاکسار، نویسنده و شاعر، بر سابقه کهن ادبیات متعهد در توجه به مسائل انسانی تأکید کرد و آتفه چهارمحالیان، شاعر و فعال حقوق بشر، ادبیات را یکی از تاریخیترین و موثرترین راههای جامعهسازی و تغییر دانست.شعرخوانی با اجرای فریدون فرخاندوز از شعری از بکتاش آبتین آغاز شد و سپس شاعران زیر آثار خود را خواندند:نسیم خاکسار، اسماعیل نوریعلا، نگین آرامش، فاطمه اختصاری، بهناز امانی، آسیه امینی، آرش چاکری، فرناز جعفرزادگان، مریم جعفری آذرمانی، شوکا حسینی، مهتاب قربانی، محمدرضا عالیپیام، داریوش معمار، بیتا ملکوتی، مهدی موسوی، آرش نصرتاللهی.مجری برنامه مهتاب وحیدیراد، روزنامهنگار بود.گروهی از شاعران سرشناس ایرانی در همراهی با کمپین سهشنبههای اعتراضی زندانیان، کارزار «شعر زندگی در برابر اعدام» را راه انداختهاند. این اشعار که در رادیو زمانه منتشر میشود، با هدف مقابله با سانسور و افشای موج جدید اعدامهای جمهوری اسلامی، از جامعه جهانی میخواهد در برابر این خشونت نظاممند سکوت نکند. شاعران در بیانیهای تأکید کردهاند که شعر را بهعنوان سلاحی برای مقاومت در برابر اعدام و بازتعریف عدالت بدون خشونت به کار میگیرند. این کارزار تا پایان کارزار دوازده سازمان حقوق بشری با شعار «نه به اعدام، آری به زندگی» (۱۷ تا ۲۷ مه) در پیوند با سه شنبههای اعتراضی #نه_به_اعدام درون زندانهای ایران همراه و همگام جامعهی مدنی ایران باقی خواهد ماند.
ایران قصد دارد دو میلیون افغانستانی را که در طرح سرشماری شرکت کردند، اخراج کند. سازمان بینالمللی مهاجرت میگوید در چهار ماه نخست سال ۲۰۲۵ بازگشت ۲۶۵ هزار افغانستانی را از ایران ثبت کرده است که ۷۵ درصد آنها، یعنی نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر اخراج شدهاند. خشونت بر افغانستانیها در دو سطح حکومت و جامعه روز به روز بیشتر میشود تا آنجا که خشونت فیزیکی بر آنها به امری عادی و پذیرفته شده بدل شده است. دولت، مجلس، رسانهها و شبکههای اجتماعی به ماشین تولید نفرت از مهاجرانی که بسیاری از آنها متولد ایران هستند و بخشی از «جامعه ایران» بدل شدهاند و بدون توجه به وضعیت افغانستان تحت سلطه طالبان، اخراج افغانستانیها را یک «مطالبه ملی» بازنمایی میکنند. زمانه در گفتوگو با حمیدرضا واشقانی فراهانی که سالهای طولانی در حوزه حقوق کودکان و کودکان مهاجر فعالیت کرده است، موج بلند مهاجرستیزی و خشونت بر افغانستانی و همچنین انفعال «کنشگران ایرانی» در برابر این خشونت و مهاجرستیزی را بررسی کرده است.او معتقد است هدفگیری اصلی این موج مهاجرستیزانه زنان و کودکان افغانستانی هستند، چرا که مردان میتوانند درخواست ویزای کار بدهند و به ایران بازگردند.به گفته او در میان جناحهای سیاسی در ایران و بخشی از مخالفان حکومت در خارج از کشور توافقی بر سر قوانین مهاجرستیزانه و اخراج افغانستانیها وجود دارد.
این داستان کوتاه بیانگر درگیری عاطفی مهناز، زنی مهاجر و تنها با مردیست به نام امیر که ظاهراً، بر اساس گمانهزنیهای او به دلایل مرتبط با مشکلات ویزا و مهاجرت، در ترکیه گرفتار شده و نمیتواند به مهناز در آمریکا ملحق شود. آنچه که برای امیر اتفاق افتاده تا پایان داستان پوشیده میماند. اما همینقدر مشخص است که این جدایی فیزیکی و عاطفی، زندگی مهناز را تحت تأثیر قرار داده و او را درگیر احساسات عمیق و پیچیده تنهایی، انتظار و استیصال میکند. داستان را با صدا و اجرای باهار مومنی می شنوید.
در این پادکست زمانه با یکی از معترضین زن زندگی آزادی گفت و گو کردیم که خود در تظاهراتهای شبانه اکباتان مشارکت داشته است. از او درباره این موضوعات سؤال پرسیدیم: مبارازت و حالوهوای شهرک اکباتان در بحبوبحه اعتراضات زن زندگی آزادی؛ روایتهای متناقض از مرگ آرمان علیوردی و پروپاگاندای حکومتی حول شهیدپروری؛ روند دادرسی ناعادلانه بچههای اکباتان و نقش قضات مستشار.
صدای این معترض را به دلایل امنیتی تغییر دادیم؛ نام او نزد زمانه محفوظ باقی میماند. صداهایی که در این پادکست میشنوید مربوط به اعتراضات زن زندگی آزادی در شهرک اکباتان است که به طور اختصاصی در اختیار زمانه گذاشته شده.
یک سال پس از حمله ۷ اکتبر حماس و نسلکشی اسرائیل در غزه، نه فقط هیچ افقی برای صلح در منطقه و آتشبس دیده نمیشود، بلکه همچنین جنگ به شکل هرروزه تعمیق و تشدید میشود. از یک سو جنگ تمامعیار و بیپایان ضامن بقای دولت نتانیاهو شده است و از سوی دیگر محور مقاومت به جنگ فرسایشی خود ادامه میدهد. درحالی که جنگ بر سر مردمان ایران سایه انداخته و به بازتولید اشکال مختلف ستم یاری رسانده، نیروهای راست گرا بر طبل جنگطلبی میکوبند و به حملات نظامی آری میگویند. برای فهم انتقادی وضعیت فعلی، «زمانه» با ع.ذ. از منتقدان داخل گفت و گو کرده است. نام او بنا به دلایل امنیتی محفوظ باقی میماند. ع.ذ. در این پادکست درباره شیوهای از حکمرانی سخن میگوید که با جنگ میانجیگری شده است: درهمتنیدگی جنگ خارجی جمهوری اسلامی و جنگ داخلی آن (اعمال سلطه به ستمدیدگان) که مدام در حال ترجمه شدن به یکدیگراند. بیثباتسازی و غارت اقتصادی فزاینده، جنگ علیه زنان، و امنیتیساختن حاشیههایی چون بلوچستان و کردستان را بهعنوان مصداقهایی از این وضعیت جنگی و حکمرانی میتوان نام برد. علاوه بر این، او به نقد جنگطلبی راست برانداز میپردازد و نشان میدهد چطور گفتارهای ناسیونالیستی اسطورهای نظیر آشتی «پارسیان» و «یهودیان» در وضعیت جنگی تقویت میشوند. در آخر او از موانع موجود بر سر «راه سوم» (نه به محور مقاومت، نه به اسرائیل و غرب) و همبستگی میان مبارزات متکثر و پیوندزدن مسئله جنگ با اشکال مختلف ستم و سلطه میگوید. به زعم او، «سرایتبخشی» امور مشترکِ جنبشهای اجتماعی ناهمگون و «ترجمه» این مبارزات به یکدیگر قادر است دربرابر سیاست اردوگاهی مقابله کند.
از پشتبام خانهای در مهاباد، جایی که فرشته احمدی، مادر دو کودک خردسال، با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان باخت، صدای یک فریاد بلند شد؛ فریادی که هنوز در جانهای بسیاری از ما میپیچد. باوان و میران، کودکان او، هر روز صبح با جای خالی مادرشان از خواب بیدار میشوند، کودکانی که هنوز بهدرستی نمیدانند چه بر سر مادرشان آمده، اما در عمق چشمان براقشان، صدای بیپاسخ ماندهی این فریاد را میتوان دید. فرشته احمدی، زنی ۳۲ ساله که پنجشنبه، ۵ آبان ۱۴۰۱، به ضرب گلوله جنگی نیروهای امنیتی در خانهاش کشته شد، حالا نمادی از مقاومت و فریاد خاموش نشدهی این جنبش است؛ جنبشی که با هر قطره خون به زمین ریختهشده محکمتر و قدرتمندتر ادامه یافت. فرشته احمدی تنها یک نام نیست؛ او یک تصویر جاودان از «زن، زندگی، آزادی» است. در این گزارش اختصاصی با ابراهیم، برادر فرشته، گفتوگو کردهایم. او از روزی میگوید که خبر شلیک به خواهرش را شنید؛ از لحظهای که قلبش با هر ضربه بیامان خرد شد؛ از برخورد نیروهای امنیتی در مراسم خاکسپاری و فشارهایی که به خانوادهاش وارد شد. او داستان باوان و میران را روایت میکند، داستان کودکان بیگناهی که تصویر گریههایشان بر سر مزار مادر، جهانیان را متأثر کرد. این گزارش به زندگی، مرگ و نماد شدن فرشته احمدی در مسیر این جنبش میپردازد و به ما نشان میدهد که چگونه فرشته با وجود تمام رویدادها هنوز در آسمانِ آزادی میدرخشد.
گفتوگو با دکتر هما سعید: مساله عدالتخواهی در افغانستان و فرمها و امکانهای موجود آن by radiozamaneh
بیشترین آثاری که از ادبیات اسپانیا به سایر زبانها ترجمه شده به فدریکو گارسیا لورکا تعلق دارد. لورکا با اشعار و نمایشنامههایش ادبیات اسپانیا را وارد دوران تازهای کرد. او که همجنسگرا بود در جنگ داخلی اسپانیا توسط عوامل فرانکو به قتل رسید. اکنون، چند روزیست که «دیوان تاماریت و غزلوارههای عشق تاریک» لورکا به ترجمه علی اصغر فرداد در انتشارات پیام در آلمان به دو زبان فارسی و اسپانیایی در یک مجلد منتشر شده است. حسین نوشآذر با علی اصغر فرداد درباره اهمیت این کتاب در مجموعه آثار لورکا، دلیل محبوبیت لورکا در ایران و مسأله عشق و مرگ در آثار او گفتوگو کرده است.
همایون علیزاده یکی از پیشکسوتان جامعه مدنی ایران، از بنیانگذاران کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران، عضو هیئت مدیره سازمان عفو بینالملل و از روسای دفتر دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد از زندگینامه و فعالیتهای خود کتابی منتشر کرده است با عنوان «کسی که سازش نکرد». این کتاب به زبان آلمانی انتشار یافته است و به فارسی نیز ترجمه خواهد شد. با همایون علیزاده درباره کتاب او گفتوگو کردیم.
سانسور مفهومیست که به جامعه تحمیل میشود و بعد اگر مراقب نباشیم، کمکم ریشه میدواند و درونی میشود. سانسور معمولاً در جوامعی شکل میگیرد که یک نفر به تنهایی یا به کمک دار و دستهاش برای جامعه تصمیم میگیرد.
هر کلمه و هر جملهای که از یک اثر ادبی حذف شود، مثل آجریست که از یک بنا جدا شده باشد. آن بنا بدون آن آجر ناقص است. پس میتوانیم بگوییم سانسور در وهله نخست هویت فرد و اثرش را نشانه میرود با این هدف که او و اثر را بیشخصیت و بیهویت کند. گفتوگوی آرش دبستانی با فرهاد باباییر را میشنوید. این گفتوگو آخرین قسمت از فصل اول پادکستهای دبستانیست:
فرهاد بابایی در گفتوگو با آرش دبستانی میگوید نویسندگان و هنرمندان مستقل دقیقاً به همین دلیل معمولاً در برابر سانسور مقاومت میکنند. آنها اگر همسو با صاحبان قدرت نباشند، تلاش میکنند که سانسور را کنار بزنند. کشش و کوششی درمیگیرد که ما به آن مقاومت مدنی میگوییم.
فرهاد بابایی، متولد ۱۳۵۶ تهران است. گرافیک خوانده و از اواسط سالهای دهه ۱۳۷۰ شروع به داستاننویسی کرده است. کارگاه ادبیات خلاقه «کارنامه» فرصتی بود تا پنج سال زیر نظر محمد محمدعلی به کار ادبیات خلاقه بپردازد. در ایران رمان «پارازیت» او از سد سانسور عبور نکرد و او اکنون در خارح از ایران به سر میبرد.
در مناظرههای انتخاباتی، برخی نامزدها اشاره کرده بودند که سانسور سلیقهای را جمع میکنند. فرهاد بابایی اما به درستی یادآوری میکند که سانسور نه بر مبنای سلیقههای اشخاص بلکه بر اساس یک ایدئولوژی و به طور آییننامهای و سامانمند اعمال میشود. بنابراین تا «نظام» برجاست سانسور هم باقی خواهد ماند. دولتها هم یکی از پس دیگری میآیند و میروند بدون آنکه گشایش چندانی اتفاق بیفتد.
هشدار: این پادکست شامل روایتی از خشونت جنسیست و شنیدن آن ممکن است بسیار آزاردهنده باشد.
----
براساس برآوردها ۹۰ درصد موارد تعرض و تجاوز جنسی بهویژه به کودکان، از سوی اعضای خانواده یا آشنایان انجام میشود. آنچه در ادامه میشنوید روایت سیما، زنی ۳۹ ساله است که زمانی که تنها ۱۲ سال داشته، در خانه که امنترین جا برای کودکان فرض میشود، بهدست یک مرد بزرگسال مورد تعرض جنسی قرار گرفته است.
او میگوید این شانس را داشته که این تعرض را با خواهرش درمیان بگذارد و بتواند در ادامه به او تکیه کند اما تظاهر آزارگر جنسی به اینکه اتفاقی رخ نداده و در واقع سلب مسئولیت از خود در مقابل تبعات عملی که انجام داده، همچنان سیما را آزار میدهد. به گفته سیما تأثیر دیگر تعرض جنسی برای او این بوده که مرد متعرض توان اعتماد به دیگران را نیز در سیما خدشهدار کرده است.
اهمیت بازگو کردن روایتهای تجاوز جنسی از زبان زنان، مردان و افراد کوییر سیلی محکمی به به صورت جوامع مردسالار است؛ جوامعی که در آنها جامعه، قانون و عرف علیه فردی که به او تجاوز شده عمل میکند و بیش از آنکه از بازمانده تجاوز حمایت کند، فرد متجاوز را که تحت مصونیت قرار میدهد.
این صداهای بلند، خشمگین، ترس خورده… ایستادن شجاعانهی آزاردیدگانی است که در مقابل تحجر، قدرت، مذهب و قوانین قد علم کرده اند. به امید روزی که با تکیه بر قانون هیچ انسانی به خود اجازه ندهد که بدن و تن دیگری را مورد تاخت و تاز و خشونت قرار دهد.
هشدار: این پادکست شامل روایتی از خشونت جنسیست و شنیدن آن ممکن است بسیار آزاردهنده باشد. --
هنوز دستهایش موقع روایت اتفاق میلرزد. مردی که عاشقش بود، تجاوز را برنامهریزی کرده بود. او به عشق باور دارد، اما میگوید زخم آن اتفاق در سنین نوجوانی روح و روانش را در هم شکست؛ اتفاقی که نه برای خانواده و دوستانش توانست روایت کند و نه میتوانست به پلیس شکایت کند.
از روی سختیها و ویرانی آن اتفاق به تنهایی عبور کرده و خوشحال است که امروز زنان می توانند حداقل بدون شرم حرف بزنند. گرچه به اعتقاد او هنوز راه زیادی برای آزادی و حقوق پایمال شده زنان پیش رو است اما قدم های نخست برداشته شده است. او امید آن روزی را دارد که هر کسی در ایران به راحتی بتواند به متجاوز بگوید «مملک قانون دارد و تو نمیتوانی هر کاری دلت خواست بکنی.»
اهمیت بازگو کردن روایتهای تجاوز جنسی از زبان زنان، مردان و افراد کوییر سیلی محکمی به به صورت جوامع مرد سالار است. جوامعی که در آنها جامعه، قانون و عرف علیه فردی که به او تجاوز شده عمل میکند و بیش از آنکه از بازمانده تجاوز حمایت کند، فرد متجاوز را که تحت مصونیت قرار میدهد.
این صداهای بلند، خشمگین، ترس خورده… ایستادن شجاعانهی آزاردیدگانی است که در مقابل تحجر، قدرت، مذهب و قوانین قد علم کرده اند. به امید روزی که با تکیه بر قانون هیچ انسانی به خود اجازه ندهد که بدن و تن دیگری را مورد تاخت و تاز و خشونت قرار دهد. برای حفظ حریم خصوصی راوی، کتایون حلاجان روایت او را بازخوانی کرده است.
مأموران امنیتی رضا، برادر فرزاد را در آبان ۹۸ در شهریار کشتند. خود او پس از بازداشت مجدد در فروردین سال جاری، کماکان در بلاتکلیفی در اوین به سر میبرد و از اتهامهایش اطلاعی در دست نیست. گفتوگوی روناک فرجی با رزیتا، خواهر فرزاد معظمی گودرزی را بشنوید.
مهدی اصلانی در آن تابستان شوم با دادیار سابق قضائی در گوهردشت مواجه شده بود. این بازمانده کشتار زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ میگوید محاکمه نوری، دستاوردی بزرگ بود و معامله بازگرداندن او به ایران نباید دادخواهان را نومید کند.
مبادله یک عامل کشتار تابستان ۶۷ با سعید عزیزی و یوهان فلودرس چه دلالتهایی دارد؟ آیا انتظارش میرفت؟ و بالاخره، آیا آزادی نوری شکستی برای جنبش دادخواهی ایران بود؟ «زمانه» این پرسشها را با منیره برادران، نویسنده و کنشگر دادخواه و نیز از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ در میان گذاشت.
۵ آبان ۱۳۷۸ برابر با ۲۷ اکتبر ۱۹۹۹محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات به دعوت ژاک شیراک، رئیس جمهوری وقت فرانسه برای ایراد سخنانی در یونسکو درباره «گفتوگوی تمدنها» به پاریس سفر کرد. یک سال قبل از آن تاریخ، در شهریور ۱۳۷۷ خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل درباره گفتوگوی تمدنها سخنرانی کرده بود. قدرتهای اروپایی در آن زمان با توجه به تحولات داخلی در ایران، در یک چرخش محتاطانه «سیاست موسوم به «گفتوگوی انتقادی» را به سیاست «گفتوگوی سازنده» تغییر داده بودند. در همان حال جناحی در وزارت اطلاعات بعد از پایان جنگ هشت ساله و کشتار زندانیان سیاسی، در بهار ۱۳۷۹ با قتلهای زنجیرهای، زمینههای توقیف روزنامهنگاران و سرکوب مطبوعات را فراهم آورده بود. در حالیکه سرکوب در داخل همچنان ادامه داشت و نظام در پی تنشزدایی با قدرتهای غربی بود، نیروهای اپوزیسیون در خارج از ایران نسبت به وعدههای دولت اصلاحات هشدار میدادند. همزمان با سفر خاتمی به پاریس، احسان منوچهری از صدای فرانسه در برنامه «زمینهها و زمانهها» با احسان نراقی، جامعهشناس و مشاور فرح پهلوی در سالهای قبل از انقلاب و مشاور وقت سازمان یونسکو (۲۲ شهریور ۱۳۰۵ – ۱۲ آذر ۱۳۹۱) و حسن حسام، نویسنده، شاعر و فعال سیاسی گفتوگویی در دو قسمت انجام داد. در بخش نخست این گفتوگو که اکنون از نظر شما میگذرد، نراقی حامی سیاستهای دولت خاتمیست و حسن حسام مطالبات انباشته شده مدنی و ناتوانی حکومت از برآوردن این مطالبات و تداوم سرکوبها در داخل را یادآوری میکند.
لیان درویش، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین که دوران محکومیت خود را سپری میکند، از هشتم خردادماه سال جاری به دلیل اذیت و آزار و فشارهای وارده از سوی مسئولان زندان و همچنین عدم دسترسی به خدمات پزشکی دست به اعتصاب غذای تر زده است. «زمانه» با روبرت درویش، برادر او که ساکن آلمان است، گفت و گو کرده است.
دستفروشی یا به یک معنا «بساط کردن» در مفهوم گوشه خیابان بساطی گستردن با هدف عرضه مستقیم کالا به خریداران به ویژه در مشرقزمین قدمتی دراز دارد. با توجه به تورم مهارنشدنی و بحران معیشتی فراگیر، دستفروشی چند سالیست که دیگر مختص طبقات کمبرخوردار جامعه نیست، بلکه افرادی از جمله هنرمندانی که به طبقه متوسط نیمهمرفه تعلق دارند برای گذران زندگی یا برای غلبه پیدا کردن بر بحرانهای مالی به طور پیوسته یا مقطعی به دستفروشی روی آوردهاند. آرش دبستانی با دو هنرمند دستفروش از تهران و اصفهان گفتوگو کرده است.
بسیار آمونده بود. ممنون
؟ برای زندگی!!!!؟
چپ های چندش
با درود بسیار و عرض احترام و سپاس. در این ایام که ما در پیچ تاریخی جامعه ایران هستیم. نیاز است که اطلاعرسانی و آگاهیبخشی بیشتری صورت گیرد. خواهش دارم پادکست های بیشتری بسازید و روزانه نشر دهید. متشکرم
❤️🤍
جهانشیر جان زنده باشی. معتاد رو فقط معتاد درک میکنه به طور عاطفی؛ و مردم این بیماری رو در جامعه تحجر زده ایران اصلا بیماری نمیشناسند. فرد معتاد فقط با حمایت و توجه تو راه بهبودی قرار میگیره، و تقریبا ترک اعتیاد به تنهایی امکان نداره. و مهم ترین نکته به مقوله پاکی توجه به روزهای بعد از سم زدایی هست که احساسات و مشکلات سرباز میکند به طوری که فرد پاک شده بزرگسال در ظاهر و در درون کودک سرخورده و نیازمند توجه بخصوص است. ظلمی که به معتاد در جامعه ایران شده شمر به حسین نکرد! جهانشیر جان به نظر من یک بار مصرف مواد در کشور ما ختم به اجبار در مصرف میشه. اعتیاد بلای تحمیلی به جوانان بی گناه کشورم
خیلی عجیبه . حتی نام خانوادگی ایشونو درست بلد نیستین. خانم دکتر صدیقه وسمقی هستن ایشون. رسمقی رو از کجا درآوردین آخه؟